سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
آیا ورای بحران امروز سینمای ایران , اراده ای سیاسی وجود دارد
آیا ورای بحران امروز سینمای ایران، ارادهای سیاسی وجود دارد؟ این سئوال میتواند گزینهای جدید در فهرست علل بحرانی كه به اعتقاد بسیاری از منتقدان و كارشناسان، سینمای ایران را به حال احتضار كنونی افكنده به شمار آید. فهرستی كه در آن انواع و اقسام دلیل و بحران ذكر میشود، از وضعیت نابسامان سالنهای سینما گرفته تا نظارتهای پرشمار دولتی و غیردولتی تا خیل عظیم بیتخصصیها در میان اهالی همین سینما و البته جماعت نویسندهای كه باید آیینه تمام نمای آنهاباشند و تا بستن راه اكران فیلم خارجی در طول سالهای گذشته و قضیه ویدئو و ماهواره و اینترنت و امثال آن. پیش از این نگارنده این سطور شاید بارها و بارها چه در دورانی كه هنوز بحران سینمای ایران به حد فاجعهبار امروز نرسیده بود، چه زمانی كه از مرز خطر گذشت و چه هنگامی كه كارش به تنفس مصنوعی رسید، به دفعات و در نشریات مختلف دربارهاش سخن گفته و به بررسی ریشهها و علل آن از زوایای گوناگون پرداخته یا در گفت و گوهای متعدد با سینماگران و اهل فن آن را مطرح ساخته و البته اثر آن را تقریبا هیچ یافتهام. اما آنچه این بار علیرغم عدم نتیجه و توجه به گفتههای پیشین بر آنم داشت تا باز به این مقوله تكراری و دیگر كسالتبار بپردازم مصاحبه اخیر فیلمساز خوشقریحه سینمای ایران بهروز افخمی با خبرگزاری ایسنا در این باب بود، نه اینكه خواسته باشم پاسخی از سر جدل به این بزرگواران بدهم بلكه به عنوان فردی كه در طول ۱۰ سال اخیر فعالانه در پرتیراژترین مطبوعات سینمای ایران مسئولیت داشته و پیگیرانه به زیر و بم و فراز و نشیب و اوج و فرود این سینما پرداختهام و همچنین در ارتباط بسیار نزدیك با اهل آن قرار داشتهام، بی مناسبت ندیدم مجددا جهت یادآوری و تذكار هم كه به حساب آید نقبی به سیر سینمای ایران در طول ۲۰ سال و شكلگیری بحران مورد بحث و عواملی كه زمینهساز آن بود یا بودند بر پایه مستندات موجود تاریخی بزنم، باشد كه باب بحث و فحص منطقی به دور از فرافكنیهای معمول و گناه را به گردن دیگران انداختن گشوده گردد و شاید بالاخره برای یكبار هم كه شده راهكاری راهگشا از درونش سر بزند. چه خوش داشته باشیم و چه نه، این یك واقعیت تاریخی است كه سینمای نیمقرنی ایران (و به قول بهزاد رحیمیان و دوستانش سینمای ۸۰ ساله)، سال ۵۷ در حال موت به دوران پس از انقلاب پیوند خورد. توضیح اینكه در سال ۱۳۵۶ پس از جلسات متعدد میان سینماگران فعال و اتحادیههای سینمایی و بررسی افت شدید تولید و فروش در سینمای ایران رسما در مطبوعات آن زمان "مرگ سینمای ایران" اعلام شد. چنانچه چند سال قبل نیز در گفت و گویی كه با عباس شباویز (تهیهكننده فعال و از بنیانگذاران موج نو در اواخر دهه ۴۰) داشتم وی مشروح آن جلسات را برایم باز گفت كه پرداختن به آن خود فرصت و جایگاه مناسبتری میطلبد. این هم یك واقعیت است كه نخستین تلاشهای سینمایی در سالهای پس از انقلاب به تجدید حیات آن پیكر مرده اختصاص داشت. آن هم در شرایطی كه شور انقلابی موجود در جامعه نه تنها مجالی برای اینگونه اقدامات باقی نگذاشته بود، بلكه درحوزههای علمیه حاضر نبودند فكری به حال مسائل مستحدثه بكنند و بیش از آنها طیف وسیعی از گروهها و گروهكهای سیاسی كه مجموعه گستردهای از روشنفكران دیروز و امروز را دربر میگرفتند با پروپاگاندای گسترده تبلیعاتی پرداختن به مسایلی از قبیل سینما را انحراف از مبارزه سیاسی و به تناسب موضع خود، آن را خواسته ارتجاع، امپریالیسم و یا لیبرالها میخواندند. اما با همه این مخالفتها و بعد از آن پیش آمد جنگ تحمیلی كه اساسا جو جامعه را به سمت و سوی تازهای سوق داد، سینمای ایران تحت نظارت دولت وقت به تدریج حیات دوبارهای یافت و بنا به حساسیتی كه در وجه فرهنگی انقلاب رویت میگردد نهادهایی از سوی دولت متولی سینمای ایران شدند و بازسازی آن را در وجوه مختلف بر عهده گرفتند. از این پس دورهای در سینمای بعد از انقلاب به وجود آمد كه بر اساس سیاستهای هدایتی ـ حمایتی دولت شكل گرفت و تا حدود ۱۰ سال یعنی تاپایان وزارت سید محمد خاتمی بر فرهنگ مملكت به طول انجامید. در این دوره به واقع سینمای بعد از انقلاب شكل كلی خود را پیدا كرد، فیلمسازان جدید به میدان آمدند (فیلمسازانی مانند مخملباف و بنی اعتماد و مجیدی و ... كه هر یك اعتباری برای سینمای ایران در عرصههای داخلی و خارجی به همراه آوردند)، شاخههای تخصصی مانند صدا، گریم، موسیقی، صحنه آرایی، جلوههای ویژه و ... هویت خود را به دست آوردند، موضوعاتی كه در طول سالها فرصت طرح نیافته بودند به تصویر كشیده شدند، ژانرهای جدید متولد شدند و در غیاب سكس و خشونت به اعتقاد بسیاری از كارشناسان بینالمللی سینمای انسانی در جهان پدید آمد. البته این دوران حمایتی ـ هدایتی ضایعاتی نیز برای سینمای ایران به همراه داشت كه شاید بسیاری از آنها اجتنابناپذیر بودند، مانند تبدیل این سینما از یك صنعت (سینمای ایران در سالهای قبل از انقلاب تنها صنعت مستقل كشور بود كه بدون حمایت دولت ادامه حیات میداد) به هنری محدود وابسته به دولت، گرفتن اعتماد به نفس سینماگران به طوری كه هنوز اگر زمانی بگذرد و دولت اعلام سیاست نكند، گویی این فیلمسازان گمكردهای دارند و سر اندر پا در پی اعلام سیاستهای دولتیهستند! (شاید هم حق داشته باشند چرا كه در این سینما همیشه سلایق به جای ضوابط تصمیم گرفته است) و بالاخره بوجود آمدن نوعی سینما كه "سینمای گلخانهای" لقب گرفت. در این دوران باب درجهبندی كیفی فیلمها باز شد كه مسئولین سینمایی به خود حق دادند به جای مردم تصمیم گرفته و بر اساس سلیقه خود فیلمها را ارزیابی كرده و بنابر آن، امكانات در اختیارشان بگذارند.سینمادارها ناچار شدند براساس همان سلیقههای ادواری، فیلم اكران كنند و سینماگران نیز بر همانمبنا فیلم بسازند! این مبانی نیز غالبا از خلال جهتگیری و جوایز جشنواره فیلم فجر روشن میشد. در این دوره علیرغم بوجود آمدن برخی شركتها و موسسات خصوصی و تعاونی فیلمسازی، همچنان نهادهای دولتی مانند بنیاد فارابی متولیتولید بودند و انواع امكانات و ابزار فیلمسازی مانند دوربین و نگاتیو و وسایل صدابرداری و امثال آن را به نوبت در اختیار شركتها و موسسات فوق میگذاشتند و به همین دلیل چندان دغدغه بازگشت سرمایه برای تولید كنندگان مطرح نبود. كار صبغه فرهنگی داشت و برداشت از بیتالمال، توجیه شده بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست