یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

«راه آبی ابریشم», نمونه سینمای فاخر


«راه آبی ابریشم», نمونه سینمای فاخر

نگاهی به مفهوم فیلم فاخر در سینمای ایران و تولیداتی که در این راستا صورت گرفته است

راستش برخلاف خیلی از گلایه‌ها و ناراحتی‌ها از اینکه چرا سینمای ایران فیلم‌های پرهزینه نمی‌سازد و برای جلوه‌های ویژه یا سایر بخش‌های فنی فیلم هزینه نمی‌کند، باید اعتراف کرد که اتفاقا میزان هزینه‌ای که برای ساخت فیلم‌های ایرانی می‌شود با بازار سینمای ایران متناسب است و کاملا مبتنی بر چرخه عرضه و تقاضاست. سینمای ایران هنوز مانند آمریکا، هندوستان یا انگلستان عنوان صنعت سینما را به خود نگرفته است. در نتیجه تولید فیلم با هزینه‌های بالا و از آن مهم‌تر بدون دوراندیشی و برنامه‌ریزی نه تنها فایده‌ای برایش ندارد که حتی ممکن است باعث ورشکستگی تهیه‌کنندگان و بریدن کامل مردم از سینمای ایران بشود. این چند ساله اما به هر حال تب جهانی شدن سینمای ما را هم گرفته و تلا‌ش‌هایی صورت گرفته تا فیلم‌هایی با استانداردهای فنی دنیا ساخته شود.

● تعریف فیلم‌های big production

فیلم‌های big production درواقع فیلم‌هایی عظیم از نظر هزینه، بازیگران و دکور و جلوه‌های ویژه هستند. مثلا فیلم «ده فرمان» سیسیل ب.دمیل که جزو یکی از مهم‌ترین تولیدات عظیم و پرهزینه تاریخ سینما محسوب می‌شود، با معیارهای امروز شاید دیگر فیلم پرخرجی محسوب نشود اما در آن زمان پروژه‌ای عظیمی برای سینما به شمار می‌رفت. در سینمای ایران هنوز تولیدی به این مفهوم نداشته‌ایم. فقط سال ۱۳۸۲ احمدرضا درویش با فیلم «دوئل» برای اولین‌بار گام مهمی در این راستا برداشت. «دوئل» اولین فیلم ایرانی بود که بالای یک‌میلیارد تومان برای ساختش هزینه شد. جلوه‌های ویژه فیلم از سطح سینمای ایران فراتر بود و برای اولین بار صداگذاری فیلمی در سینمای ایران در خارج از کشور و به سیستم دالبی دیجیتال صورت گرفت. یادم می‌آید که همان موقع در گفت وگوی میان دو منتقد درباره فیلم‌های جشنواره عنوان شد که بهتر بود «دوئل» فیلمنامه‌اش را برای حک و اصلاح به خارج از کشور می‌فرستاد تا فیلم جذاب‌تر شود و اینکه بهتر شدن صدای فیلم حتی به آن لطمه زده چون دیالوگ‌های ضعیف آن بهتر شنیده می‌شود!

به هر حال «دوئل» اولین فیلم مهم سینمای ایران بود که حاضر شد برای مخاطبش بیش از شرایط معمول سینما‌یمان هزینه کند. کارگردانی فیلم مثال‌زدنی بود. داستانش هرچند در بستر جنگ تحمیلی اتفاق می‌افتاد اما در حقیقت ارتباطی با جنگ ندارد. قهرمان فیلم مردی به نام زینال بود که پس از بازگشت از اسارت خاطرات گذشته‌اش را مرور می‌کند. با شروع جنگ و آغاز حمله عراقی‌ها، او که همسرش هانیه را از دست داده، به همراه یحیی یک گروه مقاومت محلی را سازماندهی می‌کند. پس از حمله بی امان هواپیماها به جمعیت آواره‌ای که درصدد عزیمت از منطقه جنگی هستند و انفجار قطار و تخریب ایستگاه راه‌آهن، سلیمه از زینال قول می‌گیرد که همسرش یحیی را سالم به او برگرداند. تعدادی از نیروهای دولتی که مدعی‌اند مأموریتی محرمانه دارند با همدستی اسکندر تصمیم می‌گیرند گاوصندوق به جامانده در یک واگن باری را از آن خارج کنند. براساس صحبت های آنان مشخص می‌شود که داخل گاوصندوق اسناد و مدارک مهمی هست که اهمیتی استراتژیک دارد. زینال به جای یحیی مسئولیت این اقدام را می‌پذیرد و با کمک دوستانش گاوصندوق را پیاده و در اختیار نماینده گروه می‌گذارند. اختلاف او و گروه اسکندر تا به آنجا ادامه می یابد که حتی یحیی هم به دفاع از آنها برمی‌آید.

داستان «دوئل» مایه‌هایی از فیلم‌های وسترن داشت و می‌توانست همچنان که تا آن سال پرهزینه‌ترین فیلم سینمای ایران شده بود، پرفروش‌ترین فیلم هم بشود اما نقاط ضعف فیلمنامه و داستان این فرصت را از آنها گرفت.

● مفهوم فیلم فاخر در سینمای ایران

واژه فاخر از نیمه دوم دهه ۸۰ وارد سینمای ایران شد. منظور از فیلم‌های فاخر، آثاری بودند که هم big production باشند و هم از نظر مضمونی، داستانی منطبق بر مفاهیم عالی و زندگی شخصیت‌های بزرگ دینی و ملی داشته باشند. در تلویزیون سریال‌هایی چون «مختارنامه» ساخته شد و در سینما شهریار بحرانی به عنوان اولین کارگردان سراغ پروژه عظیم «ملک سلیمان» رفت. پروژه‌ای که برای اولین‌بار از متخصصان سینمای جهان برای جلوه‌های ویژه آن کمک گرفته شده بود. این روزها هم که مجید مجیدی سراغ پرخرج‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تاکنون رفته و می‌خواهد داستان زندگی «پیامبر اسلام» را به تصویر بکشد.

پروژه‌ای که از اسکات اندرسون، برنده جایزه اسکار در آن حضور دارند تا کارگردانان مهم سینمای ایران چون رضا میرکریمی در سمت مشاور کارگردان. اما این وسط فیلم فاخر دیگری هم تولید شد که این روزها روی پرده سینماهاست و به‌نظر می‌رسد نمونه بسیار مناسبی از پروژه‌های اینچنینی باشد: فیلم «راه آبی ابریشم» به کارگردانی محمد بزرگ نیا درباره یکی از شخصیت‌های تاریخ ایران و اسلام به نام شاذان است که به همراه ناخدایی قدیمی و باتجربه برای اولین‌بار از آب‌های خلیج فارس می‌گذرند تا برای تجارت به چین بروند. «راه آبی ابریشم» از امکانات مالی‌اش به خوبی بهره برده. جلوه‌های ویژه آن واقعا در حد استانداردهای جهانی است و موسیقی هنرمند هنگ‌کنگی روی آن به خوبی نشسته است. جلوه‌های ویژه و بخشی از طراحی صحنه فیلم برعهده شرکت لوکیشن تایلند بوده. به گفته این شرکت تایلندی: « از همان ابتدا معلوم بود که این یک فیلم اکشن سریع نیست بلکه یک اثر حماسی زیبا با صحنه‌های خارق‌العاده است. خلق و درواقع بازآفرینی دکورهای سنتی و قدیمی قسمت اساسی و مهم کار بود. این امر قطع نظر از پیدا و آماده کردن لوکیشن‌ها، سخت‌ترین چالش گروه طراحی صحنه و لباس بود.» محمد بزرگ‌نیا که پیش از این با فیلم «جنگ نفت‌کش‌ها» نشان داده بود که در زمینه کار روی دریا تبحر خاصی دارد، اینجا هم صحنه‌های نبرد دریایی را به خوبی از کار درآورده است.

مرحله پیش تولید فیلم ۸ هفته و روزهای تولید هم ۴ هفته به طول انجامید.(۲۳ روز پشت سر هم فیلمبرداری بود.) «راه آبی ابریشم» به عنوان پروژه‌ای که در لوکیشن‌های مختلف فیلمبرداری می‌شد با بیش از ۱۰۰۰نفر سیاهی لشکر که همه لباس‌های دست‌دوز پوشیده بودندآن هم در شرایطی که هوا بسیار گرم بود، کار دشواری بوده که تیم ایرانی و تایلندی با کمک هم و با درایت کارگردان و تهیه‌کننده ایرانی، توانسته‌اند به خوبی آن از پس آن برآیند. «راه آبی ابریشم» مثال خوبی برای فیلم فاخر است که از منابع مالی‌اش در راه‌های درستی استفاده کرده.

فقط به‌نظر می‌رسید می‌توانستند به جای بهرام رادان هم از ستاره‌ای استفاده کنند که روی پرده درخشش بیشتری داشته باشد. درواقع می‌شود گفت که تنها مشکل «راه آبی ابریشم» همان مشکل بزرگ همه پروژه‌های فاخر و پرهزینه ماست. کارگردانان این پروژه‌ها آنقدر درگیر مفاهیم عالی و سوژه‌هایشان می‌شوند و به قدری به صدا و تصویر و موسیقی توجه دارند که از نکته اصلی هر فیلم، یعنی فیلمنامه غافل می‌شوند. بزرگ‌نیا هم فراموش کرده که برای جذب مخاطب اول باید داستان پرکششی داشته باشد. امیدواریم که لااقل مجید مجیدی در این دام نیفتد و از نکات دراماتیک زندگی پیامبر اسلام به خوبی استفاده کند.

هرمز سلامی



همچنین مشاهده کنید