چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
حکومت نظامی و عادل ها
حکومت نظامی نمایشنامهای است که کامو با مساعدت بارون ـ که آنرا روی صحنه آورد ـ به رشته تحریر درآورده است که کامو کوشیده به آن ماهیتی رزمی دهد و ترکیبی است از موسیقی، لالبازی و رقص. گرچه حداقل در اجراء نمایش خود موفقیتی کسب نکرده اما بیانگر اوج خوشی و امیدی است که بهدنبال آزادی فرانسه پیش آمد.اینکه در این شکوه و تجلیل و امیدواری تا چه حد روشنفکران فرانسه شرکت کردهاند باید یادداشتهای سیمون دوبوار را مطالعه کرد. عادلها و انسان طاغی تشکیل سیاحتنامهای را دادهاند که بالاخره کامو را به موازانه تقاضاهای فشرده برای تعهدی ملی و آشکارا با تأیید مجدد لذت زندگی بهعنوان منبع این تعهد رهبری کرد بهطوریکه او دیگر نمیتوانست منکر امید و خلاقیت باشد.عادلها که در سال ۱۹۴۹ عرضه شد چنین حرکتی را ایجاد نکرد. در این سالها قضاوت با سیاست رابطه زنده و تازهای داشت. برای کامو این امری مضطربکننده بود که استقلال و ممنوعیت استالینیستی در روسیه آن را به نهایت ابهام فرو برده بود. بار دیگر او تئاتر را برای درنوردیدن مسئله انتخاب کرد. او از درون نمایشنامه تلخ عادلها قالب خود را از طرح نهائی ـ تاریخ یک گروه کوچک تروریستی میگیرد که در ۱۹۰۵ گراندوک سرگئی وزیر دادگستری روسیه را به قتل رسانده بودند. کامو اعمال را بهوسیله تبدیلشان به درام تناقضات داخلی و بازتابهای تراژیکی که بهنظر میرسد نفس عمل سوءقصد در گروه وابسته و متحد تروریستها ایجاد کرده باشد، بههم پیوند داده و موضوع را به آگاهیهای تراژیک که دو چهره اصلی و ایدهآلیستی ماجرا ـ کالایف کسی که بمب را انداخت و دورا که عاشق اوست ـ متمرکز میسازد. نمایشنامه که با فضائی قهرمانی و با شور و شوق شروع شده در حالتی مبهم و اتمسفری بر تهدید و اضطراب ختم میشود و صرفاً نمایشگر نابرابری اصلاحناپذیر موجود ـ بین انگیزه شدید اولیه، توجیه ایدئولوژیکی آن و رنجی که با گوشت و خون مردمی که گرفتار اعمالی نظیر حرکت کالایف شدهاند است. کالایف و دورا با ناهمگونی تراژیک خود در تعاقب مشخص پیشبینی نشدهاش مواجه میشوند و نیز با زندگی به بنبست رسیده خود از نظر کامو، قاتلین وسواسی به نهایت حد مجاز خود میرسند.
عادلها عمیقتر از انسان طاغی، زمینه اصلی دوره پرومتهای را در قلمرو خود میگیرد: حالت بسیار ناگوار یک هنرمند را که با نهایت بیعدالتی مواجه شده است. آنچه کالایف و دورا از دست میدهند، نیروی گوشت و خونشان و غنای ارتباط جسمیشان است به دنیا و به یکدیگر، این قدرت عشق دورا است که با شاعر میمیرد. با خلق کالایف، کامو داشت رمانتیسم قهرمانانه سبک را کنار مینهاد و خود را از مشغولیات فکری مسئولیت سیاسی که از ویژگیهای سالهای مقاومت بود نجات میداد.
شش داستان کوتاه تبعید ملکوت از نیمه ناتورالیسم، میزبان تا سمبلیزم اغفالکننده هسته روینده و القاء تمثیلی، مرتد در زمینه و فرم، تنوع قابل ملاحظهای را ارائه میدهند.در هر داستان با دقت زیاد وضعی رسم شده است که دارای مفاهیمی حقیقی بوده و ظاهراً با توجه و ریزبینی ویژهای توجیه شده است. بهغیر از دو داستان نقاش در حال کار و مرتد بقیه داستانها دارای اوضاعی بالقوه دراماتیک هستند که تا لحظه نهائی و بحرانی تصمیم و انتخاب خیلی ساده و راحت در چارچوب امکانات خود جریان دارند. نتیجهگیری داستان برمیگردد به حرکتی بسیار ساده، حرکتی بهسوی تفاهمی بزرگتر و بیشتر که در اطراف شخصیت اصلی و معمولی داستان، ایجاد فضائی اشرافی میکند. نیروئی که گهگاه با خاتمهای فجیع که از زمینههای اصلی آثار قبلی کامو است، هدر میرود و قسمتی که تنها در مرتد به مونولوگ و مرثیه دیده میشود ارتباط نزدیکی با سقوط دارد. در عوض نقاش در حال کار تعبیر طنزآمیزی است از موضوع سپر بلا بودن هنرمند.
آنچه تکنیکهای کامو را بهعنوان یک نویسنده مشخص میکند کنترل، اثر از نظر فرم و اعتبار طبیعی و رجحانی است که او برای ایدهآلهای یونانی در مورد زیبائی قائل و نیز علاقه شدیدی است که او برای ارتباط دادن مطالب دارد. وضوح طرح، صراحت و تند و تیز بودن جزئیائی که مطرح میشود، بالاتر از همه وجود خارجی مستقل اثرش، نوعی احساس حسودی، حتی احساس اجبار را منتقل میسازد که مخالفت بسیاری از روشهای موجه در هنر معاصر است. محتوا و معنی انسانی آثارش انتزاعی نیز بوده و با دیگران مغایرت دارد. تکرار نقش، موضوع، شکل و طرح در هر نوشته و از یک اثر به اثری دیگر، ترکیب معانی زبنی که بهکار برده؛ توالی ضرب و ریتم و... عواملی است که نوشتههای کامو بهطور ابهامآمیزی با موانعی که در مورد تعابیر و گفتارهای خود ایجاد کرده است، ارتباط مستقیم دارد. محدویتهای ذاتی و لاینفک ترکیب وضوح و طرح کنترل شده، او را بسیار نگران میکرد. میخواست برای محدودیتهای فائق آید تا در آینده آزادی بیشتری برای گفتن داشته باشد، اما در هر حال او به سنت نظام خشک در تفکر آزاد و هنر تعلق دارد. نظارت او بر ذات خود به خاطر تصوری بود که از هنر بهعنوان وسیله تنویر افکار و تجربه فردی داشت و این کار گاهی آثار او را تا مرز افسانههای پندآمیز کشانده است. هر جائی که کشش کیفی نوشتههای کامو سست میشود و شدت تفکر به بیهودگی نزدیک میگردد یا هیجان به آن اثر میگذارد، اصول اخلاقی خاصی به موضوع اصلی سایه میافکند. این اصل بیشتر در دوره پرومتهای آثار او دیده میشود که سروکارش با تناقضاتی است که دارای ریشه کمعمقتری در شخصیت خود کامو است و در واقع مخالف چیزی است که او احساس میکرد مایل است بگوید. کامو خیلی زود قلمرو خود را مشخص کرده و آن را بهطرزی هنرمندانه، روشنفکرانه و بدون عیب و نقص پیمود و بدین ترتیب به اصولی عاشقانه و انتقادآمیز دست یافت که بین تنهائی و خود و جامعه ایجاد موازنه میکرد.
افشین ارجمند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست