شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اوج گیری دوباره ی سینمای موزیکال


اوج گیری دوباره ی سینمای موزیکال

سینمای موزیکال قدمتی تقریباً به اندازه ی تاریخ سینمای ناطق دارد دو سال بعد از ساخته شدن اولین فیلم ناطق تاریخ سینما یعنی «خواننده ی جاز» ۱۹۲۷ , اولین فیلم موزیکال بلند تاریخ سینما با عنوان «نوای برادوی» به کارگردانی «هری بومانت» در آمریکا ساخته شد

سینمای موزیکال قدمتی تقریباً به اندازه‌ی تاریخ سینمای ناطق دارد. دو سال بعد از ساخته شدن اولین فیلم ناطق تاریخ سینما یعنی «خواننده‌ی جاز» (۱۹۲۷)، اولین فیلم موزیکال بلند تاریخ سینما با عنوان «نوای برادوی» به کارگردانی «هری بومانت» در آمریکا ساخته شد.

در سال‌های بعد اگرچه دیگر کشورها و از جمله فرانسه نیز به جمع سازندگان فیلم‌های موزیکال پیوستند اما سینمای آمریکا با در اختیار داشتن بازیگران مستعد و تأثیرگذاری چون «جین کلی»، «فرد آستر»، «جودی گارلند»، «جینجر راجرز» و «برادران مارکس» و در اختیار داشتن موزیکال‌سازان قهاری چون «استنلی دانن» و فراتر از او «وینسنت مینه‌لی» یکه‌تاز سینمای موزیکال شد. سینمای موزیکال تا بیش از دو دهه‌ی بعد هم‌چنان به حضور فعال خود ادامه داد و در این سال‌ها بهترین آثار موزیکال تاریخ سینما ساخته شدند؛ از جمله «طلاجویان» (۱۹۳۳) ساخته‌ی «مروین لروی»، «کلاه بلند» (۱۹۳۵) ساخته‌ی «مارک سندریج» و «یک آمریکایی در پاریس» (۱۹۵۱) و «ژی‌ژی» (۱۹۵۸) ساخته‌ی «وینسنت مینه‌لی». در این بین نیز بودند فیلم‌هایی مانند «بانوی زیبای من» (۱۹۶۴) ساخته‌ی «جورج کیوکر» که مورد توجه آکادمی نیز قرار گرفت و موفق شد هشت جایزه‌ی اسکار از بین دوازده‌ نامزدی را از آنِ خود کند. در سال‌های بعد از آن سینمای موزیکال دچار افت گردید و به‌مانند سینمای وسترن رونق اولیه‌اش را از دست داد تا این‌که در اوایل دهه‌ی هشتاد نوع دیگری از سینمای موزیکال ظهور کرد که پیشروی آن فیلم «تب شنبه‌شب» (۱۹۷۷) ساخته‌ی «جان بدهام» بود که باعث شهرت «جان تراولتا» نیز شد. به‌عکس فیلم‌های موزیکال کلاسیک که معمولاً محور آن‌ها رابطه‌یی عاشقانه بود که با یک سوء‌تفاهم همراه و در نهایت با رفع آن همه چیز به خوبی و خوشی تمام می‌شد، موزیکال‌های دهه‌ی هشتاد به جوانان یاغی و بی‌هدفی می‌پرداخت که تصور درستی نه از حال و نه از آینده‌ی خود نداشتند. قهرمان این فیلم‌ها آدم‌های دستِ ‌کم گرفته‌شده‌یی بودند که سعی می‌کردند با اندک درآمد خود آن‌طور که می‌خواهند زندگی کنند و خوش بگذرانند و اغلب اوقات هم در این راه ناموفق بودند. موزیکال‌های این سال‌ها به وضوح به سمت داستان‌های تلخ و واقع‌گرایانه‌ی اجتماعی گرایش پیدا کرده بود. دوام مقبولیت این نوع موزیکال‌ها نیز بسیار پایین بود و آثار متأخر چندان قابل توجه از آب درنیامدند.

در این بین گاه موزیکال‌هایی با قواعد کلاسیک نیز ساخته می‌شد که چندان مورد توجه قرار نمی‌گرفت به عنوان مثال شاید کم‌تر کسی باشد که بداند حتی «کلینت ایست‌وود» نیز در مقام بازیگر فیلمی موزیکال در کارنامه‌ی خود دارد با عنوان «دلیجانت را نقاشی کن» (۱۹۶۹) ساخته‌ی «جاشوا لوگان» که البته چندان هم مطرح نشد.

این دوره‌ی افت تا اوایل هزاره‌ی سوم ادامه پیدا کرد تا این‌که در این سال‌ها با ساخت موزیکال‌های جدیدی به سبک کلاسیک - که به کمک پیشرفتی که در جلوه‌های ویژه به دست آمده بود جذاب‌تر نیز شده بودند - گونه‌ی موزیکال جانی تازه گرفت. فیلم «مولن‌روژ» (۲۰۰۱) ساخته‌ی «باز لورمن» یکی از مشهورترین این آثار بود که در کنار استفاده از جلوه‌های ویژه با وام گرفتن از آثار موسیقایی و ترانه‌های گروه‌های مشهوری چون «بیتلز» و «کویین» توانست محبوبیت خود را بالا ببرد. یک سال بعد بود که «راب مارشال» با ساخت فیلم «شیکاگو» موفق به کسب شش جایزه‌ی اسکار شد و موفقیت این فیلم تا حد زیادی باعث احیای دوباره‌ی این گونه شد. مارشال در این فیلم با پیروی از اسلاف خود و با بهره‌گیری از دکورهای مختلف و نورپردازی‌های جذاب که گاه حتی تغییرشان با ضرب‌آهنگ موسیقی نیز هماهنگ بود و با استفاده از موسیقی جاز دهه‌های میانی قرن گذشته، موضوعی جنایی را به شیوه‌ی موزیکال‌های کلاسیک که داستان را در قالب ترانه‌ها روایت می‌کردند به نمایش گذاشت و توانست اثری چشمگیر و جذاب ارایه کند. به نوعی می‌توان گفت که یکی از علل جذابیت فیلم این بود که طراحی رقص‌های فیلم را خود کارگردان بر عهده داشت و همین امر باعث شد تا فیلم اثر یکدست‌تری از آب دربیاید و در کل به یکی از محبوب‌ترین موزیکال‌های تاریخ سینما بدل شود.

در طول پنج سال گذشته اگرچه تلاش‌های دوباره‌یی برای ساخت فیلم‌های موزیکال انجام شده اما به رغم بازگشت جان تراولتا به این عرصه‌ با فیلم «اسپری مو» که اثر متفاوتی نسبت به موزیکال‌های سال‌های دور او محسوب می‌شود، هنوز اثری در رقابت و یا همراهی با فیلم شیکاگو ساخته نشده است و حتی «دختران رؤیایی» (۲۰۰۶) ساخته‌ی «بیل کاندون» نیز به رغم استفاده از خواننده‌های حرفه‌یی در مقام بازیگر نتوانست جای پای محکمی برای این گونه باشد. حتی به جرئت می‌توان گفت که این مسئله به رغم سیاست‌های آکادمی مبنی بر احیای گونه‌های قدیمی سینمای آمریکا در حال رخ دادن است. چه این‌که بیش از یک دهه‌ی پیش تلاش آکادمی برای احیای گونه‌ی وسترن با اهدای جوایز زیادی به فیلم‌های «نابخشوده» (۱۹۹۲) ساخته‌ی «کلینت ایست‌وود» و «رقصنده با گرگ‌ها» (۱۹۹۰) ساخته‌ی «کوین کاستنر» با شکست روبه‌رو شد و در چند سال اخیر نیز به رغم این ‌که فیلم‌های شیکاگو و دختران رؤیایی جوایز زیادی را از جانب آکادمی از آنِ خود کردند و حتی اسکار بهترین فیلم کوتاه داستانی را در سال ۲۰۰۷ یک موزیکال با نام «داستان کرانه‌ی باختری» ساخته‌ی «آری سَندل» از آنِ خود کرد، اما هم‌چنان سینمای موزیکال بسیار از دوران رونق خود فاصله دارد ....

داوود زادمهر