یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
پرورش پایه ای مهارت های حل خلاق مسئله در نظام آموزشی و تأثیر آن بر ایجاد افراد خلاق در سازمان
![پرورش پایه ای مهارت های حل خلاق مسئله در نظام آموزشی و تأثیر آن بر ایجاد افراد خلاق در سازمان](/web/imgs/16/141/r70es1.jpeg)
● مقدمه و طرح مسئله
خلاقیت، بهکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد فکر یا مفهومی جدید است. به فراگرد ایجاد فکرهای جدید و تبدیل آنها به عمل و کاربردهای سودمند، نوآوری گفته میشود. درحوزه مدیریت سازمان، موفقیت نهایی و حتی گاهی بقای آن، به میزان توانایی برنامهریزان در ایجاد و به کارگیری نوآوری بستگی دارد. مهمترین دلیل نیاز به خلاقیت و نوآوری، بروز مشکل است. حل مشکل به دو شیوه عقلایی و خلاقانه، به دشواری میسر است. برای ظهور ذهنیتی خلاق، باید تعریفی دقیق از مشکل ارائه شود. همچنین، زمینه استفاده از راهحلهای گوناگون و متفاوت با راهحلهای رایج، ایجاد شود.
مسئله مهم در ارتباط با خلاقیت، موانع چهارگانه خلاقیت است که عبارتند از: ترس از انتقاد و شکست، عدم اعتماد به نفس، تمایل به همرنگی و همگونی و عدم تمرکز ذهن. به این موانع، انسدادهایی ادراکی نظیر: ثبات، تعهد، تراکم و بیخیالی افزوده میشود که از مهمترین موانع ذهنی خلاقیت به شمار میآیند. با آگاهی از انسدادهای ادراکی خود و اجرای روشهای خاص میتوان مهارتهای حل مسئله را به گونهای خلاق افزایش داد. به زعم صاحبنظران، حل خلاقانه مشکل شامل چهار مرحله: آمادگی، تکوین، روشنگری و تأیید است. حل عقلایی، نوعی حل مشکل است که مدیران بهطور مستمر و در بسیاری موارد بهکار میگیرند.
بهطور کلی، خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباقپذیری و تحقق، از خصوصیات بارز آن به شمار میآیند. خلاقیت میتواند پاسخگوی مشکلات باشد. برخی محققان، اصولی را برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت، تعریف کردهاند:
۱) خلاقیت متضمن پاسخ به مفهومی نو بوده که احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. البته باید توجه داشت که نو بودن و اصالت گرچه شرط لازم برای خلاقیت تلقی میشود اما کافی نیست. پاسخ را هنگامی میتوان بخشی از فرایند خلاقیت بهشمار آورد که تا اندازهای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد.
۲) خلاقیت باید گرهای را بگشاید، با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصودی معین را برآورده سازد.
۳) خلاقیت واقعی مشروط به دوام بینش ابتکاری و ارزیابی، تفسیر و رشد آن است. به بیانی دیگر «بسیاری، ایدههایی خوب دارند، اما عدهای اندک، آنها را عملی میکنند».
۴) هوش نیز معمولاً با خلاقیت مرتبط است.
بررسی تعاریف خلاقیت نشان میدهد که شماری از آنها، به ویژگیهای شخصیتی افراد، تعدادی به فرایند و برخی نیز به نتیجه و محصول خلاقیت پرداختهاند. براساس یکی از تعاریف، خلاقیت به مفهوم «استفاده از تواناییهای ذهنی در ایجاد فکر یا مفهومی جدید» است.
شاید بهتر باشد بگوییم «اختراع» ساخت پدیدهای براساس قانون کشف شده و «خلق» ساختن یا آفریدن چیزی تازه است که قبلاً وجود نداشته، به همین دلیل، «دو بونو» گفته است که: «منظور غایی از خلاقیت، تغییر انگارهها یا پدید آوردن انگارهایی دیگر است» که در این امر، دو اتفاق میافتد:
۱) گریز از انگارههای کهنه یا مرسوم
۲) پدید آوردن انگارههای نو
«مورهد» و «گریفین» خلاقیت را فرایند ایجاد دیدگاههای اصیل و تصوری روشن از موقعیتها دانستهاند. از نظر آنها، داشتن ذهنی آفریننده و مولد از طریق تصور و به تصویر کشیدن موقعیتها، خلاقیت نام دارد و شاخص مهم آن، قوی بودن ذهن در صورت دادن اشکال پدیدهها و حالات آن در ذهن است. آنها چهار کارکرد عمده برای ذهنهای خلاق قائل هستند که عبارتند از:
۱) پدید آوردن محصول یا خدمتی جدید
۲) پدید آوردن کاربردی جدید از محصول یا خدمتی جدید
۳) حل یک مسئله
۴) حل یک منازعه
مشاهده میشود که تفکر خلاق، در عمل به براوردن نیازها، حل مشکلات و ارائه راهحلهای جدید برای حل درگیریها و منازعات زندگی منتهی میشود. «گانیه» نیز به خلاقیت از همین زاویه مینگرد و میگوید: «آفرینندگی نوعی حل مسئله است که در آن میتوان عقاید و اندیشههای زمینههای مختلف را به یکدیگر مربوط ساخت». افرادی همچون «تورنس و دیگران»، «دی چکو و راسل» خلاقیت را با توان حل مسئله برابر میدانند. توان حل مسئله نوعی توان و مهارت ذهنی است که در این مورد، فرد خلاق دو ویژگی عمده دارد:
۱) فرد خلاق، تفکری تحلیلگر دارد: تفکر تحلیلگر، تفکری است که میتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند و عوامل تشکیلدهنده آنها را تشخیص دهد. در عین حال، تفکر تحلیلگر از مهارتهای: مرتب کردن، مقایسه کردن، مقابله کردن، ارزیابی کردن و انتخاب کردن (همان الگوی منطقی حل مسئله) برخوردار است. پس تفکر تحلیلگر، تفکری تجزیه و تحلیل کننده و منطقی است.
۲) فرد خلاق، تفکری بارور و سازنده دارد: تفکر خلاق، نوعی مهارت ذهنی است که در آن، قدرت تصور و اندیشه به خلق ایدههای نو بهمنظور دستیابی به یک یا چند راهحل میپردازد. تفکر خلاق، تفکری واگراست که به بررسی راهحلهای متفاوت مسئله میپردازد. به یک تعبیر، «گاوین» تفکر خلاق را مترادف با تجسم خلاق میداند و معتقد است که «تجسم خلاق، فن استفاده از نیروی خیال برای آفرینش خواستههای زندگی است». به این ترتیب، کسی که تفکر خلاق دارد میتواند ذهن خود را بر یک چیز متمرکز کند و آن قدر به آن انرژی بدهد تا واقعیت امر با آفریدن تصویری کاملاً واضح و قابل درک در ذهن روشن شده و در نهایت، مسئله حل شود. تفکر خلاق، نوعی توان و مهارت ذهنی است که میتواند با به تصویر کشیدن مسائل و پدیدهها و تجزیه و تحلیل آنها، ایدهها و راهحلهایی جدید و غیرمعمول بیافریند.
حل مشکل، مهارتی لازم برای هر فرد، در هر جنبه از زندگی است. بهندرت، ساعتی سپری میشود بدون اینکه فرد، با نیاز به حل نوعی مشکل روبهرو نشود. شغل مدیر، بهطور ذاتی حل مشکل است. اگر در سازمان مشکلاتی نبود، نیازی به وجود مدیران نبود. بنابراین، تصور یک حلال مشکلات فاقد صلاحیت، بهعنوان یک مدیر موفق، کاری دشوار است. دو روش حل مشکل وجود دارد:
۱) حل عقلایی مشکل
۲) حل خلاقانه مشکل
مدیران اثربخش، قادر به حل مشکل بهصورت عقلایی و خلاقانه هستند؛ به رغم اینکه به مهارتهای متفاوتی برای هر یک از این مشکلها نیاز است.
● تعاریف خلاقیت
در فارسی «خلاقیت» به معنای: ابداع، نوآوری، ایجاد و آفرینندگی، بهکار میرود. در این موقعیت، فرد با ترکیب کردن، پدیدهای نو میسازد. توانایی خلاقیت نیز همانند هوش، در افراد مختلف متفاوت است.
از نظر «آبراهام مزلو»، خلاقیت و خود شکوفایی در رأس هرم قرار میگیرد و طی سلسله مراتبی که برای نیازهای انسان مطرح کرده است، باید از پایینترین طبقه شروع کرد تا به رأس هرم که خودشکوفایی است رسید. اولین و پایینترین طبقه، نیازهای فیزیولوژیک است، نیازهایی نظیر: آب، غذا، هوا و مانند آن که بین انسان و حیوان مشترک بوده و برای ادامه حیات لازم و ضروری است. دومین طبقه، نیاز به امنیت است که شامل: امنیت جانی، مالی و شغلی میشود. سومین طبقه، نیاز به محبت و عشق است. زیرا هر فردی در زندگی خود نیازمند به دوست داشتن است. چهارمین طبقه، نیاز به عزت نفس و ابراز وجود است. شخص دوست دارد در جمع مطرح شود. پنجمین و بالاترین طبقه که در رأس هرم قرار دارد، نیاز به خودشکوفایی است. اگر مراحل قبل طی شوند، فرد به خلاقیت میرسد. آبراهام مزلو دو نوع خلاقیت را توضیح میدهد: خلاقیت اولیه و خلاقیت ثانویه. خلاقیت اولیه از ناخودآگاه سرچشمه میگیرد و در زمان کودکی بین تمامی انسانها مشترک است. کودکان بهواسطه این توانایی خیالبافی میکنند، لذت میبرند و رفتار خلاقانه از خود بروز میدهند. این نوع خلاقیت اغلب با پشتسر گذاشتن کودکی از بین میرود، اما خلاقیت ثانویه مبتنیبر عقل سلیم و منطق صحیح است. بنابراین، رشد و توسعه خلاقیت، به عوامل فردی و اجتماعی نظیر: خانواده، هوش، ویژگیهای شخصیتی و غلبه بر موانع و مشکلات وابسته است. گرچه توانایی تفکر خلاق بهصورت فطری و طبیعی بهطور بالقوه در انسانها وجود دارد، اما ظهور و بروز آن مستلزم پرورش و تربیت است. صاحبنظران تعاریف گوناگونی از خلاقیت ارائه دادهاند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: از نظر «تایلور» خلاقیت، شکل دادن تجربهها در سازمانبندیهای تازه است. «استین»۱ خلاقیت را فرایندی میداند که نتیجه آن کاری تازه باشد که توسط گروهی در یک زمان، بهعنوان چیزی مفید، رضایتبخش و قابل قبول تلقی شود.
«ورنون»۲ معتقد است که خلاقیت، توانایی شخص در ایجاد ایدهها، نظریهها، بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینههاست که بهوسیله متخصصان بهعنوان پدیدهای ابتکاری قلمداد شود و از لحاظ علمی، زیبایی شناسی، فناوری و اجتماعی با ارزش باشد.
«استنبرگ»۳ تفکر خلاق را ترکیبی از قدرت ابتکار، انعطافپذیری و حساسیت در برابر نظریاتی میداند که یادگیرنده را قادر میسازد تا خارج از تفکر نامعقول، به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن، رضایتبخشی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد بود. «مایر»۴ خلاقیت را توانایی حل مسائلی میداند که فرد پیشتر آنها را نیاموخته است.
«سیکزنتمی هال»۵ معتقد است که کارهای خلاق فرد از اجتماعی که در آن زندگی میکند جدا نیست زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست.
بهطور کلی، در خلاقیت باید به عوامل روانی، شخصیتی و محیطی، توجه کافی داشت. خلاقیت فرد، مانند اکوسیستم در زیستشناسی است که موجودات زنده را با یکدیگر و اکوسیستم آنها مرتبط میکند. اکوسیستم فرد خلاق، شامل عوامل و شرایط محیطی و مادی، تجهیزات و وسایل، شرایط زمانی و مکانی زندگی، منابع مالی، منابع حمایت کننده، عوامل احساسی و عاطفی و فکری او، اعتماد به نفس، علاقه و انگیزه، دسترسی او به منابع مطالعه و مانند اینهاست. با توجه به مطالب بیان شده، در خلاقیت مفهوم تازگی، ابتکار و عوامل شخصیتی و اجتماعی مورد تأکید صاحبنظران است. البته خلاقیت مسئلهای پیچیده است و به همیندلیل «تورنس» پس از پنجاه سال تحقیق و مطالعه در زمینه خلاقیت، گفته است: «تعریفی صریح و جامع از خلاقیت نمیتوان ارائه داد».
● اهمیت مسئله
پرینس بین ویژگیهای تفکر خلاق و عادی تفاوتهایی قائل است. از نظر او تفکر خلاق نوعاً تفکری غیرمعمول و غیرعادی است و حتی ممکن است به ظاهر غیرمنطقی بهنظر بیاید. به هر حال، تفکر خلاق تفکری است که از نظر ساختار، روش و فرایند با تفکر عادی همانند نیست. صاحبنظران توافقی کامل درباره ویژگیهای ثابت افراد خلاق ندارند. در یک بررسی، تردیف و استرنبرگ نظر صاحبنظران را درباره ویژگیهای افراد خلاق گردآوری کردند. در این بررسی، نظر شانزده صاحبنظر بررسی شد که به ترتیب تأکیدهای بیشتری که دانشمندان روی آنها داشتهاند در سطور زیر میآید.
● استفاده از دانش موجود بهعنوان پایه برای ایدههای جدید
از میان شانزده صاحبنظر، یازده نفر بر این ویژگی تأکید داشتند و بیشترین امتیاز را به آن دادهاند. مفهوم این ویژگی آن است که افراد خلاق میتوانند در مواقع ضروری و در آینده از دانش و مجموعه یادگیریهای خود به طور خلاق استفاده کنند. در واقع، قدرت انتقال یادگیری این افراد در سطحی بالاست و صرفاً از دانش خود بهعنوان معلومات و پر کردن مغز استفاده نمیکنند بلکه بهعنوان وسیلهای از آن استفاده میکنند تا مشکلات را حل کرده و ایدههایی نو بسازند تا در آینده مورد استفاده قرار گیرند.
● استفاده از بینش درونی
بینش درونی نوعی خودکاوی و تفکر است که به آن پندار درونی نیز گفته میشود. بینش درونی شاید معادل بصیرت باشد که فرد میتواند مشاهدات و تجربیات خود را از وضع فعلی و موجود به وضعی دیگر در آینده انتقال دهد و یا آیندهنگری داشته باشد.
● دیدگاههای مربوط به خلاقیت
در ارتباط با خلاقیت، دیدگاههایی متفاوت وجود دارد. برخی بر این عقیدهاند که نتیجه خلاقیت باید عینی و ملموس باشد، اما عدهای دیگر معتقدند که بیان یک اندیشه خلاق نیز رفتاری خلاق است.
مراحل خلاقیت در تمامی افراد، روندی یکسان ندارد و در افراد مختلف، متفاوت است. برخی صاحبنظران میگویند: ویژگیهای شخصیتی افراد خلاق، جنبه ارثی دارد: بعضی دیگر آن را اکتسابی و مبتنیبر یادگیری میدانند.
در مکتب «گشتالت»، بنیان تفکر خلاق بر کلگرایی استوار است. «ورتایمر»، یکی از دانشمندان بزرگ این مکتب، معتقد است که خلاقیت به تفکر کلی در زمینه حل مسئله بستگی دارد. بنابراین، لازم است مربیان تربیتی هنگام ارائه مطالب به دانشآموزان، مسئله را بهعنوان موقعیتی کلی درنظر بگیرند و شاگردان نیز برای یافتن راه حل، مسئله را در شکل کلی ببینند زیرا اگر ماده اصلی حل مسئله درک شود، میتوان آن را به شرایط دیگر انتقال داد و این تنها راه تفکر خلاق است.
● مراحل و ویژگیهای تفکر خلاق از دیدگاه ورتایمر عبارتند از:
الف) گروهبندی، در این مرحله ساختاربندی و سازماندهی مجدد، در عملیات تقسیم یا کل به کلهای کوچکتر دیده میشود که در ارتباط با هم مسئله ادراک میشود.
ب) در این مرحله، فرایند حل مسئله با تلاش برای رسیدن به روابط درونی شروع میشود و فرد سعی دارد طبیعت متقابل درونی آن را کشف کند.
پ) در تفکر خلاق، روابط برجسته و مشخص در ساختار درونی موقعیت، نقش مهمی برعهده دارند.
ت) در تفکر خلاق، ویژگی خاصی درباره معنای عملکرد بخشها وجود دارد که همان قطعیت روابط برای حل مسئله و درک و فهم فرمول است.
ث) کل فرایند، عبارت است از خط مستمر فکری و نه جمع عددی عملیات مجزا و خرد شده. هیچ گامی بهطور مطلق با عملکرد خود فهمیده نمیشود بلکه برعکس، هر گام در ارتباط با کل موقعیت معنا پیدا میکند.
پیروان مکتب گشتالت معتقدند حل مسئله از طریق بینش و بصیرت، با روش آزمایش و خطا متفاوت است زیرا در روش آزمایش و خطا، آنچه را که میدانیم به ترتیب استفاده میکنیم و تکرار آزمایش، کاهش خطا را بهدنبال دارد تا در نهایت مسئله حل شود، اما در روششناختی، راه حلی ناگهانی برای مسئلهای جدید- بدون آزمایش و خطا- پیدا میشود که مستقل از دانش و تجربه خاص افراد در ارتباط با مسئله است. «کهلر» میگوید اگر فرد صرفاً به مسائل گذشته تکیه کند، مسئله لاینحل میماند. اغلب تجارب گذشته، مانع تفکر خلاق هستند زیرا فکری که مبتنیبر تجارب قبلی است، با فکری مولد که چیزهای کاملاً تازه ایجاد میکند، متمایز است. آزمایش کهلر با میمون در قفس که باعث فکر مولد میمون برای پایین آوردن موز از بالای قفس شد، از این نوع است.
مکتب انسانگرایی معتقد است که همه افراد میتوانند از قوای خلاق خویش بهره گیرند. آنها خلاقیت را تنها به امور خارقالعاده نسبت نمیدهند. بنابراین، خلاقیت نه تنها دستاوردها بلکه فعالیتها، فرایندها و نگرشها را هم شامل میشود. «راجرز» دانشمند بزرگ این مکتب، میگوید: ظهور یک فراورده ارتباطی نوظهور در علم، از سویی از بیهمتایی فرد سرچشمه میگیرد و از سوی دیگر از مواد، رویدادها، مردم یا اوضاع و احوال زندگی. براساس این دیدگاه، برای رشد خلاقیت باید با ایجاد شرایط بیرونی، از جمله آزادی و امنیت روانی، امکان ظهور و بروز توانایی بالقوه افراد را فراهم ساخت. «راجرز» میگوید: انگیزه اصلی خلاقیت، گرایش انسان به فعالیت خویشتن، کشش به سوی گسترش، رشد، پختگی، گرایش به آشکارسازی و به کار انداختن تمام قابلیتهای ارگانیزمی یا خویشتن است. بنابراین، فرد خلاق کسی است که استعداد بالقوه انسان بودنش کامل است. راجرز برای تحقق خلاقیت، سه شرط اصلی ذیل را مهم میداند:
۱) باز بودن راه تجربه و انعطاف در برابر پندارها، باورها، ادراکها و فرضیهها
۲) ارزیابی درونی که اساس ارزیابی فرد خلاق در درون خویش است، گرچه به نظریات دیگران نیز توجه دارد
۳) طراحی فرضیههای نامعقول، قرار دادن ماهرانه عناصر در کنار ناممکنها، بیان مسائل خندهدار و انواع بازیها که منجر به نوآوری شود. قدرت بازی با عناصر و مفاهیم، یکی از مسائل مهم است.
در مکتب روانسنجی، به خلاقیت از زاویه آزمونها نگریسته میشود و تلاش میشود که خلاقیت انسانها با استفاده از ابزار و وسایل کمی، اندازهگیری شود. «گیلفورد» یکی از پیروان این مکتب، خلاقیت را تفکری واگرا میداند که جستوجویی ذهنی بوده و به دنبال تمام راهحلهای ممکن برای حل یک مسئله است.
ویژگیهای تفکر خلاق از دیدگاه گیلفورد عبارتند از:
۱) سیالی (روانی): توانایی برقراری رابطه معنیدار بین فکر، اندیشه و بیان. این توانایی به کمیت پاسخها مربوط است و راهحلهای متعددی را در برمیگیرد
۲) اصالت (ابتکار): توانایی تفکر به شیوه غیرمتداول و خلاف عادت رایج که بر ارائه پاسخهای غیرمعمول مبتنی است.
۳) انعطافپذیری: توانایی تفکر به راههای مختلف برای حل مسئله جدید
۴) بسط: توجه به جزئیات در هنگام یک فعالیت
دوینگ۶ سه ویژگی اساسی ذیل را در این زمینه مطرح کرده است:
۱) احساس جدایی عاطفی والدین نسبت به کودک
۲) تربیت آزادمنشانه
۳) گرایش قوی فکری گوناگون و وسیع والدین
افراد خلاق، نگران طرز تفکر دیگران در مورد خود نیستند. آنها به تأثیر رفتارشان بر دیگران نیز فکر نمیکنند بلکه میخواهند خودشان باشند.
افراد خلاق، از نظر شغل، سطح تحصیلات، وضعیت مالی، موقعیت جغرافیایی محل سکونت، جنسیت و مانند آن، در هیچ طبقهای نمیگنجند. آنها از لحاظ فکری با دیگران متفاوت و از لحاظ ظاهری شبیه دیگرانند. در ذیل برخی صفات شخصیتی افراد خلاق که اغلب اکتسابی و قابل یادگیری هستند، معرفی شده است:
۱) کنجکاوی: افراد خلاق حتی اگر به درجات بالای علمی برسند، درون خود آرام و قرار نداشته و در جستوجوی دانستنیهای بیشتری هستند. اگر راهی که انتخاب کردهاند به نتیجه نرسد و یا پیامد خوشایندی نداشته باشد، به جای آنکه دست از فعالیت بردارند و افسوس بخورند، سعی بیشتری میکنند تا آن را به نتیجه مطلوب برساند. افراد خلاق، بیشتر یادگیرنده هستند تا یاد دهنده، آنها در همه حال کنجکاوند.
۲) اعتماد به نفس: افراد خلاق، انگیزه فراوانی برای رشد و پیشرفت و موفقیت دارند. آنها از خود رضایت داشته و به خود اعتماد لازم را دارند. آنها گرچه در زندگی با مسائل و مشکلات مختلفی روبهرو هستند، اما به حل آنها ایمان دارند. افراد خلاق نسبت به خود تنفر نداشته و از هر لحظه زندگی لذت میبرند.
۳) داشتن هدف در زندگی: افراد خلاق، در زندگی خود احساس پوچی، بیهدفی و خلاء ندارند. آنها احساس میکنند که به دنیا آمدهاند تا رسالتی بزرگ را به انجام برسانند، از اینرو، وقت خود را تلف نمیکنند. افراد خلاق زندگی را دوست دارند.
۴) زندگی کردن با توجه به حال: افراد خلاق، به جای اینکه زندگی را در گذشته و آینده جستوجو کنند، به حال توجه داشته و از آن لذت میبرند. این افراد، همیشه و در همه حال، از زندگی لذت میبرند زیرا انتظار برای لذت بردن در آینده، عملی نابخردانه است.
● موانع خلاقیت
برخی موانع خلاقیت و مشکلات آن از خود فرد ناشی میشود و برخی دیگر به عوامل اجتماعی ارتباط دارد. «بورینگ»۷ معتقد است که پیشرفت دانش، کار ذهنهای خلاق است، اما هر ذهن خلاقی که در پیشرفت علم سهمی دارد، با محدودیت روبهروست.
اولین محدودیت، عدم آگاهی است زیرا هر اختراع به شرطی صورت میگیرد که راه آن توسط اختراعات دیگر باز شده باشد. اختراع و پذیرش آن، با عادات فکرهای فرهنگ یک منطقه و دوره خاص یا روحیه فرهنگی زمان نیز محدود میشود. اندیشهای که در دورههایی از تمدن عجیب مینماید، یکی دو قرن بعد، احتمالاً بسادگی بهعنوان واقعیت پذیرفته میشود. بروز تغییرات تدریجی دستکم در مورد اندیشههای اساسی به قاعده تبدیل شده است.
«آمابیل»، دانشمندی که با ۱۲۰ دانشمند مصاحبه کرده است، عوامل محیطی زمینهساز خلاقیت را اینگونه معرفی کرده است: آزادی، منابع کافی، وقت کافی، جو مناسب و طرح تحقیق مناسب. در همین زمینه، وی عوامل مانع خلاقیت را شامل: محدودیتها، جو نامساعد، وقت ناکافی، طرح تحقیق ضعیف و رقابت میداند.
جنبههای شخصی و فردی مطلوب از دیدگاه دانشمندان در فرایند خلاقیت، شامل: انگیزه درونی، تخصص در زمینه موردنظر، تجربه لازم، تواناییهای شناختی، داشتن شهامت و ویژگیهای شخصیتی متنوع است. عوامل و موانع فردی و شخصی نیز عبارتند از: عدم تجربه کافی، نداشتن انگیزه، انعطاف نداشتن، انگیزه بیرونی به جای انگیزه درونی و عدم مهارت اجتماعی. بنابراین، اگر بخواهیم موانع خلاقیت را عمیقتر و جزئیتر مورد بررسی قرار دهیم، بهتر است موانع را به دو دسته «موانع فردی» و «موانع بیرونی» تقسیم کرده و عوامل هر دسته را مطالعه کنیم.
الف) موانع فردی
۱) عادت: فرد اگر در حل مسائل، روشی را انتخاب کند که فقط در چارچوبی خاص قرار گیرد و بخواهد بر طبق همان الگو مشکلات را حل کند، به آن عادت کرده و بدون تفکر و تعمق لازم به حل مسائل میپردازد. در واقع او فکر خود را محدود کرده و به خلاقیت که لازمهاش تفکر و تعقل است، نخواهد رسید.
۲) ترس از عدم موفقیت: با توجه به این واقعیت که اگر نتایج بهدست آمده از اعمال انسانها موفقیتآمیز باشد، فرد موردتشویق قرار میگیرد و در غیر این صورت، با تنبیه و توبیخ روبهرو میشود، افراد به دنبال اموری میروند که موفقیت بههمراه داشته باشد. از اینرو، از ریسک کردن که لازمه خلاقیت است، دوری میکنند که این امر مانع خلاقیت و آزمایش راههای گوناگون است.
۳) عدم انعطافپذیری: یکی دیگر از موانع خلاقیت این است که افراد در چارچوب و قالبی مشخص، فکر و عمل میکنند و به جهات مختلف، توجه ندارند. این مسئله موجب محدودیت فکری آنها میشود. گاهی تعصب و پیشداوری، مانع ارزیابی صحیح شده و به خلاقیت نمیانجامد.
۴) عدم اعتماد به نفس: در برخی مواقع، افراد از توانایی و استعدادی بالا برخوردارند، اما جرئت، شهامت و اعتماد به خود ندارند، فکر میکنند که نظرشان اشتباه است و حتی از بیان آن خودداری میکنند. این نگرش باعث میشود که خود را باور نداشته و احساس خودکمبینی، حقارت، کمرویی و بهطور کلی ویژگیهای شخصیتی منفی، پیدا کنند. عدم اعتماد به خویشتن، مانعی بزرگ برای بروز خلاقیت است.
۵) دوری از موقعیتهای مبهم: در بسیاری موارد، انسانها از امور و موقعیتهای پیچیده و مبهم دوری میکنند و بهدنبال روشها و راهحلهای مطمئن و بدون دردسر میگردند. آنها ابهام و اشکال در امور را نمیپسندند و نمیخواهند ذهن خود را مغشوش کنند. حال اینکه عنایت به موقعیتهای مبهم و پیچیده، یکی از ویژگیهای انسانهای خلاق است.
ب) موانع بیرونی
۱) آداب و رسوم: در بسیاری موارد، آداب و رسوم و سنن اجتماعی، افراد را مجبور میسازند بر طبق الگوها و خواستههای فکری و رفتاری جامعه عمل کرده و به غیر از آن، فکر نکنند. این جبر اجتماعی و ایجاد محدودیت و سنتپرستی که گاهی با انحرافات نیز همراه است، تعصب خاصی ایجاد میکند که مانع خلاقیت بوده و جلوی ایجاد الگوی تازه را میگیرد.
۲) همرنگی: در برخی موارد، افراد از اینکه با دیگران تفاوت داشته باشند، هراس دارند. از اینرو، رأی و عقیده خود را مطابق با دیگران ساخته و راهی را انتخاب میکنند که دیگران در آن مسیر باشند. این عامل، باعث میشود که آنان در چارچوبی عمل کنند که دیگران نیز عمل کردهاند. بنابراین، جلوی ابتکار و خلاقیت که لازمه آن پاسخهای غیرمعمول است، گرفته میشود.
۳) قوانین و مقررات: گرچه رعایت قوانین و مقررات بر هر فرد واجب است تا نظم در جامعه حکمفرما باشد، اما گاهی عدم انعطاف در قوانین، مانع رشد تفکر خلاق است. مثلاً، قوانین آموزشی در تعلیم و تربیت بدون توجه به تفاوتهای فردی، مانعی برای بروز خلاقیت دانشآموزان است.
۴) شغل: برخی مواقع، فعالیتهای یکنواخت درشغل و حرفه، باعث میشود تا فرد به آن فکر نکرده و از روی عادت- بهصورت مکانیکی- بدون تعمق و تفکر به امور زندگانی بپردازد. علاوهبر آن، خستگی و کمبود وقت، اجازه فکر کردن را به فرد نمیدهد. بنابراین، خلاقیت که از ویژگیهای آن عدم یکنواختی است، رعایت نشده و مسئولیتهای اداری و شغلی، جلوی خلاقیت فرد را میگیرد.
۵) نگرانی و ترس از عدم استقبال اجتماعی: امور خلاق که جنبه نوآوری داشته و تازه و جدید هستند، ممکن است ابتدا مورد توجه اجتماع قرار نگیرند. افرادی که از تحقیر و سرزنش ترس داشته باشند، دست از تفکر خلاق برمیدارند. تاریخ، دانشمندان بسیاری را به خود دیده است که مورد تمسخر، تحقیر و توهین قرار گرفتهاند. ترس و نگرانی، مانعی برای خلاقیت است. این مسئله را در تعلیم و تربیت نیز میتوان مشاهده کرد. «تورنس» میگوید: «در بیشتر کلاسها، دانشآموزی که ایده یا محصولی غیرعادی را ارائه میدهد، در معرض خطر قرار میگیرد. او باید بسیار شجاع باشد تا بر ایده خود پافشاری کند زیرا این چنین ایدههایی را اغلب افراد، مسخره کرده و احمقانه و عجیب قلمداد میکنند.»
● نتیجهگیری
خلاقیت در سنین مختلف امکانپذیر است و هر فردی میتواند از استعدادهای خود بخوبی استفاده کند، مشروط به اینکه از دوران کودکی استعدادهایش پرورش یافته باشند.
در ارتباط با سن و خلاقیت دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی شواهد نشان میدهند که جوانان خلاقترند زیرا انرژی بیشتری دارند، قدرت جسمی و انگیزه پیشرفت آنان بسیار بالاست و درصد کنجکاوی و تجسس آنها نیز زیاد است. برخی دلایل دیگر، حاکی از آنند که افراد مسن خلاقترند زیرا تجربه بیشتری دارند و دانش آنها بالاتر است. این دیدگاه، طرفداران بیشتری دارد.
بررسی و مطالعه زندگی انسانهای خلاق حاکی از آن است که خلاقیت هنگامی به شکوفایی میرسد که شخص بتواند بین آنچه در درون دارد و آنچه که از محیط میآموزد، ارتباط برقرار کند. برای رشد و گسترش خلاقیت، مربیان تربیتی باید به این نکات توجه کافی داشته باشند: سؤالات بحثانگیز مطرح کنند، از وسایل کمک آموزشی بهره بگیرند، ارتباط مسائل درسی را با واقعیتهای زندگی بیان کنند، از محرکات مختلف تصویری، صوتی و نموداری استفاده کنند، به تخیلات دانشآموزان اهمیت دهند، اعتماد به نفس آنها را تقویت کنند، احساس آرامش در آنها ایجاد کنند، مطالب درسی را با مطلب قبلی و تجارب دانشآموزان تنظیم کنند، فعال بودن دانشآموزان در جریان درس را مورد توجه قرار دهند، فرصت فکر کردن به دانشآموزان بدهند، تحقیق و جستوجو را تقویت کنند، به درک و فهمیدن بیش از حفظ کردن عنایت داشته باشند، به افکار و عقاید دانشآموزان احترام بگذارند، از پاسخها و سؤالات عجیب و غریب و بیربط دانشآموزان ناراحت نشوند و از آن استقبال کنند، به کیفیت یادگیری اهمیت بدهند، روش بحث و گفتوگو را انتخاب کنند، برخی مواقع از خود دانشآموزان بخواهند مسائلی را مطرح کنند، به راهها و جوابهای مختلف توجه کنند و قدرت تجزیه و تحلیل و انتقادی بودن را در دانشآموزان رشد دهند.
نویسنده : سید ابوالفضل جعفری نژاد
پانوشتها
۱ . Stein
۲ . Vernon
۳ . Stenberg
۴ . Mayer
۵ . Cikzentmihalyi
۶ . Dewing
۷ . Boring
منابع
۱ . گنجی، حمزه «بهداشت روانی»، تهران: ارسباران، ۱۳۷۶.
۲ . استیفن پی. رابینز و دیوید ای.دی سنزو، «مبانی مدیریت»، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۰
۳ . ترزا ام. امابایل، «خلاقیت را چگونه از بین ببریم»، مترجم: حسین حسینیان، مجله تدبیر، شماره ۱۰۳، خرداد ۱۳۷۹
۴ . میرکمالی، سیدمحمد «مشارکت در تصمیمگیری در امور آموزشی و همبستگی آن با اثربخشی و کارایی سازمانهای آموزشی»، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره ۴۷، ۱۳۷۵
۵ . آقایی فیشانی، تیمور «خلاقیت و نوآوری در انسانها و سازمانها»، تهران: نشر ترمه، ۱۳۷۷
اسبورن، الکس اس. «پرورش استعداد همگانی ابداع و خلاقیت»، ترجمه حسن قاسمزاده، تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۷۱
انتخابات سعید جلیلی مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 ایران پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ریاست جمهوری قالیباف انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 ستاد انتخابات کشور
تهران قتل هواشناسی آموزش و پرورش شهرداری تهران سازمان هواشناسی پلیس محیط زیست عربستان بارش باران سیل ازدواج
قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا دولت سیزدهم خودرو دلار حقوق بازنشستگان بازار خودرو بورس بازنشستگان قیمت سکه بانک مرکزی
سینما دفاع مقدس سینمای ایران رسانه ملی بازیگر علیرضا قربانی تلویزیون کتاب موسیقی شهید سریال رامبد جوان
هوش مصنوعی ماهواره الکترونیک وزیر علوم باتری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه آمریکا جو بایدن فلسطین روسیه دونالد ترامپ جنگ غزه لبنان ترکیه ترامپ
پرسپولیس استقلال فوتبال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس لیگ برتر علیرضا بیرانوند بازی باشگاه استقلال آلمان سپاهان نقل و انتقالات
الکامپ نمایشگاه الکامپ ربات سرعت اینترنت موبایل اینترنت فناوری وزیر ارتباطات عیسی زارع پور فیبر نوری گوگل
کاهش وزن گردش خون سرطان سکته مغزی قند خون فشار خون گرمازدگی ریزش مو