پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

اوپک در فراز و فرود بازار نفت


صنعت نفت در نیمه دوم قرن ۱۹ در آمریكا قدم به عرصه وجود گذارد و همان جا رشد و نمو یافت سوداگران نفت با رقیب كشی و انحصار طلبی چنان بر بازار نفت مسلط شدند كه در نهایت تمام صنعت نفت جهان در سیطره هفت خواهر نفتی قرار گرفت

در آغاز قرن بیستم با كشف نفت در ایران و پس از دو سه دهه در عربستان، عراق و كویت، مركز ثقل نفت جهان از آمریكا به خاورمیانه انتقال یافت. از همین دوره، زرمندان و زورمندان به این منطقه قدم نهادند تا مایه حیات خود را به بهایی ارزان از منطقه نفت خیز خاورمیانه به دست آورند. نفت تمام منطقه درمالكیت و حاكمیت همان هفت خواهر نفتی قرار گرفت. هرچند كه با نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، دست كم مالكیت آن از دست شركت نفت ایران و انگلیس (بی.پی فعلی) خارج شد و پس از كودتا حاكمیت آن میان همان هفت خواهر و مقدار ناچیزی در اختیار تازه كاران صنعت نفت آمریكا قرار گرفت. به هرحال این شركت مالیات و بهره مالكانه كشورهای منطقه را براساس قیمت های اعلام و توافق شده پرداخت می كردند. در دهه ۱۹۵۰ عرضه نفت بیش از تقاضای آن رشد كرد و قیمت آن كاهش یافت. در سال ۱۹۵۹ شركت های نفتی گستاخانه و بی پروا از واكنش كشورهای صاحب نفت، از بهای توافق شده كاستند. كشورهای صاحب نفت برآشفتند، عبدالله طریقی كه خود تحصیل كرده آمریكا بود و پرس آلفونزو از ونزوئلا بیش از همه به تكاپو افتادند تا اقدام یك جانبه شركت های نفتی را پاسخ گویند. قرار بود در همان روزها كنگره اعراب در قاهره برگزار شود، پرس آلفونزو نیز به عنوان ناظر در این كنگره حضور یافت. جو جلسه چنان به سوی مسائل نفتی كشیده شده بود كه هفت خواهران گمان كردند ممكن است این كشورها در یك اقدام جمعی به ملی كردن صنایع نفتی خود مبادرت ورزند. اما آنها به یك توافق غیررسمی بسنده كردند. با پایان یافتن این كنگره، شركت های نفتی نفس راحتی كشیدند. در سال ۱۹۶۰ باردیگر شركت ها بدون توافق قبلی با كشورها، از بهای رسمی نفت كاستند. این بار چند ساعت پس از كاهش بهای نفت از سوی «استاندارد اویل»، عبدالله طریقی طی تلگرامی پرس آلفونزو را به آماده باش برای مقابله با شركت ها دعوت كرد. این دو به سرعت پنج كشور بزرگ صادر كننده نفت یعنی ایران، ونزوئلا، عربستان، كویت و عراق را در بغداد گردآوردند و همان جا برای رویارویی با شركت های بین المللی نفت، «سازمان كشورهای صادركننده نفت» (اوپك) را تاسیس كردند.

اوپك در نخستین دهه

اوپك در ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۰ در بغداد تاسیس شد. پنج كشور موسس آن، افزون بر ۸۰ درصد صادرات نفتی جهان را در اختیار داشتند. هدف اصلی از تاسیس اوپك، دفاع از قیمت نفت و تثبیت آن در سطح پیش از كاهش بهای رسمی نفت بود. اعضای این سازمان متعهد شدند در صورتی كه شركت های نفتی برضد یكی از اعضا تحریم اعمال كنند، در حمایت از آن همبستگی خود را حفظ كنند.

شركت های نفتی ضمن پوزش خواهی های رسمی و غیررسمی، كوشیدند تا از شدت واكنش های اوپك بكاهند اما رفته رفته اهمیت وجود آن را نادیده گرفتند. فواد روحانی، نخستین دبیركل اوپك می گوید: شركت ها در آغاز جوری وانمود كردند كه انگار «اوپك وجود خارجی ندارد». از یك سو به سبب وجود مازاد عرضه فراوان در بازار نفت و از سوی دیگر تحولات منطقه ای از جمله استقلال كامل عراق و ادعای او برای مالكیت كویت، بركناری عبدالله طریقی و استعفای پرس آلفونز، اوپك در دهه نخست، نتوانست بر قیمت نفت تاثیر چشمگیری بگذارد، اما دست كم یك دستاورد مهم و با ارزش دشت و آن این كه شركت های بین المللی از یك جانبه گرایی دست برداشتند و بدون هماهنگی و مشورت با اوپك هیچ اقدام مهمی صورت ندادند.

دهه هفتاد، دوران قدرت نمایی اوپک

اوپک در دهه دوم عمر خود، فرصت یافت تا توانایی خود را برای تاثیرگذاری بر بازار نفت به نمایش بگذارد. البته تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه در قدرت نمایی اوپک تاثیر به سزایی داشت.

در اكتبر ۱۹۷۳ شش كشور عضو اوپك در كویت اجتماع كردند تا ببر قیمت رسمی نفت بیفزایند. شركت‏ها نفتی که مرعوب تحولات شده بودند از اوپك خواستند تا یك اجلاس توضیحی و تشریحی برگزار کند. اوپک با این تقاضا موافقت کرد اما هیچ وزیری در این اجلاس شرکت نکرد؛ تنها چند کارشناس برای شنیدن گله و شکایت های شرکت ها در این جلسه حاضر شدند و حق هیچ گونه توافقی هم نداشتند. به هر حال در همان سال اوپک به کلی حساب خود را از شرکت های نفتی جدا کرد و راه استقلال پیش گرفت. از همان هنگام بود که رسانه های غربی اوپک را به عنوان مانعی بر سر راه رشد اقتصاد جهان معرفی کردند و کوشیدند تا مسائل اقتصاد جهان را به گردن اوپک بیندازند.

سران اوپک در ۴ مارس سال ۱۹۷۵ در الجزایر گردآمدند تا پیروزی خود بر شرکت های بزرگ نفتی را جشن بگیرند و سیاست های بلند مدت خود را مستقل از شرکت ها، تبیین کنند. در این اجلاس پیشنهاد شد تا بهای اسمی نفت تا سه سال ثابت نگه داشته شود و سه سال بعد از آن نیز بهای واقعی حفظ شود. به این وسیله به اقتصاد‎ جهان شش سال فرصت داده می شود تا خود را با شرایط جدید وفق دهد. عربستان سعودی از حفظ و رعایت «ارزش واقعی» طفره رفت و پیشنهاد کرد كه «ارزش اسمی» بهای نفت همچنان ثابت نگه داشته شود.

در میان اعضای اوپک گروهی موسوم به بازها خواهان قیمت های بالاتر و گروه دیگری موسم به کبوتره خواهان قیمت های نه چندان بالا بودند. به هر حال جنگ بر سر افزایش قیمت‏های نفت و یا ثابت نگاه داشتن آن در میان اعضا اوپك درجریان بود. اختلاف نظر میان اعضا در ۱۷ دسامبر ۱۹۷۶ هنگامی كه هیئت‏های نمایندگی یكی پس از دیگری دوحه را ترك می‏کردند، بیش از پیش نمایان شد. در بیانیه این سازمان آمده بود: «یازده كشور عضو در كنفرانس تصمیم‏گرفتند كه قیمت نفت خود را از اول ژانویه ۱۹۷۷ از بشكه‏ای ۵۱/۱۱ به ۷۰/۱۲ دلار و از اول ژوئیه به ۳۰/۱۳ دلار افزایش دهند، ولی عربستان‎ سعودی و امارات‎ عربی متحد تصمیم‏گرفتند كه قیمت‎نفت خود را فقط ۵ درصد افزایش دهند». در سال ۱۹۷۷ بار دیگر اعضای اوپک اتفاق نظر و عمل یافتند و بر اوضاع بازار مسلط شدند. البته اتحاد مجدد اوپك فقط ظاهر و نمایی بیرونی داشت. در واقع عربستان سعودی همچنان به میزان بالایی تولید می‏کرد و برای توجیه این عمل به تعهدات بازرگانی كه در سال ۱۹۷۷ داده بود استناد می‏كرد.اعتصاب کارکنان صنعت نفت ایران در اکتبر ۱۹۷۸ تاثیر شگرفی بر بازار نفت بر جای گذارد. پس از آن انقلاب ایران و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چنان بر بازار نفت تاثیر گذارد که در بعضی از بازارهای تک محموله، قیمت ۴۰ دلار نیز پیشنهاد شد.

اما دهه هشتاد برای اوپک چندان خوشایند نبود. در ژوئیه ۱۹۸۶ نفت خلیج فارس به کمتر از بشکه ای هفت دلار فروش می رفت. دیگر اوضاع اقتصادی تمام اعضای اوپک به خطر افتاده بود.استراتژی «سهم بازار»که عربستان بانی آن بود به سختی شکست خورد. اوپک برای جبران درآمدهای از دست رفته بسیار کوشید اما تا بیش از یک دهه طول کشید تا اوپک بر اوضاع مسلط شود. در سال های اخیر به سبب تحولات منطقه ای و افزایش تقاضای نفت و همکاری مصرانه اعضای اوپک، اوضاع بازار به کام اوپک شد و بار دیگر جهان برای حل مشکلات خود به اوپک چشم دوخته است. با آن که اوپک در سال ۱۹۶۰ شکل گرفت تا از منافع کشورهای تولیدکننده نفت در بازار جهانی نفت دفاع کند، تا پایان سال ۱۹۷۳ نتوانست به چنین توانی دست یابد. در فاصله سال های ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۶ سیاست اوپک حمایت از قیمت پایه این سازمان، قیمت نفت سبک عربستان سعودی (Arabian Light) بود. از آن جا که این نفت پایه به کشور عربستان سعودی به عنوان بزرگ ترین تولیدکننده نفت اوپک تعلق داشت، ریاض مسئولیت یافت تا نقش تولیدکننده توازنگر را ایفا کند و از قیمت این نوع نفت خام در بازارهای بین المللی دفاع کند. عربستان سعودی تا سال ۱۹۸۶ همچنان به دفاع خود از این قیمت پایه ادامه می داد. این کشور با تغییر میزان تولید خود به این مهم مبادرت می ورزید، اما عربستان سعودی در سال ۱۹۸۶ دریافت که سهم این کشور از بازار نفت به شدت کاهش یافته است؛ به گونه ای که تولید روزانه ده میلیون بشکه در سال ۱۹۸۰، به ۶/۳ میلیون بشکه در سال ۱۹۸۵ کاهش یافته بود. بنابراین، عربستان سعودی در سال ۱۹۸۶ این سیاست را کنار گذارد و به جای آن به دفاع از سهم خود در بازار نفت روی آورد. در نتیجه این تغییر سیاست بود که بهای نفت اوپک که در سال ۱۹۸۱ به ۵۱/۳۲ دلار در هر بشکه رسیده بود، در سال ۱۹۸۶ به ۵۳/۱۳ دلار در هر بشکه کاهش یافت. در نتیجه درآمدهای نفتی اوپک از ۲۶۰ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۱ به ۷۶ میلیارد دلار در سال ۱۹۸۶ كاهش یافت. اوپک در سال ۱۹۸۲ سیاست تعیین سهم تولید برای هر یک از اعضا را آغاز کرد که هدف از آن حفظ قیمت در محدوده ای معین از طریق کنترل عرضه آن بود. بر اساس سیستم سهمیه بندی در اوپک، هر یک از کشورهای عضو این سازمان باید در سطح معینی نفت تولید می کردند تا از این طریق بتوان عرضه کلی نفت به بازارهای جهانی را محدود کنند و بهای آن در این بازارها را تحت تأثیر قرار دهند، اما این سیاست نتوانست به اوپک کمک کند تا از افت شدید قیمت ها در سال ۱۹۸۶ جلوگیری کند، زیرا بیشتر کشورهای عضو این سازمان سهمیه بندی تعیین شده را رعایت نمی کردند.

در چند سال اخیر، اوپک موافقت کرده است که از محدوده قیمتی ۲۲ تا ۲۸ دلار برای هر بشکه نفت حمایت کند و از نظام و سیاست سهمیه بندی خود برای حفظ قیمت نفت در این محدوده استفاده کرده است. با این حال، محدوده قیمت ارائه نداده و توضیح نداده است که آیا تعیین محدوده قیمت ۲۲ تا ۲۸ دلار مبتنی بر یک مطالعه علمی بوده است؟ همچنین اوپک مشخص نکرده است که آیا در تعیین این سقف قیمت برخی عوامل ویژه مدنظر قرار گرفته اند؟ به بیان دیگر، به نظر می رسد محدوده قیمتی که اوپک از آن دفاع می کند، اتفاقی و بدون مطالعه تعیین شده است. بنابراین، اوپک از سال ۱۹۷۳ (آغاز تاثیر گذاری این سازمان بر قیمت های نفت) تاکنون، همواره تلاش های خود را حول تعیین قیمت نفت در بازار متمرکز کرده است. چنین سیاست هایی از عوامل زیر غفلت کرده یا آنها را کاملاً نادیده گرفته اند:

- نفت سرمایه ای پایان پذیر است. بر اساس «بررسی آماری بریتیش پترولیوم» نسبت ذخایر نفتی جهان به میزان تولید نفت در سال ۲۰۰۳ حدود ۴۱ سال بود.

- نفت کالایی راهبردی است و ارزش بسیار بالایی در زندگی روزمره دارد. به بیان دیگر، نفت مستقیم و غیرمستقیم به تولید تمام کالاها و خدمات کمک می کند.

- به دلایل یادشده، نفت كالایی با ارزش است و باید آن را برای اهداف ارزشمند به کار برد و از هدر دادن آن پرهیز کرد. سیاست های کوتاه مدت اوپک به نوسان های مستمر در بهای نفت این سازمان منجر شده که گاه بسیار چشمگیر بوده است. این سیاست ها ی کوتاه مدت به نوسان مستمر درآمدهای نفتی این سازمان نیز انجامیده است كه به نوبه خود تاثیرهای منفی بر توسعه اقتصادی کشورهای عضو اوپک بر جای گذاشته است. آنچه در سال ۱۹۸۶ روی داد، این موضوع را به خوبی ثابت می کند.

اوپک باید سیاست قیمت گذاری دراز مدت را به كار ببندد و در این زمینه نه تنها به عوامل یاد شده، كه به عوامل زیر نیز توجه كند:

- اوپک دارای منابع عظیم نفت و گاز است و کشورهای عضو این سازمان می توانند با هزینه ای نسبتاً پایین نفت و گاز تولید کنند. اوپک باید استفاده از این منابع را به حداکثر برساند. برای مثال، در پایان سال ۲۰۰۳، میزان ذخایر نفتی اوپک ۷۷ درصد کل ذخایر نفتی جهان را تشکیل می داد.

- کشورهای عضو اوپک هنوز کشورهای در حال توسعه هستند که به درآمدهای حاصل از صادرات نفت نیاز دارند (این درآمدها به شكل ارز خارجی است). آنها از درآمدهای فروش نفت برای واردات کالاها و خدمات مورد نیاز برای توسعه اقتصاد خود استفاده می کنند. پایین بودن نسبی قیمت نفت سبب بی ثباتی اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی در این کشورها خواهد شد.

- قدرت خرید کشورهای عضو اوپک که از محل فروش نفت به دست آمده است، اهمیت فراوان دارد. به بیان دیگر، باید به قیمت واقعی نفت سازمان اوپک در بازار بین المللی با توجه به تورم وارد شده به کشورهای عضو و کاهش ارزش دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای عمده توجه شود.

- سرمایه گذاری های اوپک در صنعت نفت

همچنین باید به سایر عوامل بین المللی نیز توجه داشت :

- تاثیر افزایش بهای نفت بر اقتصاد جهانی ؛

- سرمایه گذاری لازم در صنعت بین المللی نفت در آینده و بازده کافی آن؛

- هزینه اکتشاف منابع جدید نفت برای جانشینی منابع مصرف شده؛

- تأثیر استفاده از نفت بر محیط زیست؛

- حفظ و نگهداری نفت و استفاده بهینه از آن؛

- در دسترس بودن سایر منابع انرژی و هزینه های روی آوردن به این منابع. در بسیاری موارد، هنوز استفاده از نفت مقرون به صرفه تر است و در برخی موارد نیز هیچ منبع انرژی نمی تواند جانشین نفت شود؛

- مالیات گذاری بر فرآورده های نفتی در کشورهایی که قدرت های اقتصادی بزرگ جهان محسوب می شوند. برای آن که سیاست قیمت گذاری دراز مدت نفت در سازمان اوپک موفقیت آمیز و واقع گرایانه باشد، باید آن را بر مطالعات علمی درون سازمان، مبتنی ساخت. البته باید توجه داشت که این سیاست باید پس از مشورت کامل با کشورهای مصرف کننده نفت و شرکت های نفتی بین المللی بزرگ به كار گرفته شود. چنین سیاستی می تواند به اوپک کمک کند تا از قیمتی برای نفت حمایت کند که منافع کشورهای عضو اوپک را حفظ و عرضه نفت به کشورهای مصرف کننده را تضمین كند، سود کافی و منطقی برای شرکت های نفتی بین المللی به دنبال داشته باشد و هم زمان این اطمینان را ایجاد کند که نفت برای نسل های بعدی نیز وجود خواهد داشت.

منبع: مجله نفت، گاز، پتروشیمی، شماره ۳۰ اسفند ۱۳۸۳