شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

مارکسیسم ساختارگرایانه


مارکسیسم ساختارگرایانه

متولد الجزایر و دانش‌آموخته فلسفه از اکول نرمال سوپریور بود (‌آلتوسر با اینکه در امتحان آگرگاسیون ۱۹۳۹ پذیرفته شده بود اما به دلیل خدمت در نیروهای فرانسوی درگیر در جنگ جهانی …

متولد الجزایر و دانش‌آموخته فلسفه از اکول نرمال سوپریور بود (‌آلتوسر با اینکه در امتحان آگرگاسیون ۱۹۳۹ پذیرفته شده بود اما به دلیل خدمت در نیروهای فرانسوی درگیر در جنگ جهانی دوم و اسارت به دست آلمانی‌ها، تا ۱۹۴۸ از آن استفاده نکرد). شهرت اولیه آلتوسر به جهت مجموعه مقالاتی بود که در دهه ۱۹۶۰ منتشر ساخت. این مقالات بیانگر ترکیب ساختارگرایی و مارکسیسم نزد آلتوسر و نیز حاوی نقدهای او بر انسان‌گرایی تفکر مارکسیستی سنتی‌اند. مارکسیسم ساختارگرای آلتوسر نقش تعیّن‌بخشی اقتصادی نسبت به ساختارهای ایدئولوژیک، سیاسی، حقوقی و فرهنگی حاضر در نظام‌های اجتماعی سرمایه‌دارانه را مورد تجدیدنظر قرار می‌دهد.

بدین لحاظ، آلتوسر در پی دگرگونی تاکید خاص بیشتر آثار مارکس بر مدلی از اقتصاد سیاسی کلاسیک است که همراه با مدلی تجربه‌گرایانه برای تحلیل روابط اجتماعی، فراهم‌آورنده اساس ظاهراً «علمی» نتایج مارکس قلمداد می‌شوند. از نظر آلتوسر، هرکدام از این ساختارها (ایدئولوژیک، سیاسی و غیره‌) به استقلال و خودآیینی نسبی در درون شبکه بزرگ‌تری از روابط اجتماعی مربوط می‌شوند که برسازنده جامعه سرمایه‌داری‌اند. لذا، جامعه سرمایه‌داری هم یک کلیّت و تمامیّت است و هم ساختاری است که هیچ مرکزیّت سازمانی ندارد. در نتیجه، آلتوسر به جای قبول عقیده به تعیّن‌بخشی مستقیم یعنی تعیّن روبنا از سوی زیربنای اقتصادی (‌الگوی مارکسیسم کلاسیک‌)، جامعه سرمایه‌داری را به مثابه شبکه‌ای از ساختارهای به هم پیوسته مدنظر قرار می‌دهد. البته خودآیینی این ساختارها بیشتر نسبی است تا مطلق، چرا که در نهایت عوامل اقتصادی تأثیری علّی بر ساختار به مثابه یک کلّ دارند. در وهله بعد، مفهوم مارکسیستی سنتی «جامعه»، به معنای یک کلّ به لحاظ تجربی تحقیق‌پذیر، در تبیین آلتوسر جای خود را به مفهوم «شیوه تولید» می‌دهد. شیوه سرمایه‌دارانه تولید ویژگی‌های خاصی دارد از جمله کالایی‌سازی اجناس، مفاهیم مبادله و ارزش افزوده و سازمان کار. شیوه‌های تولید به نوبه خود در طول تاریخ تحول می‌یابند و مارکسیسم مطابق این تفسیر، تحلیلی تاریخی می‌شود از رشد شیوه‌های تولید در ارتباط درونی‌شان با ساختارهای متفاوت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، حقوقی و ایدئولوژیک که کلیّت اجتماعی را تشکیل می‌دهند. آلتوسر بدین‌ترتیب با بسط تبیین نظری نوینی از روابط اجتماعی که البته مارکس به دلیل پارادایم‌های اقتصادی و علمی زمانه نمی‌توانست به تبیین کامل آنها بپردازد، وی را مورد تایید قرار می‌دهد. در گام بعدی، آلتوسر جایگزینی مفهوم مارکسیستی سنتی علم به مثابه تحلیل تجربی با الگویی را پیشنهاد می‌کند که این الگو، به جای تقویت خود با روش‌های مشاهده و تایید، بر انسجام درونی یک نظریه به عنوان برهان صدق آن تاکید داشته باشد. بنابراین از نظر وی لازم نیست دعاوی مارکسیسم با واقعیت فوراً تحقیق‌پذیر اجتماع تناظر و همخوانی داشته باشند، چرا که درستی تحلیل‌های این نظریه در انسجام درونی مقدمات و فرضیه‌هایی که زیربنای آن را تشکیل می‌دهند، نشان داده شده است. پس از این آلتوسر با بازتعریف معنا و اهمیت ایدئولوژی در قالب نظریه‌اش درباب دستگاه‌های ایدئولوژیک دولت به تکمیل مفهوم شیوه‌های تولید می‌پردازد، این بار هم برای اینکه به زعم او خلأهایی را در مارکسیسم سنتی پر کند. آلتوسر با این نظریه نیز همراه است که فرد به هیچ معنایی مستقل از نهاد ساختارهای اقتصادی و اجتماعی وجود ندارد. این نظریه در کانون تفکر ضد انسان‌گرایانه آلتوسر قرار دارد. بدین‌ترتیب در حالی که مارکسیست‌ها به طور مرسوم انسان را حاکم بر سرنوشت خویش می‌دانستند، آلتوسر بر این عقیده بود که افراد نشان و بیانی‌اند از روابطی مستقر در درون ساختارهایی به لحاظ تاریخی متعیّن که وجه تولید سرمایه‌دارانه را شکل می‌دهد.

پیتر سجویک/ ترجمه: حجت پویان

منبع:

Cultural Theory (The Key Thinkers), Andrew Edgar and Peter Sedgwick,

Routledge, London and NewYork.