سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نامه ای سرشار از علاقه و اعتماد


خسته و کوفته از سر کار برگشته است امروز روز کاری خوبی نبوده است رئیس او را تا ساعتها بعد از اتمام ساعت کاری برای انجام یک مورد اداری نگه داشته است

با یکی از همکارانش مشکل پیدا کرده ، مجبور شده از یکی از دوستانش خواهش کند بچه را از مهدکودک نزد خود ببرد و حالا که به منزل برگشته ، دخترش هزار و یک درخواست دارد.شوهرش بزودی از راه می رسد. او هم خسته است و نیازمند استراحت و کلی از کارهای منزل باقی مانده است.او آنقدر خسته و کلافه است که به محض ورود شوهرش مثل بمب می ترکد و انواع حرفهای انتقادآمیز را نثارش می کند. او خودش می داند همسرش هم بی گناه است ، اما نمی داند این احساسات بغرنج و ناراحت کننده را چطور بروز دهد، آن شب بسیار بد سپری می شود و زن از کرده خود پشیمان است.اما... زمانی که ناراحت ، مایوس ، کلافه و یا عصبانی هستیم ، بسیار سخت است که خودمان را کنترل کنیم و گفتگوی دوستانه ای داشته باشیم.وقتی احساسات منفی به سراغ ما می آید، دوست داریم فوری حالت محبت ، اطمینان ، علاقه ، درک ، پذیرش ، قدردانی و احترام را از دست بدهیم.

در این شرایط، حتی اگر بهترین نیت دنیا را هم داشته باشیم ، حرف زن و صحبت کردنمان حالت عادی ندارد و اصلا یادمان می رود چطور ارتباط برقرار کنیم ، که برای خود و همسرمان مفید باشد.

معمولا در این مواقع ، زنان نادانسته مردان را مقصر می دانند و آنها را به خاطر رفتارشان سرزنش می کنند. یعنی بدترین جنبه همسرشان را تصور می کنند و شدیدا انتقادجو می شوند.

معمولا زنان به دلیل تفاوت احساسی که با مردها دارند، در شرایطی که تمام وجودشان را احساسات منفی پر کرده است ، نمی توانند به شکلی درست ، قابل قبول و قدرشناسانه حرف بزنند و با حالتی انتقادی ، سخت ترین ایرادها را از شوهرشان می گیرند، در حالی که متوجه نیستند رفتار آنها با شوهرشان چقدر منفی و دردناک است.وقتی مردها ناراحت و خسته هستند و وجودشان پر از احساسات منفی است ، جور دیگری برخورد می کنند. آنها تمایل دارند درباره زنها و رفتار آنها داوری کنند و فراموش می کنند همسرشان حساس و آسیب پذیر است. نیازهای او را از یاد می برند و به نظر بدجنس و بی تفاوت می آیند.وقتی موجی از احساسات منفی به سراغ مرد می آید، به نحو بخصوصی برایش مشکل است ، تا به شکلی قابل درک و محترمانه صحبت کند. او اصلا متوجه نیست رفتارهای منفی اش چقدر برای زن دردناک است.

راهکاری ساده

در این مواقع ، حرف زدن کاری از پیش نمی برد؛ چون به دلایلی که گفتم ، زن و شوهر هیچکدام حرف هم را نمی فهمند. خوشبختانه راه حل دیگری وجود دارد. به جای این که شفاهی احساساتتان را با همسرتان در میان بگذارید، برایش نامه بنویسید.البته این نامه را به او ندهید، اما خطاب به او باشد. با نامه نوشتن این فرصت را به دست می آورید که بدون نگرانی از آزار دادن همسرتان ، به احساسات خود گوش بدهید. وقتی آزادانه احساساتتان را بیان کنید و به آن گوش بدهید ناخودآگاه روحیه شما بهتر و احساسات منفی شما تخلیه می شود و مهربان می شوید.مردها وقتی چنین نامه ای می نویسند، بیشتر احساس علاقه و درک و احترام می کنند و زنها که نامه می نویسند، بیشتر احساس اعتماد، پذیرش و قدردانی.نوشتن و یادداشت کردن احساسات منفی بهترین راه است ، تا مطلع شوید چقدر ممکن است نامهربان به نظر برسید. بعد از اتمام آن ، می توانید بر خودتان تسلط یابید و رفتارتان را تنظیم کنید.ضمنا وقتی احساسات منفی خود را می نویسید، شدت آنها کم می شود و برای ورود روحیه ای مثبت ، جا باز می شود. حالا وقتی احساس کردید روحیه بهتری دارید، پیش همسرتان بروید و با مهربانی با او صحبت کنید، طوری که کمتر محکوم کننده و سرزنش آمیز باشد. با این کار، شانس بیشتری دارید تا او شما را درک کند. مطمئنا اگر این کار را امتحان کنید، می بینید بعد از نوشتن نامه برای مدتی نیاز به حرف زدن ندارید. در عوض ، مهربان می شوید و منطقی حرف می زنید.هدف از نوشتن نامه هرچه باشد (درددل ، تسکین یا...) یادداشت کردن این احساسات ، بسیار ضروری است ، زیرا با این کار کاملا تخلیه می شوید و دیگر تمام افکار منفی و غیرمنطقی را بر سر همسرتان خالی نمی کنید.بعضی ها دوست ندارند نامه بنویسند. البته قرار نیست این نامه را به همسرتان بدهید، اما حتی برای تخلیه احساسات هم ترجیح می دهند این کار را نکنند. در این موارد همین کار را در ذهنتان انجام بدهید. در ذهن خود آنچه را اتفاق افتاده است مرور کنید.در تخیلتان هرچه را که می خواهید، بیان کنید. در باطن راجع به آنچه در دلتان می گذرد با خودتان گفتگو کنید و به این ترتیب ، از چنگ احساسات منفی رها می شوید.

سخت اما عملی

یادتان باشد توقع این که ارتباط همیشه به آسانی صورت بگیرد، غیرمنطقی است ، بعضی احساسات به قدری مشکلند که به سختی می توانیم بدون آزردن شنونده خود، درباره آنها صحبت کنیم.

حتی همسرانی که روابطی عالی و محبت آمیز دارند، گاهی نمی توانند به نحوی باهم ارتباط برقرار کنند که برای هر دوی آنها خوشایند باشد. قبول کنید، درک عقیده یکدیگر بسیار مشکل است ، بخصوص زمانی که گفته های طرف مقابل ، آن چیزی نیست که می خواهیم بشنویم.ضمنا وقتی احساساتمان جریحه دار شده اند، بسیار سخت است که بتوانیم برای هم احترام قائل شویم. بعضی زوجها به اشتباه فکر می کنند، از آنجا که نمی توانند با محبت و موفقیت ارتباط برقرار کنند، پس حتما همدیگر را به اندازه کافی دوست ندارند.یقینا عشق نقش مهمی در این مساله بازی می کند، اما هنر اصلی ، ارتباط برقرار کردن است که خوشبختانه می توان آن را یاد گرفت.

ارتباط، آموختنی است

اگر در خانواده ای بزرگ شده ایم که قبلا ارتباطات صمیمانه و دوستانه در آن دیده ایم ، ارتباط موفقیت آمیز برای ما به طور طبیعی وجود دارد.در نسل های گذشته ، معمولا داشتن یک رابطه دوستانه به این معنا بود که احساسات منفی وجود نداشته باشد. حتی داشتن احساسات منفی برای بعضی ها حکم آن را داشت که به یک بیماری مبتلا شده اند که از بابت آن شرمناک هستند و هیچ کس هم نمی بایست می فهمید چنین احساسی در این افراد وجود دارد. در خانواده هایی که فقر فرهنگی دارند متاسفانه داشتن یک رابطه دوستانه با رفتارهای کاملا مشخص و از پیش تعیین شده بروز پیدا می کند، مثل تنبیه بدنی ، داد و بیداد، کتک کاری ، شلاق زدن و فحاشی در اصل ، با این کار احساسات منفی را توصیه می کنند و می گویند می خواهیم طرف مقابل درست را از غلط تشخیص دهد.مسلما اگر والدین یا اجداد ما بلد بودند بدون سرکوب کردن احساسات منفی خود، ارتباط دوستانه ای برقرار کنند، ما هم می توانستیم براحتی رفتار و احساسات منفی خود را کشف کنیم و چون الگوهای مثبتی داشتیم ، یاد می گرفتیم چطور ارتباط برقرار کنیم و احساسات مشکل و پیچیده خود را به نحو مطلوب بروز دهیم.حالا مجبوریم این مسائل را از طریق آزمون و خطا یاد بگیریم ، یعنی آنقدر روشهای مختلف را امتحان کنیم ، تا ببینیم کدام جواب می دهد. حالا که شما ازدواج کرده ، صاحب فرزند هستید یا در آینده فرزندی خواهید داشت ، سعی کنید ارتباط صحیح را یاد بگیرید و حتما آن را به فرزندانتان آموزش دهید.

این یکی از وظایف مهم شماست وگرنه آنها هم در زندگی مشترک خود به همین مشکلات گرفتار می شوند. یادتان باشد یادگیری ارتباط دوستانه امکانپذیر است ، ولی به تمرین احتیاج دارد. اهمیتی ندارد که والدین ما چقدر بی عیب و ایراد بودند یا ایراداتی داشته اند، چون هیچ کس کامل نیست.اگر در بر قراری ارتباط با همسرتان مشکل دارید، این نه یک مصیبت است و نه تقصیر همسرتان است. این مساله به دلیل فقدان تعلیم و تربیت صحیح است و نیاز به تمرین دارد.