پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
زردها تابلو ندارند
حتما شما هم به وبلاگهایی برخوردهاید که در آن برای معشوق مینویسند و تا وارد وبلاگشان میشوی، رنگهای متنوع چشمت را میزند. هزار افکت با اسکریپتهای جاوا صفحه وب را به بازار شامی بدل میکنند که یادت میرود که نویسنده این وبلاگ، مطلبی را هم نوشته است. نوشتهاش را که میخوانی میبینی که از جایی عاریت گرفته است. (شاید هم به سرقت برده است!) با خودت میگویی چه وبلاگ زردی! نویسنده وبلاگ پاسخگویی سران سه قوه به نشانی < >http://pasokhgooee.persianblog.com نوشته است: زردی خصوصیتی است که طی آن در یک رسانه، تیراژ نقش اصلی مییابد و صاحب آن رسانه حاضر خواهد بود تا برای رسیدن به آن هر هزینهای را بپردازد. هرچند این آفت در ابتدا فقط متوجه مطبوعات چاپی بوده است، اما امروزه میتوان ویژگیها و عناصر سازنده آن را در سایر رسانهها نیز مشاهده کرد. صداوسیما هم میتواند زرد شود. سینما و وبلاگ و کتاب هم میتوانند زرد باشند.
اینکه گفته میشود مهمترین ویژگی زردها، توجه به تیراژ است، بدین معنی نیست که هرکس به مخاطب و جلب رضایت او فکر میکند، زرد است. اصولا نیاز به شنیده یا خوانده یا دیدهشدن یکی از عناصر غیرقابل تفکیک از رسانه است. نمیتوان مخاطب را نادیده انگاشت، اما چیزی که یک وبلاگ را زرد میکند، توجه افراطی به تعداد بازدیدکنندگان است و دستزدن به هر عملی که این را محقق کند.
زردها نخستینبار به رنگ زردشان شناخته میشدند. رنگ زرد برای تمییز صفحات راهنما از صفحات رسمی به کار میرفته است. اما امروزه زردها دیگر زرد نیستند. مثل همگان در همهجا وارد شدهاند. شاید هم امروز رنگشان آبی باشد یا سفید یا قرمز. اما زرد همیشه زرد است. میتواند یک کتاب فلسفی باشد، با چندین صفحه یا وبلاگی باشد با مقالات علمی.
یکی از ویژگیهای زردها، توجه افراطی به عاطفه مخاطب است. به جای اینکه او را به شکلی منطقی ارضا کند، به دنبال اقناع احساس او میگردد. احساس هم میتواند عشق باشد و هم میتواند مذهبی باشد. بیان حوادث، رویدادها و خاطرات این آسیب را دارد که جای استدلال را برای مخاطب پر کند. هرچند لزوما نمیتوانند جایگزین هم باشند. نه استدلال جای احساس را پر میکند و نه احساسات میتواند جایگزین عقل شود.
بارها برای خودم پیش آمده است که تصمیم گرفتهام یک نشریه زرد را بخوانم. تیترهای جنجالی و جذابشان آدم را وسوسه میکند که بخواندشان. دلیلش هم خیلی ساده است: همه ما شایعات را دوست داریم. دوست داریم از اندیشه افراطیها مطلع شویم. دوست داریم خبرهایی که جای دیگری گیر نمیآید را بخوانیم. هرچه هم نباشد، آنها به دنبال جذب امثال ما بودهاند. پس شاید موفق شوند! زردها دوستتان داریم! فکر نکنید که زردها حتما بالای سرشان نوشتهاند که ما زردیم. نه اتفاقا گاهی چنان به پوشش فرهیختگی درمیآیند که سخت است آن را از یک مقاله علمی تمایز دهیم. زردها فقط عاشقانه نمینویسند. فقط درباره دختران فراری نمینویسند. فقط حوادث را انتشار نمیدهند. شاید هم مطالب سیاسی بنویسند.
شاید هم از علم بگویند. شاید هم مسائل فرهنگی و اجتماعی را از اساتید دانشگاه پرسش کنند. اصلا همان که گفتم؛ زردها تابلو ندارند!
برای رسیدن به هدف افزایش مخاطب، کنار زدن برخی از خط قرمزها ضروری است. باید به سرعت عمل توجه بیشتری کرد. اگر این خبر را یک روز دیرتر منتشر کنی، ارزشش را از دست میدهد. در زردیسم، نباید صبر کرد. اخبار غیرقابل وثوق، حتی شایعات و شنیدهها در رسانههای زرد جایگاه اساسی دارند. گاهی باید اخلاق را هم کنار گذاشت. باید تند رفت تا افراد ببینندت. دقت کافی، منافی با زردیسم است. بههمین خاطر است که میگویند: زبالههای روزنامههای رسمی، ورودیهای زردهاست!
در هر دورهای مردم به دنبال یک اسطوره هستند تا نداشتههای خود را در او ببینند. زردها به این علاقه مردم پاسخ دادهاند. آنها به دنبال افرادی هستند که مردم دوستشان بدارند؛ افرادی که تبلور آمال و آرزوهای مخاطب باشد؛ بدون اینکه به دنبال ترویج فکر و اندیشهاش باشند. مثلا نگاه کنید که امروز چقدر از امام (ره) یا شریعتی یا مطهری (رحمهاللهعلیهم) گفته میشود. اینها اسطورههای نسل مسلمان امروز است. انسانهایی انقلابی که نسلی را از یوغ ستم نجات دادند، اما چقدر از اندیشههای آنها را ترویج میکنند یا بررسی کردهاند؟ گاهی زردها اصلا اندیشه مشخص و ثابتی ندارند. هرچه مخاطب بپسندد، همان را ترویج میکنند و این آفتی است که حتی روشنفکرانمان هم به آن دچارند که هر از چند سال، بر اساس گفتمان حاکم تغییر جهت میدهند. آنچه شما خواستهاید!
یکی از چیزهایی که با زردها گسترش یافت، تعاملی شدن رسانهها بوده است. یعنی در جایی که مخاطب حرف اول را بزند، تولیدکننده به شدت نیاز دارد تا به مخاطب نزدیک و بلکه یکی شود. به عکس رسانههای سنتی که از موضعی بالاتر از مخاطب سخن میگفتهاند و مخاطب را به سمت و سوی خود راهنمایی میکردهاند. اما در زردها این مخاطب است که تعیین میکند که چه چیزی را دوست دارد. ذائقه مخاطب اصل است، نه دغدغههای صاحبان رسانه.
یکی از آفتهایی که به کل ژورنالیسم وارد است، این است که چون هر روز (یا در بازههای زمانی مشخص) باید منتشر شوند، نیاز دارند تا سوژههای ناب بیابند. گاهی که چنین چیزی در دسترس نباشد، مجبور میشوند به موضوعات زرد بپردازند. از آن جهت میگویم <مجبورند> که برای مخاطب نوشتهاند و نمیخواهند تلاششان به هدر برود. نمیخواهند که مخاطبشان را رقیب برباید. دعوای تنازع است. باید مخاطب را حفظ کرد و افزایش داد. وبلاگها نیز به این آفت دچارند. از همینروست که میگویند: بحران کمبود سوژه، یکی از بحرانهای وبلاگستان است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست