جمعه, ۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 21 February, 2025
سلوک در برهوت

در نظر کییرکهگور مرد دین دار یک راست با خدایی شخص وار {در واقع مقصود کییرکهگور تأکید بر رابطهی زنده و انضمامی با خداوند میباشد که در مقابل یک رابطهی انتزاعی قرار میگیرد} در ارتباط است، خدایی که اراده و دستورات و خواستهایش با سنجههای عقل بشری {عقل جزئی منقطع از وحی} قابل سنجیدن نیست. کییرکهگور، ایمان را جهش کردن میداند و از جهش ایمانی نام میبرد. در نظر او ایمان، خطر کردن است و سرسپردن به یک بییقینی عینی. در نظر او ایمان همواره یک ماجرا و یک جهش است. در نظر کییرکهگور مرحلهی دینداری یا زندگی دینی ورای مرتبه و ادراک عقلانی است. رسیدن به مرحلهای دینداری نتیجهی سلوک و گزینش وجودی است و نه حاصل یک سلسله ادراکات حصولی. در نظر کییرکهگور ایمان به معنای نسبت حضوری و انصمامی با خداوند است و ارتباطی به پذیرش گزارههای دینی ندارد.
سورن کییرکه گور (Soren Kierkegaard) متولد ۵ ماه مه ۱۸۱۳ در کپنهاگ دانمارک، یکی از متفکران غربی است که کوشیده بود تا حدودی مرزهای سکولاریستی تمدن مدرن را پشتسر گذارد.
کییرکه گور را در معنای دقیق کلمه نمیتوان فیلسوف و یا حتی متکلم نامید، زیرا اعتقاد و دلبستگیای به فلسفه و تفکر مبتنی بر عقل جزئی نداشت. بسیاری از مفاهیمی که او در آراء خود در قرن نوزدهم مطرح کرد، دستمایهی ژان پل سارتر و برخی اگزیستانسیالیستهای ملحد قرن بیستم قرار گرفت، اما باید در نظر داشت که جوهر آراء خود کییرکه گور الحادی نبود.
ما بین اندیشه و زندگی کییرکه گور گونهای پیوستگی و ارتباط وجود دارد به نحوی که شاید نتوان بدون شرح و توصیف زندگی وی به بررسی رأی و نظرش پرداخت. سورن چهارمین فرزند پسر از هفت پسر و دختر مردی بود به نام «میکائیل پدرسون. پدرسون در کودکی در روستای زادگاهش (قریهای از قرای یوتلند) به کار چوپانی مشغول بود. پس از آن به شهر آمد و در بزرگسالی به مردی صاحب مکنت بدل گردید. پدر سورن به لحاظ روانی فردی بیمار بود. او گمان میکرد مورد غضب خداوند قرار گرفته و به همین دلیل به زودی مجازات خواهد شد. میکائیل پدر سون بخش عمدهای از بدبینی، نگرانی، ترس از آینده و مجموعهی افکار موهوم خود را به سورن نیز انتقال داد.
سورن به سال ۱۸۲۰ به مدرسه رفت. او دانشآموزی غمگین و تنها بود که مدام ناخن انگشتانش را میجوید. او در مدرسه دچار اضطراب شدیدی بود. از ویژگیهای کودکی و نوجوانی سورن میتوان از وابستگی شدید وی به پدرش نام برد. سورن برخی اوقات گمان میکرد که باید خود را به عنوان فدیهی گناه پدرش تقدیم دارد. سورن کییرکه گور در توصیف وضعیت روانی خود در دوران کودکی و نوجوانی چنین مینویسد: من از زمان کودکیم در پنجهی اقتدار یک اندوه عظیم بودم. بسی بزرگتر و کاملتر از آن که بتوانم به نیروی خنده یا تفریح یا هرگونه تظاهر و دیگر چیزی از آن بکاهم هول و اضطراب و تشویشی که در من وجود داشت مایهی آن بود که همیشه تمایل به فرار از خود داشته باشم. دریغا من هرگز جوان نبودهام، هنگام بلوغ هزار سال پیرتر از یک پیرمرد بودهام.
کییرکه گور به سال ۱۸۲۸ به وسیلهی اسقف مینستر در کلیسای تثلیث ثبت نام کرد و در سال ۱۸۳۰ در مسلک روحانیون درآمد. سورن در این ایام نیز همچنان در خلجان درونی به سر میبرد و گمان میکرد او نیز در معرض مکافات گناه بزرگی است که پدرش در روزگار جوانی مرتکب شده بود.
سورن در دوران جوانی برای مدتی در زندگی مبتذل و فاسد شادخوارانه غرق گردید و همنشین روسپیان و اوباش گردید. در بیست و پنج سالگی در یک میهمانی با دختر نوجوانی به نام رژین اولسن آشنا شد. سورن پس از گذراندن اضطرابها و تردیدهای بسیار سرانجام با رژین نامزد شد. اندکی بعد پدر سورن درگذشت و برای فرزندش میراث بسیاری به جای نهاد. پدر در بستر مرگ او را به بازگشت به راه دینداری و کلیسا وصیت نمود و سورن نیز پس از مرگ پدر دوباره به بحث و تحصیل دینی پرداخت.
سورن در ۱۲ ژانویه ۱۸۴۱ به عنوان یک روحانی پروتستان سوگند یاد کرد. در پی تداوم تردیدها و اضطرابهایی که داشت و به ویژه بدین دلیل که معتقد بود با این روحیهی مضطرب و حساس و آسیبپذیر نمیتواند زندگی خانوادگی سالمی تشکیل دهد، تصمیم گرفت تا نامزدیاش با رژین را به هم بزند. خبر این تصمیم رژین را گرفتار اندوه زیادی کرد و خیلی کوشید تا بلکه سورن با منصرف نماید اما موفق نشد. کییرکه گور جهت فراموش کردن یاد و خاطرهی رژین به آلمان رفت. در حدود دو سال بعد مطلع شد که رژین با فرد دیگری نامزد کرده است.
ماجراهای سخت و جانگزای این عشق تحولاتی در کییرکه گور پدید آورد و او را بیش از پیش به سمت مباحث حکمی و فلسفی سوق دارد. از آن پس که گور در تنهایی و انزوا شروع به نگارش آثارش کرد. علیه هگل و دستگاه فلسفی او کتاب نوشت و مدتی بعد به دلیل ارائهی تفسیرهایی بدعتآمیز و تا حدودی عرفانی از مسیحیت مورد خشم کلیسا واقع گردید و تا پایان عمر کوتاهش به عنوان نویسندهای دارای درد دین، تفسیری فردگرایانه و تا حدودی اگزیستانسیالیستی از مسیحیت ارائه داد و به مبارزه با کلیسای دانمارک پرداخت.
کییرکه گور در چهل و دو سالگی به سال ۱۸۵۵ در گذشت.
● آراء کییرکه گور
در تفکر غرب قرن نوزدهم در پی مرگ هگل (سال ۱۸۳۱) همان گونه که نیچه توصیف میکرد، فلسفهی مدرن به تمامیت میرسد. پس از هگل فلسفهی اومانیستی با بحرانی جدّی و یک بنبست بزرگ نظری روبرو میگردد. چهار متفکر بزرگ پس از هگل {که هر یک به گونهای در تعامل با او قرار داشتند} به طریق و گونهای عیان کنندهی این بحران و بنبست بودند.
این چهار متفکر، کییرکه گور،شوپنهائر، مارکس و نیچه هستند. این چهار تن هر یک به طریقی یا تحت تأثیر هگل قرار داشتند {مثل مارکس} و یا در دیالوگی انتقادی با هگل درگیر بودند {نظیر کییرکه گور یا شوپنهائر}. این چهار تن هر چند هر کدام به طریق خود تجسم بحران تفکر مدرن و در عین حال تلاش {البته ناموفق} برای عبور از مدرنیته بودند و به جهات نظری نیز با یکدیگر تفاوتهای بنیادین داشتند اما در نهایت در این امر با هم سهیم بودند که هیچ یک از آنان در نهایت نتوانست خود را از محدوده و چارچوب تفکر مدرن به طور تام و تمام رها نماید. از این چهار تن، کوشش مارکس برای دفع نواقص مدرنیته عملاً به صورت اثبات صورتی از آن {نفی صورت لیبرال سرمایهداری مدرن و اثبات صورت سوسیالیسم تکنوکراتیک مدرن} درآمد و ابتر ماند، کوششهای شوپنهائر از محدودهی نحوی نیست انگاری غریزهگرا آن طرفتر نرفت و نیچه اگرچه ضربات بنیادینی بر تفکر فلسفی غربی وارد ساخت، در موارد زیادی خود به صورت آیینهی نیهیلیسم ویرانگری که از آن میگریخت، درآمد. وضع که گور نیز {اگر چه با تفاوتهای زیادی با سه تن دیگر} نمود و نمادی از یک کوشش متفکرانه برای عبور از زندان تفکر مفهومی مدرن و اومانیسم حاکم بر آن بود و اگرچه تا حدودی و از جهاتی موفقیتهائی هم داشت، اما در نهایت صبغهی شدیداً فردگرا و شریعت گریز و اگزیستانسیالیستی آرا کییرکه گور کوشش او برای عبور کامل از مرزهای تفکر اومانیستی را ناکام کرد.
کییرکه گور با تفکر عقلی {مبتنی بر عقل جزئی مدرن} سر ستیز و مخالفت داشت. او افق تفکر دینی را نیز متفاوت و بلکه متضاد این تفکر مفهومی مبتنی بر عقل جزئی میدانست. که گور با عقلگرایی مدرنیستی و سیستم سازی فلسفی هگل به شدت مخالف بود. از منظر کییرکهگور حقیقت امری است که ورای عقل جزئی و دستگاه سازیهای مفهومی حصولی قرار میگیرد.
کییرکهگور در آثار خود از سه سبک زندگی یا سه نوع زندگی و یا به تعبیری از سه مرحله در زندگی نام میبرد. این سه نوع زندگی را میتوان بنا به ترتیب، این گونه فهرست کرد:
۱) زندگی حسّانی یا استتیک
۲) مرحلهی اخلاقی یا زندگی اخلاقی
۳) مرحلهدینی یا زندگی دینی
برای فردی که در مرحلهی زندگی حسّانی به سر میبرد، اصل مقصود از زندگی، لذت بردن و خوش بودن است. برای فردی که در این مرحله زندگی میکند، هیچ کس و هیچ چیز و هیچ اندیشه محل تأمّل و توقف قرار نمیگیرد، رسوخ در امور و مسائل نمیکند، از سطح هر چیز عبور میکند، اهل تفنّن و تذوّق است، فقط لذّات برای او مهم است، چنین فردی پیرو قانون دم عنیمتی است. کییرکه گور مصداق تام و تمام چنین شخصیتی را دون ژوان میداند. کییرکهگور، نهایت و سرانجام چنین زندگیای را ناامیدی و سرخوردگی میداند. از نظر او هرچه انسان در این مرحله هشیارتر گردد، ناامیدتر و ناراضیتر میگردد.
مرحلهی دوّم از نظر کییرکهگور مرحلهی اخلاقی است. در این مرحله آدمی به معیارها و تکالیف اخلاقی معینی گردن میگذارد که برخاسته از عقل جزئی است.
اگر مصداق تام و تمام مرحلهی حسّانی دون ژوان بود، مصداق تام و تمام مرحلهی اخلاقی، سقراط است. یک مثال ساده در خصوص عبور از مرحلهای حسّانی به مرحلهی اخلاقی، فردی است که از برآوردن میل جنسی برحسب جاذبههای گذرا عبور میکند و تن به ازدواج میدهد و تمام مسئولیتهای آن را بر عهده میگیرد. بشر در مرحلهای اخلاقی خود را بصورت مثالی فرد اخلاقی که برداشت شده از معیارها و موازین عقل جزئی است میسنجد و مقایسه میکند و به دنبال جدّ و جهد برای تکمیل شخصیت خود است. مرد اخلاقی بیش از هر چیز مرد تکلیف است. در نظر کییرکهگور مرحلهی اخلاقی نحوی پیوند با عافیت طلبی و آرامش جویی و اعتدال دارد. اساساً آدم اخلاقی، حد وسطی و آرام و عافیت جو است.
اما مرحلهی سوم که از نظر کییرکهگور کاملترین مرحله است، زندگی دین دارانه یا مرحلهی دینی است. در مرحلهی دینی نه اندوه مستمر ناشی از انفعالات و احساسات غریزی حسّانی وجود دارد و نه سکون و آرامش عافیت طلبانهی اخلاقی دیده میشود. مرحلهی دینی مبتنی بر جهش ایمانی است. در نظر کییرکهگور ایمان، صبغهای پارادوکسیکال دارد و اصلاً عافیت طلبانه نیست.
در نظر کییرکهگور مرد دین دار یک راست با خدایی شخص وار {در واقع مقصود کییرکهگور تأکید بر رابطهی زنده و انضمامی با خداوند میباشد که در مقابل یک رابطهی انتزاعی قرار میگیرد} در ارتباط است، خدایی که اراده و دستورات و خواستهایش با سنجههای عقل بشری {عقل جزئی منقطع از وحی} قابل سنجیدن نیست. کییرکهگور، ایمان را جهش کردن میداند و از جهش ایمانی نام میبرد. در نظر او ایمان، خطر کردن است و سرسپردن به یک بییقینی عینی. در نظر او ایمان همواره یک ماجرا و یک جهش است. در نظر کییرکهگور مرحلهی دینداری یا زندگی دینی ورای مرتبه و ادراک عقلانی است. رسیدن به مرحلهای دینداری نتیجهی سلوک و گزینش وجودی است و نه حاصل یک سلسله ادراکات حصولی. در نظر کییرکهگور ایمان به معنای نسبت حضوری و انصمامی با خداوند است و ارتباطی به پذیرش گزارههای دینی ندارد.
آنچه کییرکهگور در خصوص گزینش و انتخاب ورای عقلانی در زندگی میگوید بعدها و در قرن بیستم دستمایهای برای ژان پل سارتر گردید که با حذف صبغهی دینی این مفاهیم، اگزیستانسیالیسم سکولاریستی خود را تدوین نماید.
درک کییرکهگور از ایمان به دلیل توجه و تأکیدی که او بر وجه حضوری و شهودی آن دارد نسبتهایی با مفهوم ایمان اسلامی پیدا میکند، اما اشکال کار کییرکهگور در آن است که در تعریف ایمان به وجه معرفتی آن بیتوجهی مطلق میکند و بدینسان توازن ما بین طاعت و معرفت در تعریف صحیح ایمان را بر هم میزند.
یکی از مفاهیمی که در اندیشهی کییرکهگور مطرح میشود و بعدها در اگزیستانسیالیسم الحادی قرن بیستم نیز جایگاه ویژهای مییابد، مفهوم دلهره است. از منظر کییرکهگور دلهره، حالتی است که پیش از یک جهش کیفیتی از یک مرحلهی زندگی به مرحلهی دیگر دست میدهد. سروکار دلهره با امری است هنوز ناشناخته و نامعین. این امر هنوز ناشناخته و نامعینی که کییرکهگور از آن سخن میگوید، نزدیک به معنای امر متعالی است که در قرن بیستم در آراء رودلف اتو و نیز رویکرد اگزیستانسیالیسم به اصطلاح دینی مطرح میگردد.
دربارهی کییرکهگور به عنوان یک متفکر باید گفت که نویسندهای است که با مفاهیم دینی سروکار دارد، دینداری او یک دین داری اصیل نیست زیرا وجه مهمی از دیانت {یعنی شریعت} را نادیده میگیرد.
در واقع به نظر میرسد کییرکهگور بیشتر به نحوی تفسیر عرفانی و تا حدودی منطبق با فردگرایی مدرن از دین تمایل دارد هر چند باید گفت که او کوشیده است که تا حدودی از اومانیسم فاصله بگیرد و در این امر در مقایسه با برخی متفکران غربی منتقد مدرنیته از جایگاه بالاتری برخوردار است. اگرچه کییرکهگور با طرح مرحلهی دینی و جهش ایمانی به نحوی از بنبست مدرنیته و عقل متعارف {عقل معاش جزئی} رها میگردد، امّا این رهایی او از طریق جهش ایمانی، امری فردی است و وجه اجتماعی و مسئولانه {نسبت به اجتماع} ندارد و تا حدود زیادی متأثر از فردگرایی عصر مدرن است و به همین دلیل هم هست که این فردگرائی به یکی از ارکان اگزیستانسیالیسم در قرن بیستم بدل میگردد. در واقع به نظر میرسد رویکرد دینی کییرکهگور {که به دلیل بیتوجهی آن به شریعت و تکیه و تأکید آن بر وجه فردی رستگاری، با ایمان و دینداری حقیقی تفاوت زیادی دارد} کوششی است در نهایت ناموفق برای رهایی از بنبست اومانیسم مدرن.
نکتهی دیگری که دربارهی کییرکهگور قابل طرح است، این است که کییرکهگور به دلیل میراث بری از تفکر غربی، هیچ شناخت و اطلاع درستی از عقل هدایت ندارد و عقل را منحصر در عقل معاش و متعارف یا عقل جزئی میداند، این امر نیز تا حدودی دینگرائی که گوری را با میراث عقل ستیزی تفکر بحران زدهی غرب مدرن در قرن بیستم پیوند میزند.
کییرکهگور طبیعتی بیمار و سودایی و افسرده داشت و تقریباً در تمام ادوار زندگی خود با گونهای بیماری روانی دست به گریبان بود. همین ویژگی بحران زدگی و بیماری روانی، او را برای درک تجربهی بیماری تفکر مدرن آماده ساخت. کییرکهگور متفکری بود عارف مسلک که در برهوت ظلمانی اومانیسم و ماتریالیسم قرن نوزدهم غرب، ایمان دینی و سلوک معنوی را جستجو میکرد، هرچند که در این سلوک به موفقیت کامل و نهایی دست نیافت.
نویسنده: شهریار - زرشناس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست