سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

تأثیرآموزه های تربیت دینی برفرهنگ وتمدن ایران


تأثیرآموزه های تربیت دینی برفرهنگ وتمدن ایران

در ایران نیز به دلیل وضعیت سیاسی, اقتصادی و جغرافیایی خاص, آموزه های دینی در همهٔ دورانها علاوه برحفظ اساس كشور, تمدن ساز بوده و هرگاه آموزه ها به انحراف كشیده شده, یا خاصیت خود را از دست داده است

● چكیده :

حس مذهبی یكی از احساسات فطری بشر است كه در طول تاریخ به شكلهای مختلفی بروز یافته است. زمانی بشر با پرستش بتها, این حس را ارضا نموده و زمانی نیز به چندگانه پرستی و یگانه پرستی رو آورده است, و در هر مورد آثار فرهنگی و تمدنی متأثر از آموزه های دینی از خود به یادگارگذاشته است. تأثیری كه آموزه‌های دینی برنخبگان وتودهٔ مردم می‌گذارد، می‌تواند تمام انرژیها و فعالیتها را در جهت انقلابها, اصلاح تمدنها و فرهنگها به كارگیرد وآثار عظیمی را از خود به یادگار بگذارد , تا آن جا كه برخی معتقدند تمدن بشری بدون وجودكلیسا و عبادتگاهها ممكن نبوده و نیست.

در ایران نیز به دلیل وضعیت سیاسی, اقتصادی و جغرافیایی خاص, آموزه‌های دینی در همهٔ دورانها علاوه برحفظ اساس كشور, تمدن ساز بوده و هرگاه آموزه‌ها به انحراف كشیده شده, یا خاصیت خود را از دست داده است, تحــول آفرینی وحركت ازفرهنگ گرفته شده, جامعه با نوعـــــی بی هـــویتی و بی فرهنگی رو به رو شده و رو به اضمحلال گذاشته است. نویسندگان در این مقاله با هدف بیان تاثیرآموزه های مذهبی در همهٔ دوره های تاریخی بر فرهنگ وتمدن ایرانی با روش تحلیلی به بحث پرداخته‌اند و در پایان به این نتیجه رسیده‌اند كه دین و فرهنگ به عنوان دو مقولهٔ در هم تنیده منسجم, آموزه‌هایی می‌آفرینندكه می‌تواند در نقش روح فرهنگی, تحول آفرینی, بالندگی و رشد فرهنگ و تمدن را به دنبال داشته باشد.

● مقدمه :

در ایران به دلیل وضعیت مذهبی و سیاسی خاص ، آموزه‌های دینی در هر زمان بر فرهنگ و تمدن مؤثر بوده, نقش اساسی را ایفا نموده است؛ به طوری كه هر گاه جدایی و شكاف بین آموزه‌ها و فرهنگ به وجود آمده، فرهنگ هویت خود را از دست داده, دچار یك نوع سقوط و سر در گمی شده است.

برای روشن شدن نقش آموزه‌های دینی بر فرهنگ و تمدن, بهتر است ابتدا مفهوم هر یك را مشخص نماییم:

▪ دین:

به معنای كیش وآیین است و در اصطلاح به راه و رسم و برنامه‌ای گفته می‌شود كه توسط شخصی به نام پیامبر برای هدایت بشرآورده شده است. دین یك نهضت همه جانبه و به سوی تكامل است كه كاركردهای زیادی دارد.

برخی از آنها عبارتند از :

الف) اصلاح فكروعقیده :

هیچ فردی یافت نمی‌شود كه تهی از افكار و اندیشه‌ها باشد، اما ممكن است برخی از افكار او نادرست باشد. دین افكار و عقاید بشر را اصلاح می نماید و به سؤالات اساسی او نظیر (( ازكجا آمده ام؟ برای چه آمده ام؟ به كجاخواهم رفت؟)) پاسخ می دهد .

ب) پرورش اصول اخلاقی:

‌اصولاً مذهب پشتوانهٔ اخلاق است و بدون ضمانت مذهب, اخلاق یك حسابگری تنها بیش نیست و چون بدون دین احساس تكلیف از میان می‌رود (دورانت[۱] , ۱۳۷۹, ص۴۴۴ ), كارآمدی اخلاق نیز از بین می رود.

[۱] - Durant

ج) اصلاح روابط افراد اجتماع :

دین پشتوانهٔ اصول اجتماعی نیز هست. اصول اجتماعی در افراد مذهبی به صورت یك تكلیف مقدس در می آید . وبه قول هوفدینگ[۲] دین حافظ ارزشها و روابط اجتماعی است ( دورانت , ۱۳۷۹, ص ۴۴۴ ).

