یکشنبه, ۱۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 9 March, 2025
نابغه کمدی ایرانی

کمدی ایرانی بی شک در یک هم پیوندی جالب با اکبرعبدی قرار دارد. پسر شیرینی که دیالوگها و نقشهای خاطره انگیز بسیاری را به نسل ما هدیه داد و هنوزهم محبوب قلوب جوانان دهه ۶۰ است. مگر میشود آن صحنه رقص آقای قندی در»اجاره نشینها» را از یاد برد. چگونه میتوان عاشق سینما و بازیگری بود و آن سکانس ضرب گیری عبدی با دیگ مسی در فیلم «دلشدگان» را به خاطر نیاورد. چه زیبا بود آن ترنم موسیقایی عبدی در»دزد عروسکها» که بی اغراق زمزمه خوانی اش به نوستالژی نسل ما بدل شد. خوب به یاد میآوریم مهارت آقای خنده را در»سفر جادویی»، وقتی از قالب یک پدر سخت گیر و پرجاذبه رها شد و به زمان کودکی اش پرتاب شد و خاطره «بازم مدرسم دیر شد» را بار دیگر برایمان زنده کرد.عبدی را با آن نقش آفرینی جذاب و استثنایی در»آدم برفی» نیز به یاد میآوریم که بسیار طبیعی از آب درآمده بود. فقط به یاد آورید آن عشوهها و نازهای زنانه ای را که عبدی از خود نشان داد و مخاطب را مسحور جادوی بازیگریش کرد. عبدی را با جن بوداده «روز فرشته» نیز به یاد میآوریم و چه جالب است که هویت سینمای کمدی در ایران با بازیهای وی ترادفی معنایی پیدا کرده است. فقط به یاد آورید زوج حمید جبلی و اکبرعبدی در»مرد آفتابی» را، به یاد آورید ناصرالدین شاه و لمپن بازاری «جنگجوی پیروز» را، آن صحنه معرفی عمو یارولی در»نان،عشق و موتور هزار» را در خاطر آورید، مرور کنید آنچه کمدین محبوب ما را جاودانه ساخت و به بایرام لودر»اخراجیها ۱» برسید که باز هم نشانی از روزهای اوجش را برایمان تداعی کرد. حیف که سینمای ما هیچگاه وامدار آدمهای شاخص خود نیست و چه بد که کمدی نازل نیم دهه اخیر لذت نوستالژی و خاطره سازی را از ما گرفت.
عبدی جاودانه شد اما سینمای کمدی نه، عبدی به خاطرهها پیوست اما خاطرات پر رنگ ما از سینمای کمدی تنها به چند فیلم شاخص محدود گشت. استاد بی رقیب اجرای تیپ در سینما و تلویزیون که به دلیل قابلیت والای چهره در گریم پذیری و تعدد نقش آفرینیهای گوناگون به مرد هزار چهره شهرت یافت، بخشی از ماندگارترین کاراکترهای سینمایی و تلویزیونی را برایمان به یادگار گذاشته است. بازسازی دقیق تمامیجزئیات حسی نقش در دو گستره گویش و پویش(کلام و رفتار)، عبدی را به بازیگری بی همتا در اجرای تیپ بدل ساخت. بازی به یادماندنی و آغاز طوفانی وی در نقش کودکان بازیگوش در مجموعههای آموزشی تلویزیون همچون حضورهایی که در «محله بروبیا»، «محله بهداشت»، «مثل آباد» و «بازم مدرسم دیر شد» و نیز بازی درخشان در مجموعه جذاب «در خانه» که نقش همسایه همیشه شاکی و معترضی را بازی میکرد که آبش با کودکان همسایه در یک جوی نمیرفت پایههای خوبی شد تا با درخشش خیره کننده در نقش آقای قندی در فیلم «اجاره نشینها»، خود را به عنوان یک ستاره سینمایی مطرح کند. عبدی فیلم مهرجویی انگارنه انگارکه تا قبل از آن ایفاگر نقش کودکان بازیگوش بوده و با هدایت درست مهرجویی توانست تا آن چهره تلویزیونی را تغییر داده و روحی سینمایی بر آن بدمد. دیگر تجربههایش در «ای ایران»، «گراند سینما»، «مادر»، «دلشدگان» و «ناصرالدین شاه اکتور سینما» نشان داد که سینمای ایران با یکی از بازیگران برجسته تاریخ خود روبرو شده است و ادامه پرقدرت مسیر در «دزد عروسکها»، «سفرجادویی»، «روز فرشته»، «آدم برفی»، «آرزوی بزرگ» و»هنرپیشه»، صحت این نظر را آشکار ساخت.
روح شبه دیکتاتوری استوار مکوندی در «ای ایران»، شوخ و شنگی استوار در «گراند سینما» و درخشش ماندگار در یکی از بهترن نقشهای سینمایی سه دهه اخیر در فیلم «مادر» که شمایل دقیقی از یک نوجوان عقب مانده ذهنی را در تمامی حالات رفتاری و گفتاری از جمله نحوه نثار عشق به ساحت مادر از طریق بوسیدن چادر و بالا پریدنهای مکرر در حیاط خانه نشان داد از یاد نرفتنی است. عبدی تا آن میزان توانا بود که در اثر شاعرانه «دلشدگان»، با ایفای نقش شاگرد آشپزی که به تنبک نوازی علاقه مند است توانست بخش دیگری از قدرت بازیگری خود را نشان دهد. سکانس ضرب گیری او بر روی دیگ مسی و همراهی اش با جلال مقدم در آن نمای دونفره تنبک نوازی که با حرکت قطاری دوربین، حس و حال درستی را بر این صحنه بخشید و جلو زدن عبدی از مقدم در این نما را به عنوان یک نشان از استادی در نواخت تنبک آشکار ساخت، همچنان از نقش آفرینیهای قابل احترام کمدین نابغه سینمای ایران محسوب میشود. ملیجک فیلم «ناصر الدین شاه آکتور سینما» نیز در پس آن لفاظی ماهرانه و صدای زیر برای همسوسازی فرم اجرای نقش با ماهیت ساختاری فیلم، بسیار متقاعد کننده بود و نکته جالب اینکه عبدی حتی در اجرای نقش سخت گنجو نیز به توفیق موثری رسید.
تیپ جوان شیطانی که دزد عروسکهاست و هنوز با آن نوای همدل برانگیز «آهای آهای آهای، ننه من گشنمه» به یاد میآید. البته دامنه توفیقات عبدی در اجرای کاراکترهای مختلف به همان چند مورد محدود نشد و در فیلم فانتزی «سفر جادویی» نیز در دو قالب درخشش خیره کننده ای از خود نشان داد. نقش دکتر کمالی پنجاه ساله با تمامیویژگیهای خاص این شخصیت از جمله عصبیت و البته اجرای دقیق عبدی از دوران نوجوانی این شخصیت در یک فلاش بک روایی، چنان قابل تامل بود که تصویر بازیگرش را در مقام یک نقش آفرین حرفه ای تثبیت کرد. جن بوداده «روز فرشته» و نقش آفرینی خیره کننده در «آرزوی بزرگ» دو بازی کلیدی دیگر بودند که نشان داد برای این بازیگر اجرای قدرتمندانه تیپ و کاراکتر به امری بدیهی بدل شده است. در «هنرپیشه» نیز، با یک عبدی متفاوت روبرو میشویم که فاصله ای درست را میان شمایل واقعی اش در مقام یک استار سینمایی و شمایلی شکل گرفته در باورهای عمومی که گاه با آن چهره حقیقی در تنافر بود ایجاد کرد. اما یکی از مهمترین بازیهای تاریخ سینمای ایران در «آدم برفی» شکل گرفت. نقش مردی بریده از وطن که برای رسیدن به آمریکا ناچار به زن پوشی است. در این اثر، قابلیت گریم پذیری بالای عبدی به کمکش آمد تا با بهره گیری از قدرت تطبیق آوا و زبان بدن با شرایط دوگانه شخصیت، یک بازی تامل برانگیز و ماندگار را در سینمای ایران ثبت کند.
ادا و اطوارهای زنانه عبدی و دیالوگهایی که با مهارت در قالبی لطیف از لحن زنانه ادا کرد باعث به محاق رفتن اثر شد و یکی از بدیهی ترین سیمرغهای بازیگری به دلیل همین حواشی از نابغه کمدی ایرانی دریغ شد. ایفای نقش ناصرالدین شاه و لمپن بازاری در «جنگجوی پیروز» و نقش عموی زیرک و مهربان باران در «نان،عشق و موتور هزار»، دیگر بازیهای شاخص عبدی بودند که نشان میدادند دود هنوز هم از کنده بلند میشود. برگزیده شدن به عنوان چهره سال ۱۳۸۵ تئاتر و نیز دو بازی خوب در «اخراجیها ۱»و «قاعده بازی» در قالب دو جوان ۲۵ ساله به نامهای بایرام لودر و نارگیل، باز هم نشان داد که هنر بازیگری عبدی را پایانی نیست و حضور قابل تامل ده دقیقه ای در «تسویه حساب» نیز بخشی از دلایل شیرینی این اثر ضعیف به شمار میآمد. در نهایت بازی خیره کننده در «خوابم میآد» به عنوان تجربه ای بکر در حیطه بازیگری سینمای ایران و حتی جهان(نقش آفرینی یک بازیگر مرد از همان ابتدای فیلم در نقش یک پیرزن) بار دیگر ثابت کرد که اکبر عبدی اعجوبه بی بدیل بازیگری سینمای ایران است. امید که قدرش را بدانیم و حمایتش کنیم تا حسرت و ندامت از کمکاریهایمان در قبالهامون سینمای ایران، دگربار، تکراری تلخ در خصوص دردانه بازیگری سینمای ایران نیابد. در زیر نگاهی کوتاه به نقش آفرینیهای این کمدین مولف میاندازم.
- جنجال بزرگ (سیاوش شاکری، ۱۳۶۳): گامهای اول تثبیت
- مردی که موش شد(۱۳۶۴): تشکیل زوج هنری با حمید جبلی
- اجاره نشینها(داریوش مهرجویی، ۱۳۶۵): به یادماندنی و تحسین برانگیز
- ماموریت(حسین زندباف، ۱۳۶۵): هنوز راه درازی در پیش است
- گراند سینما(حسن هدایت، ۱۳۶۷): احترام برانگیز
- ای ایران(ناصر تقوایی، ۱۳۶۸): تماشایی و جاندار
- سفر جادویی(ابوالحسن داودی،۱۳۶۹): نقشی که تنها خودش میتوانست بازی کند
- دزد عروسکها(محمدرضا هنرمند، ۱۳۶۸): درس بازی در شاخصه تیپ
- ریحانه(علیرضا رئیسیان، ۱۳۶۸): معمولی
- مادر(علی حاتمی، ۱۳۶۸): شاهکاری برای تمام دورانها
- در آرزوی ازدواج (اصغرهاشمی، ۱۳۶۹): سوار بر موج شهرت
- مدرسه پیرمردها (علی سجادی حسینی، ۱۳۷۰): دوست داشتنی
- دلشدگان(علی حاتمی، ۱۳۷۰): نمایش مهارت در بازی اندامی
- ناصرالدین شاه اکتور سینما (محسن مخملباف، ۱۳۷۰): بازی درخشان در قاعده میمیک
- هنرپیشه (محسن مخملباف، ۱۳۷۱): استثنایی
- آرزوی بزرگ (خسرو شجاعی، ۱۳۷۳) : منحصر به فرد
- آدم برفی (داود میرباقری، ۱۳۷۳): تکرار ناپذیر
- پاکباخته (غلامحسین لطفی، ۱۳۷۴): در تعقیب و گریز با خمسه
- مرد آفتابی (همایون اسعدیان، ۱۳۷۴): کاش با جبلی زوج باقی میماند
- شب روباه (همایون اسعدیان، ۱۳۷۵): هنوز قابل تامل
- عشق گمشده (سعید اسدی، ۷۶/۱۳۷۵): به جا و به دور از کلیشه
- افسانه پوپک طلایی (خسرو شجاعی، ۱۳۷۶): کسی به یاد نمیآورد
- جنگجوی پیروز (مجتبی راعی، ۱۳۷۷): تیپهایی که تنها او توان اجرایشان را دارد
- تارزن و تارزان (علی عبدالعلی زاده، ۱۳۷۹): سرآغاز سقوط
- دارا و ندار (فریدون حسن پور، ۱۳۷۹): کماهمیت
- نان و عشق و موتور هزار (ابوالحسن داودی، ۱۳۷۹): بازگشت دوباره سلطان خنده
- کفشهای جیرجیرک دار من (شاپور قریب، ۱۳۸۱): بازی به عشق کودکان
- قاعده بای (احمدرضا معتمدی، ۱۳۸۴): همانی که باید باشد
- اخراجیها (مسعود ده نمکی، ۱۳۸۵): تیپی در اندازههای شخصیت
- هدف اصلی (قدرت الله صلح میرزایی، ۱۳۸۵): دود از کنده بلند میشود
- گوشواره (وحید موساییان، ۱۳۸۵): کاش بازی نمیکرد
- دلداده (قدرت الله صلح میرزایی، ۱۳۸۶): قابل تحمل
- تسویه حساب (تهمینه میلانی، ۱۳۸۶): شیرین کننده مجاز
- کلاغ پر (شهرام شاه حسینی، ۱۳۸۶): بازی خوب در فیلم بد
- اخراجیها ۲(مسعود ده نمکی، ۱۳۸۷): خوبی در یک بستر موهن
- کیش و مات (جمشید حیدری، ۱۳۸۷): چرا بازی کردی؟
- چشمک (جهانگیر جهانگیری، ۱۳۸۷): شوخیهایی که در قالب نقش ننشست
- افراطیها(جهانگیر جهانگیری، ۱۳۸۸): کلیشه بازی با لهجه جواب نداد
- اخراجیها ۳(مسعود ده نمکی، ۱۳۸۹): حیف...!
- در شب عروسی(رحمان رضایی،۱۳۸۵): اجرایی فراتر از متن
- بازم مدرسم دیر شد: نوستالژی دوران کودکی
- امام علی (ع) (داود میرباقری، ۱۳۷۰): کاش نقش ولید را رد نمیکرد
- راه سوم (قاسم جعفری، ۱۳۷۷): هنوز از نفس نیفتاده بود
- زیر آسمان شهر (سری سوم، مهران غفوریان، ۱۳۸۱): هفت قسمتی که ادامه نیافت
- معصومیت از دست رفته(داود میر باقری، ۱۳۸۴): بازی درخشان در یک برداشت
- در چشم باد(مسعود جعفری جوزانی،۱۳۸۸): آیا این همان عبدی کمدیهای نازل است!
- شوق پرواز(یدالله صمدی،۱۳۹۰): موفق در تلویزیون ، نسبتا ناکام در سینما
- گل یا پوچ( جواد افشار، ۱۳۸۶): نتیجه اجرای بدون فیلمنامه عمیق
- جابر بن حیان( جواد افشار،۱۳۸۷): بازی تئاتری در میزانسن تلویزیونی
- شبکه(مرحوم ایرج قادری،۱۳۹۱):حضوری کوتاه به عشق کارگردان مردمی
- خوابم میآد(رضا عطاران،۱۳۹۰):درخشش قابل پیش بینی
-پس کوچههای شمرون (کامران قدکچیان، ۱۳۹۱): بازی با لهجه تکراری
نویسنده : نیما بهدادی مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست