جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
خاستگاه تمدن های کره خاکی
![خاستگاه تمدن های کره خاکی](/web/imgs/16/145/rb9s11.jpeg)
● طومار نمایش ایرانی
ایران یکی از کهنترین تمدنهای جهان است. در اسناد باقیمانده و در آئینهایی همچون سوگ سیاوش، میرنوروزی، کوسه بر نشین، حضور پیک بهاری و ... ذوق نمایشی ایرانیان به اثبات رسیده است.
در دوران پس از اسلام با ظهور برخی نگرشها و تفاسیر عرفانی، گونههای نمایش سنتی امکان ظهور یافت. بخصوص در دوران صفوی که اشکال سنتی نمایش نظم و نسجی مییابد و نمایش تأثیرگذار شبیهخوانی فراهم میآید. دستههای مطربی و هنر نقالی تقویت میگردد. در این جا به معرفی مختصر گونههای نمایشی پرداخته میشود.
● نقالی [نقل نمایش]
شاید بتوان گفت یکی از کهنترین هنرهای رایج بوده. نقالی به دلیل وجود قصههای گوناگون موجود در ادبیات شفاهی اقوام گوناگون ساکن در این سرزمین گسترش یافت. اما در کتاب نمایش در ایران آمده است: مفهوم نقالی میگوید: «نقل یک واقعه یا قصه، به شعر یا به نثر، با حرکات و حالات و بیان مناسب در برابر جمع نقالی از آن جهت که قصد القای اندیشه خاصی را با توسل به استدلال ندارد، و تکیه آن بیشتر بر احساسات تماشاگران است تا منطق ایشان، نیز از آن رو که موضوع آن داستانها و قهرمانان بزرگ شده فوق طبیعی هستند، و یا قصد واقعبینی صرف را ندارد، با خطابه متفاوت است.»
اساساً نقالی جهت برانگیختن هیجانها و عواطف شنوندگان و بینندگان توسط یک بازیگر که او را نقال میگفتند، اجرا میشد. در دوران صفوی به تدریج انواع نقالیهای رسمی مذهبی از جمله حملهخوانی، روضهخوانی، پردهداری، صورتخوانی و سخنوری (نوعی مناظره تحول یافته مقابلههای مناقب خوانی و فضایل خوانی است)
حمله خوانی عبارت است از نقل قسمتهایی یا وقایع مختلفی از کتاب «حمله حیدری تصنیف میرزا محمد رفیع باذل). او شاعری ایرانی بود که به هندوستان مهاجرت کرد.
● نقال
نقال یک چهره اصیل بازیگری در نمایش ایرانی است. واقعهخوانی نیازمند تخصص و اصول و سنن است. هر نقال متخصص در کاری همچون حمزهخوانی، حمله خوانی، شاهنامهخوانی و ... است.
نقال باید بداند کجای قصه برای مردم هیجانانگیز است و چگونه بگوید تا بیشتر مردم را برانگیزد و از مهارتهایی که برای برانگیختن هیجان نقال بهکار میگیرد میتوان به بهوجود آوردن و قصههایی در بیان، آهنگ دادن به کلام، بالا و پائین بردن بموقع دست و سر،
کش دادن مطلب، گاه نجوا کردن و بیصدا فریاد کشیدن، گاه لرزندان صدا و نیز عوض کردن صدا، خصوصاً کوفتن کف دستها به هم و
پا بر زمین زدن و معلق نگه داشتن واقعه در جایی حساس و ... اشاره کرد. به واسطه مکتب نقالی بود که در قرنهای اخیر روش بازیگری یک نمایش نوظهور یعنی «تعزیه» شکل میگیرد.
● روضهخوانی
شکل دیگری از نقالی مذهبی است که داستانها و حوادث بیشتر مربوط به وقعه طف و ماجرای کربلا توسط روضهخوان بر منبر بیان میشود، اساساً دنبالهروی مناقبخوانی است. معمولاً روضهخوانان را به «واعظین» و «ذاکرین» تقسیم میکنند و میگویند که کار اصلی واعظین ارشاد مردم و کار اصلی ذاکرین بیان وقایع و حوادث مذهبی (ذکر مصیبت) بوده است. بنابراین نقالان از گروه ذاکرین بودند.
داشتن صدای خوش و اطلاع از موسیقی پایه و تسلط بر موضوع، شناختن روحیات تماشاگران و بافتن کلمات به هم از توانمندیها و پایه کار ذاکرین است.
● صورت خوانی
اینگونه نمایش چندان متداول نیست اما بهرام بیضایی در کتاب نمایش در ایران شرح حال یکی از صورت خوانان را این چنین بیان میکند: «آنکه در بازارها نشسته صورتکهای ملائکه و بنیآدم، معامله ایشان در روز قیامت با هم از عذاب و ثواب چون صورتهای پهلوانان و دیوان و جز آن به مردم بازگوید و بنماید و از هر یک چیزی بستاند.»
● نمایشهای عروسکی
گفته میشود تاریخ نمایش عروسکی به لحظهای که انسان در کنار آتش متوجه حضور سایه خود و اشیای پیرامونش در دیوارههای غار میشود، باز میگردد.
اساساً نمایش عروسکی از کهنترین انواع نمایش در شرق است. در قدیم به نمایشهای عروسکی «خیالبازی» و یا بازی خیال میگفتند. امروزه نمایش عروسکی به دو گونه «سایهبازی» و «خیمه شب بازی» تقسیم میشوند.
در سایهبازی داستان با حرکات چند عروسک در برابر یک منبع نور سایههایشان در پرده میافتد. گفته میشود هنوز در برخی نواحی سایه بازی را با عنوان «چادر خیال» میخوانند. اما در خیمه شب بازی تماشاگر مستقیماً عروسکهای متحرک با بعد و رنگ را بر صحنه میدید و دیگر خبری از سایه آنها نبود. در رباعیهای خیام اشعار بسیاری از وجود نمایش عروسکی خبر میدهد. مشهورترین رباعیهایش ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز / از روی حقیقتی نه از روی مجاز / بازیچه همی کنیم بر نطع وجود /افتیم بر صندوق عدم یک یک باز / در این رباعی خیام وجود نطعی که عروسکها روی آن بازی میکردند و صندوقی که عروسکها را پس از پایان نمایش در آن میگذاشتند، تأکید میکند.
یکی از مهمترین پهلوانان خیمه شب بازی «پهلوان کچل» است. برخی معتقدند که پهلوان کچل شخصیتی افسانهای بوده و برخی دیگر او را لوطی و خیمه شب باز معتبری میدانستند. پس از مرگش نام او روی قهرمان نمایش خیمه شببازی مانده است. از عناوین مصطلح خیمه شب بازی، بازی خیال، پنج یا پهلوان کچلک، خمباری، عروسک پشت پرده و جیجی ویجی را میتوان نام برد.
● تعزیه
شبیهخوانی یا تعزیهنمایشی بر پایه قصهها و داستان زندگی و مصائب خاندان پیامبر اسلام(ص) و بالاخص واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری است.
گفته شده سیاه پوشیدن بر حسین و بستن بازارها در عزای امام حسین(ع) بنا بر دستور معزالدوله امیر بغداد رسمی شد و تعزیه در طول هفت قرن شکل گرفت و در اواخر دوران زندیه تعزیه قوام یافت. کمی بعد در ابتدای دوره قاجار تعزیه توسط طبقه مرفه و شاهان حمایت شد. پس از آن در بسیاری از میدانها و گورستانها، تکیهها و حسینیهها نمایش تعزیه اجرا میشد.
تعزیهنامهها به شعر بود، اما به زبان مردم. زمینه شعری تعزیه از رسم «مرثیهسرایی» در عهد صفوی ایجاد شد. از تعداد دقیق تعزیهها هنوز کسی باخبر نیست، زیرا در گوشه، کنار ایران تعزیههایی با زبان و لهجههای مختلف وجود دارد. محور اصلی نمایشها ماجرای تسلیم و زندگی در برابر چیزی یا کسی و پایداری و نابودی است، خیر و شر، حق و ناحق و ایستادگی با اعتقاد به عدالت. قهرمانان تعزیه نابودی را بر زندگی زیر سلطه غاصبان و جابران ترجیح میدهند. در تعزیه روحیه باستانی ورزشی ایرانیان نیز وجود دارد. از نظر تغییر صحنهها و تفاوتهای مکانی، تعزیهنامهها در حد نقاشی سنتی است و امکان تغییر مکان و زمان وجود دارد. نوعی استلیزه و تجزیهگرایی در شکل اجرایی تعزیه مشاهده میشود.
مهمترین ویژگیهای یک تعزیهنامه به شرح زیر است:
۱) آگاه بودن اشقیا نسبت به شقی بودن خود،
۲) معصوم بودن خاندان پیغمبر،
۳) آگاه بودن امام و همراهان به عاقبت کار و به این مسئله که به درجه شهادت و رستگاری نائل میشوند،
۴) واقعه را به تمامی، تماشاگر میداند،
۵) اشقیا به دنیا میاندیشند و اولیا به آخرت،
۶) ادیبانه نبودن اشعار،
۷) داشتن برخی اشتباهات تاریخی،
۸) سراینده (شاعری که تعزیهنویس «تعزیهنویس» یا «مقتلنویس» خوانده میشد) تقریباً آدم فنی و دانشمند نبود و فقط حس خود را منتقل میکرد. وجود صداقت و ایمان سبب میشد تا چند نکته واقعاً گیرا و تکاندهنده را بهوجود آورد.
همچنین تعزیهنامهها به سه دسته تقسیم میشوند:
- واقعه: تعزیهنامههایی که مصائب و شهادت افراد، اساطیر مذهبی و خصوصاً ماجراهای مربوط به کربلا و خاندان سیدالشهدا را نشان میدهد.
- پیشواقعه: تعزیهنامههایی است تفننی که از نظر داستانی مستقل و تمام نیست، زیرا همیشه باید به نمایش «واقعه» منجر شود.
- گوشه: نامههای تفننی و فکاهی مضحک و گاه ریشخندآمیز که افراد آن اغلب اشخاص اساطیری هستند.
- تعزیه شاد: تعزیه شاد از توسعه کمی و کیفی نسخهخوانان خندهآور و پیشواقعهها و شاید واقعهها به وجود آمد. وجود نسخهخوان خندهآور در تعزیه، امری استثنایی بود ولی از همین میان موفقیت یک نسخهخوان سیاه رنگ «قنبر» نام- غلام حضرت امیر- با
ته لهجه حبشی و اطوار خاص و خندهآورش راه تازهای باز کرد. شخصیت غلام سیاه خندهآور بزودی در چند تعزیهنامه فرعی دیگر یعنی در «گوشه»ها تکرار شد و همپای آن نسخهخوانهای مضحک دیگر پدید آمدند. دست انداختن دشمنان دین، بهانهای برای پیشرفت این نمایشها شد.
منابع
- بیضایی، بهرام؛ نمایش در ایران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان. تهران، چاپ دوم ۱۳۷۹
- سراجی، محسن، نظریه نمایش سیاهبازی، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۸۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست