یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

عضو دوست داشتنی خانواده هاشمی در سینما


عضو دوست داشتنی خانواده هاشمی در سینما

از مهدی هاشمی چه می  توان نوشت که حق مطلب درباره او ادا شود اینکه بگوییم او بازیگری ست که از «مرگ یزدگرد» و «سلطان و شبان» در دهه شصت گرفته تا امروز توانسته در آثار تئاتری, سینمایی و تلویزیونی اش خوش بدرخشد کافیست

از مهدی هاشمی چه می‌ توان نوشت که حق مطلب درباره او ادا شود. اینکه بگوییم او بازیگری ست که از «مرگ یزدگرد» و «سلطان و شبان» در دهه شصت گرفته تا امروز توانسته در آثار تئاتری، سینمایی و تلویزیونی‌اش خوش بدرخشد کافیست؟ آیا می‌شود به گفتن این که او ویژگیهای یک بازیگر هوشمند و توانا با ظرفیتهای توامان بازیهای کمدی و جدی را داراست بسنده کرد؟ از اخلاق نیکوی حرفه‌ای او چقدر می‌توان گفت؟ او پس از پنج دهه فعالیت در سینما، تئاتر و تلویزیون حین گفت و گو در عین قاطع بودن، نگاه کاملاً حرفه‌ای به اهالی سینما و همکارانش دارد. با اینکه می‌شود کمی احساس خستگی از کار مداوم در سینما را در چهره او دید، اما اشاره می‌کند که تا آخرین نفس‌هایش برای این سینما کار خواهد کرد. هرچند نفس‌های خسته او بیش از اینکه حاصل بی‌خوابی‌های کاری باشد، حاصل هوای آلوده تهران است. موضوعی که گاهی به قدری او را کلافه می‌کند که نمی‌داند از آن به کجا پناه ببرد. با این همه هاشمی همچنان با شاداب نگه داشتن روحیه اش سرمستانه در مقابل همه این ناملایمات و عناصر ناخوشایند مقاومت می‌کند

آقای هاشمی این روزها چه خبر؟

- در فیلم «تراژدی» بازی داشتم که امسال در بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر حضور دارد. بعد از ۸۰ روز کار، خواستم کمی از سینما دور باشم و کمی تنفس کنم و به خودم استراحت بدهم که این بزرگداشت و نکوداشت مانع شد. برای همین بلافاصله بعد از اتمام فیلمبرداری «تراژدی»، درگیر ساخت فیلم بزرگداشت شدم.

سیل مصاحبه ها هم به سمت شما آمد؟

- دقیقاً. در این چند وقت با انبوهی از تقاضای مصاحبه، عکس و یادداشت راجع به مراسم بزرگداشت مواجه شدم، در حالیکه واقعا آمادگی چنین کارهایی را ندارم. یک ماه در دماوند فیلمبرداری داشتیم و حدود ۵۰ روز هم در هوای کثیف و آلوده تهران کار کردیم.

راستی با هوای آلوده تهران چگونه کنار آمدید؟

- حالم بد شد، حالت خفگی به من دست داد و چند روزی در بیمارستان بستری بودم.

خبرش رسانه‌ای نشد.

- خودم نخواستم. بگذریم، مجموعه این عوامل دست به دست هم داد تا در حال حاضر حالت کسالت داشته باشم. الان کمی از شغلم بیزار شده ام، وقتی مدتی کار سخت می کنم دوست دارم دور از کار باشم. الان هم اجباراً گرفتار بزرگداشت و این مسائل هستم. الان خسته تر از آنم که بخواهم به گذشته برگردم و نظرم را درباره فیلم هایی که کار کرده ام بگویم. بنابراین می خواهم در این مصاحبه کمی از سینما فاصله بگیرم و دوست دارم سوال های خارج از سینما بپرسید.

فکر می‌کنم حضور در دماوند باعث شده مدتی از آلودگی هوا دور باشید.

ـ بله، اما وقتی آدم مریض می‌شود دکتر سفارش‌هایی می دهد که باید مطابق آن عمل کنیم. دکتر به من دستور داد نباید در هوای سرد باشم، اما مگر شد؟ جدای از آلودگی هوا، اجباراً به خاطر فیلم «تراژدی» یک ماه در سرمای دی ماه دماوند، کار می‌کردم. آنهایی که دماوند رفتند می‌دانند چقدر شب‌های دماوند سرد است. سه تا جوراب می‌پوشیدم و شلوار و زیر پیراهنی نانو به تن می‌کردم که مال اسکی‌بازهاست. (می‌خندد) با این حال سرما از بینی وارد ریه آسیب دیده من از آلودگی تهران می‌شد. به خاطر نقشی که بازی می‌کردم نه کلاه بر سر داشتم و نه دستکش. بنابراین شکنجه یک ماهه را از سر گذراندم، اما آنقدر کارگردان، فیلمبردار و همکاران بازیگر خوب بودند که من همه این سختی‌ها را به جان خریدم. مهم‌تر از همه این‌ها احساس می‌کردم در یک فیلم خوب بازی می‌کنم. اینها همه برایم شیرین بود و باعث دلگرمی من در این هوای سرد شکنجه وار بود.

چه کسی شما را مجبور کرد باتوجه به وضعیتتان در این هوای سرد یخبندان کار کنید؟

ـ کسی مرا مجبور نکرد. هم برای کارگردانش احترام قائل بودم و هم به سناریوی فیلم علاقه‌مند بودم. ضمن اینکه قرار بود این فیلم مرداد کلید زده شود، اما به دلایلی که تنها مربوط به سینمای کشورهای عقب افتاده می‌شود و حرفه‌ای‌ترین فیلم‌های ما آماتوری‌ترین فیلم‌ها هستند، فیلمی که قرار بود در تابستان ساخته شود به دلایل مالی و هزار مشکل دیگر به سیاهی زمستان افتاد. طوری که دیگر نمی‌توانستم بدقولی کنم، چون قرارداد داشتم.

اما قرارداد شما مربوط به مرداد بود نه فصل سرد زمستان. در هر صورت سلامتی شما ارزش بیشتری دارد.

ـ بعضی چیزها قراردادی نیست. شما نمی‌توانید با دوستان کاری را که شروع کردید به دلایل خارج از کار و دلایلی که از بیرون بر کار فشار وارد می‌کند تنها بگذارید و به وظیفه خود عمل نکنید.

با آزیتا موگویی پیشتر در «فرزند چهارم» به عنوان مدیرتولید کار کرده بودید.

ـ بله از «فرزند چهارم» و سفر به آفریقا با ایشان آشنا شدم. خانم موگویی جدا از جنبه مدیریتی، بسیار ماهرانه در کارگردانی این فیلم ظاهر شد و می‌دیدم که چقدر خوب بازیگران را هدایت می‌کند. او یک کار سنگین را با تمرکز بالا اداره و تمام کرد و در ارتباط با فیلمبردار، بازیگران و دیگر عوامل منسجم عمل می‌کرد. با این حال برای اعلام رضایت نهایی اش در هیچ موردی کوتاه نمی‌آمد.

از نتیجه کار راضی هستید؟

ـ فکر می‌کنم کار قابل توجهی شود.

اما وقت زیادی هم از شما گرفت؟

ـ‌بله، با تمام سختی‌هایش روزها و شب‌‌های خوبی در خاطرم باقی گذاشت.

شنیده بودم که چندان تمایل به برگزاری بزرگداشت نداشتید.

ـ هیچ وقت آمادگی برای بودن و حضور در جای رسمی را ندارم، به ندرت آمادگی برای بودن در مراسم و جاهای رسمی دارم. هر گاه خواستند جایزه ای هم به من بدهند برای اینکه دور از ادب نباشد رفتم و در مراسم حضور پیدا کردم، ولی همین مقدار حضور هم برایم سخت است.

به پاس سال‌ها فعالیت مثمر ثمر شما در سینما شب باشکوهی را به شما اختصاص دادند و از فعالیت شما در سینما تجلیل می‌شود. این بسیار نیکوست که سینمایی که وقت و سلامتی خود را برای آن گذاشتید از شما قدردانی می کند.

- همه این چیزهایی که شما گفتید شیرین است، اما من آمادگی این نوع حضورها را ندارم. سختم است که آن بالا بایستم و برایم بزرگداشت بگیرند. ترجیح می‌دهم کارم را درست انجام دهم. جایزه و بزرگداشت و این مسائل به من ربطی ندارد. قطعاً باید به رأی کارشناسان و داوران و تصمیم گیرنده‌ها احترام گذاشت، اما این کارها واقعاً برایم سخت است، ولی طبق وظیفه و احترام انجامش می‌دهم.

در هر صورت سلامتی شما برای این کار گذاشته می‌شود.

ـ همه شاغلان در جامعه زحمت می‌کشند و سلامتیشان را می‌گذارند. فرق شغل ما با دیگران این است که ما تأثیرات خوب، بد و متوسط را مستقیم روی تماشاگران می‌گذاریم، از این جهت این مساله اهمیت پیدا می‌کند. شغل ما را همگان مورد بررسی قرار می‌دهند و زیر ذره‌بین و سبک و سنگین و جناح‌بندی و هزار مورد دیگر هستیم. این موارد است که بسیار اهمیت پیدا می‌کنند، اما این نکته را باید بگویم که وقتی برای همکاران بزرگداشت برگزار می‌کنند بسیار خوشحال می‌شوم، اما خودم خیلی آدم این کارها نیستم.

به نظر می‌رسد طی سال‌ها فعالیت در سینما آنقدر که باید کارهایتان مورد توجه و تجلیل قرار نگرفتند و به جایگاه اصلی شما آنچنان که باید توجه نشد؟

ـ برعکس فکر می‌کنم بیش از آنچه که من هستم روی من ارزش‌گذاری شده. بیشتر از این چیزها در مورد خودم فکر نمی‌کنم. اندازه‌ام همین است که می‌بینم.

آقای هاشمی نکته‌ای که دوست داشتم اینجا مطرح کنم اینکه برگزاری بزرگداشت برای شما در این جشنواره، ممکن است سیمرغ را برایتان به ارمغان نیاورد. چون دیده شده سالی که برای علیرضا زرین‌دست بزرگداشت گرفته شد سیمرغ فیلم باشه آهنگر به او تعلق نگرفت. نظر شما چیست؟

ـ یک لحظه هم به سیمرغ فکر نکرده‌ام. من معتقدم کار باید خوب انجام شود. آلفرد هیچکاک یکی از پنج کارگردان بزرگ جهان هیچ وقت نه جایزه بگیر بود و نه اسکاری به او تعلق گرفت. کسی که سیمرغ زیاد می‌گیرد دلیل بر شخصیت برتر او نیست. بعضی وقت‌ها متناسب با سیاست روز و حال و هوای حاکم بر جشنواره به کسی جایزه می‌دهند. اگر بخواهیم سر هرکاری که می‌رویم به جایزه فکر کنیم که مغموم می‌شویم و اذیت خواهیم شد. اصل فعالیت در سینما این است که شما بدانید در چه کاری بازی می‌کنید، کارگردان کار کیست و آیا ارزش کار دارد یا خیر، یا اینکه ملاک حضور شما در فلان فیلم فقط به خاطر حضور و تداوم کاریست یا اینکه می‌خواهی فقط به خاطر پول کار کنی.

به نظر من توجه به این نکات بسیار بیشتر از جایزه اهمیت دارد. شما هیچ می‌دانستید در هر فیلمی که قرارداد می‌بندم هیچ وقت حتی سؤال نمی‌پرسم که دیگران و بازیگران هم گروه من چقدر می‌گیرند؟ هیچ وقت این سؤال را نمی‌پرسم تا کم و زیاد آن را نشنوم تا مبادا حالم این ور آن ور شود و روی کیفیت کارم تأثیر بگذارد. اگر هم از کسی بشنوم که فلانی کمتر یا بیشتر می‌گیرد سعی می‌کنم اصلاً نشنوم. نه اینکه عصبانی شوم.

مگر شما عصبانی هم می‌شوید؟

ـ (می‌خندد) من سعی می‌کنم از منطقه پرخاش و عصبانیت دور باشم. ازبچگی سعی می‌کردم از کنار کلانتری و دادگاه و این امور و بگیر و ببر و بیار رد هم نشوم، کلا من در کناره‌ها زندگی می‌کنم. فقط در فیلم‌هاست که من در جمع و خیابان و در درگیری حاضر می‌شوم.

چرا؟

ـ از بچگی ضربه پذیر بودم. حتی ماشین هم با خودم بیرون نمی‌برم که مبادا به کسی بزنم!

ولی به جا و به موقع از چنین انسان‌های آرامی باید ترسید.

ـ اگر وادار به پرخاش شوم واکنشی خواهید دید که مسلمان نشنود و کافر نبیند!

طی این سال‌ها شده به خاطر پول و مسائل مادی با کاری قرارداد ببندید؟

ـ پول در مرحله آخر بررسی من قرار می‌گیرد.

چطور شد در فیلم «رژیم طلایی» بازی کردید؟

ـ «رژیم طلایی» یک موضوع خوب داشت که اگر به کارگردان فرصت داده می‌شد به جای ۱۷ روز حداقل یک ماه کار فیلمبرداری شود و چند فیلمنامه‌نویس در سطح پیمان قاسم‌خانی رویش کار می‌کردند فیلم از حالت سطحی که داشت به مراتب بهتر می‌شد.

من زمانی درگیر کار شده بودم که کار از کار گذشته بود. دست و بال کارگردان هم بسته بود و من از آن آدم‌هایی نیستم که وسط کار جر یا نق بزنم. من مسؤلیت پذیرم و لذا بازی در این فیلم بد را پذیرفتم و پای عواقبش هم هستم.

بعد از اینکه به خاطر فیلم «آقا یوسف» سیمرغ دریافت کردید فکر می‌کردم گزیده کار شوید، اما شما با ریسک‌پذیری کار با یک کارگردان جوان را پذیرفتید.

ـ بازیگر نمی‌تواند منتظر باشد تا یک کارگردان بزرگ به او پیشنهاد دهد و در عین حال چندین سال هم بیکار بماند. شرایط فیلمسازی در همین فضا و بضاعت است و در همین شرایط شما باید کار کنی و طوری هم باید کار کنی تا درصدی از ارزش‌های وجودیت دیده شود. آن هم برای من کم و بیش اتفاق افتاده.

طی این سال‌ها با کارگردان‌هایی کار کردم که کم و بیش در کار تبادل نظر خوبی داشتیم و برای بهتر شدن یک اثر و فیلم تأثیر خوبی بر هم داشتیم. من از این بابت از این همکاری‌های پیش‌ آمده راضی ام.

بعد از یک وقفه چندین ساله شما دوباره به سینما آمدید و با «هیچ» کارتان را از سر گرفتید. کدام کارگردان در این شرایط حس و حال خوبی به شما حین کار می‌داد و دوست داشتید دوباره با او همکاری کنید؟

ـ خوشبختانه بخت یارم بود تا با فرد بسیار خوب و کاردانی به نام آقای کاهانی به سینما برگردم. ایشان مردی به غایت نیک، شجاع و هنرمند است، اما درمجموع کار با همه کارگردان‌ها چه ضعیف یا قوی به لحاظ کاری برایم بسیار لذت‌بخش بود.

بعد از برگزاری بزرگداشت و نکوداشت گزیده کار می‌شوید؟

ـ هرگز. لوئیس بونوئل فیلمساز بزرگ اسپانیایی در کتاب زندگینامه خود که در ۸۳ سالگی منتشر کرد و ترجمه هم شده به نام (با آخرین نفس‌هایم) جملات قشنگی می‌گوید. من هم می‌گویم تا آخرین نفس‌هایم در همین فضا کار می‌کنم و هستم.

اهل ورزش هستید؟ در مصاحبه اخیر هم که با هم داشتیم اشاره کردید رکنی از زندگی شما ورزش است.

ـ وقتی هوای شهر تهران آلوده است، وقتی خفگی از بیرون بر شما عارض می‌شود دیگر نمی‌توانید کار کنید. هر ورزش و پیاده روی طی سالیان اخیر بر ضد من عمل کرده. تمام پیاده روی های من در سال‌های گذشته تبدیل به سمی شده بر بدنم در ماهیچه‌ام و من چه ساده لوحانه هوای مسموم را فرو می‌دادم. تا اینکه بالاخره همین سم کارم را سه روز به بیمارستان پارسیان تهران کشاند. من این روزها به خودم زیاد فکر نمی کنم. نزدیک به پنج دهه در تئاتر و سینما کار کردم. تقریباً می شود گفت آردم را ریختم و الکم را آویختم. نگران نسل بعدم که ریه‌های آنها به سن من برسد چه خواهد شد؟ مسئول این همه مسمومیت در رگ و جان و ریه و قلب نسل‌های بعدی چه کسی خواهد بود؟ چرا همیشه بعد از فاجعه متوجه می‌شوند که اشتباه عمل کردند و مدیریتی در کار نبوده؟ چرا افرادی را که شایسته اداره کردن نیستند بر مسند می‌نشانند؟ چه کسی جوابگوست؟ چرا فکری برای حل مشکلات نمی‌ شود؟ چرا همیشه همه چیز دیمی است؟

ورزش هایی مثل شنا چطور؟ به کمکتان نیامده؟

ـ جالب است بدانید این ضایعه آلودگی هوا، حتی منی که شناگر حرفه‌ای هستم را تحت تأثیر قرار داده. دکتر به من گفته تا اطلاع ثانوی هر گونه به آب زدن ممنوع. باید مراقب نفس کشیدنم هم باشم! (می‌خندد)

امسال بعد از دو سال فیلم «خانه پدری» در بخش خارج از مسابقه جشنواره توانست امکان حضور پیدا کند. نظر شما به عنوان بازیگر این کار در مورد این فیلم چیست؟

ـ معتقدم «خانه پدری» جسورانه و بسیار سرراست از خشونت های مخفی که جامعه ما با سکوتش مهر تأیید بر آن زده حرف می زند. «خانه پدری» جنایت های بزرگی که در پستوها و خلوت ها انجام می شود را نشان می دهد و به ما می گوید که این رفتار حاصلی از سنت سیاه است که ریشه در تاریخ ما دارد که بیان سینمایی آن بی هیچ روتوش و دروغ نمایی با راستی هر چه تمام تر به تصور کشیده می شود. این فیلم یک استثنا در تاریخ سینمای ماست و معتقدم فقط کارگردان بزرگی چون کیانوش عیاری می تواند اینگونه سنجیده عمل کند.

او در آخر «قصه ها»، کاری با کارگردانی که در گذشته و در فیلمهای «خارج از محدوده» و «زرد قناری» با او همکار بودید.

ـ خودم هنوز موفق نشدم فیلم «قصه ها» را ببینم. جسته و گریخته بخش هایی از آن را قبل از تدوین نهایی دیده بودم. تصور می کنم در عین نشان دادن واقعیت های روز جامعه از زندگی جوانان به عصیان رسیده می گوید. صحنه هایی از اعتراض ها و مقاومت های مردمی را در این فیلم خواهیم دید که کمتر فیلمی شجاعت ابراز آن را دارند. برای همین است که اینگونه فیلم ها سال ها دور از پرده نمایش می مانند.



همچنین مشاهده کنید