چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

۲۹ دسامبر ـ پایان ماموریت "لوی هندرسون" در ایران - نگاهی به نظرات و فعالیت های دیپلماتیک هندرسون که یکی از عوامل براندازی دولت مصدق بود


چهار روز پس از آغاز بهره برداری از نفت ایران توسط کنسرسیوم شرکتهای نفتی غرب و سه هفته بعد از دیدار شاه از آمریکا و دادن وعده پیوستن به اتحادیه نظامی غرب و ۱۶ ماه پس از براندازی …

چهار روز پس از آغاز بهره برداری از نفت ایران توسط کنسرسیوم شرکتهای نفتی غرب و سه هفته بعد از دیدار شاه از آمریکا و دادن وعده پیوستن به اتحادیه نظامی غرب و ۱۶ ماه پس از براندازی ۲۸ مرداد، «لوی هندر سون» دیپلمات ضدشوروی آمریکا که به معاونت خارجه این کشور منصوب شده بود تهران را ترک کرد. وی از سال ۱۹۵۱ (۱۳۳۰ هجری خورشیدی) سفیر آمریکا در تهران شده بود و طبق نوشته ها، یکی از عوامل براندازی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ بود. هندر سون که در سال ۱۹۵۷ بازنشسته و در سال ۱۹۸۶ در یک خانه سالمندان در گذشت از سال ۱۹۲۲ وارد کار دیپلماتیک شده بود.

هندرسون که در آرکانزا به دنیا آمده بود و پدرش کشیش بود از آغاز کار کمر به جلوگیری ازگسترش کمونیسم و همچنین بسط نفود دولت مسکو بسته بود. او در دهه ۱۹۲۰ در آمریکا کار بررسی میزان همکاریهای چپهای این کشور با شوروی را برعهده داشت و سپس با تبعیدیان و فراریان از شوروی تماس برقرار کرده و آنگاه مامور در کشورهای بالتیک شده بود تا از نزدیک فعالیت های شوروی را زیر نظر داشته باشد.

پس از برقراری مناسبات سیاسی میان آمریکا و شوروی در دهه ۱۹۳۰، هندرسون در سفارت تازه تاسیس امریکا در مسکو صاحب مقام شد و سپس همین کار را در کشورهای اروپای شرقی داشت. وی بااین تجربه وسیع، از فرصت فشار شوروی به ترکیه و بپاخیزی کمونیستهای یونان استفاده کرد و با کمک "جورج کنان" ترومن را قانع به در پیش گرفتن سیاست تازه ای کرد که منجر به صدور دکترین ترومن و محاصره شوروی و اتحاد نظامی با ترکیه و کمک گسترده به دولت یونان شد.

هندرسون که پس از کمونیسم، نفت را یک کالای اقیصادی - سیاسی (استراتژیک) و در عین حال مسئله ساز و دردسر ساز تشخیص داده بود خواست که به ماموریت عراق فرستاده شود و در اینجا دقیقا از اوضاع جهان عرب و وضعیت و سیاست های نفت آگاه شد؛ به گونه ای که هنگام بحث از تقسیم فلسطین میان یهودیان و اعراب نظر دیگری را مطرح ساخت و چون موفق نشد فکر خود را به کرسی بنشاند ماموریت هند (که با مشکلات پس از تجزیه رو به رو بود) گرفت و به دهلی نو رفت و در پی ملی شدن نفت ایران و تبدیل تهران به کانون خطر و حساس شدن اوضاع، سفیر امریکا در تهران شد. وی ازدکتر مصدق تا آنجا که کارهای او به تقویت ناسیونالیسم ایرانی و گسترش دمکراسی می انجامید جانبداری کرد زیرا که با این دو عامل از پیشرفت کمونیسم و بسط نفود شوروی جلوگیری می شد، ولی از لحظه ای که احساس کرد ادامه تحریم اقتصادی ایران از سوی انگلستان زندگی را بر مردم سخت کرده و متمایل به حزب توده شده اند و در چند تظاهرات قدرت این حزب را به چشم دید تغییر نظر داد و نه تنها از توطئه های انگلستان بر ضد دکتر مصدق جلوگیری نکرد بلکه در صدد همکاری با مساعی براندازی او و روی کار اوردن مقامهای ایرانی موافق اتحاد ایران با غرب و سپردن کار نفت به شرکتهای غربی بر آمد و با دو ــ سه رفت و آمد سریع به خارج از ایران در تابستان ۱۳۳۲، مسئله ایران به سود غرب حل شد و ....