[۲] - Hoffding

د) حذف هرگونه تبعیض های ناروا:

افراد مذهبی همهٔ انسانها را مخلوق خدا می دانند و به عدالت اعتقاد دارند و برآن پافشاری می كنند ( سبحانی , ۱۳۷۲, ص ۱۴) و با هر گونه تبعیض به مبارزه برمی‌خیزند.

▪ تمدن:

تركیبی از امنیت, فرهنگ، نظم وآزادی است كه امنیت و نظم را از راه اخلاق, قانون و اقتصاد تأمین می‌كند و فرهنگ را از راه تسهیلاتی كه برای رشد علم‌, آداب و رسوم و هنر لازم است فراهم می نماید. ناگفته نماند كه تمدن امر پیچیده و ناپایداری است كه به عوامل گوناگونی وابسته است و هر یك از این عوامل می تواند مایهٔ عظمت یا انحطاط كشور شود ( دورانت , ۱۳۷۹, ص۲۹۸).

برخی از این عوامل عبارتند از :

۱) پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی؛

۲) سازمان سیاسی؛

۳) سنن اخلاقی؛

۴) كوشش درراه معرفت وبسط هنر( ویل دورانت, به نقل ازولایتی , ۱۳۷۸, ص۷۵) .

به عبارت دیگر, تمدن پدیده‌ای درهم تنیده است كه جمیع رویدادهای اقتصادی, اجتماعی, سیاسی, هنری, ادبیات و علم را درخود گردآورده است (هنری لوكاس، به نقل ازولایتی ,۱۳۷۸, ص۷۵) و این كه تمدن چگونه به وجود می آید, بعضی آن را محصول نبوغ اقلیت مبتكر و نوآور می دانند و می‌گویند تمدنها را اقلیتها و اشخاص هوشمند و برجسته پدید آورده‌اند و بقیه ازآن اقلیت تبعیت كرده‌اند (توین بی, به نقل ازولایتی , ۱۳۷۸, ص۷۵).

▪ فرهنگ:

فرهنگ ریشه در توسعه و انتقال اعتقادات بشردارد ( بودن ۱ ودیگران, ۱۹۸۹) و به معنای روش سازمان یافته زندگی است كه شامل ارزشها, هنجارها و مؤسسات و نهادها می‌شود و بنا به تعریقی دیگر: فرهنگ مجموعه‌ای از آداب و سنتهای فردی و اجتماعی است كه با توجه به شرایط اجتماعی و مقتضیات محیطی شكل گرفته و معنا پیدا می‌كند ( ولایتی , ۱۳۷۸, ص۷۴).

بعضی فرهنگ را همان تمدن می‌دانند و معتقدند كه این دو, رابطهٔ مفهومی تنگاتنگی دارند كه در عین حال می‌توان معانی متفاوتی را از این دو واژه استخراج نمود:

۱) مترادف بودن فرهنگ باتمدن :

در سنت انگلیسی – فرانسوی مفهوم فرهنگ اغلب مترادف با تمدن به كار می‌رود (كرامبی , ۱۳۶۷, ص ۱۰) و از نظرآنان فرهنگ یا تمدن كلیت در هم بافته‌ای است كه شامل : دانش , دین , هنر, قانون , اخلاقیات , آداب , رسوم وهرگونه توانایی وعادتی كه آدمی به عنوان عضوی ازجامعــــــــه به دست می‌آورد، می‌شود (آشوری, ۱۳۵۷, ص ۳۹).

۲) گسترش معنای تمدن :

به گونه‌ای‌ كه شامل فرهنگ نیز بشود (گاستون ,۱۳۷۱, ص).‌ در مورد تمدن می‌توانیم بین صورت خارجی و روح درونی آن تمایز قایل شویم (فوكوتساوا, ۱۳۶۴, ص ۲۳) یعنی روح درونی در حدی است كه فرهنگ را نیز در بر می گیرد.

۳) گسترش فرهنگ:

به گونه ای كه شامل تمدن بشود (آشوری , ۱۳۵۷): در این حالت فرهنگ شامل تمامی كارهای اجتماعی به گسترده ترین معنای آن مانند زبان, زناشویی, نظام مالكیت, ادب وآداب صناعات و هنراست (باتامور,۱۳۷۰, ص ۷۹ ) كه تمدن را نیز شامل می‌شود.

۴) تفكیك بین فرهنگ وتمدن :

دوتفاوت عمده بین این دو وجود دارد: فرهنگ جنبهٔ ذهنی، معنوی و فردی دارد و تمدن جنبهٔ عملی، عینی واجتماعی. فرهنگ وسیعتر، قدیمـی‌تر و تمدن جوانتــر و محدودتر است (اسلامی , ۱۳۴۵, ص۷۹ ؛ باتامور,۱۳۷۰, ص ۷۹ ).

ظاهراً چنین به نظر می‌رسد كه این دو مفهوم تعریف واحدی كه مورد قبول همگان یا لااقل محققان علوم اجتماعـی باشد ندارند, اما در یك توافق جمعی می‌توان گفت كه منظور از تمدن یك مجموعه (نظام) فرهنگی است كه از خصایص فرهنگی عمده و مشابه چند جامعه خاص تشكیل شده است؛ مثلاسرمایه داری غربی را می‌توان به عنوان یك تمدن توصیف كرد, زیرا شكلهای خاص علم, فن‌آوری, مذهب, هنر و دیگر خصایص آن را باید در چند جامعهٔ متفاوت پیدا كرد (باتامور ,۱۳۷۰, ص۱۳۷). در این تلقی فرهنگ بیشتر ویژگیهای قومی را متبلور می‌سازد, ولی تمدن بر فرهنگهایی اطلاق می‌شود كه فراتر از هویتهای جمعی شكل گرفته است .

در ارتباط دین با تمدن و فرهنگ می توان گفت كه دین در ساخت تمــــدن و فرهنگ مـــؤثراست و آنها را شكل می‌دهد و گاهی نیز از آنها شكل می‌پذیرد. با یك نگاه كـــــوتاه می‌توان دید كه پیدایش مدارس و آمــوزشگاههای دینی قدرتهای بزرگی بوده‌اند,كه توانسته‌اند برفكر, تمدن و فرهنگ ملل اثرات قابل ملاحظه ای داشته باشند و از آنها نیز تاثیر بپذیرند.

به عقیدهٔ بنیامین كید[۳] (( برای رهایی دادن مردم ازتوحش , دین ضروری است؛ چه تمام تمدن برپایه ضمانتهای فوق طبیعی كه دین به اخلاق داده بناشده)) و تارد[۴] زندگی شریف و احترام آمــیز بعضی از بی دینان را مــــدیون تاثیر و نفوذ مداوم تربیت دینی اطرافیان آنها می داند (دورانــت, ۱۳۷۹, ص۴۴۴). پلوتارك[۵] می‌گوید: «بنای یك شهر روی زمین آسانتر است از بنای دولتی بدون دین. و ناپلئون نیز می‌گوید: اگردستگاه پاپ نبود, مجبور بودم آن را بسازم» ( دورانت , ۱۳۷۹, ص ۴۴۵).

[۳] - Kidd

[۴] - Trade

[۵] - Plutarch

اصولا ً دین با فطرت انسانها سازگاراست[۶] و به دلیل فطری بودن می‌تواند در ایجاد انگیزه, حركت و رشد انسانها مؤثر باشد و شاید نقش كلیدی دین در پاسخگویی به نیازهای انسان با توجه به مقتضیات زمان, همین فطری بودن آن باشد.

۶ )‏ فأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدّینِ حَنیفاٌ فطرتَ الله الّتی فَطَر الناسَ علیها... (روم:۳۰).

● ایران باستان وآموزه های دینی

در ایران قبل ازاسلام چند دین به عنوان ادیان برتر در ایران تسلط داشت. اینك به بررسی آموزه‌های آنها بر فرهنگ و تمدن ایران می‌پردازیم و برای سهولت كار, این بحث را به سه قسمت تقسیم می‌كنیم:

۱) اعتقادات پیش از زردشت :

چنانچه ازكتب تاریخ باستان بر می‌آید, آریاییها درآستانه استقرار در ایران, معتقد به نوعی طبیعت پرستی ثنوی بودند, یعنی برای جلب سود و دفع ضرر عوامل سودبخش و زیان آور ر اپرستش می‌كردند و این مساله در نقاشیها و آثار باستانی آن دوره هویداست .

۲) دین زردشت و آیین او :

زردشت پیام آور اندیشهٔ نیك, گفتار نیك وكردار نیك بود وآیین او به عنوان عامل مهم در اصلاح فرهنگ ایران زمین دخالت داشته تا آن جـا كه در اسطوره‌های ایران زمین, آیین زردشت محور رهایی ازسرگردانیها و همداستانی با همهٔ نیكان و راستان هفت كشور زمین است و اهورا مزدا سمبل همهٔ خوبیهاست كه مرد نیك می‌تواند جلـوه‌ای از آفرینش او باشد و باید در نیكی جهان و جهانیان بكوشد ( شریعتمداری , ۱۳۶۹, ص۹۲) .

زردشت خدمت به جامعه وعدالت را به عنوان ارزش مــدنظر داشته و بر تربیت فرزند دانا و توانا تاكید كرده؛ به طوری كه در دعاهای او آمده است : اهورامزدا فرزندی به من عطافرما كه با تربیت و دانا بوده و در هیأت اجتماعی داخل شده و به وظیفه خود رفتار نماید. فرزند رشید و محترمی كه احتیاج دیگران را برآورد. فرزندی كه بتواند درترقی و سعادت خانواده, شهر ومملكت خود بكوشد(شریعتمداری ,۱۳۶۹). البته علی رغم توصیه‌های عالی زردشت, افكار او بعد از مدتی, تحت تأثیر خرافات و احساسات منفی قرارگرفت و روحانیون زردشتی متعصب، به آزار پیروان سایر ادیان كه رعیت ایران به شمار می‌آمدند، پرداخته و اطمینان و اعتماد را ازبین بردند (كریستین سن , ۱۳۵۱, ص۲۹۰ ). سرانجام به خاطر عدم روحیه تقوا وآزادگی موبدان و آلوده شدن دین به خرافات, دین زردشت بتدریج ارزش و اهمیت و تاثیرگذاری خود را از دست داد. البته هنوز در فرهنگ ما بقایایی از آداب و رسوم زردشتی نظیر احترام به آتش و از بین بردن پلیدی نقش اسطوره‌ای به خود گرفته است.

۳) سایرادیان :

ادیان دیگری نیزدرمناطق مختلف ایران باستان رواج داشت كه ازآن جمله می‌توان به یهودیان و نصارا اشاره كرد (كریستین سن , ۱۳۵۱: ص ۲۹۰). علاوه بر اینها, در این زمان فرقه مانوی منشأ دوگانه پرستی، زهد و ریاضت بود و فرقه مزدكیه كه نوعی بدبینی را نسبت به زندگی دنیوی ترویج می داد, رونق داشت. مزدك ریشهٔ كینه و عداوت بین مردم را نا برابری می‌دانست و ریشه آن را حب دنیا می‌دانست. او معتقد بودكه باید از توانایان گرفت و به بینوایان داد (درانی , ۱۳۷۶, ص۳۷-۳۵ ).

از زمان تسلط سلوكیان, دین بودا در نواحی شرقی ایران رواج یافت (كریســتین سن , ۱۳۵۱, ص ۲۹۰). ظهور وگسترش ادیان متفاوت, باورها و ارزشهای دینی در این زمان زمینه انتخاب و اثر بخشی آموزه‌های دینی را گسترش بخشید, به طوری كه این آموزه‌ها با تأثیر بر خانواده و مراكز تعلیمی, زمینه‌ساز فرهنگ و تمدن پویایی شدند؛ فرهنگی كه می‌توانست در نجوم، ریاضیات، طب، حقوق و فلسفه گفتنیهای زیادی داشته باشد.

دكترحسنعلی بختیارنصرآبادی

رضاعلی نوروزی

دانشجوی دكترای فلسفهٔ تعلیم و تربیت

منابع ومأخذ :

قرآن كریم .

آشوری, داریوش. (۱۳۷۵). تعریف ها ومفهوم فرهنگ, تهران: مركزاسناد فرهنگی آسیا.

آمدی, سید حیدر. (۱۳۳۷). غررالحكم و دررالكلم, ترجمه ونگارش محمدعلی انصاری قمی. تهران: بی نا.

اسلامی ندوشن, محمد علی. (۱۳۴۵ ). فرهنگ وشبه فرهنگ, تهران: انتشارات توس.

آیزایا، برلین. (۱۳۶۸). چهارمقاله درباره آزادی, ترجمه محمدعلی موحد ( ۱۳۶۸). تهران: انتشارات خوارزمی.

آبرا كرامبی, نیكلاس و دیگران. (۱۳۶۷). فرهنگ جامعه شناسی, ترجمه حسن پویان. تهران: انتشارات چاپخش.

باتامور, ثی. بی. (۱۳۷۰). جامعه شناسی, ترجمه سید حسن منصور و سید حسین كلجاهی.(چاپ چهارم). تهران:امیركبیر.

بوتول, گاستون. (۱۳۷۱).جامعه شناسی سیاسی, ترجمه خجسته هوشنگ فر. تهران:شیفته.

پنبرگ, هنریك ساموئل. (۱۳۵۹). دینهای باستان, ترجمه سیف الدین نجم آبادی. تهران: مركز ایرانی مطالعه فرهنگ ها.

چگینی, احمد و قاسمی پویا , اقبال. (بی‌تا). تاریخ آموزش وپرورش ایران. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران.

حكمت, علیرضا.(۱۳۵۰). آموزش وپرورش ایران باستان. تهران: موسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی.

دورانت, ویل. (۱۳۷۹‌). لذات فلسفه, ترجمه عباس زریاب, تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی.

دورانت, ویل. (۱۳۶۵). تاریخ تمدن, ترجمه احمدآرام, تهران: بخش اول كتاب اول, انتشارات انقلاب اسلامی.

درانی ,كمال. (۱۳۷۶). تاریخ آموزش و پرورش قبل از بعد از اسلام, تهران: سمت.

رهنما, زین العابدین. (۱۳۵۲). مقدمه ترجمه وتفسیرقران , تهران: سازمان اوقاف.

زرین كوب, عبدالحسین. (۱۳۶۹). كارنامه اسلام, تهران: امیركبیر.سبحانی, جعفر.(۱۳۷۲).

اصول عقاید اسلامی ونگاهی به زندگانی پیشوایان معصوم(ع),

تهران:انتشارات بنیاد فرهنگی امام مهدی (عج ).

تكمیل همایون , ناصر. (۱۳۶۰). آموزش عالی درایران باستان. مجله تحقیقات آموزشی ,

سادات, سید محمد. (۱۳۷۸). امام خمینی وروابط بین الملل. فصلنامه حكومت اسلامی،

شریعتمداری , علی. (۱۳۶۹). جامعه وتعلیم وتربیت(چاپ شانزدهم). تهران: امیركبیر.

صدیق, عیسی. (۱۳۶۳). تاریخ فرهنگ ایران ازآغازتازمان حاضر, تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

مركز مدارك فرهنگی انقلاب اسلامی. (۱۳۶۱). صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی , ج ۴,۵ ,۷,۸,۱۱,۱۲,۱۳ ,۱۸ ,۲۲,۲۳, تهران: مركزمدارك فرهنگی انقلاب اسلامی.

غروی , علی. (۱۳۴۳). تعلیم وتربیت درقابوسنامه. آموزش وپرورش دوره ۳۴, شماره۸ , ص-۱۹ ۲۳. شماره۹,ص۵۰-۴۵. شماره۱۰, ص۴۵-۴۱.

فوكوتساوا ,یوكیشی.(۱۳۶۴). نظریه تمدن , ترجمه چنگیز پهلوان.تهران: نشرآبی.

فصلنامه حكومت اسلامی. (۱۳۷۸). ((سرمقاله )) , شماره ۱۲, ص۱.

كریستین سن , آرتور. (۱۳۷۰). ایران درزمان ساسانیان , ترجمه غلامرضا رشید یاسمی. تهران: دنیای كتاب.

مطهری , مرتضی. (۱۳۷۳) .خدمات متقابل اسلام وایران (چاپ بیستم). تهران: انتشارات صدرا.

معین , محمد. ( ۱۳۴۸). مزدیسنا فرهنگ و ادب پارسی (چاپ دوم).تهران:دانشگاه تهران .

مشیرالدوله. (۱۳۴۵). تاریخ ایران , تهران: انتشارات خیام.

واعظی ,احمد. (۱۳۷۸). امام خمینی ومبحث آزادی ,فصلنامه حكومت اسلامی.

ولایتی ,علی اكبر. (۱۳۷۸). تجدید حیات فرهنگ وتمدن اسلامی. قبسات ۱۴ , ص ۷۵-۶۲.

همایی , جلال الدین. (۱۳۶۴). تعلیم وتربیت ازنظرخواجه نصیرالدین طوسی. مجله تعلیم وتربیت.

Boudon, R. & Bourricaud, F. (۱۹۸۹). A Critical Dictionary of Sociology, London: Rout ledge.

Dawson,(۱۹۸۵). Christianity and the New Age, Manchester: Sophia Institute Press.

Theodorson, G.A. & Theodorson, A.G. (۱۹۶۹). A Dictionary of Modern Sociology. New York: Thomas Y. Crowell


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.