جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
ازدواج در سنت نبوی
رسول خدا(ص) چه در آن زمانی که خدیجه کبری را به همسری برگزید و چه پس از رحلت آن بزرگوار که زنان دیگری را اختیار کرد و چه در مواردی که در ازدواج مردان و زنان معاصر خویش نظارت یا دخالتی داشت، به چند امر مهم توجه وافر داشت که به بخشی از آنها اشاره می شود:
۱) انتخاب ملاک های برتر برای ازدواج
۲) پایه گذاری ازدواج های صحیح بر مبنای میل، اختیار و آداب و صحیح
۳) حفظ حرمت، شخصیت و شئون فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان
۴) نفی آداب و رسوم جاهلی درباره ازدواج
۵) توجه به آثار و برکات اجتماعی حاصل از ازدواج
۱) انتخاب ملاک های برتر برای ازدواج
بدیهی است که انسان ها به اغراض متعددی به تشکیل خانواده روی می آوردند و این اغراض کارکردهای مختلف خانواده را تعریف می کنند. این اغراض و کارکردها با ملاک های انتخاب ارتباط دارند.
ازدواج مایه انس و آرامش بین زوجین است. مودت و رحمتی که بین زن و شوهر به وجود می آید این آرامش را تضمین می کند. اخلاق نیکو نیز مودت و رحمت را از خطر و تهدید می رهاند.
در روایات نبوی اخلاق شایسته یکی از ملاک های مهم انتخاب همسر محسوب شده است.
شرافت و اصالت خانوادگی نیز از اموری است که از وجود ریشه های محکم نجابت و شایستگی حکایت می کند که آنهم موردتأکید رسول مکرم اسلام بوده است.
ایمان، پرهیزگاری و تقوی نیز خصیصه مهم دیگری است که آدمیان را خدا ترس کرده و مانعی بزرگ بر سر راه ستم گری افراد مانند زن و شوهر نسبت به یکدیگر می شود.
طبعاً میل به جاودانگی و تداوم در نسل، میل جنسی و ارضای آن نیز انگیزه های دیگری برای آدمیان جهت ازدواج می باشند.
صرفنظر از اینکه بدانیم اولویت و اصالت در ازدواج با کدامیک از این کارکردها برای ازدواج است، باید گفت که در سیره رسول خدا(ص) ملاک های ازدواج است، باید گفت که در سیره رسول خدا (ص) ملاک های ازدواج از ویژگی های قابل توجهی برخوردارند . روشن است که حضرت تا زمان حیات خدیجه کبری هیچ زن دیگری را در اختیار نفرمود .رعایت شیوه تک همسری در ازدواج اول رسول خدا(ص) می تواند حاکی از خصوصیات منحصر به فرد خدیجه کبری باشد. کما اینکه رعایت این امر در سنین جوانی رسول خدا(ص) و تعدد زوجات حضرتش در کهولت سن، کاملاً بر این دلالت می کند که پیامبر از اتخاذ شیوه تعدد زوجات در سنین کهولت هیچگونه انگیزه غریزی و شهوانی نداشته است.
بدیهی است که اگر کسی به انگیزه های شهوانی قصد تجدید فراش داشته باشد، می بایست که در سنین جوانی به این امر مبادرت ورزد.
از سوی دیگر اگر چه خدیجه زنی برجسته و در معرض خواستگاری خواستگاران متعدد بود ولی آنچه بیش از هر چیز رسول خدا(ص) را متوجه او ساخت کمالات معنوی آن زن بزرگ است. این جذبه چنان بود که فاصله سنی قابل توجه بین او و خدیجه مانع از این وصلت نمی شود.
در این میان نیازی به تأکید بر این حقیقت نیست که خدیجه کبری نیز از میان ده ها مرد از اشراف و اعیان مکه،جوان هاشمی تنگدستی را به همسری برمی گزیند که سرمایه ی او تعالی روحی و عظمت های وصف ناشدنی ای هستند که خدیجه در ارتباط کاری و اقتصادی خود با او، بارها دیده و شناخته بود.
۲) پایه گذاری ازدواج های صحیح بر مبنای دلیل
در فقه اسلامی ارکان اصلی ازدواج ، دختر و پسر بوده و با عدم رضایت هر یک از آنها پیمان و عهد ازدواج باطل است.
تاریخ شواهد متعددی نقل می کند که رسول خدا(ص) بر ضرورت وجود این امر در ازدواج ها تأکید کرده و آن را سنت مؤکد خود قرار دادند. از آن جمله می توان به قصایای ذیل اشاره کرد:
الف) زمانی که ابولهب برای خواستگاری دختران او (رقیه و ام کلثوم) برای دو پسر خود عتبه و عتیبه به خانه های رسول خدا(ص) آمد حضرت به هیچ وجه تحت تأثیر روحیه متکبرانه و سلطه جویانه عموی خود قرار نگرفته و خویشاوندی یا اصرار عموی خود را تنها عامل پیوند قرار نداد. در این باره همسر گرامی خود را خوانده و از او خواست که با دختران کوچکش صحبت کند و آنها را در این باره آگاه سازد. گرچه این وصلت به دلیل خردسالی دختران و مسایل بعدی انجام نگرفت. لیکن در هر حال این شیوه حضرت ، سنتی نیکو و در عین حال غریب در آن زمانه به حساب می آمد که بر امتیاز رفتار پدرانه حضرت تأکید می کرد.
ب) پس از غزوه ، زنی به نام «ریحانه» دختر یزید به اسارت مسلمانان درآمد. رسول خدا (ص) او را بین دو امر مخیر ساخت . یا آنکه در خانه پیامبر مانده و تحت حمایت حضرت باشد و یا آنکه با وی ازدواج کند. در هر دو صورت این زن که از طبقه کریمان بنی قریظه بود در خانه سایر مسلمانان به کنیزی نمی رفت و حرمتش پاس داشته می شد. وی که همسر خود را در جنگ از دست داد بود به پیامبر عرض کرد که او با شوهر خود عهدی داشته که هرگز پس از او ازدواج نکند. پیامبر (ص) این عهد را پاس داشته و به اختیار و میل آن زن حرمت نهاد.
ج) یکی از زنانی که مورد لطف دائمی حضرت بود «فاخته» (ام هانی) خواهر امیرمؤمنان بود. حضرت پس از مرگ همسرش از او خواستگاری نمود. این بانوی بزرگ و خردمند به حضرت فرمود: «من زنی داغدیده و دارای فرزندان بسیارم که مراقبت از آنها دائماً مرا به خود مشغول می دارد. در حالی که شما همسری نیاز دارید که تمام توجهش به شما باشد.»
پیامبر می دانست که ام هانی ارزش همسری با او را می داند و وصلت با حضرت را بر دیده منت دارد، ولی با تعقل و استدلال صحیح او قانع گردید و حرمت اختیار او را پاس داشت.
د) در متون تاریخی آمده زنی به نام «خنساء» دختر خزام می ترسید که پدرش او را به اجبار برای کسی عقد کند، در حالی که وی ، مایل نیست. بنابراین کنیزش را نزد دو تن از بزرگان انصار فرستاد و مشکل را با آن ها در میان نهاد. آنان نزد رسول خدا(ص) رفته و عرض کردند پدر خنساء وی را به اجبار به کسی تزویج کرده است. رسول خدا(ص) نیز به دلیل اعلام عدم رضایت از سوی دختر، ازدواج را باطل اعلام فرمود.
۳) حفظ حرمت و شخصیت و شئون فردی و خانوادگی و اجتماعی زنان
رسول خدا (ص) چه در ازدواج با خدیجه و چه با دیگر همسران خود جایگاه انسانی و سپس طبقه اجتماعی آنها را از نظر شرافت و کرامت همواره مورد نظر قرار می داد.
تاریخ در هیچ ورقی از اوراق خود ثبت نکرده که در موقعیتی، رسول خدا(ص) مثلاً سن بیشتر خدیجه کبری را به رخ او کشیده باشد، بلکه همواره کمالات و فضیلت های توصیف ناشدنی او را مد نظر قرار می داد. در مقابل، وقتی در یک مورد عایشه بر یادآوری های مکرر پیامبر (ص) نسبت به خدیجه حسادت کرد و گفت که او (العیاذ بالله) پیرزنی بود که خدا بهتر از او را نصیب کرده (کنایه از خودش که دخترکی جوان و باکره بود) رسول خدا(ص) غضبناک فرمود:
«هرگز خدا بهتر از خدیجه را نصیبم نساخت» و سپس فضایل خدیجه را برای برشمرد و فرمود:
«او در حالی به من ایمان آورد که همه به من کافر بودند و در زمانی تصدیقم کرد که همه تکذیبم کردند و تمام دارایی خود را مخلصانه در راه نشر دین خدا در اختیارم قرار داد.»
برای رسول خدا (ص) گذشت و فداکاری خدیجه بسیار ارزشمند بود، خدیجه زنی بود که روزی کاروان های تجاری او قافله های ابوسفیان و امثال او را خوار و خرد می شمردع اما این زن جلیل القدر و ثروتمند فقر، گرسنگی و خاک نشینی را فقط به عشق رسول خدا(ص) و دینش تحمل کرد و خالصانه بر خاک های گرم شعب ابی طالب به آرامش ابدی فرو رفت .
حرمت خدیجه برای رسول خدا(ص) آنقدر گرانمایه بود که برای خوشی دل او و احترام به فرزندش از همسر سابقش (یعنی هندابن ابی هاله) او را بسیار گرامی می داشت و همواره با او از راه رفق و محبت و احترام برآمد. هند مشتاق روی رسول خدا(ص) بود و رفتار فوق العاده ی پیامبربا او که ربیب یعنی فرند همسر او به حساب می آمد از او مجاهدی ساخت که بعدها در رکاب علی بن ابیطالب در جمل به شهادت رسید.
منطق پیامبر مفاد شریف این حدیث بود که فرمود: «المرء بحفظ فی ولده» اگر آدمی بخواهد که به کسی حرمت نهد یا او را حمایت کند، خوب است که فرزندان آن کس را حرمت نهاده و حمایت کند حمایت از فرزندان انسان مانند حمایت از خود انسان است. از سوی دیگر حفظ شخصیت خدیجه در نظر گاه بلند پیامبر آن قدر مهم بود که همواره دوستان خدیجه را نیز مورد احترام قرار می داد.
عایشه می گوید: هر گاه که رسول خدا( ص) گوسفندی ذبح می کرد، سهم دوستان خدیجه را می فرستاد و همواره دوستان خدیجه را تکریم می نمود. تکریم دوستان خدیجه علاوه بر آنکه بخشی از سنت پاسداشت رسول خدا(ص) نسبت به زنی فداکار است که در زندگی رسول خدا(ص) جایگاهی بس والا داشت، از این جهت هم قابل توجه است که آنها انسان هایی بودند که زن بودن و کهولت سن آنها کافی بود که در جامعه آن روز فراموش شوند، ولی سیره رسول خدا(ص) جز این را اقتضا داشت. البته رسول خدا(ص) نسبت به سایر زنان خود نیز در این باره توجه داشت و در تکریم زنان راجع به فرزندان آنها از شوهران سابقشان می کوشید، او هیچگاه مانع اظهار عطوفت و رسیدگی زنان به فرزندانشان نمی شد.
ام سلمه می گوید به رسول خدا(ص) عرض کردم : آیا برای من اجری هست که هنوز به فرزندان ابی سلمه توجه می کنم و بر آنها انفاق نموده و ترکشان نکرده ام. رسول خدا(ص) فرمود: بله برای تو اجر و ثواب این کار هست .
گرچه تاریخ بیان نکرده که رسیدگی مالی ام سلمه به فرزندان خود از مال رسول الله بود یا سهمی که ام سلمه از وی برای خود می گرفته و در آن صرفه جویی می کرد و یا آنکه خود دارایی مستقلی داشته است؛ ولی همین مقدار که رسول الله مانع از این رسیدگی و توجه نمی شد و بلکه او را به این کار تشویق کرده و آن را حرکتی آخرتی می دانستند، رفتاری آموزنده است، رفتاری که قطعاً در تحکیم روابط فامیلی این زنان با رسول خدا(ص) و بالا بردن مودت و انس بین آنها و رسول الله بسیار موثر بود.
مورد دیگری که در این باره بسیار خواندنی است، قضیه «جویریه» دختر حارث است. وی از قبیله بین مصطلق بود. پدر وی دشمنی شدیدی با رسول خدا( ص) داشت. زمانی که در جنگ احزاب به اسارت درآمد اسارت برای او بسیار خفت بار بود، علاوه بر آن، او در غم و رنج مرگ عزیزانش به سر می برد. خدمت رسول خدا(ص) آمد با صدایی بغض آلود این دلتنگی و فشار روحی را با رسول خدا(ص) در میان نهاد و گفت:
«من دختر حارث بن ابی ضرار امین و بزرگ قوم هستم و الان به مصیبتی گرفتار آمده ام که می دانی. آمده ام که به من کمک کنی»
تغییر منزلت برای جویریه بسیار گرانبار بود. بر همین اساس خود از ثابت بن قیس که جویریه در سهم غنایم او قرار گرفته بود خواسته بود که بتواند خود را خریداری کرده (کنیز مکاتب) و آزاد سازد. لیکن پول کافی برای این کاردر اختیار نداشت. رسول خدا(ص) چنان از صدای بغض آلود جویریه به رقت آمده وناراحت شدند که فرمودند: من برای تو پیشنهاد بهتری دارم. من می توانم تو را آزاد ساخته وبه همسری برگزینم و درخانه من از حمایت کافی برخودار شوی. فقط خدا می داند که این پیشنهاد برای جویریه تا چه میزان ارزشمند بود چرا که شرافتی عظیم تر از آنچه در خانه پدری داشت نصیبش گردیده بود. انگیزه رسول خدا(ص) در این باره چیزی به جز ترمیم روحیه شکست خورده و جبران لطمه اجتماعی جویریه نبود. حضرت مایل نبود که زنی کریم در بازار مانند کنیزان فروخته شود.
«صفیه» دختر حی ابن اخطب همسر دیگر رسول خدا(ص) بود که وی نیز از مکانت و منزلت قابل توجهی برخوردار بود. زمانی که رسول خدا(ص) او را به همسری برگزید متوجه شد او دختر کریمی از خاندان بزرگ یهود است. شأن او نیز آن نبود که در منازل مسلمانان به کنیزی برود. علاوه براین بنا به گفته یکی از مسلمانان، او عاقلترین زن قوم خودش بود. رسول خدا(ص) بنابراین جهات، او را به زنی برگزید.
این قضیه خود حاکی از آن است که رسول خدا(ص) برای زنان خردورز تا چه میزان احترام و ارزش قابل بود.
روزی صفیه نزد رسول خدا(ص) زبان به گلایه گشود که «حفصه» دختر عمر]همسر دیگر رسول خدا(ص) او را یهودی خوانده است. رسول خدا(ص) [ بدون آنکه غیرت و حسادت دو زن را علیه یکدیگر بشوراند و یا با جانبداری از یکی اسباب کدورت دیگری را فراهم کند، استدلالی منطقی به صفیه آموزش داد. از خلال این آموزش هم شخصیت و حرمت او محفوظ می ماند و هم این زن تازه مسلمان از آن پس در میان جامعه اسلامی احساس سرشکستگی نمی کرد. حضرت فرمود :
«به آنان بگو من مفتخرم که پدرم هارون، نبی خدا، عمویم موسی نبی خدا و شوهرم محمد(ص) نبی دیگر خداست.»
پیامبر در جنگ ها و غزوات و در مسیر تبلیغ دین شریف اسلام همواره به کرامت کریمان و لطمه ای که آنان در تغییر وضعیت اجتماعی خود خواهند خورد توجه تمام داشت و مسلمانان را به رعایت شئون مردم سفارش می فرمود.
۳) نفی آداب و رسوم جاهلی درباره ازدواج
یکی از آثار نگرش شی واره به زنان در جاهلیت ، آداب و رسوم مربوط به ازدواج، دیده می شود. در آن زمان ازدواج های غیرانسانی در میان قبایل رایج بود که بیشتر ضرر آن متوجه دختران و زنان بود .این ازدواج ها با نام های متفاوتی شناخته می شدند.
همانطور که گذشت، ازدواج تحمیلی که در آن نظر دختر را جویا نمی شدند و یا بر خلاف میل او، وی را به عقد کسی در می آوردند، یکی از ازدواج های مرسوم و غلطی بود که رسول خدا(ص) با آن جنگید.
در متون روایی و تاریخی وارد شده که روزی دختری نزد رسول خدا (ص) آمد و از پدر خود شکایت کرد، رسول خدا (ص) پرسیدند: مگر پدر تو با تو چه کار کرده است ؟ دختر پاسخ داد: پدرم برادرزاده ای دارد که بدون آنکه نظر مرا بخواهد مرا به عقد او درآورده است .
رسول خدا) ص) ابتدا فرمود: حالا که او این کار کرده است تو هم قبول کن و عقد را بپذیر. دختر پاسخ داد من او را دوست ندارم حضرت فرمود: اگر او را دوست نداری، اختیار با خود توست برو و آنکه را دوست داری به همسری برگزین.
آنگاه دختر پاسخ داد که یا رسول الله من او را دوست دارم، اما چون پدرم بدون آنکه نظر مرا بداند این ازدواج را برپا ساخته، می خواستم با این تدبیر نظر شما را بدانم و بتوانم به همه زنان اعلام کنم که از این پس پدران حق ندارند دختران خود را به اجبار به عقد کسی در آورند.
ازدواج دیگری که قبل از اسلام رایج بوده ازدواج دختران قبل از تولد آنها بود. شهید مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نقل می کند.
«در آخرین حجی که پیامبر خدا(ص) انجام داد روزی مردی سر راه حضرت را گرفت و گفت شکایتی دارم و آن اینکه در سال ها پیش در دوران جاهلیت دوستی بنام طارق در ازای کمکی که به او در میدان نبرد کردم قول داد، اولین دختری را که نصیب او شود به عقدم درآورد، ولی حال که این اتفاق افتاده و دختر بزرگ شده ، از انجام قولش امتناع می کند. رسول خدا(ص) فرمود: اگر از من می پرسی هم تو و هم دوستت اشتباه می کنی، از این ازدواج درگذر . مطمئن باش به این ترتیب نه تو گنهکار می شوی و نه دوستت طارق.
رسم باطل دیگر در مورد ازدواج ، ازدواج «شغار» بود . در این نوع از ازدواج ، دختران دو خانواده با یکدیگر معاوضه می شدند و در واقع هر یک مهریه دیگری قرار می گرفتند . با ظهور اسلام تمام این رسومات درباره ازدواج باطل اعلام گریدد و رضایت و مصلحت طرفین عقد (یعنی دختر و پسر) ملاک اصلی ازدواج قرار گرفت.
در مواردی نیز رسول خدا(ص) به کمک ازدواج ، مفاهیم صحیح را جایگزین مفاهیم نادرست می نموند. یکی از قوانین نادرستی که در بین عرب رایج بود عبارت بود از اینکه آنان پسرخوانده ها را پسر خود دانسته و قوانین پسری و پدری را برخود و پسرخوانده خود جاری می نمودند. مثلاً به آنها ارث می دادند با همسران آنها ازدواج نمی کردند و اموری از این دست.
از سوی دیگر ارزش های قبیلگی که در مواردی از مبنای واقعی و صحیحی هم برخوردار نبود، بیش از حد بر روابط و مناسبات آنها حاکم بود. ازدواج به تبعیت از این آداب، دستخوش مسایل فراوانی بود. به طور مثال این آداب مسئله ی همترازی و کفویت یا همسان همسری را دچار ضوابط زیادی کرده بود. تحت هیچ شرایطی دختر از قبیله ی برتر با پسری از قبیله پایین تر یا بالعکس ازدواج نمی کرد. ازدواج زنان متمول با مردان تنگدست نیز آن قدر غیر رایج بود که در تاریخ آمده، ازدواج زنی به سان خدیجه با مردی مانند رسول خدا(ص) با آن همه شهرت با پاکی، صداقت و درستکاری ، ناهنجار می نمود. زنان قریشی آن بانوی بزرگ را فقط به این دلیل ، آنقدر تنها نهادند که او برای به دنیا آوردن فرزندانش هم یار و یاوری از زنان قریشی نداشت.
پیرو این مسایل رسول خدا(ص) برای پالایش مفهوم کفویت و همسان همسری و از بین بردن ملاک های غلط مربوط به انتخاب همسر، زینب بنت جحش را که از قبیله ای شریف و خانواده ای شناخته شده و متمول بود، برای زیدبن حارثه خواستگاری کرد. زینب که دختر عمه رسول خدا(ص) بود، علاوه بر موقعیت خانوادگی، از زیبایی و توانمندی های شخصی دیگری نیز برخوردار بود.
در مقابل ،زید غلام پیامبر بود که پسر خوانده او هم شناخته می شد. گرچه زید واقعاً خود از خاندانی شریف بود که به اشتباه به بازار آورده و فروخته شد، لیکن حتی پس از فاش شدن ماجرا او بین بازگشت نزد پدر و خانواده و ماندن نزد رسول خدا(ص) دومی را انتخاب کرده و به خدمت رسانی به رسول خدا(ص) افتخار نمود. در هر حال در زمان خواستگاری ، زید مردی تنگدست بود. این ازدواج سرگرفت و در برپایی آن تعالیم فراوانی بود، از آن جمله (شفاف سازی مفهوم کفویت» بود.
رسول خدا (ص) در این باره فرمود: «زن مؤمن کفو و همتراز با مرد مؤمن است.» شاید در شرح این عبارت بتوان گفت که اگر ایمان واقعی وجود داشته باشد، زن و شوهر می توانند بسیاری از تفاوت های موجود بین خود و شوهر خود را براحتی حل نمایند. اختلاف فرهنگی ، تربیتی ، خانوادگی، مالی ... فراوانی بین دو جوان وجود دارد که هر یک می تواند حیات خانوادگی را مورد مخاطره قرار دهد. لیکن با وجود ایمانی که در طرفین را به گذشت وحکم قرار دادن خداوند و کتاب او در زندگی دعوت می کند، افراد می توانند بتدریج همتراز شوند . این عمل البته کاری آسان در همه موارد نیست ولی به هر حال یک واقعیت است. رسول خدا(ص) با این خواستگاری و وساطت در ازدواج درصدد تفهیم چنین مفاهیمی به مردم زمان خود بود؛ مردمی که غرق در خلق اشرافیت قبیلگی بودند. البته زندگی زینب با زید دوام چندانی نداشت زیر آن دو نتوانستند. این تفاوت ها را در دریای ایمان خود غرق سازند و لذا فاصله روحی بین آن دو از بین نرفت. آنقدر این نزاع و عدم مودت بین آن دو ادامه یافت که از رسول خدا (ص) خواست که بین آن دو جدایی افکند و اجازه بدهد که همسرش را طلاق گوید. این امر بر رسول خدا(ص) گران آمد ولی وقتی نصایح سودی نبخشید، زید همسرش را طلاق داد. پس از آن طبق دستور قرآن و برای از بین بردن قانون منع ازدواج با زنان پسر خوانده، رسول خدا(ص) می بایست زینب را به عقد خود در آورد. این کا در واقع مهر باطلی بود بر تمام مناسبات و آثاری که در میان قبایل عرب بین رابطه پدر خوانده ها و پسرخوانده ها معمول بود.
روشن است که این کار چه قدر بر پیامبر گران بار بود، زیرا حضرت در معرض تهمت های فراوانی قرار می گرفت. علاوه بر آنکه سنت شکنی ، کار پرزحمتی است، این کار حضرت را در معرض این سخن هم قرار می داد که رسول خدا(ص) از روس عمد زید را وادار به طلاق همسرش کرده تا خود او را عق د کند، ولی در هر حال این کار انجام شد و اتفاقاً رسول خد (ص) طبق فرامین آسمانی جشن ازدواج با زینب را به گونه ای متفاوت برگزار کرد و این خود تبلیغ مهمی برای انتشار این سنت شکنی به اطراف جامعه اسلامی بود. (غذای ولیمه ی عروسی حضرت با زینب گوشت و نان بود که در آن زمان کم سابقه بود و همه به این جشن دعوت شدند) به هر حال آیه از آیات قرآن در این باره نازل شد که ضمن تأیید رفتار رسول خدا(ص) از او در مقابل آماج تهمت ها نیز به خوبی دفاع کرد:
«و اذ تقول للذی انعم الله علیه و انعمت علیه امسک علیک زوجک و اتق الله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله احق ان تخشاه فلما قضی زید منها و طراً زوجنا کها لکی لایکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهن و طراً و کان امر الله مفعولا»
۵) توجه به آثار و برکات اجتماعی حاصل از ازدواج
بدیهی است که ازدواج ، یک انتخاب فردی است که افراد حقیقی می توانند دامنه اهداف خود را از ازدواج به صورتی محدود یا گسترده در نظر بگیرند . لیکن باید دانست که ازدواج پیوندی است که خواه ناخواه غیر از زوجین، دیگران را نیز با خود مرتبط می سازند. این «دیگران» می توانند دو فامیل باشند، دو طبقه اجتماعی باشند و یا دو گروه اجتماعی مثل دو قبیله در اعصار گذشته باشند.
انسان ها درباره اهدافی که برای این پیوند لحاظ می کنند بسیار متفاوتند گاهی هدف فقط یک وصل عاطفی و پایان دادن به یک هجران است وگاهی در مقابل، این هدف بسیار خود خواهانه ، مادی گرا و غیرعاطفی است. گاهی نیز افراد به جای آنکه اهداف میان مدت و بلند مدت متعالی جمع می کنند. شخصیت حقوقی پیامبر خدا(ص) پس از بعثت و با توجه به نقش و آثار ازدواج و پیوند در میان و بخصوص قبایل عرب آن روز، ایجاب می کرد که حضرت رسول (ص) اهداف فراوانی را برای ازدواج های خود نظر بگیرد که از مسیر آنها بیشترین فایده به جامعه نوپای اسلامی برسد.
نیت خالصانه آن مرد بزرگ، نتایج ارزشمندی را برای ازدواج های حضرت به بار می آورد که تا مدت ها جریان های موجود در جامعه اسلامی را کنترل و راهبری می نمود. در ادامه به برخی از این موارد اشاره می شود.
الف) ازدواج رسول خدا(ص) با «جویریه» دختر حارث از ازدواج های با برکت رسول خدا(ص) بود. با این ازدواح کینه و کدورت عمیق بین مسلمانان و قبیله بنی مصطلق برطرف گردید. تکریمی که حضرت برای جویریه قایل شد، باعث ایمان آوردن تمام عشیره و قبیله او (پدرش و قومش) شد و به حرمت این ازدواج صد خانواده از اسارت مسلمان خارج و از قید بندگی آزاد شدند.
ب) ازدواج رسول خدا(ص) با «میمونه» دختر حارث هلالیه ، این زن، خواهرم ام الفضل همسر عباس عمومی پیامبر ، خواهر اسماء بنت عمیس و سلم همسر حمزه سیدالشهدا بود. حضرت بنا به مشورت عباس وی را به عقد خود درآود تا بین پیامبر و تمام خانواده های شریفی که این خواهران با آنها خویشاوند بودند ارتباط محکم پدید آید. با این قبیله بنی هلال که از شریف ترین و مهم ترین قبائل عرب بودند ایمان آوردندرسول خدا(ص)همواره راجع به این چهار خواهر می فرمود که انها خواهر مؤمن و بزرگوار من هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست