شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
توسعه نیافتگی, نفت و دولت
برخی از كارشناسان معمولا از نفت بهعنوان یكی از موانع عمده تحقق توسعه در ایران و بسیاری از دیگر كشورهای نفتخیز جهان یاد میكنند. این موضوع كه واقعا نفت چقدر در ایجاد اقتصادهای بسته و متكی بر نفت در منطقه خاورمیانه بویژه ایران نقش داشته است، مورد مناقشه است.
اوضاع سیاسی و اقتصادی كشورهای نفتخیز كه متكی بر اقتصاد تكمحصولی هستند، گاه چالشهای عینی بسیاری فراروی دولتهای مزبور، در راه تامین توسعه به وجود میآورد. به نظر میرسد بیشتر این كشورها در چند ویژگی عمده از جمله اقتصادهای غیررقابتی و متمركز دولتی یا شبهدولتی، اقتصاد تكمحصولی و بیتوجهی به حقوق مردم مشترك هستند.
عمده نظریهپردازان و كارشناسان اقتصاد سیاسی در مورد وجود نفت و تاثیرات آن بر اقتصاد كشورها همرأی نیستند. اكثریت با این نظر كه نفت در واقع، هم نوعی تهدید و هم فرصت است، موافقند. تهدید است به این دلیل كه نه فقط در ایران، بلكه در كل خاورمیانه، بهعنوان یك تهدید جدی برای مردمسالاری و دستیابی ملت به حقوق اولیه انسانی، خود را نشان داده است. از سوی دیگر نفت، قاعدتا میتواند یك فرصت بزرگ ملی برای كشور دارنده آن باشد. مثلا فروش نفت در ایران خواه ناخواه باعث گسترش مظاهر شهرنشینی و ارتقای سطح زندگی مردم شده است. با تكیه بر فروش نفت بود كه مدرنیته تا حدودی به كشورهای نفتخیز وارد شد. اگر بپذیریم كه اصولا هر توسعهای در جهان حداقل به دو پارامتر اساسی نیازمند است، یكی توسعه فناوری، دیگری توسعه سرمایهگذاری آزاد و بنیادین، پس درآمد حاصل از فروش نفت میتوانست به عنوان پارامتر سرمایه، بسیار بااهمیت به شمار آید و با تامین زیرساختهای لازم توسعه همهجانبه منجر به جهشی شود تا به سرعت فاصله ما نسبت به كشورهای توسعهیافته بسیار كمتر از آنچه اكنون هست، شود.
نفت، بهعنوان یك عامل اقتصادی موثر، در سرنوشت كشور ما نقش مهمی داشته است، ولی این نقش، یك نقش دوگانه بوده، یكی اینكه به هر حال یك منبع جدید مالی را در اقتصاد این كشورها قرار داده و زمینهساز پیشرفت و توسعه و دموكراسی در ایران بوده است، ولی در عین حال این نفت عاملی شد برای رشد اقتصاد تكمحصولی و دولتی كه عواقب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیچیده و دردناك خود را برای مردم ایران، در پی داشت و دارد، چرا كه حكومتهای متكی بر منابع نفتی، نوعی بینیازی از جامعه و مردم را احساس میكنند، اما در تقاطع این نقش دوگانه نفت (تهدید و فرصت) بوده كه جوامع اینگونه كشورها توانستهاند به درجاتی از توسعهیافتگی دست یابند، یعنی از یك سو توسعه صنعتی، باعث گسترش روح آزادیخواهی و پیشرفت در كشورها شده و از سوی دیگر نفت منبع عظیمی را در اختیار حكومتهایی قرار داده كه هیچ تمایلی برای بهرسمیت شناختن دموكراسی نداشته و نسبت به حق رای و نقش و جایگاه مردم در فعالیتهای آزاد اقتصادی - اجتماعی و پویایی آن بیتوجه هستند.
گروهی از كارشناسان ادعا میكنند نفت و توسعه قابل جمع نیست و دلیل آن را در عدم تحركهای جدی دموكراتیك در كشورهای متكی بر درآمدهای نفتی عنوان میكنند. منتقدان میگویند مدرنیته متكی بر یك سری مبانی انسانشناسانه و معرفتشناسانه است. این كشورها توانستهاند برخی زمینههای جامعه مدرن را ایجاد كنند، ولی این موضوع تغییر چندانی در مبانی اندیشه انسان سنتی این جوامع ایجاد نكرده است.
در حكومتهای مدرن این شهروند است كه با تكیه بر اقتصاد برنامهریزی شده آزاد و پرداخت مالیات، حكومت را اجیر خود میكند و به عبارتی حكومت، مدیون شهروند است، اما در كشورهایی مانند ایران، با پول نفت، دولت احساس دینی نسبت به ملت نمیكند، بنابراین عامل بهرهمندی از ثروت نفت اگر نه عاملی اصلی، بلكه میتواند تقویتكننده ایجاد مانع برای تكوین دموكراسی در كشورهای نفتخیزی نظیر ایران باشد. نفت نه فقط در ایران، بلكه در كل خاورمیانه عامل ایجادكننده دولتهای قدرتمند خودمحور یا اجتماع و اقتصاد دولتمدار بوده است.
در كشورهای نفتخیز متكی بر درآمد نفت، دولت كارفرمای اصلی است و بر اقتصاد به شكلی كاملا بسته و غیررقابتی مسلط میباشد. عمدتا در اینگونه كشورها روند همه بخشهای اقتصادی - اجتماعی به صورت سنتی و عقبمانده جریان داشته و برنامهریزی و سرمایهگذاری بنیادین و پویا در آن بسیار كمرنگ دیده میشود و حتی در مقایسه با آن دسته از كشورهای توسعهیافته كه درآمدی مشابه كشورهای در حال گذار دارند (بویژه درخصوص نفت)، هزینههای دولت در مناطق نفتخیز در حال توسعه سهم بسیاری از تولید ناخالص ملی را تشكیل میدهد. در چنین كشورهایی دولت نقش عمدهای در اقتصاد دارد، اما بخش قابل ملاحظهای از فعالیت و منابع اقتصادی نیز خارج از كنترل دولتی با یك ساختار بازار آزاد قرار میگیرد. بدین ترتیب، میزان قابل توجهی از فعالیت اقتصادی در حوزه غیررسمی صورت میگیرد.
تاثیر اقتصاد غیررسمی را نیز میتوان در وابستگی شدید به رانتهای دولتی، بهعنوان منبع اصلی درآمد مشاهده كرد. این وضعیت به نوبه خود مانع ظهور كشورهایی با توسعه پایدار شده و دولت و ملت نمیتوانند در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به درستی سهیم شده و یا حتی ملت نمیتواند دولت را در تنظیم حقوق، مسوولیتها و تكالیفش مورد سوال قرار دهد و مادامی كه درآمدهای نفتی ادامه دارد، دولتها تنها به آن دسته از تقاضاهای مردم پاسخ خواهند داد كه برای حفظ قدرت و موقعیتشان ضروری باشد. در حالی كه توسعه اقتصادی از طریق ثروت نفت، میتواند بهعنوان پیشدرآمدی برای توسعه سیاسی، اجتماعی و نهادسازی برای جامعهای دموكراتیك باشد.
به همین دلایل در كشورهای مورد بحث، دولتها حتی از جریان آزاد اطلاعات جلوگیری كرده و هرگونه تفكر، تجربه و تبلیغی كه پایههای فكری و سیاسی حكومتكنندگان را افشا كند، به مثابه تهدید امنیت ملی جلوه میدهند. چنین معاملهای موجب میشود بین جامعه و دولت نوعی فاصله اجتماعی ایجاد شود و مردم به دلایل متعدد از ابراز خود و هرگونه نظارت در اعمال دولت پرهیز كنند.
نادر هوشمندیار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست