یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

داستان های شهری خیالی


داستان های شهری خیالی

نگاهی به «مردم سلدویلا »ی گوتفرید کلر

«مردم سلدویلا» مجموعه دو جلدی داستان‌ها و نوول‌های «گوتفریدکلر» است که جلد اول آن در سال ۱۸۵۶ منتشر شد و جلد دومش چند سالی بعد به چاپ رسید. چهار داستان از این مجموعه به‌عنوان داستان‌های مهم این دوران از ادبیات آلمانی‌زبان شناخته می‌شوند: «رومئو و ژولیت در دهکده»، «سه شانه‌ساز شریف»، «آدم است و لباس! » و «مباشر محلی گرایفن زه». «علی عبداللهی» چهار داستان از مجموعه مردم سلدویلا را انتخاب و ترجمه کرده که داستان‌های «سه شانه‌ساز شریف» و «آدم است و لباس!» هم در میان آنهاست. «پانکراتس مغموم» و «آینه، بچه گربه» نیز دو داستان دیگری است که عبداللهی ترجمه کرده و در این کتاب منتشر شده‌اند. همچنین در انتهای کتاب نیز چند قطعه کوتاه از کلر ترجمه شده که نمونه‌هایی از نثرهای کوتاه وی را نشان می‌دهد.

سلدویل یا سلدویلای این داستان‌ها، شهری خیالی در سوییس است که تمام داستان‌ها در این شهر خیالی یا در حوالی آن روی می‌دهند. به روایت کلر مردمان این شهر، در ایام جوانی و در اوج نداری، سرزنده و خوش‌ باشند و به هنگام پیری که تمام ‌دار و ندار خود را در سوداگری از دست داده‌اند، به تکاپو می‌افتند تا بلکه کاری برای خود دست‌وپا کنند. مردمان این شهر پیوسته در جشن‌ها و کنش‌های سیاسی گوی سبقت را از همگان می‌ربایند اما آنجا که پای زندگی روزمره و کار منظم به میان می‌آید، میدان را خالی می‌کنند و درمی‌مانند. از منظر دیگر سلدویلا نمادی از خود سوییس است که نویسنده می‌کوشد در عین نشان دادن عشق خود به آنجا، برکنار از بدخواهی یا بی‌انصافی، با لحنی کوبنده ولی هزل‌گونه، مناسبات حاکم بر آنجا و مردمانش را آماج نقد موشکافانه خود قرار دهد؛ نقدی که رفتارهای اجتماعی، آرمان‌های اخلاقی، باورها و در نهایت همه چیز آنان را بی‌نصیب نمی‌گذارد. زبان کلر زبانی دشوار همراه با جملات طولانی است که این از خصوصیات سبکی نثر آن دوره و حتی بسیاری دیگر از نویسندگان آلمانی‌زبان است.

نیچه و کلر مراوداتی با هم داشته‌اند و نیچه درباره داستان‌های کلر نوشته: «اگر از نوشته‌های گوته چشم بپوشیم، به‌ویژه از گفت‌وگوهای او با اکرمان، دیگر از ادبیات منثور آلمانی چه می‌ماند که شایسته آن باشد مدام بخوانندش؟ گزین‌گویه‌های لیشتنبرگ، کتاب یکم داستان زندگانی یونگ -شیتلینگ، پایان داستان آدالبرت اشتیفتر و کتاب مردم سلدویلای گوتفرید کلر. برای همین است که روزی نثر آلمانی به آخر خط خواهد رسید». کلر همچنین با فویرباخ نیز مراوده داشته و تحت‌تاثیر او نگاهی منتقدانه نسبت به وضعیت آن دوران و ایده‌آلیسم آلمانی پیدا می‌کند. اما کلر در داستان‌های مردم سلدویلا، به پختگی در بیان روح دوران و نیز زبان خاص خود دست می‌یابد.

این داستان‌ها در بستری از زمان پویا و واقعی شکل می‌گیرند، واقعیت‌ها و بیماری‌های زمانه را در قالبی به ظاهر اخلاقی باز می‌تابانند، ولی طنز پنهان و طعنی که در جای‌جای پیام‌های اخلاقی به‌چشم می‌خورد، تفسیری دیگر از امر اخلاقی را به خواننده نشان می‌دهند. همین داستان‌ها و رمان هاینریش سبز، توانست آوازه کلر را از مرزهای سوییس فراتر ببرد به‌طوری که امروزه همچنان برخی از آنها در ردیف زیباترین داستان‌های ادبیات آلمانی‌زبان قرار دارند. در این مجموعه، داستان‌های پانکراتس مغموم، سه شانه ساز شریف و آینه، بچه گربه از جلد نخست مردم سلدویلا انتخاب و ترجمه شده‌اند.



همچنین مشاهده کنید