یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی۷


تأثیر مبانی فلسفی بر نظام اقتصادی اسلام از دیدگاه امام علی۷

در فلسفهٔ اقتصاد, رابطهٔ خدا با جهان طبیعت, در رابطهٔ خالقیت, ربوبیت, مالكیت, احاطه و سلطه و قیومیت آشكار می شود رابطهٔ خدا با انسان نیز در دو وجه هدایت و رزاقیت تجلی می یابد در جهان شناسی از دیدگاه علی۷ جهان بی هدف و بیهوده آفریده نشده, و حركت هستی به سمت خدا است

جهان‌بینی‌ حاكم‌ بر رفتار اقتصادی، فلسفهٔ‌ نظام‌ اقتصادی‌ است. مقصود از نظام‌ اقتصادی، مجموعه‌ای‌ از الگوهای‌ رفتاری‌ است‌ كه‌ شركت‌كنندگان‌ در نظام‌ را به‌ یك‌دیگر و به‌ اموال‌ و منابع‌ پیوند می‌دهد، و در مسیر اهدافی‌ معین، به‌نحو هماهنگ، برای‌ كسب‌ بیش‌ترین‌ كامیابی‌ اقتصادی‌ سامان‌ می‌یابد. در فلسفهٔ‌ اقتصاد، رابطهٔ‌ خدا با جهان‌ طبیعت، در رابطهٔ‌ خالقیت، ربوبیت، مالكیت، احاطه‌ و سلطه‌ و قیومیت‌ آشكار می‌شود. رابطهٔ‌ خدا با انسان‌ نیز در دو وجه‌ هدایت‌ و رزاقیت‌ تجلی‌ می‌یابد. در جهان‌شناسی‌ از دیدگاه‌ علی۷ جهان‌ بی‌هدف‌ و بیهوده‌ آفریده‌ نشده، و حركت‌ هستی‌ به‌ سمت‌ خدا است. همه‌چیز برای‌ انسان‌ آفریده‌ شده، و خداوند مالك‌ خزائن‌ غیبی‌ است. دنیا محل‌ آزمایش، و هستی، دارای‌ نظام‌ عِلی‌ و معلولی‌ است. این‌ دیدگاه، رفتارهای‌ اقتصادی‌ متفاوتی‌ را پدید می‌آورد؛ منابع‌ را محدود نمی‌داند؛ علل‌ غیبی‌ را در نظر می‌آورد و سود را در بهرهٔ‌ اقتصادی‌ منحصر نمی‌پندارد.

از دیدگاه‌ علی۷ انسان‌ موجودی‌ دوبعدی‌ است‌ و رفتارهای‌ اقتصادی‌ او نیز باید سمت‌ و سوی‌ الاهی‌ داشته‌ باشد. این‌ نگاه، آزادی‌ فعالیت‌ اقتصادی، عدم‌ دخالت‌ و مالكیت‌ خصوصی‌ گسترده‌ را برنمی‌تابد. از جامعه‌شناسی‌ امام‌ علی، نظریهٔ‌ اصالت‌ فرد و جامعه‌ برمی‌آید. حاكمیت‌ سنت‌های‌ الاهی‌ بر جوامع‌ انسانی، امری‌ مورد تأكید حضرت‌ است. شماری‌ از این‌ سنت‌ها بر رفتارهای‌ اقتصادی‌ مردم‌ با جامعه‌ و دولت‌ یا سیاست‌های‌ اقتصادی‌ اثر می‌نهند. تقوا و ایمان‌ می‌توانند پویایی‌ اقتصاد را تضمین‌ كنند. شكر و توبه‌ نیز درهای‌ خزائن‌ الاهی‌ را به‌سوی‌ بندگان‌ می‌گشایند. سنت‌ الاهی‌ استدراج‌ چنین‌ معنا می‌دهد كه‌ گاهی‌ خداوند به‌ بندگان‌ نافرمان‌ خود نعمت‌ می‌بخشد، نه‌ به‌دلیل‌ شایستگی‌ آن‌ها، بلكه‌ به‌جهت‌ آزمایش‌ و مجازات‌ در روز موعود و این‌ها تفاوت‌ اساسی‌ با اقتصاد رایج‌ سرمایه‌داری، دارد.

●●مقدمه‌

استقلال‌ فكری‌ ما در ساحت‌ اقتصادی، آن‌ گاه‌ حاصل‌ می‌شود كه‌ نظامی‌ اقتصادی‌ بر اساس‌ جهان‌بینی، ارزش‌ها و اهداف‌ اسلام، كشف‌ و طر‌احی‌ كنیم. اگر هدف‌ نهایی‌ در فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ فقط‌ پاسخ‌ دادن‌ به‌ امیال‌ ماد‌ی‌ و شهوانی‌ باشد، الگوهای‌ رفتاری‌ آن‌ بسیار متفاوت‌ از الگوهای‌ رفتاریی‌ خواهد بود كه‌ هدف‌ غایی‌ آن، كسب‌ رضایت‌ خداوند متعالی‌ باشد. حتی‌ اگر جامعه، هدف‌ میانی‌ اقتصاد خود را گسترش‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ قرار دهد، الگوهای‌ رفتاری‌ آن‌ متفاوت‌ از جامعه‌ای‌ خواهد بود كه‌ آمال‌ و آرمان‌های‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌اش‌ برآوردن‌ امیال‌ ماد‌ی‌ است.

نظام‌ اقتصادی‌ فعلی‌ حاكم‌ بر دنیا، بنیان‌های‌ خود را بر اساس‌ تفسیر خاصی‌ از خدا، جهان، انسان‌ و جامعه‌ گذاشته، و بر اساس‌ همین‌ تفاسیر، انسان‌ محوری‌ را در همهٔ‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ اصل‌ قرار داده، و نظام‌ سرمایه‌داری‌ لیبرال‌ را طر‌احی‌ و اجرا كرده‌ است. در این‌ نظام، الگوهای‌ رفتاری‌ در عرصهٔ‌ فعالیت‌های‌ اقتصادی، برخاسته‌ از حقوق‌ اقتصادی‌ ویژه، و حقوق‌ اقتصادی‌ در بستر مبانی‌ مكتبی‌ نظام‌ اقتصادی‌ آن، شكل‌ گرفته‌ و مبانی‌ مكتبی‌اش‌ بر اساس‌ دیدگاه‌ خاصی‌ كه‌ دربارهٔ‌ مقوله‌های‌ خدا، جهان، انسان‌ و جامعه‌ ارائه‌ می‌دهد، سامان‌ یافته‌ است.

اگر دیدگاه‌های‌ اسلام‌ در مبانی‌ فلسفیِ‌ مربوط‌ به‌ نظام‌ اقتصادی، با مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌های‌ دیگر اقتصادی‌ متفاوت‌ باشد كه‌ هست، باید بپذیریم‌ كه‌ مبانی‌ مكتبی، حقوق‌ اقتصادی، الگوهای‌ اقتصادی‌ و در نتیجه، نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ با نظام‌های‌ اقتصادی‌ دیگر تفاوت‌ خواهد داشت.

۱. مفاهیم‌ و كلیات۳

پیش‌ از آغاز بحث، مفاهیم‌ و واژه‌هایی‌ را كه‌ در مقاله‌ به‌كار می‌رود، تعریف‌ می‌كنیم‌ تا تلقی‌ روشنی‌ از آن‌ها داشته‌ باشیم.

نظام‌ اقتصادی: نظام‌ اقتصادی، مجموعه‌ای‌ از الگوهای‌ رفتاری‌ است‌ كه‌ شركت‌كنندگان‌ در نظام‌ را به‌ یك‌دیگر و به‌ اموال‌ و منابع‌ براساس‌ مبانی‌ مشخص‌ پیوند داده‌ و در جهت‌ اهداف‌ معینی‌ به‌ نحو هماهنگ‌ برای‌ كسب‌ بیش‌ترین‌ توفیق‌ اقتصادی‌ سامان‌ یافته‌ است.

مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی: منظور از آن، جهان‌بینی‌ حاكم‌ بر رفتار اقتصادی، و مشتمل‌ بر قضایایی‌ است‌ كه‌ با كلمهٔ‌ «هست» یا «نیست» بیان‌ می‌شود و موضوع‌ آن‌ خدا، انسان، جامعه، دنیا و آخرت‌ است.

مبانی‌ مكتبی‌ نظام‌ اقتصادی: مبانی‌ مكتبی، مجموعه‌ای‌ از قضایایِ‌ كلیِ‌ دستوری‌ (بایدی) است‌ كه‌ ویژگی‌های‌ ذیل‌ را دارد:

۱. زیربنای‌ نظام‌ و حقوق‌ اقتصادی‌ است؛

۲. برگرفته‌ از مبانی‌ فلسفی‌ است؛

۳. در تعیین‌ عناصر نظام‌ اقتصادی‌ و چگونگی‌ ارتباط‌ آن‌ها مؤ‌ثر است؛

۴. حركت‌ به‌ سمت‌ اهداف‌ را زمینه‌سازی‌ می‌كند.

اهداف‌ نظام‌ اقتصادی: اهداف، مقاصدی‌ است‌ كه‌ نظام‌ اقتصادی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ آن‌ طر‌احی‌ شده، و برگرفته‌ از مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ اقتصادی‌ است‌ و به‌ طور منطقی‌ باید اهداف‌ نظام‌ با اهداف‌ شركت‌كنندگان‌ در نظام‌ هماهنگ‌ باشد.

●دو دیدگاه‌ دربارهٔ‌ نظام‌ اقتصادی‌

دربارهٔ‌ نظام‌ اقتصادی، دو دیدگاه‌ كاملاً‌ متفاوت‌ وجود دارد. بر اساس‌ یك‌ دیدگاه، بهترین‌ و كاراترین‌ نظام‌ اقتصادی‌ در عالم‌ خارج‌ موجود است. وظیفهٔ‌ متفكران‌ اقتصادی‌ فقط‌ درك‌ و كشف‌ آن‌ و هماهنگ‌ شدن‌ با آن‌ است‌ و باید از دخالت‌های‌ ناروایی‌ كه‌ سبب‌ اختلال‌ كاركرد آن‌ می‌شود، پرهیز كرد.۴

بر اساس‌ دیدگاه‌ دوم، نظام‌ اقتصادی‌ بر حسب‌ ضرورت‌ طبیعی‌ و غریزی‌ شكل‌ نمی‌گیرد؛ بلكه‌ دولت‌ها باید قوانین‌ مربوط‌ به‌ فعالیت‌های‌ افراد و سازمان‌ها را وضع، اجرا و پاسداری‌ كنند تا زمینهٔ‌ تحقق‌ نظام‌ اقتصادی‌ مطلوب‌ فراهم‌ آید.۵ این‌ مقاله‌ بر اساس‌ دیدگاه‌ دوم‌ تنظیم‌ شده‌ است.

مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌های‌ اقتصادی‌

حال‌ با توجه‌ به‌ مقدمات‌ مذكور، مهم‌ترین‌ مبانی‌ فلسفی‌ تأثیرگذار بر نظام‌های‌ اقتصادی‌ (خداشناسی، جهان‌شناسی، انسان‌شناسی‌ و جامعه‌شناسی) را با تأكید بر دیدگاه‌های‌ امیر مؤ‌منان۷ مطرح‌ می‌كنیم.

●خداشناسی‌

یكی‌ از اساسی‌ترین‌ مبانی‌ فلسفی‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ «دئیسم» است. بر اساس‌ اعتقاد به‌ دئیسم، خداوند همانند ساعت‌سازی‌ است‌ كه‌ جهان‌ را مانند ساعت‌ ساخته‌ و آن‌ را به‌ حال‌ خود رها كرده‌ است‌ و در آن‌ هیچ‌گونه‌ دخالت‌ و هدایت‌ تكوینی‌ و تشریعی‌ ندارد. خداوند، نظام‌ طبیعی‌ را كه‌ كارآمدترین‌ نظام‌ است، آفریده‌ و خود به‌ گوشه‌ای‌ رفته‌ است. نظام‌ اقتصادی‌ نیز جزئی‌ از نظام‌ طبیعی‌ است‌ كه‌ خداوند در آن‌ هیچ‌گونه‌ دخالتی‌ ندارد و از طریق‌ هماهنگی‌ افراد با نظام‌ طبیعی‌ كه‌ به‌ وسیلهٔ‌ «دست‌ نامرئی» از ناحیهٔ‌ جست‌ و جوی‌ منافع‌ ماد‌ی‌ شخصی‌ حاصل‌ می‌شود، به‌ بهترین‌ وجه‌ شكل‌ می‌گیرد. اگر هر كس‌ در فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ خود فقط‌ نظرش‌ به‌ حد‌اكثر كردن‌ لذت‌ و منافع‌ ماد‌ی‌ شخصی‌ باشد، منافع‌ ماد‌یِ‌ اجتماعی، به‌ خودی‌ خود به‌ حد‌اكثر خواهد رسید؛ پس‌ نظام‌ اقتصادی‌ كه‌ جزئی‌ از نظام‌ طبیعی‌ جهان‌ است، هیچ‌ نیازی‌ به‌ دخالت‌ یا هدایت‌ تكوینی‌ و تشریعی‌ خداوند ندارد.۶ این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ در جهان‌بینی‌ اسلامی، خداوند در همهٔ‌ عرصه‌های‌ جهان‌ حضور فعال‌ داشته، به‌طور پیوسته‌ به‌ امر آفرینش‌ و هدایت‌ تكوینی‌ و تشریعی‌ مشغول‌ است‌ و این‌ امور در قالب‌ روابطی‌ تعریف‌ می‌شود كه‌ برخی‌ از آن‌ها به‌ این‌ قرار است.

۱. رابطهٔ‌ خدا با جهان‌ طبیعت‌

▪یك. رابطهٔ‌ خالقیت‌

خدای‌ متعالی‌ جهان‌ طبیعت‌ را با همهٔ‌ اجزایش‌ آفریده‌ و خلقت‌ همچنان‌ استمرار دارد:

آسمان‌ها و زمین‌ و هر چیزی‌ كه‌ در آن‌ها و بین‌ آسمان‌ و زمین‌ قرار دارد، همه‌ مخلوق‌ خدای‌ متعالی‌ هستند و هیچ‌ مانعی‌ برای‌ قدرت‌ او وجود ندارد.۷

از این‌ بیان‌ فهمیده‌ می‌شود كه‌ جهان‌ طبیعت، آفریدهٔ‌ الاهی‌ است‌ و خداوند یگانه‌ آفرینندهٔ‌ مستقل‌ كل‌ اشیای‌ عالم‌ است‌ و هیچ‌چیز مانع‌ قدرت‌ او در آفرینش‌ اشیا نیست.

امام‌علی‌ ۷ در كلامی‌ به‌ استمرار خلقت‌ الاهی‌ تصریح‌ دارد و می‌فرماید:

سپاس‌ خدایی‌ را كه‌ هرگز مرگ‌ او را فرانمی‌گیرد و هر روزی، خلقت‌ جدیدی‌ دارد كه‌ پیش‌ از آن‌ وجود نداشت.۸

▪دو. رابطهٔ‌ ربوبیت‌

در سخنان‌ امام‌ علی۷ تدبیر امور عالم، فراوان‌ به‌ خداوند متعالی‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است.۹

سپاس‌ خدایی‌ را كه‌ ... انجام‌دهندهٔ‌ هر امری‌ است‌ كه‌ اراده‌ می‌كند؛ دانای‌ به‌ امور غیب، آفرینندهٔ‌ آفریده‌ها و نازل‌كنندهٔ‌ قطرات‌ باران‌ و تدبیركنندهٔ‌ امر دنیا و آخرت‌ است.۱۰

در نظر حضرت‌ امیر، تدبیر الاهی‌ چنان‌ نفوذ دارد كه‌ گاهی‌ باعث‌ می‌شود تصمیم‌های‌ دقیق‌ بندگانش‌ در هم‌ ریزد و به‌ سمتی‌ حركت‌ كند كه‌ خواستهٔ‌ آنان‌ نیست.۱۱

▪سه. رابطهٔ‌ مالكیت‌

مقصود از مالكیت، مالكیت‌ حقیقی‌ است، نه‌ مالكیت‌ اعتباری. از دیدگاه‌ امام‌ علی‌ ۷ تمام‌ هستی‌ ملك‌ حقیقی‌ خدای‌ بزرگ‌ است: «له‌ ما فی‌الارضین‌ والسماوات‌ و ما بینهما.»۱۲؛ آن‌چه‌ در زمین‌ها و آسمان‌ و بین‌ آن‌ دو وجود دارد، همه‌ مال‌ خدا است».

▪چهار. رابطهٔ‌ احاطه‌ و سلطه‌

امیر مؤ‌منان‌ ۷ در گفتار فراوانی، احاطهٔ‌ وجودی‌ و علمی‌ خدا را بر تمام‌ موجودات‌ جهان‌ بیان‌ می‌كند. در برخی‌ از آن‌ها فقط‌ به‌ احاطهٔ‌ وجودی،۱۳ در بعضی‌ دیگر، احاطهٔ‌ علمی،۱۴ و در مواردی‌ نیز هم‌ به‌ احاطهٔ‌ علمی‌ و هم‌ وجودی‌ اشاره‌ شده‌ است.۱۵

خدای‌ متعال، دانا به‌ تمام‌ اسرار عالم‌ و ضمیر انسان‌ها است؛ بر همه‌ چیز احاطه‌ و غلبه‌ دارد و توانا بر هر امری‌ است.

▪پنج. رابطه‌ قیومیت‌

قیومیت‌ خداوند، بیانگر آن‌ است‌ كه‌ خدا برپادارندهٔ‌ جهان‌ هستی‌ و قوام‌ آن‌ از او است. این‌ مطلب‌ هم‌ به‌ نحو صریح‌ و هم‌ مفهوم‌ آن‌ در بسیاری‌ از بیانات‌ علی‌ ۷ آمده‌ است.۱۶

همه‌چیز خشوع‌كنندهٔ‌ خدا و قائم‌ به‌ او هستند. هم‌ او بی‌نیازكنندهٔ‌ هر فقیری‌ و عزیزدارندهٔ‌ هر ذلیلی‌ است.۱۷

شاید بتوان‌ روابطی‌ بیش‌ از آن‌چه‌ بین‌ خدا و جهان‌ هستی‌ كه‌ در حوزهٔ‌ اقتصاد مؤ‌ثر باشد، از گفتار امام‌ علی‌ برشمرد؛ اما برای‌ نشان‌ دادن‌ ویژگی‌های‌ نظام‌ اقتصادی‌ از دیدگاه‌ حضرت‌ و تمایز آن‌ از دیگر نظام‌های‌ اقتصادی‌ به‌ همین‌ مقدار بسنده‌ می‌شود.

۲. رابطهٔ‌ خدا با انسان‌

هر چند روابط‌ پیشین، شامل‌ رابطهٔ‌ خدا و انسان‌ نیز می‌شود، روابط‌ اختصاصی‌ نیز بین‌ خداوند و انسان‌ها موجود است‌ كه‌ در عرصهٔ‌ تحلیل‌های‌ اقتصادی‌ جایگاه‌ ویژه‌ای‌ دارد. به‌ چند نمونهٔ‌ مهم‌ آن‌ اشاره‌ می‌شود:

▪یك. هدایت‌ تكوینی‌ انسان‌

منظور از هدایت‌ تكوینی‌ هر موجودی، به‌ فعلیت‌ درآوردن‌ استعدادها و به‌ كمال‌ رساندن‌ آن‌ موجود است. هر چند این‌ هدایت‌ تكوینی‌ شامل‌ همهٔ‌ موجودات‌ عالم‌ می‌شود، هدایت‌ انسان‌ در جایگاه‌ كسی‌ كه‌ رفتارهای‌ اقتصادی‌ او در سازمان‌ دادن‌ نوع‌ نظام‌ اقتصادی‌ مؤ‌ثر است، منزلت‌ ویژه‌ای‌ در این‌ بحث‌ دارد. گفتار حضرت‌ در این‌ باب‌ فراوان‌ است۱۸ كه‌ به‌ ذكر یك‌ نمونه‌ بسنده‌ می‌شود:

ای‌ انسانِ‌ آفریده‌ شده‌ در حد‌ اعتدال!، ای‌ آن‌كه‌ در تاریكی‌ رحم‌ها و در پرده‌های‌ تو در تو نگهداری‌ات‌ كرده‌اند! آفرینش‌ تو از گل‌ خالص‌ آغاز شد و در قرارگاهی‌ مطمئن‌ جایت‌ دادند. تا زمانی‌ معلوم‌ و تا مدتی‌ كه‌ بهرهٔ‌ تو است، در شكم‌ مادر خود می‌جنبیدی‌ و به‌ دعوت‌ كس‌ پاسخ‌ نمی‌گفتی‌ و آواز كسی‌ شنیدن‌ نتوانستی؛ سپس، تو را از قرارگاهت‌ بیرون‌ راندند. به‌ سرایی‌ آمدی‌ كه‌ هرگز آن‌ را ندیده‌ بودی‌ و راه‌ رسیدن‌ به‌ منافع‌ آن‌ را نمی‌شناختی. پس‌ چه‌ كسی‌ تو را به‌ كشیدن‌ غذا از پستان‌ مادر راه‌ نمود و به‌ تو آموخت‌ كه‌ نیازها و خواسته‌هایت‌ را از كجا طلب‌ كنی؟ هیهات! آن‌ كه‌ در شناخت‌ صفات‌ كسی‌ كه‌ اندام‌ و اعضا دارد، ناتوان‌ است، از شناخت‌ صفات‌ آفریدگارش‌ ناتوان‌تر است‌ و هر چه‌ او را به‌ صفات‌ مخلوقاتش‌ محدود كند، از شناخت‌ او دورتر گردیده‌ است.۱۹

هدایت‌ تشریعی‌ انسان، به‌ معنای‌ نشان‌ دادن‌ راه‌ كمال‌ و سعادت‌ او است. چنان‌كه‌ گذشت، مكتب‌ دئیسم‌ كه‌ زیربنای‌ فلسفی‌ تفكر لیبرالیسم‌ اقتصادی‌ است، انسان‌ را از هدایت‌ تشریعی‌ بی‌نیاز می‌داند، و اعلام‌ می‌كند كه‌ عقل‌ انسان‌ به‌ تنهایی‌ قادر است‌ هم‌ سعادت‌ و كمال‌ خود را بشناسد، و هم‌ توانایی‌ كافی‌ را در تشخیص‌ راه‌ وصول‌ به‌ آن‌ دارد؛ اما آموزه‌های‌ امام‌ علی‌ ۷ در بسیاری‌ از خطبه‌های‌ نهج‌البلاغه‌ و دیگر منابع‌ روایی، غیر از آن‌ است.۲۰ حضرت‌ نیاز انسان‌ به‌ هدایت‌ تشریعی‌ جهت‌ شناسایی‌ كمال‌ و سعادت‌ انسان‌ و همچنین‌ راه‌ وصول‌ آن‌ را به‌ صراحت‌ بیان‌ می‌كند:

خداوند، انبیای‌ خود را فرستاد تا بیان‌كنندهٔ‌ حق‌ و سفیرانی‌ بین‌ خالق‌ و مخلوق‌ باشند.۲۱

‌احمدعلی‌ یوسفی۲

پی‌نوشت‌ها:

.۱ آن‌ چه‌ آمد قسمت‌هایی‌ از سخنان‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌ در پاسخ‌ به‌ جمعی‌ از دانش‌آموختگان‌ و پژوهشگران‌ حوزهٔ‌ علمیه‌ قم‌ است‌ (۱۶/۱۱/۸۱) كه‌ به‌ تناسب‌ مجله‌ انتخاب‌ و تیتر زده‌ شده‌ است.

.۲ عضو هیأت‌علمی‌ گروه‌ اقتصاد پژوهشگاه‌ فرهنگ‌ و اندیشهٔ‌ اسلامی.

.۳ جهت‌ آشنایی‌ بیش‌تر با این‌ بحث، ر.ك: سیدحسین‌ میرمعز‌ی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ (مبانی‌ فلسفی)، اول، كانون‌ اندیشهٔ‌ جوان، تهران، ۱۳۷۸ ش، ص‌ ۱۴ - ۲۷.

.۴ ژید، شارل‌ و ژیست، شارل: تاریخ‌ عقاید اقتصادی، ترجمهٔ‌ كریم‌ سنجابی، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۵.

.۵ همان، ج‌ ۲، ص‌ ۶۲ و ۶۷ .

.۶ ر.ك: فریدون‌ تفضلی: تاریخ‌ عقائد اقتصادی، دوم، نشر نی، تهران، ۱۳۷۵ ش، ص‌ ۸۷؛ ژید، شارل‌ و ژیست، شارل: تاریخ‌ عقائد اقتصادی، ترجمهٔ‌ كریم‌ سنجابی، دوم، دانشگاه‌ تهران، ج‌ ۱، ص‌ ۸۳.

.۷ الاصول‌ من‌الكافی، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۱، حدیث‌ ۷.

.۸ همان.

.۹ بحارالانوار، ج‌ ۷۷، ص‌ ۳۰۸، ح‌ ۱۳؛ ج‌ ۵۷، ص‌ ۱۶۶، ح‌ ۱۰۴، ص‌ ۱۰۷، ح‌ ۹۰؛ ج‌ ۳، ص‌ ۲۷۲، ح‌ ۹؛ ج‌ ۹۴، ص‌ ۹۶، ح‌ ۱۲؛ ج‌ ۴، ص‌ ۳۱۹، ح‌ ۴۵، ص‌ ۳۱۷، ح‌ ۴۱ و ص‌ ۲۵۳، ح‌ ۷؛ ج‌ ۸۴، ص‌ ۱۳۲، ح‌ ۲۴.

.۱۰ من‌ لایحضره‌الفقیه، ج‌ ۱، ص‌ ۴۲۷، ش‌ ۱۲۶۳؛ مصباح‌المتهجد، ص‌ ۳۸۰، ش‌ ۵۰۸.

.۱۱ ابی‌جعفر محمد بن‌ علی‌ بن‌ الحسین‌ بن‌ بابویه‌ القمی: التوحید، ص‌ ۲۸۸، ش‌ ۶، كتاب‌الخصال، تصحیح‌ و تعلیق: علی‌اكبرالغفاری، منشورات‌ جماعهٔ‌المدرسین‌ فی‌الحوزهٔ‌ العلمیه‌ قم‌المقدسه، الطبعهٔ‌الرابعه، ص‌ ۳۳، ش‌ ۱.

.۱۲ الحافظ‌ ابن‌ نعیم‌ احمد بن‌ عبداالاصفهانی: حلیهٔ‌الاولیأ و طبقات‌الأ‌صفیأ، دارالكتب‌العلمیه، الطبعهٔ‌الاولی، لبنان، ۴۰۹ ق‌ / ۱۹۸۸ م، ج‌ ۱، ص‌ ۷۳؛ كنزالعمال، ج‌ ۱، ص‌ ۴۰۹، ش‌ ۱۷۳۷.

.۱۳ حلیهٔ‌الاولیا، ج‌ ۱، ص‌ ۷۲ و ۷۳، نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۸۲ و ۱۵۱؛ بحارالانوار، ج‌ ۴، ص‌ ۲۶۶، ح‌ ۱۴، ص‌ ۲۶۹، ح‌ ۱۵، ص‌ ۲۶۶، ح‌ ۱۴.

.۱۴ عبدالواحد محمد تمیمی‌ آمدی: غررالحكم‌ و دررالكلم، شرح‌ جمال‌الدین‌ محمد خوانساری، با مقدمه‌ و تصحیح‌ میرجلال‌الدین‌ حسینی‌ ارموی، چهارم، انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران، ۱۳۷۳ ش، ج‌ ۲، ص‌ ۴۴۴، ش‌ ۵۰۵۳، ص‌ ۵۰۳، ش‌ ۳۴۴۷؛ ج‌ ۴، ص‌ ۵۳۸، ش‌ ۶۸۹۱؛ نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۱۲۸.

.۱۵ نهج‌البلاغه، ترجمهٔ‌ محمد دشتی، سوم، انتشارات‌ مشرقین، ۱۳۷۹ ش، خطبه‌ ۱۸۶.

.۱۶ نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۸۹، ۱۰۸، ۱۵۹؛ بحارالانوار، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱۷، ح‌ ۴۳، ص‌ ۳۱۰، ح‌ ۳۸، ص‌ ۲۶۹، ح‌ ۱۵، و ص‌ ۲۲۱، ح‌ ۲.

.۱۷ نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۱۰۸؛ بحارالانوار، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱۷، ح‌ ۴۳.

.۱۸ بحارالانوار، ج‌ ۵۸، ص‌ ۱۰، ح‌ ۸؛ ج‌ ۶۰، ص‌ ۳۴۷، ح‌ ۳۴؛ نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۱۶۲.

.۱۹ نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۱۶۲.

.۲۰ همان، خطبهٔ‌ ۱، ۲۰، ۲۶، ۷۲، ۸۱، ۸۳، ۹۱، ۹۴، ۹۵، ۹۸، ۱۴۴، ۱۸۳.

.۲۱ غررالحكم‌ و دررالكلم، ج‌ ۴، ص‌ ۹۹، ش‌ ۵۴۳۳.

.۲۲ ر.ك: نهج‌البلاغه، حكمت‌ ۳۷۱.

.۲۳ بحارالانوار، ج‌ ۷۷، ص‌ ۳۴۰، ش‌ ۲۸؛ ابن‌ ابی‌الحدید: شرح‌ نهج‌البلاغه، ج‌ ۱۹، ص‌ ۱۴۱.

.۲۴ ر.ك: نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۱۰۸.

.۲۵ التوحید، ص‌ ۲۳۲، ش‌ ۵؛ بحارالانوار، ج‌ ۵۷، ص‌ ۱۰۷، ح‌ ۹۰.

.۲۶ ر.ك: نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۸۹.

.۲۷ غررالحكم‌ و دررالكلم، ج‌ ۴، ص‌ ۹۵، ش‌ ۵۴۲۳؛ نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۹۰.

.۲۸ ر.ك: نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۹۰.

.۲۹ غررالحكم‌ و دررالكلم، ج‌ ۲، ص‌ ۵۳۹، ش‌ ۳۵۳۳.

.۳۰ محمد ری‌شهری: میزان‌الحكمهٔ، اول، انتشارات‌ دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق، ج‌ ۲، ص‌ ۱۲۳۲، ش‌ ۸۱۶۸.

.۳۱ نهج‌البلاغه، خطبه‌ ۱۱۳.

.۳۲ دانشنامه‌ امام‌ علی۷، ج‌ ۷، مقالهٔ‌ «سیرهٔ‌ اقتصادی‌ علی‌ ۷»، نوشته‌ سیدرضا حسینی، ص‌ ۲۳۵.

.۳۳ ر.ك: تفضلی، فریدون: تاریخ‌ عقائد اقتصادی، ص‌ ۷۰ و ۸۶؛ شارل‌ ژید - ژیست: تاریخ‌ عقائد اقتصادی، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴، ۸۳ - ۱۳۵.

.۳۴ ر.ك: نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۲۳، ۶۲، ۶۳، ۶۴، ۸۱، ۸۲، ۸۳، ۹۰، ۱۴۳، ۱۵۳، ۱۸۱، ۱۸۲؛ بحارالانوار، ج‌ ۷۷، ص‌ ۳۱۰، ح‌ ۱۴، ص‌ ۴۰۱، ح‌ ۳۸؛ ج‌ ۷۸، ص‌ ۵، ح‌ ۵۵؛ غررالحكم، ج‌ ۶، ص‌ ۸۰، ش‌ ۹۶۰۶، ج‌ ۵، ص‌ ۱۰۳، ش‌ ۷۵۶۱.

.۳۵ جهت‌ آشنایی‌ بیش‌تر با فلسفه‌ و ضرورت‌ دخالت‌ دولت‌ در اقتصاد از دیدگاه‌ امام‌ علی‌ ۷ ر.ك: مقالهٔ‌ «دولت‌ و سیاست‌های‌ اقتصادی‌ از دیدگاه‌ امام‌ علی‌ ۷» نوشتهٔ‌ آقای‌ دكتر گیلك، در دانشنامه‌ امام‌ علی‌ ۷، ج‌ ۷، ص‌ ۳۱۵.

.۳۶ ر.ك: سیدحسین‌ میرمعزی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ (مبانی‌ فلسفی)، ص‌ ۴۸ .

.۳۷ مطالب‌ این‌ بخش، از منابع‌ زیر تنظیم‌ شده‌ است: آنتونی‌ آربلاستر: ظهور و سقوط‌ لیبرالیسم‌ غرب، ترجمهٔ‌ عباس‌ مخبر، نشر مركز، اول، ۱۳۷۶ ش، ص‌ ۱ - ۱۲۶؛ عبدا نصری: آزادی‌ در خاك، مجلهٔ‌ قبسات، سال‌ دوم، ش‌ ۵ و ۶، ص‌ ۶۴ به‌ بعد؛ سیدحسین‌ میرمعزی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ (مبانی‌ فلسفی)، ص‌ ۴۳ - ۴۹ .

.۳۸ نهج‌البلاغه، نامهٔ‌ ۳۱ .

.۳۹ بحارالانوار، ج‌ ۱۱، ص‌ ۱۲۲، ح‌ ۵۶ و ۱۲۲؛ جواهرالمطالب، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۱، ش‌ ۱۳۷؛ نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۱ .

.۴۰ میزان‌الحكمه، ج‌ ۳، ص‌ ۲۰۳۸، ش‌ ۱۳۳۷۹.

.۴۱ حلیهٔ‌الاولیأ، ج‌ ۱، ص‌ ۷۳؛ كنزالعمال، ج‌ ۱، ص‌ ۴۰۹، ش‌ ۱۷۳۷.

.۴۲ شایان‌ توجه‌ است‌ كه‌ این‌ نتایج‌ سه‌ گانه‌ به‌طور مستقیم‌ از ویژگی‌ خلیفهٔ‌ خدا و مسؤ‌ول‌ بودن‌ انسان‌ بر نمی‌آید؛ بلكه‌ این‌ دو ویژگی‌ اقتضا دارد كه‌ انسان‌ مسلمان‌ این‌ سه‌ مطلب‌ را از دستورهای‌ الاهی‌ كشف‌ كند كه‌ با مراجعه‌ به‌ این‌ دستورها چنین‌ می‌یابد.

.۴۳ در تنظیم‌ مطالب‌ این‌ بخش‌ از منابع‌ زیر استفاده‌ شده‌ است:

‌ ‌دانیال‌ لیتل: تبیین‌ در علوم‌ اجتماعی، ترجمهٔ‌ عبدالكریم‌ سروش، اول، مؤ‌سسهٔ‌ فرهنگی‌ صراط، ۱۳۷۳ ش، ص‌ ۳۱۱ به‌ بعد؛ سیدحسین‌ میرمعز‌ی: نظام‌ اقتصادی‌ اسلام‌ (مبانی‌ فلسفی)، ص‌ ۴۹ - ۵۵؛ ظهور و سقوط‌ لیبرالسیم، ص‌ ۵۵ - ۸۰.

.۴۴ نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۱۲۷.

.۴۵ همان، حكمت، ۱۴۶.

.۴۶ همان، حكمت، ۳۷۸.

.۴۷ این‌ امور به‌ معنای‌ منطقی‌ متباین‌ نیستند؛ بلكه‌ ممكن‌ است‌ عام‌ و خاص‌ مطلق‌ یا من‌وجه‌ نیز باشند. چون‌ هر یك‌ اهمیت‌ خاصی‌ دارند، ذكر آن‌ها لازم‌ به‌ نظر می‌آید.

.۴۸ نهج‌البلاغه، ترجمهٔ‌ محمد دشتی، خطبهٔ‌ ۱۹۸، ص‌ ۴۱۴.

.۴۹ ر.ك: عباس‌ میرآخور: «ویژگی‌های‌ نظام‌ اقتصاد اسلامی،» مقالاتی‌ در اقتصاد اسلامی، ص‌ ۸۳.

.۵۰ میزان‌الحكمه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۵۶، ش‌ ۱۷۰۲.

.۵۱ نهج‌البلاغه، خطبهٔ‌ ۱۵ .

.۵۲ غررالحكم‌ و دررالكلم، ج‌ ۵، ص‌ ۳۸۵، ح‌ ۸۸۶۴.

.۵۳ همان.

.۵۴ ر.ك: غررالحكم‌ و دررالكلم، ج‌ ۴، ص‌ ۶۸، ش‌ ۵۳۱۸ و ص‌ ۵۵۰، ش‌ ۶۹۴۳؛ ج‌ ۳، ص‌ ۱۳۲ و ۱۳۳، ش‌ ۴۰۴۷.

.۵۵ همان، ج‌ ۳، ص‌ ۱۳۲، ش‌ ۴۰۴۷.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید