جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

وقتی همه در خواب بودند


وقتی همه در خواب بودند

ابراهیم نبی, ندای توحید را زمانی سر داد که شرک, فراگیر و به صورت آیین هایی مقدس درآمده بود

در زمانی که مردم سخنان نوح(ع) و فرزندان پاک و صالح او را به فراموشی سپرده بودند و نور خداپرستی از روی زمین رخت بربسته بود، حضرت ابراهیم(ع) نخستین کسی بود که بنیان یکتاپرستی را به پا داشت. او طلایه‌دار و پیشرو خداپرستی در میان اقوامی بود که اجرام آسمانی را می‌پرستیدند و برای آنها جنبه خدایی قائل بودند.

این اقوام برای اجرام آسمانی بتکده‌ها یا برج‌هایی می‌ساختند و بر این تصور بودند که این اماکن محل حضور و سکنای خدایان آنهاست. حضرت ابراهیم(ع) در میان همین اقوام و در شهر اور کلدانیان یا کوثی (سواد کوفه)، در بین‌النهرین، متولد شد. تاریخ تولد او بدرستی مشخص نیست، اما امکان دارد که او در عصر برنز میانه (۲۰۰۰ ـ ۱۶۰۰ ق.م) زندگی می‌کرده است. (حکمت، علی‌اصغر ۱۳۷۹) کلدانیان وارث تمدن سومریان بودند و اجرام آسمانی و بت‌های تراشیده دست خود را که جانشینی برای آن اجرام بود، می‌پرستیدند: «[ابراهیم] گفت آیا آنچه را می‏تراشید می‏پرستید؟» (سوره صافات، آیه ۹۵)

مردم برای این خدایان قربانی می‌کردند و آفرینش را مخلوق صنع آنها می‌دانستند. این شرایط حضرت ابراهیم(ع) را به تفکر واداشت تا بلکه خدای واقعی را بیابد و بشناسد؛ خدایی که خالق کل شیء باشد و علت همه معلول‌ها. در داستان‌های اسلامی گفته شده است که او از زمان تولد تا مدتی پس از آن در غاری دور از چشم دیگران نگهداری می‌شد. احتمالا این داستان به دوره‌ای از زندگی ابراهیم(ع) اشاره دارد که او در میان قوم بت‌پرست خود در جستجوی خالق واقعی بوده است. چراکه گفته شده نخستین چیزی که هنگام بیرون آمدن از غار مشاهده کرد، ماه و ستارگان بود. در قرآن نیز صراحتا بیان شده که حضرت ابراهیم(ع) خود را از پرستیدن اجرام آسمانی مبرا می‌دانست:

«پس چون شب بر او پرده افکند ستاره‏ای دید. گفت این پروردگار من است و آنگاه چون غروب کرد گفت غروب‏کنندگان را دوست ندارم و چون ماه را در حال طلوع دید گفت این پروردگار من است. آنگاه چون ناپدید شد گفت اگر پروردگارم مرا هدایت نکرده بود قطعا از گروه گمراهان بودم. پس چون خورشید را برآمده دید گفت این پروردگار من است، این بزرگ‌تر است و هنگامی که افول کرد گفت ای قوم من، من از آنچه [برای خدا] شریک می‏سازید بیزارم.» (سوره انعام، آیات ۷۸ ـ ۷۶)

پرستش اجرام آسمانی در میان سومری‌ها و کلدانیان بسیار رواج داشت، به طوری که در دوره سومریان ساختن برج یا زیگورات برای خدایان معمول شد. در نظر سومری‌ها زیگورات‌ها محل سکنا گزیدن خدایان بود و هر شهر خدای خاص خود را داشت. این سنت آنها به بابلیان، اکدیان و آشوریان نیز منتقل شد. تاریخ نخستین زیگورات‌ها به دوره عبید، یعنی چهارمین هزاره قبل از میلاد بازمی‌گردد. اشکال زیگورات‌ها به صورت مستطیل، مربع و بیضی بوده است. زیگورات‌ ساختاری هرمی داشت و نوک آنها صاف و مسطح بود. بدلیل نبودن سنگ‌های ساختمانی در بین‌النهرین زیگورات‌ها از آجرهای خام یا پخته درست می‌شد و غالبا به رنگ آبی روشن یا نیلی بود. رنگ نیلی به این دلیل انتخاب می‌شد که تصور می‌رفت این مکان همان آسمان است و محل سکنای خدای خاص آن شهر. (مرزبان، پرویز ۱۳۶۷)

زیگورات‌های منطقه بین‌النهرین به منظور نیایش‌ها و مراسم دسته‌جمعی نبود؛ بلکه تصور می‌شد این اماکن مسکن خدای مخصوص آن شهر است. مانند زیگورات اور که به خدای نانا یا سین (ماه) تعلق داشت. مردم بین‌النهرین بر این باور بودند که زیگورات‌ها رابط بین آسمان و زمین هستند.

حضرت ابراهیم(ع) با انکار عبادت بت‌ها و شکستن آنها خود را در معرض آزمونی سخت قرار داد. نمرود که در آن زمان پادشاه اور بود دستور داد تا آن حضرت را در آتش بیندازند. در تاریخ اسلامی آمده است که نمرود مردی گردنکش و زورگو بود و منکر یکتاپرستی. مسعودی در کتاب خود از نمرودی سخن می‌گوید که پسر کنعان و نوه نوح(ع) بوده است.

او ستاره‌شناسی را مرسوم کرد و سعی در کشتن ابراهیم(ع) داشت. (مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، ۱۳۴۷) بنیان برج بابل را به نمرود نسبت می‌دهند. نمرود می‌خواست برجی بنا کند و بر بالای آن رود و با خدای ابراهیم(ع) بجنگد. (طبری، محمد بن جریر ‌۱۳۶۲) برج بابل نیز نوع دیگری از زیگورات بود که تا زمان اسکندر مقدونی وجود داشت. بابل به زبان یونانی بابیلون گفته می‌شود که از دو واژه B۲۵۷;b-ilim اکدی گرفته شده و به معنای دروازه خداوند است. این نکته می‌تواند به جنبه مذهبی زیگورات یا همان برج بابل اشاره داشته باشد. این کلمه از زبان سومری وارد زبان اکدی و سپس وارد زبان یونانی شده است.

در تاریخ سومر از پادشاهی به نام اور نامو (Ur-Nammu) نام برده شده که زیگورات معروف سومر را برای خدای سین یا ماه ساخت. بررسی آنچه که در تاریخ سومر درباره این پادشاه آمده و آنچه که درباره نمرود وجود دارد، نشان می‌دهد که ممکن است این دو شخص یکسان باشند. معرفتی که خدای سین به پیروان خویش اعطا می‌کرد برخورداری از علم ستاره‌بینی بود. در آن دوران این علم غالبا به طالع‌بینی اطلاق می‌شد. بدین معنا که کسانی که از این علم برخوردار بودند می‌توانستند سرنوشت اشخاص را پیش‌بینی کنند بی‌آن که از علم اسرار اجرام آسمانی اطلاع داشته باشند. در حالی که ابراهیم(ع) با استناد به این آیه قرآن «خداوند به حضرت ابراهیم ملکوت آسمان‌ها و زمین را نشان داد.» (انعام ـ ۷۵) توانست به معرفت واقعی و علم لدنی دست یابد که بسیار فراتر از ستاره‌بینی بود.

نمرود به دلیل شکستن بت‌ها و یکتاپرستی حضرت ابراهیم(ع) دستور داد آتش بزرگی درست کنند و آن حضرت را در آتش بیندازند. در آتش انداختن رسمی بود که از قدیم‌الایام وجود داشت. غالبا این رسم در مورد کسانی برقرار می‌شد که تصور می‌شد گناهکارند. زنده و سالم بیرون آمدن از چنین امتحانی نشان‌دهنده بی‌گناهی شخص بود. این رسم در قوانین حمورابی که به ۱۸ قرن پیش از میلاد تعلق دارد نیز آمده است و در زمان حکمرانان بابلی نیز معمول بوده است. به طوری که وقتی در زمان نبوکد نصر یاران دانیال نبی از کرنش در برابر تمثال نبو (نبو خدایی بابلی ـ آشوری، خدای حکمت و کتابت بود که با عطارد یکسان انگاشته می‌شد. او نگه‌دارنده الواح سرنوشت بود و تقدیر انسان را رقم می‌زد.) سرباز زدند، آنها را در آتش انداختند. (کتاب دانیال نبی، باب سوم) این واقعه در تاریخ اساطیری ایران و برای اثبات بی‌گناهی سیاوش نیز آمده است. در تمامی این موارد افرادی که در آتش انداخته شده بودند به سلامت از آتش بیرون آمدند و آتش بر آنها گلستان شد: «ای آتش برای ابراهیم سرد و سلامت باش.» (سوره انبیاء، آیه ۶۹) در آتش شدن و به سلامت بیرون آمدن از آتش تنها مختص به بی‌گناهان نبود. این امر خصوصا برای اولیاءالله و مردان خدا روی می‌داد که پرستش خداوند را با چیزی انباز نمی‌گرفتند و برای او شریکی قائل نبودند؛ کسانی که ایمان و اراده‌ای قوی در دین خود داشتند. (ستاری، جلال ۱۳۸۱)

ابراهیم(ع) نه‌تنها پیشرو یکتا‌پرستی بود که براندازنده آیین قربانی کردن فرزندان نیز بود. او بنا بر دستور و اراده خداوند و به همراه کسانی که به او ایمان آورده بودند، اور را ترک کرد و به کنعان رفت و در آنجا ساکن شد. او در کنعان با مردمانی مواجه شد که رسومی مغایر با انسانیت داشتند. آنها فرزندان خود را برای یکی از خدایان خود ملوخ یا ملوک قربانی می‌کردند. این یکی از رسوم کنعانیان بود که ابراهیم(ع) سعی در از بین بردن آن داشت.

در قرآن از ابراهیم(ع) بسیار یاد شده است. خداوند به او امر کرد که بنای خانه کعبه را بنیان نهد. او نیز به همراه پسرش اسماعیل(ع) در جایی نزدیک چاه زمزم کعبه را بنا نهادند. ساخته شدن کعبه به وسیله ابراهیم نشان‌دهنده رواج یکتاپرستی توسط اوست. چراکه او در دورانی که بت‌پرستی و ساختن بتکده رواج داشت، مکانی را بنا کرد که از هر گونه شرک و بت‌پرستی به دور بود. ابراهیم(ع) کعبه را ساخت تا مردم را از پرستش بتان بازدارد و آنها را به سوی پرستش خداوند فراخواند:

«و چون برای ابراهیم جای خانه را معین کردیم [بدو گفتیم] چیزی را با من شریک مگردان و خانه‏ام را برای طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع‏کنندگان [و] سجده‏کنندگان پاکیزه دار.» (سوره حج، آیه ۲۶)

قرن‌ها بعد پیامبر اکرم(ص) همراه و همگام با آن یکتاپرست بت‌ها را شکست و خانه امن کعبه را از وجود هر گونه شرک و بت‌پرستی پاک نمود.

هما شهرام­‌بخت



همچنین مشاهده کنید