چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
سودگرایی اخلاقی
●معنای سودگرایی اخلاقی
سودگرایی اخلاقی نظریه ای غایت گرا در باب اخلاق هنجاری, به مجموعه ای از نظریات گفته می شود كه غایت نهایی اخلاقی زیستن را خیر عمومی قرار داده و معیار درستی و نادرستی و باید و نباید اعمال را, (اصل سود می دانند. (اصل سود) یا (اصل بیشترین خوشی) اعمالی را كه موجب بیشترین مقدار خوشی (یا خوش بختی, خوبی, خیر) برای بیشترین تعداد افراد می شوند, درست و اعمالی را كه موجب كاهش خوشی و افزایش ناخوشی می شوند, نادرست می شمارد. به عبارت دیگر, اصل سود معیار درستی و نادرستی را غلبه بیشتر خیر عمومی بر شرّ می داند. سودگرایان در تعریف خوشی و ناخوشی (یا خیر و شرّ یا خوبی و بدی) به (لذّت و درد), (ارضاء مطلق امیال و عدم آن) یا (ارضاء امیال صحیح و ناصحیح) و هم چنین در وحدت و كثرت خوبی و بدی اختلاف دارند.
●سیر تاریخی سودگرایی
اولین اندیشمند مشهور كه بتوان او را به عنوان سودگرا معرفی كرد, اندیشمند چینی موتزو۶ (قرن پنجم قبل از میلاد) است. او تمام دوستی های نوع بشر و تمام ارزش گذاری های اعمال را براساس سودمندی آنها می دانست.
در یونان باستان اپیكور افكاری نزدیك به سودگرایی داشت. او لذت گرایی در باب ارزش را با نتیجه گرایی در عمل به هم آمیخت. او معتقد بود كه زندگی سعادت مندانه, زندگی فیلسوفی است كه براساس معیار خوشی و لذت بخشی عمل كند. اما خودمحوری اپیكور در كسب لذت و خوشی با سودگرایی بیگانه بود.
هرچند دلایل سودگرایانه گه گاه در آثار اندیشه ورزان قرون وسطی به چشم می خورد, ولی در خلال عصر روشنگری بود كه سودگرایی به عنوان یك مكتب فكری بزرگ مطرح شد. سودگرایی به دلیل ریشه داشتن در مطالعات علمی طبیعت انسان, آراسته شدن به نظریه های تجربی در باب احساس و مخصوصاً به دلیل تجددطلبی و سكولارمشربی, برای بسیاری جذاب می نمود.
سودگرایی در واقع پاسخی به نظرات طبیعت گرایانه و خودگرایانه هابز بود. اندیشه او در مورد انسان, به عنوان موجودی غیر اجتماعی و خودگرا با میل سیری ناپذیر به قدرت, و نظریه او در باب الزام سیاسی باید پاسخ داده می شد. شافستبری (۱۷۱۳ـ۱۶۱۲) در پاسخ به هابز گفت: می دانیم كه هر آفریده ای دارای خیر و صلاح فردی است و طبیعت, او را به پیروی از آن ملزم می كند, ولی انسان جزیی از یك دستگاه است و برای آن كه شایسته عنوان آفریده نیك و فضیلت مند باشد باید همه تمایلات, انفعالات و احوال ذهنی و نفسانی خویش را موافق خیر نوعش یا خیر دستگاهی كه در آن قرار دارد و جزئی از آن است بكند.
خیر فردی یا شخصی انسان عبارت است از: هماهنگی یا تعادل امیال, شهوات و تأثراتش زیر نظارت و مهار عقل. ولی از آن رو كه انسان بالطبع موجودی اجتماعی است, امكان ندارد كه امیالش به هماهنگی و تعادل كامل برسد مگر آن كه هماهنگ با جامعه باشد. خودخواهی بیش از حد, میلی زشت و رذیلانه است.
فرانسیس هاچسون نیز در صدد ردّ نظریه خودگرایانه هابز برآمد. او اندیشه شافستبری را سازمان داد و روشن ساخت. او با تأكید بر نیك خواهی و نیكوكاری, معیاری برای درستی و نادرستی اعمال ارائه كرد كه كاملاً سودگرایانه بود: (بهترین فعل آن است كه بیشترین خیر و خوشی را برای بیشترین تعداد انسان ها به بار آورد و بدترین فعل آن است كه به همان سان شرّ و بدی به بار آورد.) این همان (اصل بالاترین خوشی) است كه بعدها بنتام به واسطه آن مشهور شد.
جان گی با رساله نخستین: در باب اصل بنیادی فضیلت (۱۷۳۱), اولین بیانیّه مبرّز از وضعیت سودگرایی را منتشر كرد. او در رساله اش ابتدا از معیار فضیلت و سپس از اراده و در نهایت از نظریه تداعی كه اساس روان شناختی نظریه اخلاقی اش بود, سخن گفت. گی, (نخستین معیار) فضیلت را در اراده خدا پیدا كرد. از آن جا كه خداوند خوش بختی انسان ها را اراده می كند, پس خوش بختی معیار اراده خداست. خوش بختی به (جمع لذت) تعریف می شود. از آن جا كه انگیزه فاعل اخلاقی خودگرایانه است و فاعل اخلاقی دنبال لذت خویش است, گی نیز با مشكل بنیادی سودگرایان, یعنی دلیل ترجیح لذت و خوشی جامعه بر لذت و خوشی فرد مواجه بود. او برای حل مشكل, نظریه (مجوّزها) را مطرح كرد و چهار مجوّز طبیعی, اجتماعی, قانونی و دینی را برای عمل برشمرد و مدعی بود كه تنها مجوّزی كه می تواند معیار كامل لذت اجتماعی و فردی را تضمین كند, مجوز دینی و فوق طبیعی است.
وی معتقد بود شرط الزام اخلاقی تحصیل خوشی فرد است. و الزام كامل تنها از طریق خداوند میسّر است, چون فقط او می تواند معیار كاملی كه (خوشی فرد و خوشی جامعه) را تحصیل كند, ارائه دهد. بخش آخر رساله گی مربوط به بحث روان شناختی بود. او مبنای روان شناختی اخلاق را قانون تداعی می دانست. از طریق قانون تداعی, اموری غیر از لذت فردی, به عنوان غایات اولیه و نزدیك طلب می شوند, هرچند غایت نهایی, لذت خواهد بود. از این رو, خواسته های نوع دوستانه می توانند ترویج شوند. اگر فردی به فرد دیگری كمك كند, انگیزه اولیه و مستقیم او ابراز محبت به اوست و این كه غایت نهایی به سود خودش است چندان مهم نیست.
دیوید هیوم در سال ۱۶۴۰ اولین رساله خود در باب اخلاق را با عنوان رساله ای در باب طبیعت بشر و در سال ۱۶۵۱ كتاب تحقیق درباره اصول اخلاقی را منتشر كرد. نقطه نظرات هیوم در این دو اثر متفاوت است, ولی به نظر می رسد تحقیق درباره اصول اخلاقی, موضع گیری واقعی او را بیان می كند. در این اثر, هیوم در تحلیل انگیزه های اخلاقی به سودگرایی مدرن نزدیك می شود. او اصل سود را می پذیرد, ولی پیوسته در تحلیل خود از فضائل آن را به شمار نمی آورد. در رساله, انگیزه نهایی اخلاق را خودگروی می داند و موضعش در اصل همان اعتقاد گی است. ولی در تحقیق محاسبه او از طبیعت بشر, حكایت از گرایش های نوع دوستانه و نیز خودگرایانه دارد. خیرخواهی بی غرضانه طبیعی است.
دیوید هارتلی در سال ۱۷۴۹ كتاب تحقیقاتی درباره بدن, وظیفه و خواسته های انسان را منتشر كرد. در این اثر, هارتلی نظریه تداعی معانی را به نحوی شرح و بسط می دهد كه تأثیر بسیار زیادی بر مكتب تداعی گرایانه به خصوص بر جیمز میل داشت. او اصل سود را پذیرفت, اما همانند جی. اس. میل معتقد بود كه تفاوت های كیفی در لذات وجود دارد. هارتلی یك سودگرای طبیعت گرا بود. بسیاری از آثارش به بخش های الهیاتی اختصاص یافته بود. احتمالاً او اولین كسی است كه مشكل محاسبه لذت گرایانه سود را مطرح كرد.
●سودگرایی الهیاتی
جان براون, آبراهام تاكر و ویلیام پیلی به دنبال جان گی نمایندگان سودگرایی الهیاتی بودند. خطوط كلی سودگرایی الهیاتی در رساله گی یافت می شود و براون, تاكر و پیلی تنها در گسترش و بسط آن نقش داشتند. جان براون, خوشی را ذات فضیلت می دانست و معتقد بود بسیاری از اعمال و محبت ها كه در شرایط عادی به عنوان فضیلت محسوب می شوند, اگر از قانون بنیادی (بیشترین خوشی عمومی) تخلف كنند, طبیعت خود را تغییر داده و به شرور تبدیل می شوند. غایت نهایی از نظر براون, (تولید اختیاری بیشترین خوشی) بود. اما انگیزه افعال اخلاقی, خودگروانه است و افراد تنها به دلیل خوشی فردی برای انجام فضیلت و نیكی برانگیخته می شوند. به نظر او, تنها اعتقاد زنده و فعال به خداوند عالم و قادر مطلق می تواند این غایت دیگرخواهانه و انگیزه خودگروانه را هم ساز كند, خدایی كه پس از این, انسان ها را بر طبق تلاش آنها برای افزایش یا كاهش خوشی هم نوعانشان, خوش بخت یا درمانده خواهد كرد.
آبراهام تاكر (۱۷۰۶ـ۱۷۷۴), در مقدمه در طلب نور طبیعت می گوید كه طبیعت آدمی را باز جسته و پی برده است كه خوشی و رضایت مندی شخصی هركس, سرچشمه نهایی همه افعال اوست.
ولی هم چنین در پی آنست كه قاعده نیك خواهی و احسان عمومی كه معطوف به همه انسان ها است را تثبیت كند و قاعده بنیادی عمل را تلاش برای خیر و خوشی همگانی قرار دهد. او معتقد بود كه انسان ها به مرور زمان بر اثر تكرار, از خودخواهی طبیعی به دیگرخواهی می گرایند به گونه ای كه دیگرخواهی غایت اعمالشان می شود. او ایثار و از خودگذشتگی به دلیل نفع عمومی را با مفاهیم الهیاتی خدا و آخرت توجیه می كند. وی یك (بانك كیهانی) فرض می گیرد كه اداره كننده آن خداست و به تناسب استحقاق انسان ها, سرمایه مشترك خوشی یا لذت را در سهام آنها می ریزد. لذا انسان با تلاش برای افزایش خوشی و سعادت همگانی, خوشی و سعادت خود را می افزاید و خداوند سهم بیشتری برای او در دنیا یا آخرت در نظر می گیرد. او هیچ تفاوت كیفی در لذت قائل نبود و با انتقاد از محاسبه لذت گرایانه, پیروی از قواعد كلی كه به نفع اشخاص است (سودگرایی قاعده نگر) را به جای محاسبه نتایج احتمالی هر عمل شخصی (سودگرایی عمل نگر) واجب می شمرد.
ویلیام پیلی (۱۷۴۳ـ ۱۸۰۵), فیلسوف و متكلم انگلیسی كه در سال ۱۷۸۵ كتاب اصول اخلاق و فلسفه سیاسی خود را منتشر كرد, معتقد بود كه نمی توان درستی و نادرستی اعمال را بدون توجه به غایت و نتیجه شان مشخص كرد. او سودگرا بود و می گفت تنها سودمندی هر قاعده اخلاقی است كه الزام آور است, و سعادت و خوشی وضعیتی است كه در آن, مجموع لذت بر مجموع درد فزونی داشته باشد. درجه سعادت به درجه لذت بستگی دارد. هم چنین برای لذت تنها تفاوت كمّی قائل بود. به اعتقاد وی آن چه از متون كتاب مقدس به دست می آید آن است كه بندگان خداوند باید علاوه بر تحصیل نفع شخصی خود, به فكر بندگان دیگر هم باشند و به آنها نیكی كنند و برای ارتقاء خوشی آنها تلاش كنند. عمل درست, عملی است كه بیشترین خوشی را برای بیشترین افراد بشر داشته باشد. و این جوهره سودگرایی است. او طبیعت, دین و حیات را بنیاد درست اخلاق می دانست. عناصر كلیدی نظریه اخلاقی او, در تعریف سه بخشی او از فضیلت خلاصه می شود: كار كردن برای خیر نوع بشر, اطاعت از اراده الهی, برای خوش بختی همیشگی. او اراده گرای الهیاتی بود و معتقد بود كه نهایتاً اراده خداست كه مشخص می كند چه چیزی درست است.
كلود هلوتیوس (۱۷۱۵ـ۱۷۷۱), هلوتیوس از سودگرایان غیر الهیاتی كه همزمان با پیلی, افكار سودگرایانه فیلسوفان انگلیسی را به فرانسه كشاند, عقیده سودگرایانه را در حكومت و قوه مقننه به كار برد و آن را اساس اصلاح قانون گذاری قرار داد. به نظر او هدف قانون گذار باید آن باشد كه لذت و خوشی افراد را به نحو كاملی با مصالح عامه وفق دهد. اولین اصل در رفتار انسان, این حقیقت است كه مردم لزوماً از منافع و علایق خود پیروی می كنند و آن چه را كه به نفع شخصی آنها باشد خوب می داند. به همین نحو, یك گروه از مردم یا یك ملت, آن چه را به عنوان اخلاقیات می پذیرند و وضع می كنند, مسائلی هستند كه معتقدند به نفع عمومی مردم است. به عقیده هلوتیوس تنها مقیاس عقلی رفتار باید این باشد كه (بزرگترین منفعت و خیر برای بیشترین تعداد در نظر گرفته شود و آن چه برخلاف اصل فوق باشد, ناچار به منفعت یك گروه و طبقه خاصی است).
●سودگرایی تجربی
جرمی بنتام (۱۷۴۸ـ۱۸۳۲), فیلسوف تجربه گرای انگلیسی, تقریری لذت گرا از سودگرایی ارائه كرد كه متفاوت با تقریر الهیاتی پیلی بود. او یك اصلاح گر سیاسی بود و برای اصلاح دادگاه و قانون تلاش می كرد. پرسش های اصلی او عبارت بودند از: هدف از این قانون یا نهاد چیست؟ آیا این هدف مطلوب است؟ اگر چنین است آیا این قانون یا نهاد در جهت برآوردن آن هدف است؟ و سرانجام چگونه می توان از جهت فایده بخشی, قانون یا نهاد را سنجید؟ به نظر بنتام معیار سودمندی در مورد قانون گذاری و نهادهای سیاسی این بود كه تا چه اندازه به خوشی یا خوش بختی تعداد بیشتری از انسان ها یا افراد جامعه می انجامد.
او اصل سود را محور نظریه اخلاقی و سیاسی خود قرار داد و معترف بود كه این اصل, به هنگام مطالعه رساله سیاسی در باب حكومت اثر جوزف پریسلی (۱۷۳۳ـ۱۸۰۴) به ذهن او خطور كرده است. هیوم و هلوتیوس نیز تأثیر زیادی در شكل گیری آرای او داشتند. نظرات سودگرایانه او در سه اثر عمده اش جستاری در باب حكومت (۱۷۷۶), درآمدی بر اصول اخلاق و قانون گذاری (۱۷۸۹) و وظیفه گروی (۱۸۳۴) منعكس شده است. او تنها الزام هر فرد را تحصیل بیشترین خوشی برای بیشترین تعداد افراد جامعه قرار داد, و بر پایه مبنای لذت گرایی روان شناختی, خیر را با لذت و شرّ را با درد مترادف می دانست. درستی و نادرستی اعمال را براساس ایجاد لذت و درد می سنجید و برای محاسبه نتایج لذت مند و دردآور اعمال, چرتكه لذت سنج را ارائه كرد.
پی نوشت ها:
منبع: فصلنامه نقد و نظر، شماره ۳۸-۳۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست