سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
سرعت تحول
![سرعت تحول](/web/imgs/16/162/r2nxg1.jpeg)
همچنان که به قرن بیستویکم نزدیک میشویم گفته میشود که «سرعت تحول» به گونهای سرسامآور شتاب گرفته است. این چیزی است که رسانههای ملی و بینالمللی و نیز بسیاری از کتابهای پرطرفدار در زمینهی تجارت و مدیریت میگویند. در واقع این سخن را چندان میشنویم که مردم عادی احساس میکنند که لابد باید حقیقتی در آن باشد. بسیاری احساس خطر، یا دستکم سراسیمگی، میکنند و برای اهل تجارت که به ویژه مستعد تنش هستند «سرعت تحول» پدیدهی نگرانکنندهای است. این است تصویری که از ما میخواهند به آن نگاه کنیم. اما آیا این حقیقت دارد؟
همچنین گفته میشود که جامعهی اطلاعاتی از راه رسیده است. تکنولوژیهای جدید یکی پس از دیگری رواج مییابند، برای همراهی با سرعت پدیدهها ناچارید به یادگیری نظریههای جدید و روشهای نو ادامه دهید. موجی از پی موجی دیگر میآید و ناگهان چنان که گویی تحولی غافلگیرمان کرده باشد، خویشتن را در دنیاهای قشنگ نو میبینیم. شماری از مردم حتی چنین استدلال میکنند که ما در تلاش برای بهکارگیری تکنولوژیهای نو و سازگاری با آن به تأخیر فرهنگی ـ که در عرصهی تکنولوژی معادل تأخر زمانی در پروازها و در نتیجه جتزدگی است ـ دچار شدهایم. آنان میگویند که تحول اجتماعی را یارای همپایی با تحول تکنولوژیک نیست. دیگر منتقدان اجتماعی پرطرفدار استدلال میکنند که ما همگی در دام خطر از خود بیگانگی و بیریشگی در جهان بیگانهی ضدانسانی و بهرهمند از تکنولوژی پیشرفته گرفتار خواهیم شد مگر آن که در برابر «سرعت تحول» ایستادگی کنیم.
با این همه، این بحث یکسره گمراهکننده است. نخست آن که معنای دقیق «سرعت تحول» چیست؟ سرعت تحول چه چیزی؟ مسأله اساسی این است که این اصطلاح فاقد یک سنجه ـ واحد اندازهگیری ـ است. شما میتوانید مسافت یک مایل را در چهار دقیقه بدوید، یا اتومبیلتان را با سرعت ۶۰ مایل در ساعت برانید، اما وقتی از سرعت تحول سخن میگوییم چه چیزی را اندازهگیری میکنیم؟ حتی هنگام سخن گفتن از تحول تکنولوژیک، در بیشتر موارد روشن نیست که دقیقاً چه چیزی اندازهگیری میشود. پیشرفت تکنولوژی ممکن است استفادهی کارآمدتر از سازمانهای کار موجود باشد. پیشرفت تکنولوژیک شاید گذاشتن ماشین به جای انسان باشد. یا ممکن است تداول ناگهانی تکنولوژیهای از پیش موجود باشد، شبیه به آنچه در پنج سال گذشته در اینترنت دیدهایم.
بسیاری از نگرانیهای بیپایه را هوچیگری رسانهها و نویسندگان کتابهای تجاری عامهپسند ایجاد کردهاند که در جستوجوی فروش بیشتر، احساس میکنند که مجبورند رشتهی بیپایانی از نظریههای جدیدتر و ظاهراً بهتر را عرضه کنند. بسیاری از اهل تجارت در ایالات متحده و البته در ژاپن، قربانی این پندار نادرستند که برای همپایی با هر پدیدهی نو ـ خواه تکنولوژی جدید، خواه جدیدترین مدهای روز مدیریت ـ باید سریعتر از همیشه بدوند.
توصیهی من به کسانی که از تحول و به ویژه از تکنولوژی جدید احساس سراسیمگی میکنند ساده است ـ فقط عقب بنشینید و بیندیشید؛ آرام بگیرید و منتظر باشید. شاید این پیشنهاد، در روزگاری که بسیاری از مرشدان مدیریت بینالمللی پیوسته به شما هشدار میدهند که بایستی از همپایی با سرعت تحول اطمینان یابید، البته در صورتی که خود بتوانند از آن تعریفی به دست دهند، پیشنهادی بیپروا به نظر آید؛ اما من قصد مزاح ندارم.
بیشتر مردم به این مسأله توجه ندارند که تکنولوژی، به ویژه در محیط رقابت، به سمت سادهسازی بیشتر گرایش دارد. تکنولوژی شاید زندگی ما را پیچیده کند، اما فرایند سادهسازی آن را قابل استفاده میگرداند. تلفن را در نظر بگیرید. شمار کسانی که عملاً به پیچیدگی تکنولوژی به کار رفته در دستگاه تلفن میاندیشند اندک است، با این حال میلیونها نفر روزانه بدون زحمت از آن استفاده میکنند. یا برای مثال اتومبیل را در نظر بگیرید. هشتاد یا نود سال پیش برای راندن اتومبیل عملاً میبایستی مکانیک اتومبیل میبودید، ولی امروزه این کار بسیار ساده است. فقط دکمهای را فشار میدهید یا کلیدی را میچرخانید و ماشین به کار میافتد.
در نتیجهی این گرایش ذاتی تکنولوژی به سمت سادهسازی، بیشتر ابزارهایی که در زندگی و کار روزمرهی خویش از آن استفاده میکنیم بیش از پیش موجب راحتی کاربران شده است. نمونهی بسیار مهم آن کامپیوتر است. کامپیوتر در دوران جنگ جهانی دوم عمدتاً برای انجام محاسبات سریع ریاضی، که برای برنامههای تسلیحاتی ضروری بود، اختراع شد. در کامپیوترهای اولیه برای رسیدن به سرعت لازم از لامپهای خلاء استفاده میشد، اما این لامپها بسیار داغ میشدند و زود میسوختند. نخستین کامپیوترها دستگاههایی غولآسا، به بزرگی یک اتاق، تنها برای تعداد انگشتشماری از خبرگان قابل استفاده بودند.
پس از آن ترانزیستور از راه رسید که در دههی ۱۹۵۰ در آزمایشگاههای بل اختراع شد. مزیت ترانزیستور آن بود که کوچک کردن اندازهی کامپیوترها را ممکن میساخت. مینیاتوری شدن اولین گام در جهت قرار دادن کامپیوتر در دسترس همگان بود ـ که آشکارا فرایندی تکنولوژیک برای سادهسازی و افزایش راحتی کاربران بود. از این تحولات نباید هراس به خود راه داد چرا که اکثر مردم وقتی مسائل را درست حلاجی میکنند، بیش از آن که به هراس بیفتند از این پیشرفتها سود میبرند.
بازگردیم به دههی ۱۹۵۰، زمانی که بحث شدیدی در میان اندیشمندان اجتماعی دربارهی نقش و تأثیر بالقوهی کامپیوتر درگرفته بود. همگان را اندیشه بر آن بود که از آنجا که دانش قدرت است، کامپیوتر و دسترسی به کامپیوتر به عاملی حیاتی بدل میشود که ساختارهای قدرت و جامعه را زیر نفوذ خود میگیرد. در آن روزگار کامپیوترها بسیار بزرگ و پرهزینه بودند و عمدتاً در دسترس اکثریت جامعه قرار نداشتند. بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی، از جمله خود من، به طور جدی به این موضوع میپرداختند که چگونه میتوان سیستمی ایجاد کرد که کاربرد کامپیوتر را همگانی کند. ما مسأله را با تولید نیروی برق قیاس میکردیم. شمار اندکی از مردم ار مولدهای برق برخوردار بودند، با این همه از طریق شرکتهای خدمات عمومی به راحتی به برق دسترسی داشتند. با خود اندیشیدیم که «بیایید همین کار را با کامپیوتر بکنیم.» میشد یک مرکز بزرگ کامپیوتری مانند شرکت خدمات عمومی ایجاد کرد که مردم از طریق خطوط و کابلها در خانهی خود یا در شرکتها به این کامپیوتر مرکزی دسترسی یابند.
