شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به فیلم زندگی دیگران ساخته فون دونرس مارک


نگاهی به فیلم زندگی دیگران ساخته فون دونرس مارک

اگرچه در سالهای اخیر در آلمان شمار فیلم هایی که درباره دوران حکومت آلمان شرقی ساخته شده اند کم نبوده است اما شاید زندگی دیگران Das Leben der Anderen , ساخته فلورین هنکل فون دونرس مارک, که به تازگی در کشورهای مختلف بر روی پرده سینماها رفته است و همزمان با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شده است, فیلمی از جنس دیگر باشد

اگرچه در سالهای اخیر در آلمان شمار فیلم هایی که درباره دوران حکومت آلمان شرقی ساخته شده اند کم نبوده است اما شاید زندگی دیگران ( Das Leben der Anderen)، ساخته فلورین هنکل فون دونرس مارک، که به تازگی در کشورهای مختلف بر روی پرده سینماها رفته است و همزمان با استقبال منتقدان و تماشاگران روبرو شده است، فیلمی از جنس دیگر باشد.

فضای خفقان زده و وهم آلود حاکم بر آلمان شرقی هم در قاب بندی های تصویر و هم در سایه روشن ها و رنگ به خوبی خود را نشان می دهند تا تماشاگر به خوبی دهشت حاکمیت توتالیتر را دریابد.

فیلم برای تاکید برهمین فضا از صحنه بازجویی آغاز می شود، بازجویی که هدف از آن هم کشف اطلاعات و هم درکوبیدن روانی متهم است. این صحنه با صحنه ای که بازجو در کلاس درسی در دبیرستان نوار صدای بازجویی را پخش می کند با مونتاژ موازی همراه می شود تا علاوه بر آنکه بر ترساندن مردم از پلیس امنیتی تاکید شود، ماهیت چنین حکومتی که همواره با سوءظن و شک به شهروندان می نگرد و دیگران را به جاسوسی برای خود ترغیب می کند را نیز برملا کرده باشد.

در روند همین تعقیب و مراقبت و شنود است که ما کم کم با شخصیت درونی گئرد وایسلر، بازجوی ارشد اشتازی ( پلیس امنیتی آلمان شرقی) آشنا می شویم؛ مردی تنها و متعصب به سوسیالیسم که در چارچوب چنین نظامی زندگی خود را وقف مراقبت از حاکمیت کرده است، اما به تدریج شک و تردیدهایش درباره نتایج کارهایش او را از مقام بازجو به مقام ناظر و سپس همسو می کشاند.

زندگی دیگران اشاره ای آشکار به تمایل حاکمیت ( که شاید نمونه غربی آن هم کم نباشد) به نظارت و رازگشایی از رازهای زندگی شهروندان است و در همین فرایند نظارت است که تحول درونی شخصیت اصلی آن رخ می دهد.

در همین روند است که گئرد وایسلر، به تدریج از نقش پلیس به نقش مداخله گر و حامی سوق داده می شود و از نقش قراردادی خود فاصله می گیرد.

در همان ابتدای کار که دستگاه های شنود در منزل کارگردان تئاتر کار گذاشته شده است، در برخورد با رئیسش وقتی راهش را به سوی پایین سالن غذا خوری کج می کند و رئیسش با تعجب یادآوری می کند که جای ما آن بالاست، او سر میز کارمندان دون پایه می نشیند و می گوید: "بالاخره سوسیالیسم باید از یک جایی شروع شود".

موسیقی فیلم، با تکرار موتیف های دلشوره آور فضای حاکم بر زندگی روشنفکران در حکومت پلیسی را آشکار می کند و به خوبی می تواند پیوندی بین دنیای درونی نظارت شوندگان و ناظر و نگرانی ها و تنش های حاکم بر زندگی شان برقرار سازد.

"سونات برای انسان های شریف"، هدیه نمایشنامه نویسی که اجازه کار ندارد به گئرگ است، که به سوناتی از بتهوون اشاره می کند که ولادیمیر ایلیچ لنین به ماکسیم گورکی در باره آن گفته است وقتی من سونات آپاسیونتای بتهوون را گوش می دهم، می خواهم که از رازهای درونی دیگران باخبر شوم، اما هیچ کس نباید به رازهای مردم کاری داشته باشد، تنها کسانی که انسانیت خود را فراموش نکرده باشند می توانند از این موسیقی لذت ببرند، نه کسانی که در پی ستیزه جویی با دیگران و پرده برداری از رازهای دیگران باشند.

در همین جا است که او پلشتی کار خود را در طرز برخورد رئیسش با کارمندان دون پایه به عینه می بیند و خود رفته رفته درگیر زندگی گئورگ دریمن و کریستا ماریا، شریک زندگی او می شود و بیش از پیش متوجه تنهایی و ماشینی بودن زندگی اش می شود.

از این نظر فیلم نقبی مکاشفه جویانه به ساختار روانشناختی و ماهیت نظام توتالیتر با همراهی با بازجوی ارشد همین نظام است که در پایان سر به طغیان برمی دارد و برخلاف آموزه ها و انگاره های قالبی زندگی ش حرکت می کند.

قربانی شدن ماریا بازیگر برجسته تئاتر و شریک زندگی گئورگ در این میان، اگرچه پایانی تراژیک است اما آخرین حلقه اتصال گئرد با آن نظام پلیسی را درهم می شکند.

در صحنه به یاد ماندنی دیگری در تضاد با صحنه آغازین فیلم، وقتی گئرد به دلیل همدستی با مظنونان و تمرد از وظیفه از خدمت در اشتازی به کار دون پایه ای در اداره پست برای بازرسی نامه ها گماشته شده و خبر فرو ریختن دیوار برلین را می شنود کار را در میان بهت همکارانش رها می کند و به سمت دری روشن می رود.

از این جاست که با گذشت زمان و در هم ریخته شدن آن نظام، با فضایی رنگی و کادر باز روبرو می شویم که تفاوت دو زمانه را به خوبی نشان می دهد و به از میان رفتن دیوارهای ذهنی و فیزیکی با حرکت پر شتاب و سرشار از زندگی گئرد در متن آن اشاره می کند.

● درباره فیلم

زندگی دیگران (عنوان انگلیسی The Lives of Others)، اولین ساخته فلورین هنکل فون دنرسمارک، در سال۲۰۰۶پس از دریافت تعداد زیادی جایزه از جشنواره های مختلف، برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شد و همزمان اکران آن در اروپا ( این فیلم پیش تر در آلمان، اتریش و سوئیس اکران شده بود و از اواخر مارس در سینماهای آمریکا و اروپا اکران شده است) و با نقدهای ستایش آمیز منتقدان روبرو شد.

فیلم از سال گذشته که برای نخستین بار در جشنواره لوکارنوی سوئیس به نمایش در آمد و جایزه فیلم منتخب تماشاگران را از آن خود کرد، تاکنون در ۲۳ جشنواره بین المللی به نمایش در آمده است و ۳۰جایزه به خود اختصاص داده است، از آن جمله هفت جایزه از جوایز فیلم آلمان (Deutscher Filmpreis) که در۱۱ رشته آن نامزد بود و رکورد تازه ای برای یک فیلم آلمانی محسوب می شود.

در این فیلم که شماری از مشهورترین و محبوب ترین بازیگران سینما وتلویزیون آلمان بازی می کنند، فرصتی برای اورلیش موئه (که خود در بخش شرقی آلمان زندگی می کرده است) برای بازی در نقشی بسیار حساس و درون گرایانه بوده است

او بیشتر برای بازی در سریال های محبوب تلویزیونی به ویژه در باره دوران زمامداری هیتلر مشهور بوده است که برخی از این سریال ها در سالهای دور در ایران هم به نمایش در آمده اند.

آهنگساز فیلم گابریل یارد که به همراه استفانی موکا، موسیقی تماتیک و روایی فیلم را برای تاکید بر فضای خفه و دلشوره آور آن ساخته است، کارنامه ای بسیار درخشان در این زمینه دارد و موسیقی فیلم هایی چون بدرود (۲۰۰۳)، بیمار انگلیسی (۱۹۹۶) و فرادرمانی (۱۹۸۷) را ساخته است.

این فیلم که با بودجه بسیار کمی در برلین، فرانکفورت و بخش های شرقی آلمان ساخته شده است تا کنون در اکران سینمایی خود به مرز صد میلیون دلار دست یافته است و این برای یک فیلم مستقل فروشی شگفت انگیز به نظر می آید.

● درباره کارگردان

فلورین هنکل فون دونرس مارک، در سال ۱۹۷۳ در کلن متولد شد و در شهرهای مختلف از برلین غربی و فرانکفورت گرفته تا سنت پترزبورگ ( لنین گراد آن زمان)، بروکسل و نیویورک به تحصیل و کار پرداخته است.

در جوانی به ادبیات روسی علاقمند شد، درنتیجه به روسیه رفت و در آنجا به تحصیل روسی پرداخت و سپس در دانشگاه آکسفورد در زمینه فلسفه و علوم سیاسی تحصیل کرد. در سال ۱۹۹۲ بصورت داوطلبانه برای ریچارد آتن بورو، کارگردان مشهور سینما و تئاتر، در فیلم درعشق و جنگ کار کرد. پس از آن به مونیخ رفت و در دانشکده سینما و تلویزیون به تحصیل کارگردانی پرداخت و چند فیلم کوتاه ساخت که همگی با توجه بسیار روبرو شدند.

پس از ساخت فیلم زندگی دیگران، وی فیلمنامه آن را نیز به آلمانی در این کشور منتشر کرد .

● شناسنامه:

خلاصه:

گئرد وایسلر، بازجوی ارشد "اشتازی"، پلیس امنیتی جمهوری دمکراتیک آلمان، ماموریت می یابد تا زندگی گئورگ دریمن، کارگردان مشهور تئاتر را زیر نظر بگیرد، درحین گوش فرا دادن به مکالمات خصوصی وی و دیگران وی رفته رفته از دنیای زندگی روزمره خود فاصله می گیرد و به دنیای روشنفکران نزدیک می شود و سعی می کند تا وی را از گرفتاری نجات دهد.

هنگامی که گئورگ دریمن شرح حالی در باره یک نمایشنامه نویس متوفی که سالها از کار منع شده بود، می نویسد و این نوشته در آلمان غربی به چاپ می رسد، اشتازی، کریستا ماریا سیلند، شریک زندگی گئورگ را بازداشت می کند تا با تحت فشار قرار دادنش وی را وادار به اعتراف کند که گئورگ این شرح حال را نوشته است. هنگامی که پلیس به خانه گئورک یورش می برد، ماریا از خانه فرار می کند و در اثر تصادفی کشته می شود.

چند سال بعد گئورگ اسنادی از مراقبت و شنود منزلش را در بایگانی اسناد اشتازی می یابد که همه آنها به نحوی تنظیم شده اند که مانع از گرفتاری وی شوند. گئرد که به شغل نامه رسانی اشتغال دارد پشت ویترین کتابفروشی بزرگ کارل مارکس نام کتابی را از گئورگ می بیند که برای او آشناست: "سونات برای انسان های شریف"، کتاب را می خرد و در تقدیم نامه آن نام اختصاری خود را می یابد، وقتی فروشنده از او سوال می کند که آن را کادو کند یا خیر، پاسخ می دهد: "نه این برای خودم است".

▪ کارگردان و فیلمنامه نویس: فلورین هنکل فون دونرس مارک،

▪ مدیر فیلمبرداری: هگن بودانسکی،

▪ موسیقی متن: گابریل یارد و استفانه مونکا

▪ تدوین: پاتریشیا رومل،

▪ بازیگران: اورلیش موئه (گئرد)، سباستین کوخ (گئورگ)، مارتینا گدک (ماریا)، اورلیش تاکور(رئیس پلیس امنیتی)،

▪ ۱۳۷ دقیقه، آلمان ۲۰۰۶

http://omidh.blogfa.com

امید حبیبی نیا



همچنین مشاهده کنید