یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

تحریفات مدرن عاشورا


تحریفات مدرن عاشورا

تحریفاتی که نسبت به کل مفاهیم و آموزه ها و حوادث قدسی اتفاق افتاده است متفاوت هستند در عین این که باید به همه این تحریفات توجه داشت, نباید همه آنها را یکسان انگاشت و تحریفات اصلی و اثرگذارتر را همسان با تحریف های ساده و عادی در نظر گرفت

هدف همه آموزه های قدسی ادیان و حوادث بزرگی که بر پیرامون آنها از طریق انبیا و اوصیای آنها و مؤمنان اتفاق افتاده این بوده که زندگی دنیایی انسان، اعم از زندگی شخصی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار دهند و آهنگ این زندگی را به سمت پرستش خدای متعال و عبودیت و بندگی هدایت کنند. به گونه ای که تمام زندگی بشر یک آهنگ بیشتر نداشته و آن هم آهنگ توحید و پرستش خدای متعال باشد. تمام مفاهیم قدسی که در باطن دین و یا ظاهر دین در صورت شریعت تجلی کرده اند و تمام درگیری های انبیای الهی بر این امر بوده که همه زندگی بشر بر محور حقایق قدسی و بر محور عبادت و بندگی خدای متعال شکل بگیرد طبیعتاً در این دنیا دستگاه باطل هم با خط و جریان قدسی سازی زندگی بشر یک درگیری تاریخی مستمر و همه جانبه دارد و یکی از جبهه هایی که در این درگیری گشوده است جبهه «تحریف کلمه حق و کلمه توحید و راه انبیا» است که اشکال مختلفی دارد و از نظر اثر گذاری هم متفاوت هستند.

تحریفاتی که نسبت به کل مفاهیم و آموزه ها و حوادث قدسی اتفاق افتاده است متفاوت هستند. در عین این که باید به همه این تحریفات توجه داشت، نباید همه آنها را یکسان انگاشت و تحریفات اصلی و اثرگذارتر را همسان با تحریف های ساده و عادی در نظر گرفت.

به عنوان نمونه در دنیای معاصر خودمان چیزی که در مورد این تحریف های متفاوت اتفاق افتاده است، همین ادیان مشابه یا فرقه های جزئی هستند که در درون دنیای اسلام یا مسیحیت یا امثال آنها شکل گرفته اند یا ساخته شده اند. به بیان دیگر همان «دین پردازی و آیین سازی».

ولی آن جبهه اصلی که مقابل ما است، اینها نیست. جبهه اصلی، جبهه مدرنیسم است که از طریق محیط سازی، مجاری حسی انسان ها را تغییر می دهد ، فرهنگ اجتماعی درست می کند و بستر را برای تغییر باورها و ارزش های اجتماعی و فرهنگی مهیا می کند.حقیقتاً کدام یک از این دو اثر گذارترند که ما باید در خط مقدم مورد توجه قرار دهیم ما اگر بخواهیم به یک تمدن فراگیر دینی بر محور توحید برسیم، باید در مقابل این جبهه فراگیر که برنامه جهانی تاریخی دارد و دنبال ایجاد یک جامعه جهانی واحد بر محور لیبرال دموکراسی است، طرح و برنامه داشته باشیم.

تحریفاتی که نسبت به دین و این حقیقت قدسی به شکل مدرن اتفاق افتاده و در گذشته هم بوده- بخصوص در سر آغاز رنسانس- تا زندگی بشر را زمینی و خاکی کنند این است که، دین را امری شخصی و فردی و مربوط به حوزه خصوصی زندگی انسان تفسیر کردند و این خود نوعی تحریف دین بود. این تحریفات کم کم به تفسیرجدید از دین در قالب روانشناسی دین منتهی شد که دین را به عنوان امری زائیده ماده تفسیر کردند یا تفسیرهای مختلفی که کم کم دین را زائیده واژگونگی اوضاع اقتصاد معرفی کردند، که ناشی از جهالت بشر و آشفتگی های روانی و اضطراب ها و ترس های درونی بشر در مقابل خطرات طبیعی و امثال اینها است. این نوع تحریفات که دین را اول به یک امر قدسی شخصی و بعد به یک امر خاکی تبدیل کند، در زمره تحریف های مدرن است. در تاریخ چنین تحریف هایی سابقه ندارد.

به عنوان نمونه یکی از مفاهیم اثر گذاری که در فرهنگ اسلام بوده و همیشه هم تلاش می شده به نحوی تحریف شود و در فرهنگ همه ادیان الهی نیز بوده است، فرهنگ انتظار است که یک روح امیدواری در بشر ایجاد می کند . لذا سعی کردند در طول تاریخ دائماً آن را تحریف کنند. مثلاً مفهوم انتظار را این طور تفسیر کردند که پدیده عصر ظهور پدیده ای است که در آن یک جهش تاریخی اتفاق می افتد و این جهش بوسیله فرد فوق العاده ای که از نظر مذهب تشیع وجود مقدس امام عصر (ارواحنا فداه) است و سایر ادیان هم به نحوی او را معرفی کرده اند، اتفاق می افتد که در این جهش تاریخی کلمه توحید فراگیر و جهانگیر می شود. بعد آمده اند تحریف کرده اند وگفته اند هیچ رسالتی بر عهده ما نیست. این یک جهشی است که در تاریخ بشر بر محور یک ابرمرد الهی و ملکوتی، اتفاق می افتد، ما هیچ رسالتی نداریم و باید منتظر باشیم و سکوت کنیم ببینیم چه اتفاق می افتد! این یک نوع تحریف است.

در کنار این نوع تحریف که یک نوع تحریف سنتی و بدیهی است، یک تحریف مدرن داریم که می گوید : جامعه بشری به سمت یک نقطه روشن حرکت می کند. این حرکت اوّلاً یک حرکت تدریجی است و هیچ جهشی در آن نیست و ثانیاً حرکتی است که خود انسان ها آن را می سازند، این طور نیست که یک انسان الهی و یک ولی الهی محور شکل گیری حادثه باشد، این هم یک نوع تحریف است. یعنی دقیقاً مفهوم انتظار را به یک مفهوم کاملاً زمینی و خاکی تبدیل می کند. بعد هم آن چیزی را که بناست تحقق پیدا کند در نهایت به گونه ای تفسیر می کند که مثلاً با یک نظام لیبرالی تطبیق می کند.

این هم نوعی تحریف مفهوم انتظار است. این تحریف در دنیای معاصر اثرگذاری اش بیشتر و خطرناک تر است، یعنی مفهوم انتظار را سکولار تفسیر کردن و پیوند بین این مفهوم مقدس دینی و حیات سکولار برقرارکردن. به گونه ای که این انتظار دیگر یک جهش معنوی به سمت اصل ظهور ایجاد نمی کند. تلقی انسان در این فرهنگِ جدید از انتظار این است که جریان انتظار، همین شیب تحولاتی است که به سمت مدرنیسم و لیبرال دموکراسی در حال جریان است. در واقع جامعه موعود انبیا همان جامعه لیبرال دموکراسی است.

نسبت به واقعه عاشورا هم دقیقاً همین اتفاق افتاده است. یعنی تحریف ها از قدیم هم وجود داشته است. از قدیم هم بعضی تحریف ها خرد اند و بعضی تحریف ها بسیار اساسی اند.

از جمله تحریفاتی که اتفاق افتاده - که ما خیلی آن را درشت می کنیم که در جای خود هم خیلی مهم است - این تحریف است عده ای که احیاناً دوست هم بوده اند، جایی که می خواسته اند این حقیقت قدسی و ماورائی را مثلاً در قالب یک حماسه تحلیل کنند گاهی دچار مبالغه شده اند، مبالغه های صوری، چون نمی توانسته اند باطن عظیم این حادثه را تبیین کنند، ناچار به مبالغات صوری کشیده شده اند. فرض کنید تعداد لشکر را افزایش داده اند، زمان حادثه عاشورا را افزایش داده اند و امثال این گونه تحریف ها. این قبیل مبالغات غلط است و نباید اتفاق بیفتد.