با وجود این، زمانی که افرادی طراحی جدی این سیستم را آغاز کردند، اختراع ترانزیستور پیشاپیش قوانین بازی را تغییر داده بود. با سادهسازیای که ترانزیستور فراهم ساخته بود به یک باره صاحب مینیکامپیوتر شدیم و پس از آن کامپیوتر شخصی از راه رسید. ما اکنون از کامپیوترهای کیفی و کامپیوترهای کف دستی و حتی از تلفن همراه دارای صفحهی نمایش جاسازی شده برخورداریم و به اینترنت دسترسی داریم، توان محاسباتی هر یک از کامپیوترهای کوچک کاربرپسند کیفی امروزی اساساً برابر با توان کامپیوترهای مرکزی و بسیار بزرگ یا بیشتر از آنها است.
بنابراین وقتی میگویم «عقب بنشینید و بیندیشید» سخنم جدی است. تحول تکنولوژیک، یا سرعت آن، چیزی نیست که ما را به هراس بیفکند. تحول در نوعی فرایند خودکار که مهار آن به دست کسی نیست رخ نمیدهد. در واقع، اکثر شرکتها آگاهانه میکوشند تکنولوژی را ساده کنند تا آن را در دسترس مردم قرار دهند. امروز شرکتها چگونه قادر خواهند بود که هر گونه دستگاه تکنولوژیک جدید را بفروشند مگر آن که مفهوم کاربرپسندی را مغتنم شمرند؟
● آموختن از تاریخ
راه دیگر برای اجتناب از فریفته شدن یا سراسیمگی از گزافهگویی دربارهی سرعت تحول آن است که از چشماندازی تاریخی به مسأله بنگریم، یعنی عقب نشستن و بررسی تصویر بزرگتر. اجازه دهید برای نمونه تحولات تکنولوژیکی را که جوامع غربی ـ و بعدها البته ژاپن ـ از آغاز انقلاب صنعتی از سر گذراندند در نظر بگیریم.
شخصی که در سال ۱۸۰۰ به دنیا آمده و تا سال ۱۸۶۰ زندگی کرده، استخراج زغال سنگ از لایههای عمیق معدن را که اختراع پمپهای بخار آن را امکانپذیر ساخته بود، به چشم میدیده است. در نتیجه صدها هزار نفر، کارگر معدن زغالسنگ شدند. مردم شاهد ظهور کارخانههایی بودند که در آنها برای هدر نرفتن نیروی بخار دستگاههای نساجی را در کنار هم قرار میدادند. به این ترتیب نیروی بخار این امکان را فراهم آورد تا صدها و بعدها هزاران کارگر در کارخانهها گردهم آیند و این مسأله سازمان کار را برای همیشه دگرگون ساخت. یا تأسیس راهآهن را در نظر بگیرید که با استفاده از زغال سنگ برای نخستین بار این امکان را به آدمی داد تا سریعتر از حیوانات حرکت کند، محدودهی سفر را نیز به نحو چشمگیری گسترش داد؛ یا رواج کشتیهای بخار را که بعدها میلیونها مهاجر را در سفرهایی که تنها چند هفته طول میکشید از آن سوی اقیانوس به این سو آورد.
فردی که در سال ۱۸۶۰ به دنیا آمده و تا سال ۱۹۲۰ زندگی کرده، اختراع برق را به چشم خود میدید که سرشت شب و روز را دگرگون ساخت و نیز این امکان را پدید آورد تا آسانسورها بتوانند در آسمانخراشها تا ارتفاع پنجاه طبقه یا حتی بیش از آن بالا بروند؛ یا کاربرد گستردهی نفت و فرآوردههای نفتی را در نظر بگیرید که برای نخستین بار این امکان را به وجود آورد تا موادی چون پلاستیک که در طبیعت یافت نمیشود ساخته شده و اختراع اتومبیل و هواپیما را سبب گردید. یا تلفن را در نظر بگیرید که این فرصت را به مردم داد تا از فواصل دور با هم ارتباط برقرار کنند و تنها یک نمونه از تأثیرات آن تأثیر ژرفی بود که بر بازدهی کار پزشکان و از این رو بر کل خدمات بهداشتی گذاشت. با اختراع تلفن مردم مناطق روستایی دیگر مجبور نبودند برای آمدن به شهر و احضار پزشک گاری و اسبی دست و پا کنند. با آمدن تلفن میشد پزشک را از فاصلهای دور فراخواند و او به این ترتیب قادر بود در کوتاهترین زمان ممکن بیماران خود را تحت مراقبت قرار دهد.
دربارهی فردی که در سال ۱۹۲۰ به دنیا آمده و تا ۱۹۸۰ زیسته چه میتوان گفت؟ کسانی از ما که در این دوره زیستهاند با اتومبیل و کامیون، هواپیمای ملخدار، سپس اختراع هواپیماهای جت، تلویزیون و ارتباطات ماهوارهای، بمب اتمی و انرژی هستهای، سلاحهای لیزری و موشکهای بالستیک بین قارهای آشنا شدهاند.
این گشت و گذار سریع در تاریخ تکنولوژی ۲۰۰ سال گذشته این پرسش آشکار را مطرح میسازد: آیا آشوب «شوکهای آینده» که افرادی که در هر یک از این دورههای ۶۰ سالهی یاد شده میزیستهاند با آن روبهرو شدند کمتر از آشوب تحولاتی است که در حیات نسل حاضر رخ میدهد؟ بر چه پایهای میتوان منطقاً استدلال کرد که سرعت تحول امروز بیشتر و نگرانکنندهتر است؟
بنابراین آن چه امروز میبینیم ارتباط چندانی با افزایش سرعت تحولات ندارد. شاید آنچه گاهی مردم را سردرگم میکند، بیشتر تکثیر بیپایان تکنولوژیهای مختلف است. ما این را به ویژه در مخابرات شاهد بودهایم که در آن انبوهی از تکنولوژیهای مختلف برای ساخت وسایل ارتباطی جدید و راحتتر در یکدیگر ادغام شدهاند. شاید در وضعی قرار بگیرید که مجبور باشید چگونگی کاربرد این وسایل جدید را اگر به کاری که انجام میدهید مربوط باشد، فرابگیرید، ولی آنچه مهم است افزایش محصولات و کاربرد آنهاست، نه سرعت تحولات.
یکی از هدفهای مشخص این کتاب فرا رفتن از هوچپگری و پشت سر نهادن همهی تکیه کلامهای ژورنالیستی است که هر روزه با آن روبهرو میشویم. ما به ابزارهای عقلی نیاز داریم تا هدف خود را از میان آشفتگی تصورات قالبی به خوبی تشخیص دهیم و به مسایل واقعاً مهم برسیم. مطمئناً، چنان که امیدوارم در سرتاسر این کتاب نشان دهم، بحث تأثیر متقابل تکنولوژی و تحول اجتماعی از اهمیت بنیادین برخوردار است، اما این بحث در مقایسه با گفتمانی که امروزه در بیشتر رسانههای گروهی به چشم میخورد کاوشی دامنهدار تر و در واقع گیراتر است.
● مسأله سرنوشتساز: تکنولوژی و تحول اجتماعی
آدمی همیشه به تکنولوژی وابسته بوده است. در واقع، همان طور که در فصل بعد خواهیم دید، تکنولوژی، یعنی توانایی ابزارسازی، تا حدی همان چیزی است که ما را از حیوانات متمایز ساخته و به این گونهی زیستی کنونی تبدیل کرده است. اما درک این نکته اهمیت دارد که تأثیر تکنولوژی بر جامعه به نحو شگفتانگیزی در حدود ۲۰۰ سال پیش با انقلاب صنعتی آغاز شد. در ۲۰۰ سال اخیر است که تکنولوژی به مسألهای کانونی در زندگی انسان تبدیل شده است. در طی این مدت تکنولوژی در مقیاسی بسیار بزرگتر از گذشته سرچشمهی افزایش بهرهوری و رشد استاندارد زندگی بوده است.
پیش از انقلاب صنعتی، استاندارد زندگی رشد اندکی داشت. بیشتر مردم در جوامع کشاورزی میزیستند و ویژگی چنین جامعهای بهرهبرداری از زمین بود و محدودیتهای طبیعی که بهبود استاندارد زندگی را دچار تنگنا میکرد، بر آن جا حاکم بود. اما با تکنولوژیهای جدید که انقلاب صنعتی را پدید آورد و با پیدایش سرمایهداری صنعتی، مفهوم پیچیدهتری از بهرهوری پدید آمد. بنیاد بهرهوری این اندیشه است که انسان میتواند از دروندادهای ثابت، برونداد بیشتری به دست آورد، یا حتی از طریق فرایند بهینهسازی با درونداد کمتر، برونداد بیشتری به دست آورد. پیش از آن که مفهوم بهرهوری اهمیت یابد، ثروت یا با جنگ ایجاد میشد یا با بردهداری، غارت، یا مالیات گرفتن از کشاورزان و جز اینها. اما برای نخستین بار اکنون این امکان به وجود آمده است تا با استفاده از تکنولوژی بتوان به شیوهای صلحآمیز به توسعهی اقتصادی دست یافت.
اجازه بدهید برای نشان دادن اهمیت این دگرگونی قدری از مسیر اصلی بحث منحرف شویم. همهی ما لئوناردو داوینچی، انسان فوقالعاده مستعدی را که در ایتالیای سدهی پانزدهم میزیست میشناسیم. لئوناردو داوینچی تابلوهای شام آخر، مونالیزا و بسیاری دیگر از آثار هنری را کشید. اما او مهندس نظامی و راه و ساختمان نیز بود و در احداث تأسیسات آبرسانی درهی پو در فلورانس ایتالیا کمک کرد. با نگاهی به دفترچهی طرحهایش به ذهن بسیار نوآور و جستوجوگر او پی میبرید، او هواپیما، زیردریایی، یخچال، ماشین خرمنکوب ـ دستگاهی که گندم را درو و بستهبندی میکند ـ را در ذهن خود مجسم کرده بود و آنها را فقط در ذهن مجسم نکرده بود بلکه عملاً طرحهای جامعی در این خصوص که چگونه میتواند به تصوراتش جامهی عمل بپوشاند کشید. او طرح قالبها، الگوها و دیگر اجزای مکانیکی این دستگاهها را کشید تا تصویر شگفتانگیزی از آنها ارائه دهد. اما یک چیز اساسی وجود داشت که حتی لئوناردو نیز قادر به تصور آن نبود؛ او نمیتوانست تصوری از منبع انرژی لازم برای راندن اختراعات شگفتآورش داشته باشد.
تنها چند قرن بعد که مهندسی اسکاتلندی به نام جیمز وات ماشین بخار را اختراع کرد، یک منبع نسبتاً قدرتمند انرژی مهار گردید. برطبق حکایتی، وقتی وات کودک بود، کتری آبی روی اجاق دید که از آب جوشان آن بخاری بیرون میآمد که درپوش آهنی کتری را از جا بلند میکرد. وات اندیشید «چه جالب ـ بخار میتواند منبسط شود و چیزی به سنگینی درپوش آهنی کتری را بلند کند. او بعدها کوشید تا محفظهای بسازد که در درون آن بخار تحت فشار قرار میگرفت و بعدها به عنوان نیروی محرک ماشینآلات به کار رفت. از برکت کوششهای وات ما اکنون راهآهن داریم و تولید صنعتی در مقیاس کلان را آغاز کردهایم.
بنابراین پیشرفت تکنولوژیک را میتوان برای ایجاد مجموعهای از بروندادهای اقتصادی به کار برد. در این زمینه، تکنولوژی اساساً مجموعه ابزاری است که گسترش اختیارات انسان را فراهم ساخته و این نیز خود مبنای شیوهی جدید تولید ثروت از طریق افزایش بهرهوری قرار گرفته است.
گسترش توانایی انسان به ما هم قدرت آفرینندگی و هم قدرت ویرانگری را، در مقیاسی که در تاریخ بشر هرگز سابقه نداشته، داده است. این موضوع را به وضوح در قرن بیستم دیدهایم، قرنی که مشخصهی آن نبوغ خلاقه شگفتانگیز انسان و ویرانی نفرتانگیز جنگهای جهانگستر بوده است. بهرهبرداری از محیط زیست نمونهی دیگری است از اینکه چگونه میتوان تکنولوژی را هم برای آزاد ساختن قوای سودمند طبیعت و هم برای نابودی کامل طبیعت به کار برد.
بناراین امروز پرسش بنیادین تنها این نیست که آیا میتوانید «پا به پای تحولات پیش بروید» یا «با سرعت کافی بدوید»، بلکه این است که به کجا میخواهید بروید و چگونه؟ نگرانی ما نباید این باشد که آیا «فرهنگ» ـ اصطلاحی که غالباً تعریف ناقصی از آن داده میشود ـ از تحول تکنولوژیک عقب افتاده است یا خیر. این دیدگاهی گمراهکننده نسبت به پرسشی بسیار مهم است. آن چه شخص بدان نیاز دارد مجموعهای منطقی از داوریها و برخی اصول راهنما برای دست زدن به ارزیابیهای معقول دربارهی مزایا و کاستیهای تکنولوژیهایی است که اکنون در ابتدای راه خود قرار دارند. این مسأله، وقتی به چگونگی برخورد با دو حوزهی تعیینکنندهی تکنولوژی امروز ـ تکنولوژی و بیوتکنولوژی ـ میرسیم، دقیقاً مصداق پیدا میکند.
اگر اهل تجارت باشید ممکن است در حوزهی منافع آنی و شخصی خود احساس نیاز به روش بهتری برای کاربرد تکنولوژی اطلاعات کنید. ممکن است از آن چه برخی اضافهبار اطلاعات مینامند، بهراسید و شاید دربارهی مزایای فرضی صنعت کامپیوتر که گونهای جدید نرمافزار را هر شش ماه یک بار و سختافزار را تقریباً با همان سرعت تولید میکنند، شک کنید. امیدواریم که این کتاب برخی روشها را برای غلبه بر این نگرانیها نشان دهد و به خواننده برای «تسلط» بر تکنولوژی جدید کمک کند، نه این که احساس کند فقط «خدمتگزار» آن است.
بیوتکنولوژی نمونهی مهم دیگری است از تکنولوژی که در آن به معیارهای بهتری نیاز داریم؛ مجموعهی معقولی از داوریها برای روزگار آینده. با پتانسیل جدید مهندسی ژنتیک برای شبیهسازی، برای دستکاری در ساختارهای ژنتیک و برای درمان احتمالی بیماریهای انسانی در مرحلهی جنینی، بیوتکنولوژی آشکارا پیامدهای پزشکی و اخلاقی گستردهای خواهد داشت. در فصل پایانی به بررسی مشروحتر این مسأله بازخواهیم گشت؛ در اینجا به این نکته بسنده میکنیم که وقتی در مورد چنین مسائل محوری مهمی برای آیندهی بشر بحث میکنیم، پیداست که صرف «سریعتر دویدن» فایدهای ندارد، بلکه نگاه آرام، متعادل و فراگیر به رابطهی میان تکنولوژی و پدیدههای نوظهور در زندگی جامعهی مدرن ضروری است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست