شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

از دارابینیان تا برانكو


از دارابینیان تا برانكو

تیم ملی از امروز فراموش می شود تا ۴ سال آینده, هر اتفاق كوچك و بزرگی در این چند سال آینده مهم نیست برای ارزیابی بعدی باید منتظر حضور در آفریقای جنوبی باشیم و آنجا بفهمیم كه بعد از اخراج برانكو و دستیارانش كه انحصار فوتبالی را برای خودشان به وجود آورده بودند چه اقدام مثبتی انجام شد و تا چه حد پیشرفت كرده ایم اما واقعیت این است كه در بر روی همان پاشنه می چرخد و به همان سمت باز می شود

از امروز در بر روی همان پاشنه ای می چرخد كه همیشه می چرخیده. دوران جادوگری و پدیده بودن و ستاره سازی تمام شده است. فقط حجم خبری به وجود آمد و همه را سرگرم و عده ای را سردرگم كرد كه واقعاً واقعیت فوتبال ما چیست و قرار است بر اساس كدام حقیقت روشن به آینده ای خوب امیدوار باشیم.

تیم ملی از امروز فراموش می شود تا ۴ سال آینده، هر اتفاق كوچك و بزرگی در این چند سال آینده مهم نیست. برای ارزیابی بعدی باید منتظر حضور در آفریقای جنوبی باشیم و آنجا بفهمیم كه بعد از اخراج برانكو و دستیارانش كه انحصار فوتبالی را برای خودشان به وجود آورده بودند چه اقدام مثبتی انجام شد و تا چه حد پیشرفت كرده ایم. اما واقعیت این است كه در بر روی همان پاشنه می چرخد و به همان سمت باز می شود.

برای تغییر و چرخش در فقط تعویض لولا و جوشكاری كافی نیست. شرایط امروزی فوتبال ایران و حتی در سطح كلان تر دخالت مستقیم سازمان تربیت بدنی حكایت این لولا و جوشكاری را دارد كه لولای آن همین مدیران و بدنه اصلی فوتبال هستند و جوشكاری هم اقدامات سریعی است كه قرار است برای رفع و رجوع اشتباهات و اشكالات این ۴ ساله انجام شود. اما از امروز باید ناامیدانه به تمام اتفاقات نگاه كرد. اگر می گوییم ناامید به تحول بعدی هستیم به این دلیل است كه بازخوردهای بعد از باخت، تعبیر و تفسیر ها در همان سطح ابتدایی متوقف شده است و هنوز كسی در این میان اقدام بزرگ انجام نداده است.

به همین فوتبالی نگاه كنیم كه از امروز باید زندگی كند و تحولات اولیه بعد از شوك شكست را به وجود بیاورد. اگر قرار است چرخش درهای فوتبال به منظرهای بهتر و امیدبخش باز شود باید معماری این خانه عوض شود و معماری احتیاج به معمار بزرگی دارد كه آگاه و هنرمند باشد. شما فقط كمی به اخبار این چند هفته توجه كنید تا بدانید كه فوتبال ما به چه سمتی حركت می كند چه در تیم ملی و چه در سطح باشگاهی.

● مربی تیم ملی

برانكو رفته است و ویرانه ای از خود به جا گذاشته كه در آن اختلاف بین بازیكنان به وجود آمده است و مدعیان بیشتری پیدا می شوند. اما برای همین ویرانه بعد از حذف، مربیان زیادی منتظر هستند تا روی این نیمكت بنشینند و به آرزویشان برسند. برای اینكه این در بر روی همان پاشنه نچرخد باید چه كار كرد؟ آدم هایی كه احساسی هستند و زود تصمیم می گیرند.

خیلی زود اسم مربیانی را می آورند كه برای این نیمكت كوچك هستند اما اصرار دارند كه آنها را به آرزویشان برسانیم. تیم ملی ایران اگر می خواهد پیشرفت كند و توانایی هایش را باور كند می بایست یك مربی بزرگ داشته باشد؛ كسی كه از تمام فوتبال ایران بزرگتر باشد و امضایش در دنیا مورد تایید همه باشد. اسم بردن از این مربیان كوچك فقط تكرار مكررات است. امروز از آری هان حرف می زنند. آیا او واقعاً كاندید خوبی برای این تیم ملی ایران است؟

اگر خواسته مان در اندازه آری هان است پس بهتر است از او سئوال كنیم كه چگونه بازیكنی به نام «رافائل» را برای پرسپولیس انتخاب كرد؟ كسی كه در لیگ فنلاند بازی می كرده و ۶ ماه بازی نكرده است! آیا این انتخاب كوچك آن هم برای یك تیم باشگاهی جای سئوال ندارد و به درستی انجام گرفته است؟ آیا از همین قدم اول ریشه های انحصارطلبی در آری هان وجود ندارد؟ آیا به صرف اینكه او بازیكن بزرگی بوده می توان او را مربی بزرگی دانست؟

كاندیدای دوم دنیزلی است، مربی ناكارآمدی كه همه جام ها و افتخارات را با تیم پاس از دست داد و حالا بر اساس كدام متر و ارزیابی او می تواند برای فوتبال ایران سرنوشت ساز باشد. ماجرای او برای انتقال نكونام و دخالت در این امور او را هم در جایگاه كسی قرار می دهد كه منفعت های مالی او را می تواند به هر سمتی بكشاند. نفر سومی برای این جایگاه فعلاً وجود ندارد. اما گر واقعاً می خواهیم پیشرفت كنیم، به دنبال مربیان كوچكی كه با تبلیغات وسیع مثل یك غول برایمان تصویر سازی شده اند نرویم. در مورد برانكو هم لقب پروفسور و دكتر و این چیز ها داده اند اما این فوتبال احتیاج به مربی دارد كه همه به بزرگی و اعتبار او ایمان داشته باشند.

● مربی باشگاهی

فقط این را بگوییم كه كدام فوتبالی با چنین مربیانی پیشرفت می كند؟ در حالی كه باشگاه ها بدنه اصلی تیم ملی هستند در آن هیچ اقدامی متناسب با برنامه های فوتبال ملی انجام نمی شود. آیا آمدن دارابینیان به این فوتبال كمك می كند؟

كسی كه در دوره آخر كار خود مربی تیم امید ذوب آهن بوده چه عامل مهم و سرنوشت سازی برای این فوتبال است كه در جام جهانی فهمید به برنامه چهار ساله فوتبال- باشگاهی- ملی خود باخته است. بازگشت لوكا بوناچیچ كه سابقه فوتبال عصبی و به هم ریز را داشته، قدم بزرگی محسوب می شود؟ ابقای نیكولیچ كه در یك سطح معین می ماند برای بازپروری ستاره های خوزستانی كافی است؟ فكر می كنید بودن مربی ای مثل بگوویچ كه سرمایه های پرسپولیس و پگاه را دود داده منطقی است؟ فررای بلژیكی كه قرار است به ایران بیاید در این چند سال كجا بوده است؟ آیا از دسته دوم بلژیك می توان راهی برای پیشرفت فوتبال ایران پیدا كرد؟ حتماً می خواهید بدانید كه چرا از مربیان ایرانی حرفی زده نمی شود؟

به این دلیل ساده كه بهترین مربی سازنده اش (غلام پیروانی) هنوز شجاعت این را پیدا نكرده است تا خودش را در میدانی بزرگتر و تیمی بزرگتر آزمایش كند و به كم و بدون حاشیه علاقه بیشتری دارد. فرهاد كاظمی كه به عنوان مربی جوان و مستعد شناخته می شد، هنوز هیچ استعدادی برای یادگیری یك زبان خارجی ندارد تا اطلاعات بیرونی این فوتبال بین المللی را بتواند استفاده كند ولی به جای آن ترجیح می دهد در بازار داخلی كار كند و با دوستانش از تیمی به تیم دیگر برود. از فیروز كریمی هم خبر می دهند كه دوره كاری او با تیم های جدیدش چندان طولانی و جذاب نیست و تكراری است. آیا فكر می كنید برای تیمی كه بخواهد ۴ سال آینده به مصاف برزیل و آرژانتین و مكزیك و... برود كاظمی و كریمی كفایت می كند.

فوتبال دنیا به سرعت پیشرفت می كند و ما هنوز در همان سطح كسل كننده قبلی هستیم؛ روی همان پاشنه ای كه ۴ سال قبل در ها می چرخید. اگر برای این فوتبال قرار است كاری انجام شود باید از مربیان باشگاهی شروع كرد. حتی در سطح مربیانی كه امروز پول های هنگفتی می دهند باید بازنگری انجام شود. در واقع انقلاب فوتبال ما از اینجا شروع می شود و بعد باید به دنبال اتفاق بزرگ جهانی باشیم. آیا مدیران فوتبالی و باشگاهی ما این مسائل را درك می كنند؟



همچنین مشاهده کنید