ولی واقعاً این تحریفها درمقابل تحریفهای بزرگ، تحریفهای مهمی نیستند، تحریفهای مهم، تحریفاتی هستند که در طول تاریخ، برای فروکاستن از اثر بخشی این حادثه صورت گرفته است.

به دلیل این که اثر گذاری حادثه عاشورا بر فرآیند جامعه جهانی کاملاً مشهود شده و دوست و دشمن فهمیده اند که امواج این حادثه دارد به یک موج فرهنگ جهانی در مقابل فرهنگ مدرن تبدیل می شود. اگر صحبت از جنگ بین تمدن ها، یعنی تمدن اسلام و تمدن غرب، یعنی تمدن اسلامی و تمدن مدرن می شود، در کانون این تمدن، اسلام انقلابی و اسلام شیعی است. این را دوست و دشمن می دانند و حرف های هانتینگتون که تئوری پرداز این جنگ است، در این باره کاملاً گویا است. آنها معتقدند اسلام انقلابی و رادیکال و به تعبیر خودشان بنیادگرا سرآغاز این درگیری است و نقطه کانونی جوشش این فرهنگ اثر گذار بر حیات بشر عاشورا است. این که در همایش ۲۳ سال قبل صهیونیست ها گفته شد شیعه دو نقطه اصلی اتکا دارد عاشورا و انتظار و ما باید این دو را در فرهنگ تشیع و جامعه جهانی تغییر بدهیم علامت این است که دشمن دقیقاً به اثر گذار این حادثه و فرهنگ سازی این حادثه توجه پیدا کرده است و فهمیده است که این حادثه از یک حادثه شخصی و قدسی به یک حادثه اثرگذار در فرآیندهای سیاسی جهانی تبدیل شده است و امواجش جامعه جهانی را تحت تاثیر قرار داده و به اصطلاح جهانی سازی را با خطر جدی مواجه کرده است. یعنی به رقیبی برای جهانی سازی مادی بدل شده است. این بسیار مهم است.

تحریف مدرنی که اخیراً در مفهوم عاشورا در حال وقوع این است که می خواهند عاشورا را در دوره گذار از دینداری به سکولار تفسیر کنند! یعنی بر این باورند که جامعه جهانی در حال حرکت به سمت سکولاریسم است و در این حرکت عمومی عاشورا را باید به گونه ای تفسیر کرد که هماهنگ با جامعه جهانی شده و به مانعی بر سر راه سکولاریسم و مدرنیسم بدل نشود و با گذار به سکولاریسم سازگاری داشته باشد. بنابر این، تحریفات مدرن دیگری اتفاق می افتد. تحریفی که می خواهد عاشورا را بازسازی کرده و منطق سازی کند، یعنی می خواهد جریان هیبرنتیک را هم در تفسیر عاشورا بیاورد و عاشورا را حسی تفسیر کند؛ به گونه ای که با گذار به دنیای سکولار و جامعه جهانی سکولار سازگار باشد، به بیان دیگر مسأله این است که چگونه حول عاشورا فرهنگ سازی کنیم که مزاحم جهانی سازی مدرنیسم و لیبرال دموکراسی نشود این بزرگترین تحریف درباره عاشورا است که در اینجا به بررسی چند مورد از آن می پردازیم.

یک نمونه از این تحریفات این است که تلاش می شود این حقیقت قدسی که یک اقدام ملکوتی و در عین حال زمینی، یعنی اثر گذار بر فرآیند جامعه جهانی که دنبال اصلاح جامعه است - «خرجت لطلب الاصلاح فی امّة جدی»- را بر محور مفاهیم مدرن تفسیر کنند. یعنی اصلاحاتی را که اباعبدالله علیه السلام دنبال می کردند همان اصلاحاتی تلقی کنیم که لیبرال ـ دموکراسی پیشنهاد می کند.

حجت الاسلام سیدمحمدمهدی میرباقری‎


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.