یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

یك سرماخوردگی كوتاه مدت


حاشیه نشین در حاشیه مرتكب قتل می شود حاشیه نشین پول, تلویزیون, پارك و غذا ندارد اما او به این دلیل مرتكب قتل نمی شود

حاشیه نشین در حاشیه مرتكب قتل می شود. حاشیه نشین پول، تلویزیون، پارك و غذا ندارد اما او به این دلیل مرتكب قتل نمی شود. او تن به این ارتكاب شوم می سپارد از آنجا كه آگاه نیست و آداب شهری ندارد. او از لحاظ فرهنگی فقیر است و فرهنگ همان آداب شهری خود ماست و آداب شهری ما چیزی جز همان پول و ماشین و تلویزیون و پارك و البته آب و غذا و... نیستند. اما حاشیه نشین برای آنكه مرتكب قتل نشود به این مادیات زمینی نیازی ندارد. او باید آگاهی داشته باشد، باید به شهرنشینی آگاه شود و البته این نیز كاملاً واضح است و كاملاً بدیهی (كمی بخندید) كه قتل و دزدی و... هیچ ارتباطی به حوزه های تحت تملك این افراد پاكیزه ندارد و البته یك استدلال ساده عاقلانه كافی است تا تایید كند كه تحت تملك در آوردن در ذات خود هیچ ارتباطی به دزدی ندارد(!)...قتل همیشه محصول و امتداد همین روند مشروعی است كه در آداب شهری یافت می شود، البته امتدادی كه به حاشیه ها ختم می شود. قتل، سركشی و تجاوز، مكمل همین نهادهای شهری است. («فحشا نتیجه تاهل است. زیرا...»۱) البته این مكمل، تصویری كاملاً باژگون شده از «فرهنگ» است. تصویری كه بی تردید ذاتی «فرهنگ» نیز هست. فرهنگ شهری برای مشروعیت یافتن و برای هر چه فربه تر شدن باید انباشت كند و سرمایه را به انحصار خود درآورد، سرمایه ای كه تنها راه ممكن برای رفاه از آن می گذرد و برای این انباشت باید استثمار كند. استثمار شونده بار عظیمی از تولید و خدمات اجتماعی را بر دوش می كشد و باید به حاشیه رانده شود تا گرسنگی، رنج و زندگی سرشار از كثافتش از دیده ها پنهان شود. البته این دیده ها، نگاه همان بدن های فربهی است كه چنین تصاویر زننده ای نباید پاكیزگی محیط شان را بیالاید. پوشش های امنیتی در حالی كه شمال و مركز شهر را به شدت تحت الشعاع قرار می دهند، از اعتقادات و امنیت این مناطق (شاید بهتر باشد بگوییم این طبقات) به خوبی دفاع می كنند. هر چه بیشتر به سمت جنوب می رویم این پوشش ها كمتر می شوند و مراكز فساد و پخش مواد به صورت علنی تری فعالیت می كنند.شهروندان انباشت و شهروندان امكانات شهری _ امكاناتی كه به مابه ازای خود آدابی را در روزمره سوژه های مشروع این نظام خلق می كنند _ روزبه روز و لحظه به لحظه، در همین اماكن پاكیزه و در جریان بی نگاه بدن ها مرتكب قتل می شوند: قتل روح یك حاشیه نشین. این همان تصویر واژگون شده فرهنگ است. تصویری كه البته به سبب این باژگونی زشت تر از خود فرهنگ است. خیلی ساده است، دارایی تنها راه منتهی به رفاه است و رفاه از اولویت های زندگی شهری است. بدین ترتیب تملك صورت می پذیرد و به واسطه تملك این دارایی، امكانات تنها در اختیار همان طبقه ای قرار می گیرد كه انباشت می كند. دامنه امكانات تنگ تر می شود و حاشیه نشین خود را از این امكانات مغبون می بیند... و این آغاز یك سیر عرفی _ استقرایی است. «بی اخلاقی چیزی نیست جز واكنشی كه آزادی طبیعی، علیه وانمایی نیرنگ آمیز و فوق طبیعی زندگی اخلاقی»۲ فرهنگ شهری برمی انگیزد. تعدادی از كودكان قربانی واقعه منسوب به پاكدشت از خانواده های افغانی بودند كه چون دارای شناسنامه و اجازه اقامت نبودند (فاقد حق شهروندی) گم شدنشان به نیروی انتظامی گزارش نشده بود. انسان هایی كه به علت عضو نبودن در واحد «دولت _ ملت» فاقد حقوق انسانی گشته بودند. این واقعه تنها منسوب به پاكدشت است چرا كه از سركوب های جنسی، همین فرهنگ شهری برآمده است. این واقعه ای است درون همین فرهنگ شهری و نه خارج از آن.در نهایت آنچه در این وضعیت پنهان شده است پیوند این ناهنجاری های اجتماعی با زندگی روزمره شهروندهای این جامعه است. این واقعه همچون تمامی وقایع دیگر در آینه كژنمای ركن چهارم دموكراسی، مطبوعات، تحت یك بازنمایی وسیع اجتماعی، روزمره شهروندان را موجه تر از پیش ساخته است.با رو شدن یك داستان جنایی ما تنها به هیجان خواهیم آمد و از سویی دیگر فرهنگ هر لحظه منتظر است تا با تعیین هویت، هر واقعه ای مبتنی به یك ناهنجاری را تا سطح یك شكست اخلاقی _ فرهنگی مایه تاسف جلوه دهد و یا انگار فرهنگ سرما خورده باشد: «این یك بیماری كوتاه مدت است.»

حال عمومی فرهنگ تنها برای مدت كوتاهی دچار ضعف و بیماری شده است و این یعنی، مسئله ای نیست شهروندان عزیز اگرچه این واقعه مایه تاسف است، اما خودتان را زیاد ناراحت نكنید. «آینده به ندرت در خطر است و پیشگویی همواره به وسیله موازنه ممكن ها، خنثی می شود: اگر شكست هایی هست چه باك، اگر چهره های اخمویی وجود داشته باشد، اخلاق نیكوی شما آنها را خندان خواهد كرد. روابط كسل كننده سودمند خواهند بود و غیره، و اگر حال عمومی شما بهبود یابد، پس از درمانی خواهد بود كه پیش می گیرید و شاید هم به بركت نبودن هرگونه درمانی.»۳

پی نوشت ها:

۱ _ و ۲ _ هر دو از «درگیری نقد با كلیسا و دولت» اثر ادگار بائر

۳ _ به نقل از «اخترگویی» اثر رولان بارت

نویسنده:مهران حاتمی

منبع:روزنامه شرق ۱۴/۹/۱۳۸۳



همچنین مشاهده کنید