شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
اگر کار خیری کردی, آن را فراموش کن
اگر سخاوت به دستتان جاری شد بروید خدا را شکر کنید که خدا شما را در شعاع توجه خاص خویش قرار داده است؛ یعنی سخاوت شما لطف شما نسبت به دیگران نیست؛ بلکه لطف خداست نسبت به شما و دیگران.
سخاوت؛ مبنای ساختن جامعه
سخاوت و انفاق نه تنها باعث نجات شخص، بلکه باعث رشد، آسایش و پیشرفت جامعه نیز میشود. همه میگویند برای پیشرفت جامعه باید مدیریت خوب داشته باشیم. حالا شرایط این مدیریت خوب چیست؟ مهم ترین شرطش این است که مدیر، عدالت داشته باشد، رحم داشته باشد. چون اگر رحم نداشته باشد، اگر عادل نباشد، فقط به فکر منافع خود است. اگر هم حرف خوب میزند ریاکاری است؛ او میخواهد به خودش و به جیب خودش خدمت کند. اصلا سخاوت یعنی رحم.
چطور میتوانیم همه جامعه را نجات بدهیم وقتی سختمان است یک نفر را نجات بدهیم؟ چطور میتوانیم به مردم خدمت کنیم وقتی نسبت به اطرافیانمان بی تفاوت هستیم؟ چطور میشود خدمت های کلان و بزرگ انجام دهیم؛ وقتی از انجام خدمت های کوچک عاجز هستیم؟! پس راه پرورش رحم و عدالت، داشتن سخاوت است؛ چون کسی که سخاوت نداشته باشد، اگر هم دستش به جایی رسید، حرص و طمع و دروغ، او را در بر میگیرد؛ چون چنین آدمیاز ابتدا برایش دشوار بوده که از محبت دنیا بگذرد، حالا کار برایش سخت تر هم شده؛ از پول کم نگذشته، حالا چطور از پول زیاد بگذرد؟ پس این آدم برای جامعه مفید که نیست؛ مضر هم هست.پس سخاوت راه تمرین رحم و عدالت در درون است. کسی هم به درد جامعه میخورد که رحیم و عادل باشد یعنی با سخاوت تمرین رحم و عدالت کرده باشد و راست بگوید که میخواهد خدمت کند. اصلا محال است که تو سخی نباشی و بعد بخواهی به جامعه خدمت کنی. ما باید ابتدا به وسیله سخاوت، رحم و عدالت را در درون خود پرورش بدهیم، خیلی هم ادعای اصلاح کل جامعه را نداشته باشیم.
اگر مرد هستیم خودمان را اصلاح کنیم. بعد اگر کسی سخی شد، به خواست خدا و اهل بیت متصل میشود. چنین شخصی مصداق مۆمنی است که خدا میفرماید: من به واسطه یک مۆمن، شهری را از بلایا و گرفتاری ها حفظ میکنم. (اشاره به روایتی از امام رضا علیه السلام: که قبل از تشریف فرمایی حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم به زکریا بن آدم میفرمایند: «در قم بمان تا به واسطه حضور تو اهل قم از بلایا حفظ شوند.») میشود مصداق کسی که خدا دیگران را به واسطه آنها رزق و روزی میدهد. اصلا حضور انسان سخی برای جامعه و مردم، لطف است؛ چون خدا رحم را خیلی احترام میکند، پاداش بالایی به آن میدهد. اگر سخاوت به دستتان جاری شد بروید خدا را شکر کنید که خدا شما را در شعاع توجه خاص خویش قرار داده است؛ یعنی سخاوت شما لطف شما نسبت به دیگران نیست؛ بلکه لطف خداست نسبت به شما و دیگران. کسی که اینطور به مسأله سخاوت نگاه میکند، نه تنها با سخاوتش به دیگران منّت نمیگذارد، بلکه منّت خدا را هم میپذیرد که سخاوت را به دست او جاری نموده است.
سخاوت؛ راه شکر
میگویند اگر کار خیری به دستت جاری شد آن را فراموش کن. اما واقعیت این است که باید کار خودت را فراموش کنی نه لطف خدا را. سخاوت، لطف خداست. چرا؟ چون خدا میگوید منِ خدا خیر را به دست انسان متقی جاری میکنم. لطف بودنش هم به این است که خدا با این کار، ما را شبیه خودش میکند. یا اینکه در جایی میگویند اگر چیزی به فقیری دادی دست خودت را ببوس؛ چون پولت را به خدا داده ای، انگار دستت را در دست خدا گذاشته ای. اصلاً خداپرستی وقتی است که هیچ کسی را - حتی خودت را - کاره ای ندانی و مۆثر نبینی. بعد هم میگوید: شکر نعمت نعمتت افزون کند. وقتی به خاطر سخاوتی که به دست تو جاری شد خدا را شکر کردی، هم نعمتت را زیاد میکند، (ابراهیم: لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِید(۷)) هم سخاوتت را. مۆمن همیشه شاکر است؛ چون اگر در حال شکر نباشد در حال کفران است. آن وقت دیگر مۆمن نیست. این شکرگزاریِ او هم در همه چیز هست، حتی در کار خیرش. مۆمن به این فکر میکند که این مال را چه کسی به من داد؟ من چه کاره بودم؟ چه کسی دست مرا گرفت؟ چه کسی به من فهم کار خیر داد؟ چه کسی این خیر را به دست من جاری کرد؟ چه کسی توفیق این شکرگزاری را به من داد؟ بعد که در فکر فرو میرود و میبیند که خدا این همه به او لطف کرده، این همه به او رحم کرده، میگوید: «خدا این همه به من بخشید، بی عاطفه باشم اگر من هم نبخشم!» دیگر این که در این دنیا مقصد خدا این است که ما ولایتی بشویم. حال، برای آنکه ولایت در ما رشد کند، باید شکرانه ولایتی را که داریم به جا آوریم و از آن قدردانی کنیم.
راه این شکرانه هم اطاعت امر است. وقتی هم که اطاعت کردی، خدا محبت دنیا را از تو میگیرد. وقتی هم که محبت دنیا را از تو گرفت، محبت برآوردن حاجت برادر مۆمن را به تو میدهد. آن وقت تو با برآوردن حاجت برادر مۆمنت، خریدار خواست خدا و چهارده معصوم علیه السلام میشوی. آن موقع آنها هم خریدار تو میشوند! پس به سوی شکر ولایت و اطاعت امر، گام بردارید تا خدا محبت برآوردن حاجت برادر مۆمن را به ما بدهد.
چرا خدا روی سخاوت تاکید دارد؟
چون خدا باید یک سعادتی به شما بدهد که به آن کار موفق شوید، واگرنه نمیتوانید (وقتی که خدا به پیامبر گفت: فردا به اینها که میآیند بگو مبلغ کمیبدهند، هیچکدام از آنها، به غیر از چهار یا پنج نفر نیامدند). عصاره ی سخاوت چیست؟ عصارهاش اینست که دست تو دست خدا میشود، پای تو پای خدا میشود، چشمت چشم خدا میشود، قلب تو قلب خدا میشود. یعنی آن انفاقی که میکنید این قدر باعث خشنودی خدا میشود.[بحار: ج ۶۸ ص ۳۵۵] .شخصی نزد امام صادق آمد، حضرت فرمود: کاری کردهای که مرا خوشحال کردی، مادرم زهرا و ما دوازده امام چهارده معصوم را خوشحال کردهای.[ تحفة الاولیاء (ترجمه اصول کافی): ج ۳ ص ۵۱۵] گفت: آقاجان! چکار کردهام؟ حضرت فرمود: وقتی که میخواستی بیایی به همسایهات رسیدگی کردی و حاجتش را برآورده کردی. یا اینکه جوادالائمه میفرماید: «ثواب زیارت قبر پدرم بالاتر از هفتاد حج و عمره است اما برآوردن حاجت یک مومن از زیارت قبر پدرم بالاتر است»[بحار: ج ۱ ص ۱۵۸]. شرط آن مومن اینست که دوست واقعی امیرالمومنین باشد، یعنی امیرالمومنین را کفواً اَحد بداند. چرا؟ شخصی در زمان امام صادق میخواست وجوهاتش را بپردازد و دسترسی به امام نداشت، از آن طرف هم در جایی بود که همه ی آنها از اهل تسنن بودند. به امام صادق نوشت که چکار کنم؟ حضرت فرمود: صبر کن تا یکی از دوستان ما را پیدا کنی. یک سال صبر کرد و کسی را پیدا نکرد.
دوباره از حضرت سوال کرد، ایشان فرمودند: آنرا در کیسهای بگذار و به دریا بینداز اما نباید به آنها بدهی. آن انفاقی که میکنید باید به مومن باشد، نه اینکه شامل هر کسی بشود و بگویید ما انفاق کردهایم! چرا؟ خدا میگوید: اگر به اندازه جن و انس عبادت داشته باشی اما علی را نخواهی میسوزانمت.[بحار: ج ۲۴ ص ۴۵]پس باید بفهمید که به چه کسی انفاق کنید. اگر جوادالائمه آن میگوید شخصش را هم معلوم کرده است. او کسی است که این دوازده امام چهارده معصوم را قبول داشته باشد و «علی» بگوید نه چیز دیگری بگوید. خدمت به او خدمت به خداست، خدمت به علی است، خدمت به زهراست. چونکه او محب آنهاست اما دیگری محب غیر آنهاست. حالا بعضی خدمت به دشمن ائمه میکنند و به خیالشان سخی هستند. اما اگر سخاوت به امر آنها باشد در اختیار امریم. اغلب ما در اختیار خلق هستیم. اینست که میگوید در آن زمان اگر یکی با دین از دنیا برود ملائکه آسمان تعجب میکنند.
شهربانو زندلشمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست