چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آیا مشکل تقابل سنت با مدرنیسم می‌باشد؟


آیا مشکل تقابل سنت با مدرنیسم می‌باشد؟

نگاهی در جامعه ما وجود دارد که مشکل جامعه ایرانی را تقابل سنت با مدرنیسم می‌داند و بحران‌های موجود در جامعه ما را برآمده از دوره گذار از سنت به مدرنیسم می‌شناسد مثلاً در مورد …

نگاهی در جامعه ما وجود دارد که مشکل جامعه ایرانی را تقابل سنت با مدرنیسم می‌داند و بحران‌های موجود در جامعه ما را برآمده از دوره گذار از سنت به مدرنیسم می‌شناسد مثلاً در مورد افزایش طلاق در جامعه می‌گوید در جامعه جدید میان نگاه سنتی به زن و نقش آن در خانواده و وظایف و نقشش در جامعه مدرن تفاوت‌ها و تضادهایی وجود دارد و از آنجا که این تفاوت‌ها گه‌گاه از سوی مرد خانواده به رسمیت شناخته نمی‌شود و حقوقی متناسب با آن تعریف نمی‌شود این امر باعث سستی نظام خانواده و از هم پاشیدگی و نهایتاً به طلاق ختم می‌شود.

برای بررسی صحت و سقم این ادعا باید به این مسئله اندیشید که چه مقدار از مشکلات فعلی جامعه ما تعلق به خود مدرنیسم دارد و چه مقدار از آن در تقابل مدرنیسم و سنت ایجاد شده است و این امر هم از نگاه نظری به مدرنیسم و هم از بررسی جوامع مدرن قابل پیگیری است. به عبارتی از سویی باید دید که مبانی تفکری نظام مدرن تا چه میزان موجب ایجاد بحران اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جوامع می‌شود و جوامع مدرنی که در آنها سنت تا حد زیادی به محاق رفته و مدرنیسم جای آن را گرفته است و بیش از ۳۰۰سال از شروع و گسترش تفکر مدرن در آنها می‌گذرد وضعیت به چه صورتی است.

اما از بحث از مبانی فکری صرفنظر کرده و به بیان چند نکته در مورد جوامع مدرن می‌پردازیم. وقوع جنگ‌های بی‌نظیر اول (برخی تخمین زده‌اند این جنگ ۱۸ میلیون کشته بر جای گذاشته است) و دوم جهانی، استثمار، استعمار، آلودگی محیط‌زیست، بی‌عدالتی و سست کردن نظام خانواده و حصر آزادگی انسان‌ها از دستاوردهای تفکر مدرن می‌باشد که عمده شرکت‌کنندگان و عاملین اصلی آن کشورهای مدرن بوده و هستند که اینها نشانه‌هایی از ناتوانی تفکر مدرن می‌باشد.

به چند نمونه آماری زیر توجه کنید:

در شرایطی که حدود یک میلیارد نفر از جمعیت جهان در فقر کامل زندگی می‌کنند و حدود دو میلیارد نفر زندگی ساده‌ای را در حداقل امکانات سپری می‌کنند و غذایشان معمولاً نشاسته است و آب آشامیدنی در اختیار ندارند در جهان حدود ۲۵۰ میلیاردر و تقریباً سه میلیون میلیونر (به دلار امریکا) وجود دارد که دارایی خالص آنها بیشتر از ۴۵ درصد کل دارایی جهان است. حدود دو سوم دارایی کشور امریکا تحت مالکیت پنج درصد صدرنشین می‌باشد و ۶۰ درصد مردم امریکا دارایی ملموسی ندارند یا بدهکارند. ۲۰ درصد صدرنشین مالک نیمی از درآمد کل هستند و ۲۰ درصد جمعیت کشور کمتر از ۴ درصد کل درآمد کشور را دارند. در امریکا به عنوان یکی از سردمداران تفکر مدرن تعداد خانواده‌هایی که توسط یک مادر یا پدر مجرد اداره می‌شود با رشد‌های ۲۵ و ۶۵ درصد در دهه اخیر روبه روست و تعداد خانواده‌های هسته‌ای مرسوم برای اولین بار به کمتر از ۲۵ درصد کل خانواده‌ها کاهش یافته است. در امریکا ۳۳ درصد نوزادان به مادران ازدواج نکرده تعلق دارند درحالی که آمار مشابه در سال ۱۹۴۰ میلادی ۸/۳ درصد بوده است.

این آمارها می‌تواند چندان دقیق نباشد و یا گذر سال‌ها آنها را تغییر داده باشد اما به نظر بیانگر وضعیت حدودی غرب است. به عبارتی می‌توان به این نتیجه رسید که درست است که تقابل مدرنیته و سنت می‌تواند بحران‌زا باشد اما خود مدرنیته خاصیت بحران‌زایی دارد و گه‌گاه این سنت است که با توجه به محدودیت‌هایی که ایجاد می‌کند باعث کم شدن مقداری از اثرات سوء مدرنیته می‌شود.



همچنین مشاهده کنید