سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

حکومت, سیاست, ولایت فقیه


حکومت, سیاست, ولایت فقیه

جمهوری اسلامی, حکومت اسلامی, سیاست اسلامی, ولایت فقیه و کلماتی بودند که از آن به بعد در کنار دیگر واژه های سیاسی در وسایل ارتباط جمعی داخل و خارج, جای خود را یافتند و به نحوی با نام ایران قرین شدند

این نوشتار تلاشی برای نزدیکی به افقهای فکری حضرت امام خمینی (ره) در باب حکومت، سیاست و ولایت فقیه است تا بدون واسطه با برترین منبع و مرجع در شناخت حکومت اسلامی آشنا شویم.

ظهور پدیده جمهوری اسلامی در جهان معاصر از تحولات مغفول گذشته و مجهول آینده برای جهانیان خبر داده است. ۲۷سال پیش نامهایی به اذهان ایرانی و غیرایرانی، مسلمان و غیرمسلمان و دوست و دشمن خطور کرد که هیچ یک به طور دقیق تصوری صحیح از معنای آن نداشتند.

جمهوری اسلامی، حکومت اسلامی، سیاست اسلامی، ولایت فقیه و... کلماتی بودند که از آن به بعد در کنار دیگر واژه های سیاسی در وسایل ارتباط جمعی داخل و خارج، جای خود را یافتند و به نحوی با نام ایران قرین شدند.

طی ۲۷سال گذشته صاحبان علم و اندیشه کوشیده اند مفاهیم فوق و حدود و ثغور آن را بیابند و به جهانیان معرفی کنند و ارباب سیاست خواسته و ناخواسته کارنامه ای از حکومت اسلام ارائه کرده اند که در جای خود باید به قضاوت درباره تلاشهای فکری و عملی آنان در معرفی حکومت اسلامی پرداخت، اما این همه ما را از کنکاشی مستمر در آرا بنیانگذار حکومت اسلامی بی نیاز نمی کند.

لذا این نوشتار تلاشی دوباره برای نزدیکی به افقهای فکری حضرت امام خمینی (ره) در باب حکومت، سیاست و ولایت فقیه است تا بدون واسطه با برترین منبع و مرجع در شناخت حکومت اسلامی آشنا شویم.

از سوی دیگر، درک درست از مفهوم حکومت اسلامی و مشتقات آن، خود بهترین محک در قضاوت تلاش اندیشمندان در تبیین حکومت اسلامی و کوشش سیاستمداران در به بار نشاندن حکومت اسلامی مورد نظر حضرت امام خمینی (ره) است.

امید است این کنکاش مختصر برای محققان و علاقه مندان ، مفید و در پیشگاه حضرت حق سبحانه مقبول باشد. یکی از چالش های پیش روی امام (ره) مساله دخالت عموم متدینین و علمای دینی به عنوان مشارکت در سیاست مطرح بود، از همین رو، در اندیشه امام (ره) استدلالات مکرر بر ضرورت حضور مردم در عرصه های مختلف سیاسی با انگیزه های اسلامی و الهی مطرح است.

حضور مردم در مناسبات و فعالیت های سیاسی در اندیشه امام به عنوان یک تاکتیک سیاسی در جهت رسیدن به اهداف سیاسی خاص ، آنچنان که در عالم سیاست امروزی معمول است، مطرح نیست. در اندیشه امام (ره) حضور مردم در امور سیاسی و اجتماعی به عنوان بخشی از حیات معقول و سالم انسان دیندار مطرح است ، چرا که او نسبت به صلاح و سعادت خود و جامعه اش حساس است و با الگوبرداری از عالی ترین شخصیت های دینی اسلام یعنی پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) و نحوه سیاست ورزی آنها به زندگی خویش سامان می دهد.

در اندیشه اسلامی و تربیت دینی به طور صریح پیامبر اسلام به عنوان الگو و اسوه ای که مسلمانان باید از او در ابعاد مختلف زندگی پیروی و تبعیت کنند، مطرح است و به همین دلیل پیامبر اسلام (ص) به عنوان عالی ترین شخصیت عالم اسلام و بلکه کل عالم، از سوی خداوند به سیاست ورزی و سامان بخشی به نیازهای سیاسی با حفظ و رعایت تمامی حدود و فضایل اخلاقی و ارزشهای دینی و عبادی مندرج در اسلام منصوب شده است.

این نوع تلقی از سیاست، سیاست را به موضوعی قابل جمع با عالی ترین مراتب دینداری و قداست روحی تبدیل می کند. عبارات امام (ره) بروشنی بیانگر این نوع سیاست اسلامی و الهی است، ایشان می فرماید: این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند، مگر زمان پیغمبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟

مگر در آن دوره، عده ای روحانی بودند و عده ای دیگر، سیاستمدار و زمامدار... پیغمبر اسلام در سیاست دخالت نمی کرد؟ می توانید بگویید پیامبر هم یک عامل سیاسی بوده، پس کنار؟ در امور سیاست وارد نمی شد؟ تمام عمرش در امور سیاسی بود، تمام عمرش را صرف کرد در سیاست اسلامی و حکومت اسلامی تشکیل داد.

حضرت امیر علی (ع) حکومت اسلامی داشت. (کارگزاران) حکومت اسلامی می فرستاد آن طرف. اینها سیاست نبود؟ حضرت امیر را تخطئه می کنید؟... حضرت امیر هم مگر عادل نبود؟ سیدالشهدا مگر عادل نبود؟

آیا خلاف مروت است آن کاری که سیدالشهدا می کرد؟ آن کاری که حضرت امیر می کرد؟ این نوع سخنان امام و دهها و صدها نوع از این استدلالات ، عرصه را به افکار قائلین و مروجین دین بدون سیاست تنگ کرد، ولی شبهه دیگری که مطرح شد و امام (ره) نیز به پاسخگویی آن پرداخت عبارت بود از این که پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) فقط حق حاکمیت و حکومت دارند و علما و متدینین نباید وارد عرصه سیاست شوند و ورود به عرصه سیاست همان و بی دینی همان.

درباره علمای دینی امام (ره) می فرمایند: علمای ما در طول تاریخ این طور نبود که منعزل از سیاست باشند، مساله مشروطیت یک مساله سیاسی بود و بزرگان علمای ما، درش دخالت داشتند، تاسیسش کردند.

مساله تحریم تنباکو یک مساله سیاسی بود و میرزای شیرازی رحمه الله این معنا را انجام داد در زمانهای اخیر هم مدرس ، کاشانی اینها مردم سیاسی بودند و مشغول کار بودند. امام (ره) در سطحی وسیع تر، مشارکت سیاسی مردم و متدینین را لازم و شرط موفقیت سیاست اسلامی می دانستند، در همین خصوص می فرماید: همه ملت باید الان همه شان ناظر امور باشند، اظهارنظر بکنند در مسائل اجتماعی ، در مسائل سیاسی ، در مسائل اقتصادی ، در مسائلی که عمل می کند دولت ، استفاده بکنند، اگر یک کار خلاف دیدند.

در اندیشه امام ، سیاست پدیده ای جامع و مربوط به همه طبقات است و در این میان ، فرقی بین مرد و زن و روحانی و غیرروحانی نیست ؛ «حرف ما این است که نه تنها روحانی ، همه قشرها باید در سیاست دخالت بکنند سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد.»

همان طور که علم مخصوص یک طبقه نیست ، همان طور که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زنها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. زنها هم باید در فعالیت های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند.

اما نکته مهمتری که نباید از آن غفلت کرد و یقینا تاثیری بیش از کلام و استدلالات امام (ره) در برانگیختن و تشویق مردم در مشارکت در امور سیاسی قبل و بعد از انقلاب داشت، شخصیت خود حضرت امام (ره) و مشی عملی ایشان در امور سیاسی بود.

امام توانست آنچه را که ادعا و استدلال می نمود در خصوص امکان پذیر بودن جمع بین دینداری و سیاستمداری ، به بهترین شکل در خود به نمایش بگذارد. امام (ره) به عنوان یک عالم اسلامی برخوردار از مرجعیت دینی بلامنازع قبل و بعد از انقلاب و در اوج تقوا و عرفان و در کمال پایبندی به ارزشهای اخلاقی و متحبر به فروعات فقهی ، در عرصه سیاست توانست نقشی حساس و بدون جایگزین را ایفا کند.

امام (ره) قبل از انقلاب ، بدون برخورداری از رهبری یک حکومت و عدول از ارزشهای دینی و اخلاقی مورد اتفاق مردم و علمای دین ، توانمندی خود را به عنوان مبارز و فعال سیاسی اثبات کرد و بعد از انقلاب نیز توانست در جایگاه رهبری یک ملت و حکومت ، بدون انحراف از مسیر اسلام و سوئ استفاده از موقعیت سیاسی رهبری ، وجه دیگری از دینداری توام با سیاست را محقق سازد و این نکته ای بسیار حائز اهمیت است.

در طول تاریخ ، موارد بسیاری می توان یافت که سیاستمدارانی با حربه دین ، قلوب مردم را به خود جذب کرده اند، اما پس از کامیابی و پیروزی در فعالیت سیاسی خویش ، آن گاه که بر مسند قدرت قرار گرفته از مسیر دین یا ارزشهای انسانی و اخلاقی خارج یا منحرف شده اند.

در این میان کارنامه درخشان عملی امام (ره) به عنوان یک رهبر دینی و سیاسی پشتوانه ای قوی در اثبات استدلالات و آرائ امام (ره) است و همچنین نظریه و عملکرد او امکان تحقق سیاست ورزی و دینمداری آمیخته و آغشته به یکدیگر را از یک نظریه اتوپیایی و آرمانی صرف خارج نمود و مسیری نوین در برابر جهان اسلام در زمان معاصر گشود و جهان سیاست معاصر را نیز به چالشی جدید فراخواند.

پژوهشگر: مجید اسدی

منابع در دفتر روزنامه موجود است

منبع:‌ روزنامه جام جم


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید