دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

ابعاد کارزار اطلاعاتی ایران


ابعاد کارزار اطلاعاتی ایران

خبر شناسایی, تعقیب و در نهایت بازداشت روز گذشته «عبدالمالک ریگی» و جانشین او از سوی نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بازتاب بسیار گسترده ای در داخل ایران و نیز در سطح محافل رسانه ای و سیاسی منطقه ای و بین المللی داشت

خبر شناسایی، تعقیب و در نهایت بازداشت روز گذشته «عبدالمالک ریگی» و جانشین او از سوی نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بازتاب بسیار گسترده ای در داخل ایران و نیز در سطح محافل رسانه ای و سیاسی منطقه ای و بین المللی داشت. اهمیت خبر بازداشت ریگی از آن رو بود که پیش از این همه مردم منطقه خاورمیانه و شبه قاره می دانستند و اسناد و شواهد فراوان آن را دیده بودند که گروهک تروریستی ریگی از سوی سرویس های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، پاکستان و عربستان راه اندازی، تغذیه و عملیاتی شده است.

دقیقا به همین دلیل بود که دولت انگلیس ساعاتی پس از دستگیری ریگی، ارتباط این گروه را با دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خود تکذیب کرد چرا که می دانست چنین تصویری در ذهن مردم شبه قاره و خاورمیانه وجود دارد. جالب این است که انگلیس در یک هفته دو ضربه سنگین اطلاعاتی را دریافت کرده است یک ضربه افشای غیرمنتظره نقش MI۶ در ترور شهید محمود المبحوح- عضو حماس- در امارات بود و ضربه دوم با دستگیری عامل تروریست آنان علیه شهروندان ایرانی بر پیکر رنجور انگلیس وارد شد. اعلامیه دولت لندن نشان داد که انگلیس از اعتراف احتمالی ریگی نگرانی دارد چرا که این اعتراف دلیل جداگانه ای بر نقش انگلیس در عملیات های ترور نیز خواهد بود با این وصف بیانیه دولت لندن اعتراف این کشور به نقش گسترده لندن در راه اندازی، تجهیز و عملیات گروه ریگی به حساب می آید.

رسانه های آمریکایی نیز با عبارت پردازی های خاص بر واقعی بودن نقش افشا شده واشنگتن در راه اندازی و عملیات گروه تروریستی ریگی تاکید کرده اند. روزنامه لس آنجلس تایمز که به مدیران کاخ سفید نزدیک است، دیروز نوشت: «جندالله به نمایندگی از «بلوچ های سنی ایران» می جنگد. آنها از اینکه شهروندان درجه ۲ محسوب می شوند و از آزادی مذهبی برخوردار نیستند ناله می کنند. محدودیت ها علیه آزادی بلوچ های سنی ایران در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد افزایش یافته است».

این روزنامه آمریکایی به همراه جانبداری از عبدالمالک ریگی و گروه تروریستی او نوشت: «نیروهای امنیتی ایران ادعا کرده اند که ریگی یک روز قبل از دستگیری اش در یک پایگاه آمریکایی در افغانستان حضور داشته است.» دیروز روزنامه واشنگتن پست که گروه ریگی را فعال در شورش های محلی- و نه ترور مردم و سپس پناه گرفتن در پایگاههای آمریکا در پاکستان!- معرفی کرده است نیز نوشت: «شش سال است که جندالله، نظرها را به سوی خود جلب کرده است آنان به دفاع از اقلیت سنی برخاسته اند که در جنوب شرقی ایران از حکومت شیعی این کشور رنج می برند.» این روزنامه با حمایت علنی از ترورهای فراوان علیه شهروندان ایرانی اضافه کرد: «جندالله قصد جدا کردن بلوچستان از ایران را ندارد و اگر دست به خشونت می زند صرفا برای جلب توجه برای رفع تبعیض علیه سنی هاست.» بنابراین کاملا آشکار است که در ورای گروهک حقیر ریگی دستگاههای عریض اطلاعاتی و جاسوسی و سیاسی- رسانه ای غرب قرار دارند و از این رو دستگیری عبدالمالک ریگی ضربه عمیق اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر سرویس های گوناگون غرب در خاورمیانه و شبه قاره می باشد. در خصوص عملیات شناسایی، تعقیب، هدایت و سپس بازداشت عبدالمالک ریگی نکات دیگری هم وجود دارد که به اختصار به بعضی از آنها اشاره می شود:

۱) دستگیری ریگی در یک فرایند تعقیب و مراقبت اطلاعاتی صورت گرفته و نه در یک فرایند سیاسی و یا ترکیبی از فرایند سیاسی و اطلاعاتی. این به آن معنا نیست که مسئولان سیاسی کشور برای برخورد قاطع با عوامل ترور در شرق کشور تلاش نکرده و یا کوتاهی کرده اند. از قضا وزارت کشور طی چند نوبت تلاش کرد تا مقامات سیاسی و امنیتی پاکستان را وادار به همکاری برای دستگیری تروریست ها نماید. این تلاش ها بخصوص بعد از هر حادثه تلخ نظیر شهادت سردار رشید اسلام نورعلی شوشتری به همراه چهل نفر از همراهان او و مردم مظلوم بلوچستان تشدید شد ولی واقعیت این است که مقامات پاکستان در طول ۱۱سال گذشته از حداقل همکاری با ایران نیز خودداری کرده اند. با این وصف باید برای درک درست حقیقت گفت که دستگیری ریگی که عامل سرویس های اطلاعاتی غرب و بعضی از کشورهای منطقه بود و به ضربه سنگینی بر این سرویس ها منجر شد، تنها به نیروهای اطلاعاتی کشور مربوط است و در این میان مذاکرات سیاسی و چانه زنی های رایج دیپلماتیک نقشی نداشته است.

۲) برخلاف تبلیغاتی که این روزها رسانه های غرب و بعضی از رسانه های منطقه ای به راه انداخته اند، تروریست هایی که طی ۱۱-۱۰ سال گذشته در شرق کشور حادثه آفریده اند در اکثر مواقع مردم عادی کوچه و بازار را هدف و طعمه قرار داده اند و چندان کاری به مسئولین یا نهادهای خاص نداشته اند؛ حادثه تاسوکی در ۲۴ اسفند ۸۴ که به شهادت ۲۲نفر انجامید، حادثه دارزین که در ۲۳اردیبهشت ۸۵ اتفاق افتاد و به شهادت ۳۴ نفر انجامید، حادثه ۱۳بهمن زاهدان که به شهادت ۳ نفر منجر شد، حادثه حمله به اتوبوس پاسداران که به شهادت ۱۱نفر انجامید، حادثه ۲۴خرداد ۸۷ که به شهادت ۱۶نفر از پرسنل ناجا در سراوان منتهی گردید و حادثه انفجار بمب صوتی در جلوی مدرسه دخترانه معرفت زاهدان در ۲۷بهمن ماه گذشته همه بیانگر آن است که تروریست ها «امنیت عمومی» را در شرق ایران نشانه رفته و بیش از شیعیان اهل سنت را مورد تعرض قرار داده و راز مطلب هم این است که هدف از اقدامات ناامن ساز تحریک اهل سنت و بلوچ ها علیه دولت مرکزی بوده و نه تحریک شیعیان. اگر به زمان راه افتادن گروهک ریگی نظری بیاندازیم درمی یابیم که این گروهک در دوره ای راه افتاد که آمریکایی ها براساس نظریه دو سناتور آمریکایی- مارتین ایندایک و آنتونی لیک- به «مهار دوگانه ایران و عراق» روی آورده بودند. براساس نظریه مهار دوگانه، آمریکا باید به جای استفاده از اهرم نظامی، دو اهرم تحریم اقتصادی و بهره گیری از ابزار اطلاعاتی را علیه ایران و عراق به کار می گرفت. مهار دوگانه در سال ۱۹۹۳- ۱۳۷۲- وارد دستگاه اطلاعاتی و سیاسی آمریکا شد و گروه ریگی براساس ضلع اطلاعاتی سیاست مهار دوگانه در سال ۱۹۹۸م- ۱۳۷۷- شروع به فعالیت کرد. طبعا در این ماجرا دستگاه اطلاعاتی و سیاسی آمریکا به یک دوره حداقل سه ساله برای عملیاتی کردن گروه مالکی نیاز داشته است.

۳) اگر بخواهیم تصویر دقیقی از اقدامات گروهک ریگی در فاصله ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۸ بدهیم و در این تصویر ابعاد اصلی ماجرا را نشان دهیم باید بگوئیم ترورهای گروه ریگی محصول ادغام و تلاقی اشغالگری، تحت الحمایگی و مزدوری است در این سناریو آمریکایی ها و انگلیسی ها ضلع اول، دولت های عربستان و پاکستان ضلع دوم و ریگی و گروه او ضلع سوم را تشکیل داده اند بر همین اساس می توان گفت جدال ۱۱ سال اخیر در شرق ایران جدال «جنایتکاران بی ریشه» با «ملتی ریشه دار» است. با این وصف ما باید بدانیم که تا زمانی که اشغالگران در منطقه وجود دارند و نیز تا زمانی که بعضی از دولت های منطقه به جای تکیه بر مردم خود به اشغالگران تکیه دارند، خلق و تجهیز گروهک هایی نظیر گروهک ریگی کاملاً محتمل است پس برای مقابله با ناامنی باید عزم خود را برای پاکسازی منطقه از اشغالگران و اصلاح سیستم سیاسی-امنیتی منطقه ای که در آن زندگی می کنیم، جزم نمائیم.

۴) با دستگیری مالک ریگی محیط فعالیت اشرار ناامن شد و هزینه فعالیت های تروریستی بالا رفت. کما اینکه با افشای نقش یک محور عربی-غربی-اسرائیلی در ترور شهید محمود المبحوح محیط تصمیم گیری سرویس های اطلاعاتی غرب ناامن شده است. به میزانی که محیط تصمیم گیری و عمل تروریسم ناامن می شود، ضریب امنیتی جوامعی که هدف عملیات های تروریستی قرار دارند، افزایش می یابد. با این وصف باید اقدامات ضداطلاعاتی و احاطه اطلاعاتی کشوری نظیر جمهوری اسلامی روز به روز افزایش پیدا کند.

۵) در این ماجرا نقش کشور امارات نیز حایز اهمیت است. امارات در ماجرای ترور شهید المبحوح وانمود می کند که نقشی نداشته است و می بینیم که این روزها در هیات مدعی ظاهر گردیده است. نقش امارات در حمایت از گروههای ضدایرانی البته آشکار است و این دولت هم تلاش چندانی برای مخفی کردن آن ننموده است. دستگیری ریگی باید یک هشدار جدی برای امارات هم باشد. اگر امارات در کنار جاسوسان و تروریست ها قرار دارد پس باید در انتظار چشم های اطلاعاتی کشورهای هدف هم باشد و این حق را برای کشوری نظیر ایران قبول کند که اگر قبول هم نکند با چنین واقعیتی مواجه می باشد پس بهتر است دولت امارات در پی منافع ملی مردم خود باشد و از تکمیل زنجیره تروریسم خودداری نماید.

۶) هر چند گروه ریگی تلاش فراوانی کرد که خود را مذهبی نشان دهد و رسانه های آمریکایی، اروپایی و عربی هم تلاش کردند تا آنان را بخشی از جامعه مذهبی سنی بلوچستان جا بزنند و حتی اعلام کردند که گروه ریگی قبل از هر عملی، اجازه لازم را از رهبران مذهبی خود دریافت می کنند ولی واقعیت این است که چنین رابطه ای وجود ندارد و این گروه هم به هیچ وجه مذهبی نیستند. اقدامات آنان نیز کمترین سنخیتی با مذهب اسمی و دین رسمی آنان نداشته است ، از اقدامات این گروه بیش از شیعیان-سنی ها و بیش از سیستانی ها بلوچ ها ضربه خورده اند و اصولا اقدامات تروریستی در ذیل نام دین نمی گنجد. سرویس های جاسوسی غرب برای آنکه نقش خود را در راه اندازی و تجهیز و عملیات این و آن گروه تروریستی از دیده ها دور نگه دارند به اقدامات گروه مالکی و... رنگی از مذهب و قومیت می زنند و صدالبته مردم این منطقه نشان داده اند که در مقابله با تروریسم بین المللی، تروریسم منطقه ای و تروریسم داخلی پیشتازند.

سعدالله زارعی