شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
وقتی مشکلات را با قفل فرمان حل می کنیم
این روزها دعواهایی که بین رانندگان به وجود میآید را زیاد می بینیم. این دعواها از یک مشاجره ساده شروع میشود و تا موارد شدیدتر و حتی قتل هم پیش میرود. اتفاقی که در مورد قویترین مرد ایران افتاد و او را به کام مرگ کشاند نمونهای از همین دعواهای خیابانی است.
مشاجرههایی که حین رانندگی بهوجود میآید نه ربطی به این دارد که چقدر شما قوی هستید و نه سن و سال میشناسد. در واقع در تمام سنین و تمام قشرها اتفاق میافتد. حال این سوال مطرح میشود که چرا خشونت اینقدر میان مردم ما رواج پیدا کرده است؟
از زمانی که انسان تصمیم گرفت از غارها بیرون بیاید و در شهرها ساکن شود، به این نتیجه رسید که به غرایز خود مانند اندامش لباسی بپوشاند و خشونت نیز یکی از این مقولهها بود. اگر انسان نتواند غرایزش را به شکل هدایتشدهای مدیریت کند، دعوا و مشاجره شکل میگیرد.
دلایل این خشونت چیست؟
متاسفانه بروز خشونت گاهی اوقات نهتنها منفی محسوب نمی شود بلکه عده ای آن را امتیاز تلقی می کنند. یعنی در جامعه فردی که خشن است بهعنوان فردی در نظر گرفته میشود که حقش را میگیرد و یک آدم توانمند و زرنگ محسوب میشود. همه ما دارای برچسبهایی هستیم که با آن هویت میگیریم مثل دکتر، مهندس، معلم و... در جاهایی که شناختهشده هستیم، سعی میکنیم خشونت را در وجودمان کنترل و مدیریت کنیم اما وقتی سوار اتومبیلمان میشویم ۲ حالت اتفاق میافتد؛ اول اینکه مانند محیط خانه یا کارمان دیگر فردی شناختهشده نیستیم و بیرون از این محیطها کمتر شناسایی میشویم و دوم اینکه به وسیله اتومبیل گویی بزرگتر از چیزی که هستیم میشویم مخصوصا اگر اتومبیل مدل بالا و گرانقیمتی هم در اختیار داشته باشیم. ما فکر میکنیم از طریق چنین اتومبیلی میتوانیم از خودمان دفاع یا اقدام به خشونت کنیم در نتیجه احساس قدرت بیشتری میکنیم. دقیقا شبیه شخصیتهای انیمیشنی که وقتی فردی داخل روبات عظیمالجثهای قرار میگیرد احساس قدرت بیشتری میکند. در واقع در چنین مواقعی آسیب روانی دیگر وجود ندارد یعنی فرد از اینکه شخصی او را بشناسد و آبرویش در معرض خطر قرار بگیرد، ترسی ندارد به همین دلیل اقدام به خشونت میکند. علاوه بر این، شخص مطمئن است هنگام بروز مشکل میتواند راحتتر فرار کند.
آدمهای خشن بازندهاند
خشونت و دعوا بین رانندگان در محیطهای کوچکتر برای مثال در شهرهای کوچک و روستاها کمتر است چون در آنجا افراد یکدیگر را میشناسند اما در شهرهای بزرگتر خصوصا در حاشیه شهرها به دلیل اینکه احتمال روبرو شدن با یک آشنا کمتر است و افراد خودشان را ساکن موقت آن محدوده میشناسند، راحتتر اقدام به خشونت میکنند. در فضای خارج از رانندگی وقتی افراد یکدیگر را میبینند به هم تعارف میکنند و احترام یکدیگر را نگهمیدارند اما در محیط رانندگی این اتفاق جای خود را به بوق زدن میدهد چون کسی کسی را نمیشناسد. در این مواقع چه فردی بوق بزند چه قفل فرمان اتومبیلش را برای تهدید بردارد هر دو مورد از مصادیق خشونت است.
افراد زمانی اقدام به خشونت میکنند که احساس بازنده بودن داشته باشند و فکر کنند در حقشان ظلم شده است. برای مثال وقتی شخصی قوانین رانندگی را رعایت میکند در مقابل با افرادی روبرو می شود که برخلاق قوانین عمل میکنند و سبقت غیرمجاز میگیرند و با این روش زودتر به کارهایشان میرسند. فردی که تابع قانون است با خود فکر میکند چرا مثل این افراد عمل نکند تا او هم زودتر به مقصد برسد؟ در واقع این احساس به فرد دست میدهد که کسی سرش کلاه گذاشته و سوءاستفاده کرده است و حس بازنده بودن به او دست میدهد. در این مواقع خشونت بروز میکند چون اعتماد اجتماعی وجود ندارد یعنی آدمها احساس میکنند اگر زرنگ نباشند دیگران از آنها سوءاستفاده میکنند.
اعتماد اجتماعی راهکاری علیه خشونت
اگر فرد احساس کند شخصی که قانون را زیر پا گذاشته با قانون جریمه میشود حس خشونت کمتر سراغش میآید. برای مثال وقتی قانونی وضع شد که با رانندگانی که در اتوبانها لایی میکشیدند برخورد شد، بهتدریج سطح خشونت در رانندگان پایین آمد چون خیال افراد راحت است که به جای بد و بیراه گفتن به این افراد، قانون بهترین گزینه است که میتواند از پس آنها بربیاید و در نتیجه خشم افراد کم میشود. اگر نمونه این قانونها بیشتر و در رسانهها با افراد خاطی برخورد شود، خود به خود خشم افراد کنترل میشود چون رانندگان مطمئن میشوند یک نیروی بالاتر میتواند جلوی بازنده شدن آنها را بگیرد.
راهکار خیلی موثر دیگر این است که در قبال کارهایی که افراد انجام میدهند به آنها هویت بدهیم. برای مثال روی گواهینامههای افراد نمره منفی بدهیم. با این کار فرد در جاهای مختلف به وسیله نمره گواهینامهاش شناخته میشود در نتیجه از ترس اینکه هویتش زیر سوال نرود کمتر اقدام به خشونت میکند.
راهکار فردی مقابله با خشونت
فردی که مورد خشونت قرار گرفته باید این حس را در خود به وجود بیاورد که اگر خشونت یک راننده را با خشونت جواب بدهد باعث میشود خشونت در جامعه بیشتر شود و خودش هم عامل آن در جامعه محسوب میشود و به این موضوع دامن میزند اما این را به جرات میتوانم بگویم همه کسانی که قفل فرمان به دست میگیرند یا بوق میزنند خودشان نیز از خشونت بدشان میآید و اگر از آنها راجع به این اعمال بپرسید خودشان نیز اینگونه رفتارها را تقبیح میکنند.
دکتر مسعود احمدزاد اصل روانپزشک،استادیار دانشگاه علومپزشکی قزوین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست