جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اعتماد به نفس


اعتماد به نفس

حکومت کردن در کشوری که رسانه‌ها از بام تا شام ساز مخالف کوک می‌کنند و اپوزیسیون سیاسی حتی نیمه‌شب هم زبانه آتش مخالف‌خوانی‌ها را پردامنه می‌کند، بی‌شک نیازمند «اعتماد به …

حکومت کردن در کشوری که رسانه‌ها از بام تا شام ساز مخالف کوک می‌کنند و اپوزیسیون سیاسی حتی نیمه‌شب هم زبانه آتش مخالف‌خوانی‌ها را پردامنه می‌کند، بی‌شک نیازمند «اعتماد به نفس» است. همین اعتماد به خویش است که هوگوچاوس را همچنان در کرسی ریاست‌جمهوری ونزوئلا حفظ کرده است وگرنه از عهده کمتر کسی برمی‌آید که از مقابل صفحه نمایش چندین تلویزیون خصوصی که گویی وظیفه‌ای جز مخالف‌خوانی با او ندارند بگذرد، لبخند زند و به تلویزیون دولتی خویش بسنده کند و خود آنقدر بر صفحه نمایش همین رسانه دولتی ظاهر شود و سرانجام به تنهایی توانا باشد تا آه از نهاد مخالفان بلند کند! حامیان پرشمارش‌اش ستایشگران بی‌چون و چرای قدرتی هستند که اعتماد به نفس به او بخشیده و مخالفان پرتعدادش هم منتقدان اعتماد افزون او به توانایی‌های خویش و البته ناظران این بازی نه خنده دوستداران را می‌بینند و نه گریه دشمنان را که آنان نظاره‌گر «جلوه‌نمایی غرور و خودبزرگ‌بینی» در سخن و عمل هوگوچاوس‌اند و بس. اینجاست که حتی دشمنانش ـ همان‌هایی که برای مخالف‌خوانی با او تلویزیونی خصوصی تاسیس کرده‌اند ـ هم گاهی مجبور می‌شوند تا بر صفحه نمایش ظاهر شده و درباره او اینگونه اعتراف کنند: «می دانید! یک هوگوچاوس در میان نیست، در تمام قصه‌هایی که درباره‌اش شنیده‌اید، ذره‌ای حقیقت وجود دارد. کمونیست، عوام‌گرا؟ چیزی در آن است. قدرت‌طلب، شروری فاشیت‌باور؟ ذره‌ای از حقیقت. نئولیبرال؟ این هم حرفی است آدمی عمل‌گرا؟ نمی‌شود جز این گفت. چاوس شخصیتی است که می‌آورد. در وجودش آدم‌های زیادی منزل کرده‌اند. هم روبسپیر است و هم دانتون. امروز نه هوگوچاوس که پدیده «چاوس» مساله‌ای است مهم و فوق‌العاده.» و کمی آنسوتر هوگوچاوس لبخندی از سر رضایت می‌زند و شاید زمانی بعدتر به دوستان سیاسی خویش در دیدارهای دیپلماتیک توصیه کند که: «با اعتماد به نفس می‌توان مخالفان را به ستوه آورد. فقط باید تحمل کرد و کار خود از پی گرفت.»

□□□

برای ما مردمان خاورمیانه، اعتماد به نفس زمانی فضیلتی گم شده بود و زمانی دیگر نیرویی ویرانگر. زمانی با بغض، به خودکوچک‌بینی حاکمان می‌نگریم و فرصت‌هایی که از پی می‌رود و زمانی دیگر با بهت «خودبزرگ‌بینی» حکومتگرانی دیگر را نظاره می‌کنیم و آسیب‌هایی که از ورای آن رهاوردمان می‌شود. به تاسف ما، تبلور عینی «اعتماد به نفس» بر مفهوم مثبت آن را هنوز آنگونه که باید به چشم ندیده‌ایم که یا آن را نداشته‌ایم یا اعتمادی نه از سرشناخت به خویشتن داشته‌ایم. زمانی نه چندان دور بود که سرمایه اجتماعی را به رییس دولتی بخشیدیم که نه سرمایه اجتماعی پشتوانه خود را باور کرد و نه به توانایی خویش اعتماد داشت و زمانی دیگر نظاره‌گر بازی حکومت‌گری دیگر شده‌ایم که در باور و توهم خویش، سرمایه‌ای اجتماعی می‌سازد و از پی آن اعتماد به نفس خود افزون می‌کند و اعتماد جامعه از خود را کاستی می‌بخشد.

□□□

روانشناسان می‌گویند که اعتماد به نفس قدرتی است که توانایی‌ها و اقتدار فرد را دوچندان می‌کند و در مقابل جامعه‌شناسان انذار می‌دهند از نمایش اقتدار و توانایی برآمده از اعتماد به نفس که اعتبار اجتماعی را همراه خویش ندارند. اما نه تعریف روانشناسان و نه هشدار جامعه‌شناسان به کار سیاستمداران نمی‌آید که گویی آنان را در نوسان میان کوچک‌بینی و بزرگ‌بینی خویش، میانه‌ای با ظرفیت‌های اجتماعی‌شان نیست.

مریم شبانی