چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

نسبت عقل و ایمان


نسبت عقل و ایمان

در دین اسلام, تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن كریم, همواره انسان رابه تفكر و تدبر و پرهیز از تقلید كوركورانه فرا میخواند در اینكه عقل در قلمرو دینجایی دارد, شك و تردیدی وجود ندارد مهم, تشخیص و تبیین دامنه ی جایگاه عقل است زیرا تمام متدینان, تلاش می كنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهره مند شوند پس برای فهم ایمان, باید از عقل بهره بگیریم

در دین اسلام، تعقل مبنای ایمان قرار گرفته است و قرآن كریم، همواره انسان رابه تفكر و تدبر و پرهیز از تقلید كوركورانه فرا میخواند. در اینكه عقل در قلمرو دینجایی دارد، شك و تردیدی وجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنه‌ی جایگاه‌عقل است؛ زیرا تمام متدینان، تلاش می‌كنند تا در تعالیم نظام دینی و تبیینباورهای دینی از عقل بهره‌مند شوند. پس برای فهم ایمان، باید از عقل بهره بگیریم.

در این مقاله، به بررسی نسبت عقل و ایمان پرداخته شده است و نویسنده،ضمن بررسی آیات و احادیث، به تحلیل این دو مقوله پرداخته است.

نویسنده معتقد است، در اینكه عقل در قلمرو دین جایی دارد، شك و تردیدیوجود ندارد؛ مهم، تشخیص و تبیین دامنهی جایگاه عقل است. لذا نویسنده درمقاله‌اش به این مهم می‌پردازد.

نویسنده در مقدمه می‌نویسد: عقل و ایمان، دو موهبت و نعمت گرانبهای الهی‌برای بشریت‌اند و كرامت آدمی در تكریم این دو ارزش الهی است. جدا انگاری‌میان آنها، پی آمدهای جبران ناپذیری را به دنبال دارد. تكیه به عقل صرف و پرهیزاز ایمان، باعث طغیان انسان و بی مهار شدن نفس می‌شود. بی‌هویتی و سرگشتگی‌انسان معاصر نیز، زاییدهی خردورزی افراطی جهان معاصر است. از طرف دیگر،دین فارغ از عقل نیز یا گرفتار بد فهمی می‌شود و یا در انواع تحریف‌ها و خرافه هاآلوده میگردد.

نویسنده، جایگاه عقل را در اسلام بررسی می‌كند و می‌نویسد: اساس آیات وروایات، بیانگر این حقیقت اند كه از منظر اسلام، عقل جزیی باید به منشأ خودیعنی عقل كلی متحمل شود و عقل بشری، رنگ عقل الهی به خود بگیرد؛ و برایآنكه عقل جزیی با مبدأ خود ارتباط یابد و سیر صعودی خود را به موطن اصلیاشآغاز كند و در پرتو این ارتباط بتواند راهنمای انسان باشد تعقل و پرهیزگاری دراسلام، مقارن با هم مطرح شدهاند.

نویسنده، تفاوتهای مهم اسلام و مسیحیت را در مقوله‌ی ایمان و نسبت آن باآگاهی را در سه عنوان اكتسابی بودن ایمان، تعارض یا توافق ایمان و آگاهی و ایمانصرف، بررسی میكند و مینویسد: علم و عقل در آموزه‌های مسیحیت مذموماست و مفاد مسیحیت، غیر عقلانی تلقی میشود. ولی در دین اسلام، عقل اهمیتخاصی دارد. توصیه های فراوان قرآن و سنت به عقل گرایی و نیز عقلانی بودن مفاددین اسلام، نسبت این دین و عقل را محكمتر مینماید.

نویسنده در ادامه به بررسی نسبت عقل و قلب در شناخت حقایق می‌پردازد ومینویسد: عقل و قلب، دو دریچه به سوی شناخت حقایق جهان هستیاند كه هركدام اسلوب و روش خاص خود را دارند. عارف، كسی است كه عقل و قلب وتعقل و سلوك عملی او به منزله‌ی دو بال او تلقی گردند.

نویسنده، اركان و شرایط ایمان را بررسی می‌كند و دیدگاه متكلمان و حكمای‌اسلامی را از سویی و دیدگاه عرفای اسلامی را از سویی دیگر تحلیل می‌نماید.

وی در ادامه، تجربه‌ی دینی و ایمان را تحلیل می‌كند و می‌نویسد: ایمان،شناخت و تجربه‌ی حوادث وحیانی است. ایمان برای فرد مؤمن، انكشاف عنایتخداوند در جهان است. اساس ایمان، دیدن، تعلق و وابستگی آدمی به یك امرمتعالی است؛ بنابراین، مؤمن بعد از آنكه حادثه را از طریق وحی تجربه كرد، نگرشاو به حادثه‌ها دگرگون و سراسر زندگی او دستخوش تغییر میشود.

نویسنده در پایان می‌‌نویسد:

دین و ایمان، نه تنها در محدودهی ناتوانی عقل، نقش ایفا میكنند، بلكه دردایره‌ی توانایی عقل نیز حضور می‌یابند؛ بنابراین، ایمان به خدا بدون معرفت،ممكن نیست و نمی‌توان به مجهول مطلق ایمان آورد و طعن عارفان اسلامی در حق‌فیلسوفان، نه از باب ناتوانی عقل در اثبات وجود خدا، بلكه به جهت توانایی شهودخداوند توسط انسان بوده است.

نویسنده: محمد باقر اختری