ترفند همسر اول برای به دام انداختن شوهر بی وفا

زن جوانی با اطمینان از ازدواج دوم همسرش، برای انتقامجویی خودروی او را دزدید.
مدتی قبل زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده و ارائه شکایتی تقاضای طلاق کرد.
نازگل ۲۸ساله به قاضی …

زن جوانی با اطمینان از ازدواج دوم همسرش، برای انتقامجویی خودروی او را دزدید.

مدتی قبل زن جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده و ارائه شکایتی تقاضای طلاق کرد.

نازگل ۲۸ساله به قاضی عموزادی رئیس شعبه (۲۶۸) گفت: سه سال پیش «حمید» که تنها پسر یکی از دوستان قدیمی پدرم بود به خواستگاری ام آمد.

با توجه به شناخت قبلی از او و خانواده اش پس از مدتی پاسخ مثبت داده و با مهریه ۳۵۰ سکه طلا به خانه بخت رفتم.

او مرد آرزوهایم بود، «حمید» مردی مهربان و خوش اخلاق بود که همواره به من ابراز عشق و علاقه می کرد، زندگی خوب و آرامی داشتیم که تمام اقوام و آشنایان حسرتش را می خوردند تا اینکه مدتی قبل بداخلاقی ها و بهانه جویی های بی دلیل همسرم شروع شد.

هر چه تلاش کردم تا به علت اصلی پی ببرم موفق نمی شدم. این در حالی بود که او با رفتار سرد و بی روحش زندگی را به کام هر دونفرمان تلخ کرده بود. سرانجام پس از بررسی های فراوان در کمال ناباوری دریافتم او به طور مخفیانه با زن جوان دیگری ازدواج کرده است.

به همین دلیل برای اطمینان به تعقیبش پرداختم. وقتی او به خانه همسر دومش رفت من هم برای انتقام جویی از فرصت استفاده کرده و با کلید یدک که همراهم بود ماشین را به پارکینگ خانه منتقل کردم. ساعاتی بعد همسرم تلفنی مرا در جریان سرقت ماشین قرار داد. از سوی دیگر من هم برای تنبیه و رسوا کردن او همان شب مادرشوهر و خواهر شوهرم را به خانه دعوت کردم. آن شب همسرم با ناراحتی از سرقت ماشینش به خانه بازگشت و مادر و خواهرش را هم در جریان سرقت قرار داد.

من هم همان موقع «حمید» و خانواده اش را به پارکینگ بردم. همسرم با دیدن ماشین شوکه شده و زبانش بند آمده بود. بنابراین همان موقع از او خواستم تا حقایق را در حضور همه فاش کند. او هم با شرمندگی سرش را پائین انداخت و گفت: مدتی قبل با فریده که به تازگی همسرش را از دست داده بود آشنا شدم و پس از دریافت شناسنامه المثنی او را به عقد خود درآوردم. حالا نیز یک سال از زندگی مشترکمان می گذرد. زن جوان ادامه داد: با شنیدن حقایق، دنیا جلوی چشمم تیره و تار شد. بنابراین همان شب به خانه پدرم بازگشتم و تصمیم به جدایی گرفتم. حالا نیز تقاضای طلاق دارم و تمام مهریه ام را نیز می خواهم.

قاضی نیز فرد جوان را به دادگاه فراخواند تا در این باره از خود دفاع کند.

[فاطمه وثوقی]