سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

مقدمه ای بر احزاب سیاسی قسمت دوم


مقدمه ای بر احزاب سیاسی قسمت دوم

حزب به معنای جدید آن گروههای سیاسی در زبان انگلیسی معادل واژه « Party » است ولکن خود این واژه در زبان انگلیسی دارای معانی مختلف است که در زمینه های مختلف به کار می رود

تعریف لغوی حزب

حزب به معنای جدید آن ( گروههای سیاسی ) در زبان انگلیسی معادل واژه « Party » است ولکن خود این واژه در زبان انگلیسی دارای معانی مختلف است که در زمینه های مختلف به کار می رود . فرهنگ وبستر ( ۱ ) که یکی از فرهنگهای معتبر لغات زبان انگلیسی است در برابر واژه « Party » حدودا یازده معنی و تعریف ارائه می دهد که اولین تعریف آن همان گروههای سیاسی ( ۲ ) است

Party اسم:

« ریشه لغت : ریشه اصلی این لغت از زبان انگلیسی میانه ( ۳ ) بوده ، سپس وارد زبان فران ( ۴ ) سه کهن گردیده و در آخر در زبان لاتین ( ۵ ) به شکل کنونی در آمده است .

تعاریف و معانی :

الف ) گروهی از مردم که به منظور تعیین و تثبیت یا پیشبرد و تقویت عقاید و نظرات مخصوص و منحصر به فرد خود یا [ تاثیر گذاری بر ] قوانین و امور و تصمیمات دولتی [ و حکومتی ] گردهم می آیند و تشکل می یابند و این نظرات و تصمیمات مورد تصدیق همه اعضای گروه است و از آن جانبداری می کنند ؛ بویژه یک گروه سیاسی سازمان یافته شده که در صدد آن است تا نامزدهای خود را در مقام و مسند قدرت [ دولت / حکومت ] برگزیند تا بدین سان سیاستهای دولتی را هدایت و رهبری نماید .

ب ) ۱ ـ روند و عملکرد سیاسی در شکل گیری و جانبداری از چنین گروههایی [ سیاسی ] ۲ ـ هرگروه و جمعیتی که با یکدیگر فعالیت و کار می کنند . الف ـ گروه ، دسته ای که برای انجام کاری یا ماموریتی اعزام می شوند ( مثال : گروه نقشه برداری ) . ب ـ گروهی از افراد که به طور مشترک و با همدیگر به انجام کاری یا مسولیتی می پردازند ( مثال : گروه تالیف و گرد آوری ) . ج ـ جمعی از افراد که برای تفریح و سرگرمی گردهم جمع می شوند . ۳ ـ مهمانی دسته جمعی ، پارتی ۴ ـ فردی که در کاری ، طرحی یا فعالیتی شرکت می کند ، شریک در ... ۵ ـ هردو طرف [ طرفین ] مربوط به یک موضوع ، مساله حقوقی ، قضایی ۶ ـ ( محاوره ) یاور ، طرف » .

ازکلمه « Party » ترکبیات و اصطلاحات گوناگونی در زمینه ها و حوزه های کاری مختلف مشتق شده است ، مثل : « Party link » : خط تلفنی که چند مشترک را به تلفن مرکزی وصل می کند یا « Party wall » : دیوار مشترک بین دو ملک یا خانه . همچنین در زمینه های گروههای سیاسی ( حزب ) نیز اصطلاحاتی ساخته شده است ، همچون : « Party Spirited » : دارای روحیه حزبی و دسته جمعی . « Party Circle » :

۱ ـ محفل حزبی ۲ ـ دایره ای که جلوای اسم کاندیدها چاپ می شود تا به هنگام رای ، کسی که موافق با این کاندیدا باشد روی دایره خط بکشد . « Party man » : عضو حزب ، عضو دسته پارتیزاتی . « Partism » : حزب پرستی ، روحیه حزبی .

در فرهنگ لغت آکسفورد ( ۶ ) نیز واژه « Party » به مفهوم گروه سیاسی این چنین تعریف شده است : « [ در معنای سوم کلمه ] ... ، ۳ ـ سازمان و تشکیلات سیاسی با اهداف و خط مشی سیاسی معین و مشخص که به

هنگام برگزاری انتخابات از جانب خود کاندیدا معرفی می کند » .

مولف فرهنگ کامل انگلیسی ـ فارسی ( ۷ ) از مجموع چندین فرهنگ لغت انگلیسی با توجه به کاربردهای آنها در زبان مبدا ، برای واژه « Party » چنین معادل یابی کرده است .

Party (صفت ، اسم ) :

۱ ـ « ( معنای مهجور ) قسمت ، بخش ۲ ـ دسته ، جمعیت متحد ، دسته همفکر ، دسته پارتیزانی ۳ ـ حزب ، دسته متشکل ، جمعیت سیاسی ، دسته بندی ۴ ـ عضویت حزبی ، طرفداری از جمعیت یا شخصی ، پارتی ، جانبداری ۵ ـ دسته یا بخشی از گروه بزرگتری ، ( نظامی ) دسته نظامی ، مامور امر خاصی ۶ ـ جمعیت ، گروه ، دسته جانوران ، جماعت ۷ ـ مهمانی دسته جمعی ، پارتی ۸ ـ عضو جمعیت یا حزب ، شرکت ۹ ـ ....

در فرهنگهای لغت فارسی نیز برای حزب تعاریفی ارائه شده است که ما به دو فرهنگ معتبر ؛ یعنی لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین اشاره می نماییم :

در لغت نامه دهخدا چنین آمده است :

حزب : « گروه ، دسته مردم ... فوج ، فرقه ... سلاح ، ساز جنگ ، رده ، وظیفه ، نوبت آب ، نصیب ، پاره از هر چیز ، دسته و فرقه سیاسی که در امور اجتماعی نظرهای خاص یک طبقه تعقیب کند . » ( ۸ )

فرهنگ معین حزب را چنین تعریف کرده است .

۱ ـ « گروه و دسته ۲ ـ ( سیاسی ) دسته ای از مردم که دارای مسلک خاصی هستند . ۳ ـ هریک از ۱۲۰ جزء قرآن مجید ۴ ـ بهره ، حظ ، نصیب ... »

احزاب : جمع حزب . ۱ ـ گروهها ، فوجها ، دسته ها ، ۲ ـ گروههای کافرانی که همگام شده به جنگ پیامبر اسلام ( ص ) آمده بودند . ۳ ـ قوم ثمود و غیر آنان که خدای تعالی ایشان را هلاک کرد . ۴ ـ نام سوره سی و سوم از سوره های قرآن . ۵ ـ ( سیاسی ) دسته های سیاسی که هریک مرام و روش خاصی دارند و در زندگی اجتماعی شرکت می ورزند . » ( ۹ )

به هرحال ظاهرا « حزب » واژ ه های حبشی است که به زبان عربی راه یافته و در اصل به معنای گروه دسته خاصی می باشد که دارای اهداف مشترک هستند .

آنچه در تعریف لغوی حزب مهم است این نکته است که لغت مذکور همواره به گروهی از مردم اطلاق شده است که عقیده و مسلک واحدی دارند و از هدف واحدی دفاع می کنند ودرگیری و مخاصمه در درون آن راه ندارد و البته در کنار این معنای اصلی ، بر مفاهیم و معانی دیگری نیز اطلاق شده که در موقعیتها و زمینه های مختلف به کار می رود . بنابراین یکی از مشخصات احزاب ، جمع بودن ، گروهی بودن و ... است . حال این سوال پیش می آید که چه چیزی این تشکیلات و اتحادهای گروهی را از سایر گروهها متمایز می کند و مفهوم سیاسی به آن می دهد ؟ زیرا همان ملاحظه شد ، کلمه « Party » و معادل فارسی آن « حزب » در یکی از تعاریف به گروه سیاسی ( Political Party ) یا سازمان « تشکیلات سیاسی » معنی شده است . پاسخ این سوال روشن است : « نوع هدف » مشخصه اصلی مفهوم سیاسی حزب است .

سوال دیگر آنکه هدف حزب در مفهوم سیاسی چیست ؟ هسته علم سیاست قدرت است . از طرفی هرگاه عده ای گرد هم آیند و تشکیلاتی به راه اندازند قطعا هدفی را دنبال می کنند و این هدف است که خط مشی گروه را مشخص می کند . اگر گروههایی« قدرت در سیاست » باشد ، آن گروهها و تشکیلات لقب گروه های سیاسی به خود می گیرند .

آنچه بیان شده است خلاصه ای از تعاریف لغوی حزب می باشد ، اما فهم دقیق مفهوم حزب نیاز به کنکاش در تعریف اهل اصطلاح است بنابراین لازم است که تعاریف صاحب نظران علوم اجتماعی را نیز در این باره بررسی کنیم .

نرجس رسا

کارشناس روابط بین الملل

پاورقی ها :

۱ - Websters New World Dictionary. Third Edition . ۱۹۸۴ . P : ۱۰۳۷

۲ - Political group

Middle English - ۳

Old French - ۴

Latin - ۵

Oxford Advanced learner s Dictionary . Fourth Edition . ۱۹۸۹.P.۹۰۱ - ۶

۷ ـ دکتر عباس آریانپور کاشانی . فرهنگ کامل انگلیسی - فارسی . ج ششم . تهران ، امیر کبیر ، ۱۳۷۲ . ج چهارم ، ص ۳۷۹۷ .

۸ ـ لغت نامه دهخدا ، ج ششم ، ص ۸۹۰۸ .

۹ ـ دکتر محمد معین ، فرهنگ فارسی ، چاپ هفتم ، تهران ، امیر کبیر ، ۱۳۶۴ ، ج ۱ ، ص ۱۳۵۲