شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

یارانه و مسائل آن


یارانه و مسائل آن

این روزها یکی از مسائل مهم مورد بحث و بررسی مردم و دولت مسئله یارانه است برخی جنسی بودن یارانه را بهتر می دانند و گروهی دیگر نقدی کردن آن را برتر می شمارند, اما بسیار اندک اند کسانی که بنیاد یارانه را مورد پرسش قرار دهند و کیفیتی که تاکنون داشته و پیامدهای کنونی آن را بررسی کنند کمتر کسی می پرسد آیا یارانه به همین صورتی که تاکنون داشته ضروری و لازم بوده است

این روزها یکی از مسائل مهم مورد بحث و بررسی مردم و دولت مسئله یارانه‌ است. برخی جنسی‌بودن یارانه را بهتر می‌دانند و گروهی دیگر نقدی‌کردن آن را برتر می‌شمارند، اما بسیار اندک‌اند کسانی‌که بنیاد یارانه را مورد پرسش قرار دهند و کیفیتی که تاکنون داشته و پیامدهای کنونی آن را بررسی کنند. کمتر کسی می‌پرسد آیا یارانه به همین صورتی که تاکنون داشته ضروری و لازم بوده است؟ نتیجه و حاصلی که داشته با هزینه‌ای که صرف آن شد برابری می‌کرده و به دیگر سخن، ترازنامه آن مثبت بوده یا منفی؟ ما در این گفتار مسئله یارانه را از بعد ماهیت و ضرورت مورد بررسی قرار می‌دهیم.

نخست بگوییم که «یارانه» هم یکی از همان مفاهیمی است که ما از دنیای غرب و سکولار وام گرفته‌ایم. یارانه معادل فارسیSubside است. فرهنگ لاروس فرانسه آن را این‌گونه معنی کرده است: «مبلغی که یک شهریار (Prince) یک استان یا دولت کشوری به شهریار ایالات دیگری می‌دهند یا متقابلاً از او می‌گیرند.» البته این معنی مربوط به دوران قرون وسطی است و ربطی به دوران کنونی ندارد. در این دوران آنچه خود من دیده و مشاهده کرده‌ام سوبسید فقط در زمانی به کار می‌رود که در کشوری قحطی و کمیابی کالاهایی وجود داشته باشد که عرضه آزادانه آن در بازار صورت نپذیرد و دولت برای این‌که همه مردم به تساوی از این کالا بهره‌مند شوند کوپن‌هایی را به مردم می‌‌دهد که سهمیه خود را بتوانند به بهای رسمی از عاملان آن کالاها به دست آورند. در کشور ما نیز در زمان جنگ جهانی دوم راه ورود بعضی کالاها مانند قند و شکر و قماش بسته شده بود و محصول کارخانه‌های داخلی این کالاها کفاف عرضه آزاد آن را نمی‌داد و گرانفروشی آنها آغاز شده بود. توزیع کوپن آنها انجام گرفت، ولی همزمان سوءاستفاده عاملان از این موقعیت و خرید و فروش غیرقانونی این کوپن‌ها صورت می‌گرفت.

اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ چنین کمیابی وجود نداشت و نه راه ورود انواع کالاها بسته بود و نه کارخانه‌های درون کشور از کار افتاده بودند. تغییراتی در مدیریت این کارخانه‌ها و مؤسسه‌ها روی داده بود، ولی تولید می‌کردند و محصولات آنها مانند روغن‌نباتی جامد و مایع و قندوشکر و قماش و پارچه‌های دیگر به حد اشباع در بازار وجود داشت. تورم و افزایش بهای محصولات آن‌گونه که سال‌ها بعد پدید‌ آمد دیده نمی‌شد. علت برپایی یارانه و تأسیس سازمانی برای توزیع کوپن‌های بعضی کالاها با بهای نازل‌تر از بازار آزاد به ظاهر وعده‌ها و شعارهایی بود که در اوج انقلاب به سود اقتصاد صلواتی آینده داده شده بود و مخالفان و دشمنان جمهوری اسلامی آنها را بهانه و دستاویز قرار داده و علیه این نظام تبلیغ می‌کردند. تا آنجا که من به خاطر دارم نه توده مردم خواستار چنین «یارانه‌ای» بودند و نه نیاز اقتصادی مبرمی به برپایی آن وجود داشت، بلکه توده‌ مردم بویژه طبقات و دهک‌های زیرین کشور آماده هرگونه کمک مالی و اقتصادی به دولت اسلامی بودند. هنگامی‌که دولت برای پیروزی در «جنگ تحمیلی» از مردم تقاضا کرد هرکس می‌تواند مخارج یک جنگجوی مسلح (برابر با ۵۰ هزار تومان) یا بیشتر و یا کمتر از آن را بپردازد بیش از نیمی از کارمندان دولت و کارگران و بازاریان به آن پاسخ مثبت دادند و خود من هم به اندازه مقدور در آن شرکت کردم و رسید آن را همچون لوح افتخاری نگاه داشته‌ام. بسیاری از مردان و بویژه بانوان جواهرات و زینت‌آلات و حتی حلقه ازدواج خود را عیناً تقدیم کردند و یا فروختند و مبلغ آن را اهدا کردند. اما طبیعی است وقتی دولت کوپن‌های یارانه را توزیع می‌کرد همه مردم آن را با میل و رغبت گرفتند، چون نگرفتن آن را نوعی ناسپاسی یا مخالفت با دولت می‌شمردند. اما بهترین دلیل برای این‌که درآن زمان کمتر کسی نیاز مبرم به این «یارانه» داشت این بود ‌که از همان لحظه اول بازار خرید و فروش کوپن‌های یارانه آغاز شد و به‌تدریج به جایی رسید که صنف بزرگ و مهمی را در تهران و شهرهای دیگر تشکیل دادند که سر هر کوچه و هر گوشه‌ای بساط خود را پهن کردند و مخفی نماند که بعضی از آنها افزون بر خرید و فروش کوپن به کارهای نامشروع دیگر و دست‌کم به فراهم‌آوردن مزاحمت برای کسبه محل و عابران دست می‌زدند و شاید هم‌اکنون هم می‌زنند.

بدین‌سان در آن زمان تأسیس بنیاد یارانه نه‌تنها لزومی نداشت که حاصلی هم جز «بیکاره‌پروری» و تنبل‌پروری نداشت. اگر میلیاردها تومان ارزشی که صرف این کار شد خرج گردآوردن همین افراد بیکار و تربیت شغلی و فرهنگی آنها می‌شد اثری به مراتب بیشتر و مفیدتر از توزیع مقدار انبوهی روغن‌نباتی جامد یا قندوشکرِ مدت‌ها در انبار مانده میان کسانی داشت که چندان نیاز مبرمی به آن نداشتند و تنها اثر آن بدعادت‌کردن و پرتوقع ساختن قشری از مردم بود که به‌جای اتکا به نیروی خود در خانه بنشینند و منتظر باشند دولت من و سلوا برایشان از آسمان بریزد!

یک نکته را فراموش نکنیم، اگر در آغاز بنیانگذاری «یارانه» کسی نیاز مبرمی نداشت چندین سال بعد و شاید هم‌اکنون بخشی از پایین‌ترین قشرها و دهک‌های مردم بر اثر تورم شدیدی که حکمفرماست به همین روغن‌نباتی جامد و قندوشکر کوپنی نیاز دارند و روی آن حساب می‌کنند. اما اگر هزینه هنگفتی که سال‌های متمادی صرف این بنیاد شده و در ایجاد تورم هم بی‌اثر نبوده صرف تربیت جوانان بیکار می‌شد امروز چنین نیاز مبرمی هم پدید نیامده بود.

در پایان بیفزایم که با همه کاستی‌های وضع موجود توزیع یارانه هنوز از توزیع نقدی بودجه آن میان مردم به مراتب بهتر است. این توزیع نقدی از بدترین و زیانبارترین کارهایی است که یک دولت می‌تواند انجام دهد. کمترین زیانش این است که تورم موجود را چندبرابر خواهد کرد و بنابراین سودی برای گیرندگان یارانه نخواهد داشت و زیان‌ مسلمی برای قشرهای دیگر جامعه به بار خواهد آورد.

انورخامه‌ای