جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خاندان حضرت آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی صاحب عروه


خاندان حضرت آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی صاحب عروه

نسل صاحب عروه یک نسل پربرکت و عالم خیز بوده ودر این مقاله شرح حال تعدادی از اولاد و احفاد آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی بیان شده است

● اشاره

نسل صاحب عروه یک نسل پربرکت و عالم خیز بوده ودر این مقاله شرح حال تعدادی از اولاد و احفاد آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی بیان شده است. لازم به ذکر است که خاندان طباطبایی یزدی خاندانی بسیار متراکم و پرجمعیت است و در این مقاله استقصای تامی صورت نگرفته و فقط تعدادی از مشاهیر این خاندان معرفی گشته اند.

● سادات طباطبایی

سادات طباطبایی منسوب به سید ابراهیم طباطبا می باشند. در وجه اینکه چرا وی را طباطبا گفته اند اقوال مختلفی بیان شده است. ولی یکی از معروف ترین وجوه تسمیه این سلسله سادات به طباطبایی، این است که ابراهیم در زمان کودکی لکنت زبان داشت و وقتی می خواست بگوید قبا، قبا؛ عبارت را به صورت طبا، طبا بیان می کرد. از این جهت به طباطبایی معروف گشت و نسل پربار و پر برکت وی نیز به طباطبایی معروف گشتند. سادات طباطبایی ابتدا در عراق ساکن بودند ولی در حدود قرن هفتم به مناطق میانی ایران و بخصوص زواره و اردستان نقل مکان کردند. بعدها با ازدیاد جمعیت این خاندان، شاخه هایی از آن در نجف، مشهد، قم، اصفهان، بهبهان، تبریز، یزد و برخی نقاط دیگر سکنی گزیدند. شاخه طباطبایی های یزد از لحاظ اسم و رسم از سادات دیگر مناطق کم اسم و رسم دارتر بودند و بیشتر پس از اواخر عهد قاجار بود که نام این سلسله بر زبان ها افتاد. از بزرگان خاندان طباطبایی می توان به علامه صاحب کرامت مرحوم سید محمد مهدی طباطبایی بروجردی معروف به بحرالعلوم اشاره نمود. البته جد بحرالعلوم از سادات اصفهانی بود ولی پس از وی، سادات طباطبایی شاخه بروجرد از مشاهیر سادات طباطبایی محسوب می شوند و بزرگان بسیاری از این خاندان برخساته که اغلب در نجف ساکن می باشند. شاخه دیگر از سادات طباطبایی شاخه طباطبایی های تبریز می باشند که میر عبدالوهاب شهید در قرن ۹ و ۱۰ از مشاهر این سلسله است و عارف کبیر مرحوم قاضی طباطبایی و نیز علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان و همچنین شهید قاضی طباطبایی از این خاندان هستند. لازم به ذکر است که لقب«علامه طباطبایی» اول از همه برای مرحوم علامه بحرالعلوم به کار برده می شد و بعدها این لقب برای مرحوم صاحب عروه و در زمان ما بیش از همه برای علامه طباطبایی صاحب تفسیر ارزنده المیزان به کار برده می شود. از نسل صاحب عروه بزگرانی به پا خواسته اند که در این مقال به بیان شرح حال تمامی انها نمی پرزدایم. چه این امر مستلزم اطاله بیش از مد مقاله خواهد بود. فقط برای اینکه نشان دهیم از نسل صاحب عروه چه از نسل پسری وی و چه از نسل دختری وی بزرگان زیادی ظهور کرده اند شرح حال تنی چند از فرزندان و نوادگان دختری و پسری ایشان را ذکر خواهیم نمود.

● سید محمد طباطبایی یزدی

صاحب عروه دارای ۶ پسر و ۶ دختر بود. مشهورترین پسر ایشان مرحوم سید محمد طباطبایی می باشد که در زمان زندگانی پدر خویش دار فانی را وداع گفت و خار غم بر دل پدر کاشت. البته طبق برخی از اقوال ایشان به درجه شهادت نائل آمده است که البته سند چندان قوی یی در این باره ارائه نشده است. ولی اصل این قضیه که ایشان در مسیر دفاع از حیثیت و آبروی مسلمانان دچار غم و غصه شده و پس از بازگشت از جهاد علیه کفار، رحلت نموده مسلّم است و ارزش همین از شهادت کمتر نیست. سید محمد که فرزند بزرگ مرحومصاحب عروه است در ۲۶ ماه رمضان المبراک سال ۱۲۸۶ ق یعنی ۴ سال پس از ورود صاحب عروه به نجف اشرف دیده به جهان گشود. پس از طی دوران مقدمات و سطح حوزه، در درس بزرگان حوزه نجف از جمله والد معظم خویش قرار گرفت و به درجه اجتهاد رسید. سپس تدریس را آغاز نمود و به نگارش کتاب نیز اشتغال یافت. وی بسیار مورد علاقه و توجه پدر خویش بود و پدر به وی اعتماد بسیار داشت. در انتهای زمان مشروطه دوم که روس به ایران حمله نمود و ایتالیا نیز به لیبی هجوم برد، علمای شیعه برای دفع هجوم کفار فتوای جهاد صادر کردند و اگر چه با فوت آخوند خراسانی، حرکت به سوی ایران منتفی شد ولی علمای دین به رهبری شیخ عبدالله مازندرانی تنها مرجع تقلید باقی مانده از بین آیات ثلاث نجف( و به صورت نمادین به ریاست میرزا مهدی خراسانی؛ فرزند آخوند خراسانی) به کاظمیه رفته و بر نظارت بر امور سیاسی ایران و تهدید روس پرداختند. مدتی کوتاه گذشت که جنگ جهانی اول آغاز شد و بزرگانی چون شیخ الشریعه اصفهانی، سید محمد کاشانی، سید مهدی حیدری و سید محمد سعید حبّوبی ریاست نیروهای مسلمان علیه انگلیس مکار را بر عهده داشتند. مرحوم صاحب عروه به علت کهولت سن توان همراهی علما و مردم را در حرکت جهاد علیه کفار نداشت. لذا هم در اردوی کاظمیه و هم در جنگ جهانی اول پسر ارشد خود سید محمد را با علما همراه نمود. به علت اقبال عامه عشایر به صاحب عروه حضور فرزند ایشان در جبهه جنگ در روحیه مبارزان تاثیر بسیار داشت. جنگ با کفار مدتی به درازا انجامید و علی رغم جانفشانی علما و مردم، انگلیس پیروز شد و خیل مبارزان چون کشتی مغلوب طوفان، به دیار خویش بازگشتند. منطقه اصلی نبرد شهر بصره و جنوب عراق بود. در مسیر بازگشت برخی از علما همچون سید سیعد حبوبی توسط انگلیس به شهادت رسید و عده ای نیز از فرط غصه و غم دق کرده و جان سپردند که یکی از آنها مرحوم سید محمد طباطبایی یزدی بود. وی در ۱۳ جمادی الاولی ۱۳۳۴ ق دار فانی را وداع نموده و جنازه اش را به کاظمین و سپس به نجف اشرف بازگرداند و والد وی بر جنازه اش نماز گذارد و در صحن مطهر علوی مدفون گشت. سید محمد دارای تالیفات بسیاری است که از مشهورترین آنها می توان الخرقه را نام برد که کتابی کشکولی و در موضوعات مختلف است. صحائف الابرار که درباره نماز شب است و نباید آن را با صحائف الابرار شیخ محمد حسین کاشف الغطاء یکی دانست، و مقدمه کتاب حج از عروه الوثقی از دیگر تالیفات وی است. سید محمد از عشاق الکتب به شمار می رفت و کتابخانه وی دارای آثار نفیس بسیاری بود و صاحب الذریعه در جای جای کتاب خویش از کتابهای موجود در مکتبه وی یاد می کند. مرحوم سید محمد رضا طباطبایی یزدی فرزند سید محمد نیز از بزرگان خاندان صاحب عروه می باشد. شایان ذکر است که سید محمد داماد مرحوم شیخ علی یزدی؛از شاگردان میرزای شیرازی اول، بوده است.

● سید علی طباطبایی یزدی

سید علی طباطبایی یزدی فرزند دوم صاحب عروه است که در ۶ ربیع الاول ۱۲۸۹ ق متولد شد. پس از طی مقدمات و سطوح در سال ۱۳۰۷ ق راهی سامرا شد و محضر بزرگانی چون سید محمد اسفهانی مشهور به فشارکی را دریافت. سپس به نجف برگشت و دروس بزرگانی همچون والد خویش، محقق نهاوندی، شیخ ابراهیم یزدی(از شاگردان پدرش و مقرر درس اصول وی) و اقا رضا همدانی را دریافت. سید علی یزدی در زمان وفات پدر از خاندان آخوند خراسانی اجازه گرفت تا جنازه والد را از منزل آخوند خراسانی به سمت حرم مطهر تشییع کنند و خود بر جسد مطهر پدر نماز گزارد.. سید علی که به تعبیر صاحب احسن الودیعه خود را اعلم علمای امامیه می دانست! در حالیکه در این مقام نبود در سال ۱۳۷۰ ق و در کهنسالی دار بوار را ترک گفت. در قضیه مشروطه اسناد بسیاری نشان می دهد که وی نقش مهمی در جهت دهی های بیت پدرش در امر مشروطه داشته است ولی به هر دلیل، صاحب عروه وی را برای وصایت قابل اعتماد ندانسته و اشخاص دیگری را وصی خوی می کند. سید علی در قضیه مشروطه هم مشرب با پدر خویش بود و با مشروطه موافقتی نداشت. البته اینکه در کتاب مفاخر یزد در ذیل شرح حال وی نوشته شده که وی در میانه راه از طرفداران مشروطه شده صحت ندارد و در حقیقت شرح حال سید علی یزدی پدر سید ضیاء طباطبایی با سید علی بن صاحب عروه خلط شده است. سید علی یزدی از مخالفان مشروطه بود ولی در میانه زمان استبداد صغیر و پس از رحلت مشکوک میرزا حسین خلیلی شیخ المراجع آن روزگار، به جزگه مشروطه خواهان پیوست.

● سید اسد الله طباطبایی یزدی

صاحب عروه دو بار ازدواج نمود. از همسر اول ۶ فرزند و از دویمن همسر خویش نیز ۶ فرزند داشت. ۵ پسر و یک دختر از همسر اول و ۵ دختر و یک پسر از همسر دوم رزق وی شده بود که تنها پسر از همسر دوم وی که تبریزی بود مرحوم سید اسدالله طباطبایی یزدی نام دارد. سید اسدالله در زمان رحلت پدر در سال ۱۳۳۷ ق کم سن و سال بود و پس از گذران دوران مقدماتی به دروس بزرگان حوزه حاضر شد و دروس دینی را تا حد درس خارج ادامه داد. از اساتید وی می توان شیخ کاظم شیرازی، سید جواد طباطباییف میرزا باقر زنجانی، سید محسن حکیم، علی محمد بروجردی و... را نام برد. وی که داماد شیخ علی کلباسی اصفهانی بود چند سال قبل از انقلاب اسلامی ایران و در اول صفر سال ۱۳۹۳ ق در تهران وفات یافته و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. مرحوم علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی داماد وی است.

● سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی

سید اسماعیل طباطبایی یزدی از شاگردان صاحب عروه و یکی از داماد های او می باشد. پسر وی سید جواد نام دارد و سید عبدالعزیر پسر سید جواد می باشد. با این حساب سید عبدالعزیز از نوادگان دختری صاحب عروه به شمار می آید و در زمان ما معروف ترین شخصیت خاندان صاحب عروه ایشان بود که چندین سال قبل دار فانی را ترک گفت.

محقق طباطبایی گاهی با علاقه فراوان از شبهایی که در مسجد تا به صبح کلمه به کلمه همپای پدر ختم قرآن می‌کرد یاد می‌کند. متأسفانه روزگار به این ایام فرصت چندانی نداد و محقق طباطبایی در همان سنین نوجوانی پدر را نیز از دست می‌دهد. او که در نوجوانی وارد تحصیلات حوزوی شده بود، با فقدان پدر، حجره مدرسه را از دست نمی‌دهد و خود را وقف مدرسه و کتاب و درس و بحث می‌کند. در این زمان وجود اساتید برجسته حوزه علمیه نجف در همه سطوح، مشوق تلاش وی در مطالعه بیشتر و رسیدن به درجات بالای علمی می‌شود. وی ادبیات صرف و نحو را نزد مرحوم سید هاشم حسینی تهرانی مؤلف کتاب علوم العربیة و توضیح المراد و منطق را نزد سید جلیل فرزند سید عبدالحی طباطبایی یزدی فراگرفت. پس از آن در فلسفه شرح منظومه سبزواری را نزد آیت‌الله سید عبدالأعلی سبزواری و اسفار ملاصدرا را نزد شیخ صدرا بادکوبی فراگرفت. شرح لمعه را در محضر میرزا حسن نبوی و شیخ ذبیح الله قوچانی و قوانین میرزای قمی را از آیت‌الله سید علی علامه فانی اصفهانی تلمذ نمود. آنگاه دروس عالی سطح را در محضر شیخ عبدالحسین رشتی مؤلف شرح کفایه و کشف الاشتباه، و شیخ مجتبی لنکرانی مؤلف کتاب أوفی البیان به پایان برد. وی سرانجام درس خاج فقه و اصول را از محضر آیت‌الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی و آیت‌الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خوئی کسب دانش نمود.

محقق طباطبایی در طی تحصیلات خود با کتابها و مصادر علوم اسلامی آشنا می‌شود و با گرایش شدیدی که در شناخت منابع و رجال داشت غرق دنیای کتابشناسی و نسخ خطی می‌شود. تابستان هر سال با سفر به ایران، به کتابخانه‌های خصوصی و عمومی مراجعه می‌کند و ضمن مطالعات فراوان یادداشتهای زیادی تهیه می‌نماید. در سه سفر حج نیز در کتابخانه‌های مکه و مدینه نسخ خطی نفیسی را می‌بیند و برخی از آنها را به طور کامل استنساخ می‌کند. همچنین در تابستان سال ۱۳۴۲ هـ ش. از عراق به سوریه و لبنان سفر می‌کند و در یک اقامت سه ماهه، در کتابخانه‌های ظاهریه، مجمع علمی دمشق، کتابخانه اوقاف حلب و کتابخانه دانشگاه آمریکایی بیروت مطالعات زیادی انجام می‌دهد و به گفته خود ایشان، در این سفر با دیدن این کتابخانه‌ها دنیای تازه‌ای به روی وی گشوده می‌شود.

آشنایی و الفت محقق طباطبایی با دانشمند بزرگ و کتابشناس باعظمت، مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی، و نیز آشنایی با علامه امینی تأثیر بسیاری در شخصیت علمی وی ایجاد می‌کند. یادداشتهایی را که از سفرهای متوالی به ایران به همراه می‌آورد، هر بار در اختیار شیخ آقابزرگ تهرانی قرار می‌دهد تا هم از زیر چشم تیزبین استاد بگذرد و او را راهنمایی کند و هم برای تدوین دائرة المعارف بزرگ کتابشناسی شیعه، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، مورد استفاده قرار گیرد. محقق طباطبایی تا پایان عمر، شیفته استاد بود و از او به عظمت و بزرگواری یاد می‌کرد. وی از همان سالهای چاپ الذریعه، فکر نوشتن مستدرکی را برای آن در سر می‌پروراند، اما متأسفانه چاپ کتاب به کندی پیش می‌رفت و نوشتن مستدرک را به تأخیر می‌انداخت. از این رو محقق طباطبایی اقدام به استنساخ متن کامل کتاب الذریعه نمود ـ که چاپ جلدهای ۱۳ و ۱۴ الذریعه نیز برای آنکه سریعتر چاپ شود، از روی همین نسخه در نجف چاپ شد. وی در سال ۱۳۹۹ هـ ق. دست به کار تدوین مستدرک الذریعه شد و شروع به جمع آوری و فیش کردن کتابهایی نمود که نام آنها در الذریعه نیامده‌است. محقق طباطبایی یبشتر وقت خود را تا پایان عمر یعنی هفتم ماه رمضان ۱۴۱۶ هـ ق. برابر با ۸ بهمن ۱۳۷۴، صرف تکمیل و تتمیم آثار علامه امینی و شیخ آقابزرگ نمود.

● سید عبدالکریم کشمیری

سید مرتضی کشمیری و سید حسن کشمیری(که این شخصیت دوم بسیار گمنام تر از سید مرتضی است) از علمای اخلاقی قرن چهاردهم هجری قمری هستند. فرزند سید حسن، سید محمد علی کشمیری نام دارد که از دوستان شیخ عبدالکریم حائری یزدی محسوب می شود. سید محمد علی از فرط علاقه به مرحوم حاج شیخ عبدالکریم یزدی، نام فرزند خویش را سید عبدالکریم می نهد. سید محمد علی یکی از دامادهای مرحوم صاحب عروه است و سید عبدالکریم کشمیری که نوه دختری صاحب عروه خواهد بود، در سال ۱۳۴۳ ق یعنی ۶ سال پس از رحلت مرحوم طباطبایی یزدی دیده به جهان می گشاید. تحصیلات حوزوی را در کربلا و نجف طی نمود و علاوه بر دروس رایج و رسمی، در عرفان و اخلاق محضر مرحوم قاضی طباطبایی را دریافت و بهره های وافر علمی و اخلاقی برد. با فشار روز افزون صدامیان و اخراج ایرانی های مقیم عراق ایشان نیز از آن دسته افرادی بودند که به ایران مهارجت نموده و در شهر مقدس قم ساکن شدند. مرحوم کشمیری دارای اخلاقی پسندیده، کرامات بسیار و منشی پیغمبرگونه بود. استخاره های ایشان در زمان ما شهرت بسیاری داشت و اگر چه چنانکه باید شناخته نشدند ولی از اخلاقیون بزرگ زمانه در شمارند.

وی عاقبت در روز چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۷۸ ش برابر با ۲۰ ذی الحجّه ۱۴۱۹ یعنی دقیقا در نودمین سال رحلت آخوند خراسانی دیده از جهان فرو بست و پس از نماز آیت الله بهجت بر جنازه طاهر وی، در بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در نزدیکی مزار علامه طباطبایی مدفون گشت.

سید ابوالحسن توفیقیان