شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

بازشناسی یک معترض در سال های طلایی


بازشناسی یک معترض در سال های طلایی

کتاب شریدر به روایت شریدر ترجمه مازیار اسلامی مصاحبه مفصل و خواندنی کوین جکسن با پل شریدر منتقد, فیلمنامه نویس و کارگردان آمریکایی است که به وسیله انتشارات ققنوس مدتی است به چاپ رسیده است

کتاب شریدر به روایت شریدر ترجمه مازیار اسلامی مصاحبه مفصل و خواندنی کوین جکسن با پل شریدر منتقد، فیلمنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی است که به‌وسیله انتشارات ققنوس مدتی است به چاپ رسیده است. پل شریدر یکی از مطرح‌ترین فیلمنامه‌نویسان آمریکا محسوب می‌شود که از شاخص‌ترین کارهایش فیلمنامه فیلم‌های نمونه و چالش‌برانگیز مارتین اسکورسیزی راننده تاکسی، گاو خشمگین و آخرین وسوسه مسیح است. از سوی دیگر بسیاری از علاقه‌مندان پیگیر و جدی سینما شریدر را با کتاب درخشان «سبک استعلایی در سینما» می‌شناسند که بحثی است در موضوع سینمای معنوی. این کتاب سال‌ها پیش با ترجمه محمد گذرآبادی از طریق انتشارات فارابی به بازار آمد.

کتاب شریدر به روایت شریدر در ابتدا روایت روند رشد شریدر در یک ساختار بسته پروتستانی است که پس از تفکرات آرمانخواهانه متعارف به یک آنارشیست جوان در بحران‌های سیاسی - اجتماعی دهه ۱۹۶۰ تبدیل می‌شود؛ دهه‌ای که در آن نظم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رایج در اروپا و آمریکا توسط جوانان شورشی زیر سوال می‌رود. شریدر در این اثر توضیح می‌دهد که چگونه بین کشیش شدن یا تبدیل شدن به یک مصلح اجتماعی معلق می‌شود: «... فانتزی من از یک واعظ مسیحی به یک نیروی اجتماعی پروتستان معتقد، یک مدافع فقرا تغییر کرد...» و سپس حداقل در تحولی بیرونی و پر سرعت نوع تربیت و آرمان‌های نوجوانی‌اش رنگ می‌بازد. «در پایان سال سوم شهرت من به خاطر دردسرهایم بود که من این حس دردسرسازی‌ام را به هنرها منتقل کرده بودم.» درواقع شریدر در فصول ابتدایی کتاب توضیح می‌دهد که چگونه هنر و مشخصاً سینما دریچه‌ای جدید برای او بود تا ظرفیت‌های اجتماعی‌اش را ارضا کند و تربیت شخصی‌اش را در یک فرآیند پر از سرگشتگی تغییر دهد.

رفتن شریدر به‌سوی نقد فیلم و نگاهش به این پدیده از نکات مهم، جذاب و البته درس آموز کتاب است. آشنایی او با پالین کیل و رفتنش زیر نفوذ آن منتقد متنفذ و بزرگ و سپس چرخشش به سوی شیوه‌های دیگر نقد فیلم او را در بستری جدی برای نقد قرار می‌دهد. این سینماگر چندوجهی در جای جای پاسخ‌هایش از رویکرد ویژه و کلانش به نقد می‌گوید، اما از طرفی در این نگاه کلان به سینما تربیت او بسیار موثر بوده و با وجود فاصله‌های ظاهری از آرمان تربیتی‌اش در دوران کودکی و نوجوانی هیچگاه عمیقا از تأثیرات آن به گفته خودش رها نشده؛ آنقدر که وقتی دوران تحصیل، نقد و فیلمسازی‌اش را مرور می‌کند مزایا و آسیب‌های تربیتش در آن دوران را به وضوح می‌بیند.

او در نوع آموختنش در سینما سلوک انزواطلبانه و شخصی را طی می‌کند؛ چرا که ذهنش از کودکی به دلیل محدودیت‌های خانوادگی از سینما و آثار نمایشی خالی است، خود شریدر در این باره می‌گوید:جنبه منفی آن [منظور سلوک فردی‌اش در آموختن سینما و یادگیری فیلمسازی است] دریافت روشنفکرانه از یک سرگرمی توده‌ای است... . یا در ادامه همین حرفش می‌گوید: من فیلمسازی هستم که هرگز یاد نگرفت در طول سال‌های تکوینش نسبت به فیلم حسی عاطفی داشته باشد.... پالین کیل درباره من می‌نویسد که پتی هرست [فیلمی از شریدر] اثر فیلمساز درخشانی است که فاقد بر انگیختن احساس تماشاگر است.

در فصل مربوط به تجربیات ابتدایی فیلمنامه‌نویسی‌اش آشکارا معلوم می‌شود که فیلمنامه‌های او (از جمله راننده تاکسی) آینه‌ای است از همین روند و فراز و نشیب‌های شخصیتی او، نکاتی که در تحلیل شخصیت تراویس(شخصیت مرکزی راننده تاکسی) و حتی مسیح(در فیلم آخرین وسوسه مسیح) می‌گوید کاملاً این رد پاها و نوع تجربیات شخصی‌اش را در خلق این شخصیت‌های پیچیده و چندبعدی آشکار می‌کند.

کتاب سرشار از خاطراتی است از شریدر که مربوط می‌شود به ملاقات‌هایی که در آغاز آشنایی‌اش با سینما و سپس نقد فیلم با بزرگان این هنر داشته که ضمن کامل کردن پازل فکری خود او که متأثر از چه اشخاص و فیلم‌هایی شکل‌گرفته زاویه‌ای بدیع درباره خود آن اشخاص ثالث به‌دست می‌دهد. برای مثال درباره روسلینی فیلمساز جریان ساز و معتبر ایتالیایی می‌گوید: هنگامی که دهن باز می‌کرد مثل این بود که شما در اتاقی کوچک باشید و او ناگهان تمام پنجره‌های آن را باز کند تا شما متوجه شوید جهان بیرون چقدر بزرگ است... روسلینی تقریباً در میان فیلمسازان منحصر به فرد است، چرا که پیشتاز ۳ سبک کاملا متفاوت و اصیل در تاریخ سینماست.

وقتی نئورئالیسم از راه رسید او در صف جلو بود، وقتی فیلم‌های اندیشمند معنوی اروپایی راه افتاد، او یکی از سردمداران آن بود و هنگامی که آن سبک مستند سرد سربرآورد او پیشتاز این سبک بود. شریدر نشان می‌دهد که چگونه در دریافتش از سینما ترکیبی غنی از رنوار، روسلینی، برسون، برگمان، گدار و البته فورد و... را بردوش دارد و این ترکیب چیزی جز سینمای دهه هفتاد آمریکا را معرفی نمی‌کند که ترکیبی از استقلال و رویکرد سیاسی اروپایی در بستر جامعه آمریکایی بود.

در واقع کتاب شریدر به روایت شریدر تنها آشکار کننده تفکرات یکی از مهم‌ترین افراد سینمای دهه هفتاد آمریکا نیست؛ بلکه بررسی کننده ریشه‌های فکری، اجتماعی و همین طور درون سینمایی این دهه طلایی در تاریخ سینما نیز هست. به نوعی می‌توان شریدر را ریشه‌ای برای اسکورسیزی دانست؛ وقتی میزان گره شخصی او را با فیلمنامه‌هایی که برای این فیلمساز مولف و صاحب سبک سینمای آمریکا نوشته متوجه می‌شویم در واقع او را چیزی فراتر از یک خالق تصور می‌کنیم.

شریدر با یاد کردن از منابع الهام حقیقی و هنری خود برای خلق راننده تاکسی، آخرین وسوسه مسیح و... در واقع بنیادهای فلسفی این آثار را آشکار می‌کند. او درباره راننده تاکسی می‌گوید: خشونت تراویس حاصل انزوا یا خشم اجتماعی نیست، نوعی خشم اگزیستانسیالیستی است. کتابی که من پیش از نگارش فیلمنامه دوباره خواندم تهوع ژان پل سارتر بود و در عین حال درباره همین فیلم می‌گوید: قصد این بود که فیلمی شخصی ساخته شود نه شرحی سیاسی.

کتاب در بخش اول دارای قسمت‌های فوق‌العاده‌ای است که پل شریدر در تمام آنها به فیلم‌ها و فیلمنامه‌های خود می‌پردازد و سایه زندگی شخصی‌اش که در قسمت‌های اول آمده را در تمام این فصول حفظ می‌کند، اما بخش دوم کتاب ارزشی دگرگون دارد. در این بخش چند نقد مهم از شریدر ترجمه شده که نمونه‌های ارزشمندی است از آثاری که در تاریخ نقد کلاسیک شده‌اند. همچنین در همان بخش اول نگرش شریدر به سینمای استعلایی و کتاب ارزشمندش در مطالعات سینمایی بسیار مهم است که راهگشای نگرش‌های داخلی به سینمای معنوی (که درست‌ترین واژه برای آن همان استعلایی است نه واژه جعلی و بی معنای معناگرا) می‌تواند باشد تا با تعاریف و شکل‌های دقیق‌تری به سمت این سبک سینمایی حرکت کنیم.

علیرضا نراقی