شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

من با این نگاه سنتی مخالفم!


من با این نگاه سنتی مخالفم!

ضرب‌المثل‌ها را می‌توان از منظرهای گوناگونی مورد کنکاش و معنا گردانی قرار دارد؛ منظر‌هایی که می‌توانند مثبت یا منفی باشند. در ادبیات ما نیز معادل‌های لطیف‌تری برای ضرب‌المثل‌ها …

ضرب‌المثل‌ها را می‌توان از منظرهای گوناگونی مورد کنکاش و معنا گردانی قرار دارد؛ منظر‌هایی که می‌توانند مثبت یا منفی باشند. در ادبیات ما نیز معادل‌های لطیف‌تری برای ضرب‌المثل‌ها وجود دارد. مثلا: «سرکه نقد شیرین‌تر از عسل است» یا «سیلی نقد به از حلوای نسیه» که دهخدا در امثال و حکم جلد دوم از آنها گفته است. ناصرخسرو می‌گوید: به نسیه مده نقد اگر چند نیز/ به خرما بود وعده و نقد خار....

آنچه از معنای مشترک این ضرب‌المثل‌ها می‌فهمیم اقدام عجولانه برای به دست آوردن یک کالا یا شی است، فارغ از کم و کیف آن. به عبارت دیگر ترویج نوعی به چنگ آوردن است تا به مراد و مقصود مطلوب رسیدن.

نکته دیگر آنکه عدم اعتماد و اطمینان به آینده و وعده‌های سایرین در واقع به‌گونه‌ای ترویج اعتمادسوزی در جامعه است.

اینکه آدم‌ها به جای نمادهای مثبت و فعالیت‌های سازنده و بلندمدت مثل رسیدن به حلوا و شیرینی تنها به سیلی که نماد منفی و خشونت است قانع شوند و یا به قول ناصرخسرو فریب وعده خرما را نخورند و به خاری که نقد و مهیاست بسنده کنند.

خلاصه می‌توان گفت که قانع شدن سطحی، به مطلوب و مقصود نرسیدن، عجولانه عمل کردن و امیدوار نبودن به آینده و تلاش نکردن برای رسیدن به اهداف بلندمدت از جنبه‌های تاریک و عوارض منفی چنین ضرب‌المثل‌هایی است.

اکنون اگر از منظرهای گوناگون روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، اقتصادی و فرهنگی و به‌طور کلی توسعه انسانی به این قبیل ضرب‌المثل‌ها بنگریم، نوعی تغافل و کوتاه‌بینی و تکیه بر اهداف‌ سهل‌الوصول را مشاهده می‌کنیم.

به عبارت دیگر انسان‌ها، از تلاش و همت برای رسیدن به خواسته‌ها و هدف‌های بزرگ‌تر باز می‌دارد. مثالی که در عرصه رفاه اجتماعی و توسعه اقتصادی می‌توانیم بزنیم این است که توسعه شاخص‌های انسانی امروزه مورد توجه کشورهای پیشرفته و در حال رشد است و برای آن تلاش و اقدام عملی می‌کنند. در عرصه توسعه انسانی و رفاه اجتماعی توجه به زیرساخت‌ها و رفع نیازهای اساسی و اولیه انسان‌ها در جامعه شهری و روستایی مانند آموزش، مسکن، بهداشت، اشتغال مولد مانند همان حلوا و خرمایی است که باید به آنها رسید و تلاش کرد. در مقابل توزیع پول و افزایش حقوق اقشار آسیب‌پذیر برای ارتقای سطح زندگی آن چیزی شبیه به همان سیلی نقد یا خار ناصرخسرو است که ما را از رسیدن به توسعه و عدالت باز می‌دارد و این سیلی نقد پس از مدتی نیز بی‌اثر خواهد شد. در عرصه صنعتی نیز می‌توان فناوری‌های وارداتی توسط بخش دولتی یا خصوصی را مثال زد که همان سیلی نقد و موجب تغافل از ظرفیت‌های علمی تحقیقاتی و فناوری کشور خواهد بود و تبعا نوآوری و خلاقیت را مورد هدف قرار می‌دهد. در عرصه فرهنگی و اجتماعی و خانوادگی نیز این طرز تلقی قابل بررسی است. در واقع برخوردهای عجولانه و سیلی‌گونه به جای حل مساله و روش‌های مناسب علمی و اخلاقی تربیت فرزندان و روابط خانوادگی ما را نیز دستخوش آسیب می‌نماید.

دکتر سیدحسن علم‌الهدایی جامعه‌شناس