شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
علی ع مظهر عدالت و حریت, تحمل و مدارا
سخن گفتن و نوشتن دربارهعلی (ع) سخت دشوار است؛ زیرا اقیانوس فضایل بزرگی چون او را که جامعالاضدادش خواندهاند، نتوان با بیانی الکن و بضاعتی مزجات، تشریح کرد و به قول ابنابیالحدید معتزلی <چه بگویم در بارهبزرگمردی که هر فضیلت به او باز میگردد و هر فرقه به او پایان میپذیرد و هر طایفه او را به خود میکشد. او سالار همهفضایل و سرچشمه آن و یگانه مرد و پیشتاز عرصهآنها است.
رطلگران همه فضیلتها او راست و هر کس پس از او در هر فضیلتی، درخششی پیدا کرده، از او پرتو گرفته و از او پیروی کرده و در راه او گام نهاده است.> گوشههایی از فضائل و سیرهعملی آن حضرت به شرح ذیل است:
۱) عبادت علی(ع)
یکی از مهمترین ویژگیهای علی(ع) عبادت اوست و به جرأت میتوان گفت که علی(ع) بعد از رسول خدا عابدترین مرد تاریخ است و هیچکس در نماز شب و خواندن نافله و ادعیه و روزهداری و... به پای او نمیرسد. شدت علاقه و محافظت او بر نماز به حدی بود که در شب هریر (شبی در جنگ صفین که صداهای مجروحان به مانند زوزهها به گوش میرسید)، فرمان داد که برای او قطعه چرمی میان دو صف گستردند و بر آن نماز گزارد. در حالی که تیرها از چپ و راست و از کنار گوشهای او میگذشت و در مقابلش بر زمین فرو میافتاد، هیچ ترسی به دل راه نداد و تا نماز خویش را آنچنانکه میخواست به پایان نبرده بود، از جای خویش برنخاست!
از امام سجاد(ع) که خود آیتی در عبادت بود، پرسیدند: <عبادت تو در قبال جد بزرگوارت علی (ع) به چه پایه و میزان است؟>، فرمود: <عبادت من در قبال جدم، چون عبادت او در مقابل عبادت رسول خدا(ص) است.>
۲) زهد انقلابی علی(ع)
تمامی زاهدان جهان در مقابل زهد و بیرغبتی علی(ع) به دنیا و زخارف آن، زانو بر زمین زدهاند. خوراک و پوشاک و مسکن او از همهی مردم سادهتر بود، عبدا... بنابیرافع میگوید: <یک روز عید به حضورش رفتم، انبانی سر به مهر آورد و در آن نان جوین بسیار خشکی بود و همان را خورد. من گفتم: <ای امیرالمؤمنین، چرا این انبان را مهر میکنی؟> فرمود: <بیم آن دارم که این دو پسرم، چربی یا روغن زیتونی بر آن بمالند!>
علی (ع) نان جوی را میخورد که همسرش به دست خود آن را آسیاب کرده بود و در بسیاری از اوقات، خود او به جای همسرش کار آسیای جو را انجام میداد.
در پوشاک نیز از همه مردم سادهتر بود، هارون بنعنتره نیز از پدر خود روایت کرده است که: <در فصل زمستان در خورنق به ملاقات علی(ع) رفتم، بر دوش خود قطیفهکهنهای داشت که او را از سرما حفظ نمیکرد، گفتم: ای امیرالمومنین، خداوند در بیتالمال برای تو و اهلبیت تو سهمی قرار داده است و تو با خود چنین میکنی! فرمود: به خدا قسم من از مال شما چیزی بر نمیگیرم و این هم قطیفهای است که از مدینه با خود آوردهام.>
اما لازم به ذکر است که زهد علی(ع) از نوع زهدهای منفی زاهدمآبان نیست، بلکه زهدی مثبت است که باید آن را زهد انقلابی نامید؛ زهدی که امروزه در میان صادقترین انقلابیون در حال مبارزهجهان مطرح است، یعنی زهدی که با آن آدمی هر چه کمتر به دنیا و زخارف آن وابسته باشد و به نان و نمکی اکتفا کند تا اینکه نیروی انقلابی در طریق تأمین عدالت، دغدغهی از دست دادن هیچ چیز را نداشته باشد. مضاف بر اینکه زهد علی(ع) به ویژه در دوران خلافتش به خاطر درد مردم و مشارکت در مشکلات آنان بود. خود حضرت میفرماید: <خداوند بر پیشوایان عادل واجب کرده است که زندگی خود را منطبق با فقیرترین اقشار جامعه سازند تا فقر فقیران بر آنان فشار وارد نیاورد.>
۳) عدالت علی(ع)
عدالت را با علی (ع) پیوندی وثیق است و میتوان گفت که علی یعنی عدالت و عدالت یعنی علی. علی(ع) میفرمود: <اگر حکومت، حکومت اسلامی باشد، به احدی ظلم نمیشود حتی غیرمسلمان و زندگی هیچکس با محرومیت و کمبود نمیگذرد حتی غیرمسلمان.> علی(ع) در قبال درخواست مهاجران و انصاری که به دلیل مجاهدات و خدمات خودشان به اسلام، طالب امتیازات ویژهی مالی و پستهای حکومتی بودند فرمود: <این مال، مال خدا است و شما همه بندگان خدائید و من در کتاب خدا نظر کردم و ندیدم که کسی را بر کسی امتیازی داده باشد.>
داستان او با برادرش عقیل معروف است، علی(ع) برادر خود عقیل را که خواهان سهم بیشتری بود، رد کرد با اینکه میدید برادرش به شدت فقیر است و لیکن فقر عقیل و عاطفهی برادری نیز نتوانست علی(ع) را وادار کند که به اندازه سر سوزنی از جادهعدالت خارج شود و حتی تهدید عقیل که در صورت امتناع علی(ع) به معاویه خواهد پیوست، نیز نتوانست اندک تأثیری در علی(ع) داشته باشد!
علی(ع) یکی از عوامل مهم برقراری عدالت همه جانبه در جامعه را عدالت قضایی میدانست، لذا همواره نسبت به اصلاح ساختار قضایی جامعهی اسلامی، عنایت ویژه داشت.
علی(ع) یکی از شخصیتهای بسیار برجسته، مشهور، دانشمند و شیعه بصره، یعنی <ابوالاسود دئلی> را به منصب قضاوت منصوب کرد. سپس اندکی نگذشته بود که او را علیرغم کمبود نیروی انسانی کافی از این سمت عزل کرد. ابوالاسود پرسید،: < چرا مرا عزل کردی، من که نه جنایتی کردهام و نه خیانتی مرتکب شدهام.> فرمود درست است، و لیکن یک روز دیدم که به هنگام سخن گفتن با مراجعهکنندهی به دادگاه، صدایت را از صدای او کمی بلندتر کردهای!>
۴) مساوات در برابر قانون از دیدگاه علی(ع)
علی(ع) در اجرای قانون بین خود و تودهی مردم فرقی نمیگذاشت، یکی از مظاهر عدالت علی(ع) برابر دانستن خود در برابر قانون با آحاد مردم تحت حکومت خویش بود.
علی(ع) زمانی که زره خویش را نزدیک مرد مسیحی دید، با اینکه خلیفهجهان اسلام بود، ذرهای از مرز عدالت خارج نشد، بلکه سعیکرد که از طریق قانون به حق خویش برسد. او را به نزد شریح قاضی برد، وقتی که در برابر قاضی قرار گرفتند، علی(ع) فرمود: <این زره من است و من آن را نه فروختهام و نه به کسی بخشیدهام.> قاضی از مرد مسیحی پرسید:
<دربارهادعای پیشوای مسلمانان چه میگویی؟>، مرد مسیحی گفت: <این زره از آن من است و البته من امیر مسلمانان را دروغگو نمیدانم.> قاضی از علی(ع) پرسید: <آیا شما گواه و دلیلی دارید که این زره مال شماست؟> علی(ع) خندید و فرمود: <شریح راست گفت، من شاهدی ندارم.> شریح حکم کرد که زره از آن مرد مسیحی است.
مرد مسیحی آن را گرفت و به راه افتاد، ولی چند قدمی بیشتر نرفته بود که برگشت و گفت: <من شهادت میدهم که اینگونه داوریها از داوریهای پیامبران است، امیر مسلمانان مرا به نزد قاضی میآورد و قاضی بر ضد او حکم میکند! سپس گفت: به خدا این زره از آن تو است و من در ادعای خویش دروغگو بودم...> و پس از مدتها مردم دیدند که این مرد مسیحی مسلمان و از با وفاترین سربازان و بهترین یاران علی(ع) شده و در ماجرای نهروان در کنار علی(ع) با خوارج میجنگد.
۵) انساندوستی علی(ع)
علی(ع) در عهدنامهخویش به مالک اشتر، فرمود: ...<ای مالک، قلبت را مالامال از مهربانی و محبت و لطف نسبت به رعیت گردان و مانند جانوری شکاری مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، که مردم، دو دستهاند؛ دستهای برادر دینی تو هستند و دستهای دیگر همانند تو در آفرینش. گناهی از آنان سر میزند، یا علتهایی بر آنان عارض میشود، خواسته و ناخواسته، خطایی از آنان سر میزند، به خطایشان منگر و از گناهانشان درگذر، چنانکه دوست میداری خداوند از تو در گذرد و گناهانت را عفو فرماید.>انساندوستی علی(ع) از دایرهمسلمانان فراتر میرود و شامل غیرمسلمانان نیز میشود، لذا به حاکمش مینویسد که: <حقوق اقلیتهای مذهبی را رعایت کن، حتی مجال نده که آنها حقشان را از تو مطالبه کنند، تو به سراغشان برو و حقشان را بده.>
در کتاب وسایلالشیعه ج ۱۱ ص ۴۹ آمده است: <امیرالمؤمنین(ع)، روزی کارگری مسیحی را دید که از کار افتاده بود و گدایی میکرد، این وضع را نتوانست تحمل کند؛ زیرا آن را ضد جامعه و حکومت اسلامی میدانست که کسی از روی نیاز دست گدایی به سوی مردم دراز کند، لذا پرسید: <این چیست؟> گفتند: <یا امیرالمومنین، مردی نصرانی است> فرمود: <از او کار کشیدید تا اینکه پیر و ناتوان شد، حال به او چیزی نمیدهید؟ خرج او را از بیتالمال بدهید.> و برای او از بیتالمال حقوق ماهانه تعیین کرد.
علی(ع) در تأمین نیازهای مردم، مذهب و عقیدهآنان را ملاک قرار نمیداد و آنان را گزینش نمیکرد، بلکه انسانیت را ملاک میدانست. علی(ع) که در رأس جامعهاسلامی قرار داشت به بهای سیر کردن شکمهای گرسنه، آزادی عقیده را از آنان سلب نمیکرد.
۶) حریت انسان از دیدگاه علی(ع)
ارسطو که قرنهای متمادی، سیطره فکری بر جوامع بشری داشت، معتقد بود که انسانها از نظر خلقت و آفرینش با هم متفاوتاند و میگفت: <همهآدمیزادگان به همان اندازه فرق دارند که تن از روان یا آدمی از دد و چنین است حال همهکسانی که وظیفهای جز کار بدنی ندارند و از کار بدنی، سودی بهتر به مردمان نرسانند. اینگونه کسان طبعاً بندهاند و صلاح ایشان همچون دیگر چیزهای فرمانپذیری که برشمردیم، در فرمان بردن است...
به حکم قوانین طبیعت، برخی از آدمیان آزاده و گروهی دیگر بندهاند و بندگی برایشان هم سودمند است و هم روا.( >سیاست ارسطو، ترجمهدکتر حمید عنایت، ص۱۱-۱۲.) اما علی(ع) برخلاف ارسطو معتقد بود که همهانسانها آزاد آفریده شدهاند و میفرمود: <و لا تکن عبد غیرک، و قد جعلک ا... حرا؛ بندهدیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.>
۷) رفتار علی(ع) با مخالفان خود
علی(ع) با مخالفان خویش به گونهای رفتار میکرد که دموکراسی و لیبرالیسم معاصر در مقابل او شرمنده است. با اینکه مخالفان او اعم از قاسطین و ناکثین و مارقین، شرمآورترین رفتارها را با او داشتند، علی(ع) جوانمردانهترین برخوردها را با آنان داشت. در مصاف با قاسطین در جنگ صفین هنگامی که از یاران خود شنید که به مردم شام(معاویه)، دشنام میدهند که چرا راه مکر و خیانت را در پیش گرفتهاند، به آنها فرمود: <من دوست ندارم که شما ناسزاگو باشید... به جای ناسزاگویی و فحاشی، بگویید:
خداوندا، خون ما و خون آنان را حفظ کن، میان ما و آنان را اصلاح کن، آنان را از گمراهی و ضلالت برهان تا کسی که حق را نشناخته، بشناسد و آن کس که به ظلم و تجاوز پناه برده و آلوده شده است، بازگردد>!
وقتی که در مقابل سپاهیان معاویه قرار گرفتند، معاویه و یارانش آبهای منطقه را در محاصرهخویش گرفته بودند و نگذاشتند که علی(ع) و یارانش از آب استفاده کنند، مذاکرات مسالمتآمیز نیز فایدهای نداشت تا اینکه علی(ع) دستور حمله داد و با یک حمله آب را از آنان گرفتند، ولی با اینکه سپاهیانش خواستار مقابله به مثل بودند، حاضر نشد که همانند سپاهیان شام رفتار کند و اجازه داد که آنان از آب استفاده کنند، در صورتی که اگر آب را به روی آنها میبست، پیروزی او قطعی بود و آنان از ترس مرگ از تشنگی مجبور به تسلیم میشدند.
و اما در مورد ناکثین(پیمانشکنان)؛ علی(ع) یکبار دستور داد دو نفر از یاران خود را به خاطر بدگویی به عایشه و اهانت به او صد تازیانه بزنند، در حالیکه عایشه، جنگ جمل را به قصد براندازی حکومت علی(ع) به راه انداخته بود! همچنین، وقتی که علی(ع) بر سپاهیان عایشه پیروز شد به نزد او آمد و با احترامی خاص با او برخورد و او را تودیع کرد و خود نیز در رکاب او مقداری از راه را رفت تا بدرقهاش کند و گروهی را بهعنوان خادم و محافظ همراه او فرستاد و توصیه کرد که او را با کمال احترام به مدینه برسانند. امام(ع) در جنگ جمل بعد از پیروزی بر جنازههای دشمنان خود نماز گزارد و برای آنان طلب مغفرت کرد!
و اما در مورد مارقین(خوارج)؛ آنان در مسجدی که علی(ع) به عنوان خلیفهمسلمین نماز میگزارد، حاضر میشدند و به هنگام سخنرانی آن حضرت شعار میدادند. متلک میگفتند، مسخره و فحاشی میکردند و میکوشیدند که سخنرانی او را بر هم زنند و نماز جماعت او را به هم بریزند و حتی نسبت کفر و خروج از دین به او میدادند و...، ولی علی(ع) به هیچ یک از آنان آزار نمیرساند و در حق آنان اهانتی روا نمیداشت و آزادی آنان را محدود نمیکرد و صراحتا میگفت که ما آنان را مسلمان میدانیم و از نسبت <منافق> که برخی از یاران آن حضرت به آنها میدادند، منع میکرد.
حتی حقوق آنان را هم از بیتالمال قطع نکرد و هنگامی که به دست یکی از آنان ضربت خورد و مجروح شد، در بستر احتضار فرمود: <ای پسران عبدالمطلب، نبینم که در خون مسلمان فرو روید و بگویید که امیرمؤمنان را کشتهاند! بدانید جز کشندهمن نباید کسی به خون من کشته شود، بنگرید اگر من از این ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اندام او مرا مبرید (او را مثله نکنید) که من از رسول خدا شنیدم که میفرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده(مثله کردن او) هر چند، سگهار باشد.> علی(ع) در خصوص رعایت حقوق قاتل خویش به این اندازه اکتفا نکرد و در لحظات آخر حیات خود فرمود: ...<اگر ماندم در خون خود مرا اختیار است و اگر مردم، مرگ مرا وعدهگاه دیدار است.
اگر]قاتل خویش را[ ببخشم، موجب نزدیکی من است به خدای باری و اگر شما]او را[ ببخشید برای شماست نیکوکاری، پس]او را[ ببخشید، آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟>! و دربارهخوارج فرمود: <پس از من خوارج را نکشید، زیرا کسی که حق را جوید و دچار اشتباه شود، مانند آن کس نیست که باطل را خواهد و بدان هم دست یابد.>
علی(ع) در این کلام جاودانهخویش به پیروان خود آموخته است که با حقجویان، ولو اینکه دچار خطا شوند و ضد حکومت حقی چون حکومت علی(ع) نیز در حد براندازی اقدام کنند باید به شیوه مسالمتآمیز رفتار شود.
[رحمت اله بیگدلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست