چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

گرایشهای صهیونیستی پهلوی


رژیم صهیونیستی كه از بدو تأسیس در سال ۱۹۴۸ بر مبنای دكترین پیرامونی بن گوریون, درصدد برقرار رابطه و ایجاد اتحاد استراتژیك با ایران بود, در برهه های گوناگون زمانی تلاش نموده خود را به رژیم شاهنشاهی نزدیك نماید و البته دراین راه موفق به برقراری روابط مستحكم با شاه نیز شد

رژیم صهیونیستی كه از بدو تأسیس در سال ۱۹۴۸ بر مبنای دكترین پیرامونی بن‌گوریون، درصدد برقرار رابطه و ایجاد اتحاد استراتژیك با ایران بود، در برهه‌های گوناگون زمانی تلاش نموده خود را به رژیم شاهنشاهی نزدیك نماید و البته دراین راه موفق به برقراری روابط مستحكم با شاه نیز شد. این روابط كه تا سقوط حكومت پهلوی در سال ۱۳۵۷ ادامه داشت، ایران را به عنوان نخستین كشور مسلمانی كه با اسرائیل روابط دیپلماتیك و اقتصادی برقرار كرده بود، معرفی می‌كرد.

در حد فاصل كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا انقلاب اسلامی، سران رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی بارها یكدیگر را ملاقات كردند و به توافقات مهمی نیز دست یافتند. بن‌گوریون، لوی اشكول، گلدامایر، اسحق رابین و مناخیم بگین از جمله رؤسای دولت اسرائیل بودند كه با سفر به ایران درصدد گسترش روابط خود با رژیم پهلوی برآمدند. از سوی دیگر شاه نیز به سبب وابستگی به ایالات متحده، تحت توصیه‌های واشنگتن قرار داشت و از گسترش روابط با اسرائیل استقبال می‌كرد.

با توجه به اینكه روابط شاه و رژیم صهیونیستی یكی از علل مخالفت عمومی مردم با رژیم پهلوی بود، در نوشتارحاضر ضمن مرور اجمالی بر روابط رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس دولت اسرائیل، به بررسی همكاری‌‌های امنیتی ـ نظامی و اقتصادی ـ نفتی طرفین خواهیم پرداخت و در نهایت با تأثیر انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره) بر روابط فوق، بحث حاضر را خاتمه خواهیم بخشید.

● ایران و اسرائیل: شناسایی دو فاكتو

از هنگام تأسیس دولت صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین در سال ۱۳۲۷ تا سال ۱۳۵۷ كه انقلاب اسلامی در ایران روی داد، همواره مسئله‌ی شناسایی اسرائیل از سوی ایران محل مناقشه بود. چگونگی شناسایی و بحث‌های مربوط به دوفاكتو۱ بودن شناسایی، از جمله مسائلی بودند كه هم روابط منطقه‌ای ایران با اعراب و هم تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود.

نخستین كوشش‌های رژیم پهلوی برای ایجاد روابط با صهیونیست‌ها، دو سال پس از تشكیل رژیم صهیونیستی در تاریخ ۶ مارس ۱۹۵۰ (۱۳ اسفند ۱۳۲۸) آغاز شد. در بدو امر رژیم پهلوی اقدام به شناسایی دو فاكتو رژیم صهیونیستی نمود و آن را به رسمیت شناخت. این اقدام كه در دولت محمد ساعد مراغه‌ای به وقوع پیوسته بود، با دایر نمودن سركنسول‌گری ایران در بیت‌ المقدس اشغالی به سردی روابط ایران با جهان عرب انجامید. استدلال ساعد مراغه‌ای در به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی به وجود تعداد بسیاری از بازرگانان یهودی ایرانی تبار در فلسطین و الزام دولت جهت حفظ حقوق آنان باز می‌گشت. این استدلال كه به هیچ وجه اعراب را قانع نمی‌ساخت، با آغاز به كار دولت مصدق در ۱۶ تیر ۱۳۳۰ به كلی منتفی گردید و دولت مصدق تصمیم به تعطیلی كنسولگری ایران در بیت‌المقدس گرفت.

در جلسه ۱۶ تیر ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی، دكتر حسین فاطمی كه در آن هنگام به عنوان معاون نخست‌وزیر فعالیت می‌كرد، در پاسخ به سؤال یكی از نمایندگان كه در خصوص شناسایی اسرائیل از وی خواستار توضیحاتی شده بود، اعلام كرد كه «دولت ایران دیروز تصمیم خودش را اجرا كرد و كنسولگری كه در بیت‌المقدس بود را منحل كرد و رسیدگی به كار آنجا را به عمان محول نمود. از طرفی دولت مصمم نیست كه راجع به شناسایی رسمی دولت اسرائیل اقدام دیگری بكندو نماینده‌ای هم از اسرائیل قبول نكرده و نخواهد كرد.» ۲

بر این مبنا دكتر مصدق هنگام سفر به قاهره در سال ۱۹۵۱ (۱۳۳۰) شناسایی ایران از اسرائیل را پس گرفت. این اقدام كه با استقبال اعراب رو به رو گردید، با سقوط دولت ملی دكتر مصدق و وقوع كودتای انگلیسی ـ امریكایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به فراموشی سپرده شد. چرا كه شاه در ۲۳ ژوئیه ۱۹۶۰ (مرداد ۱۳۳۹) طی یك مصاحبه مطبوعاتی اعلام كرد كه دولت ایران از ۱۵ مارس ۱۹۵۰ (۲۴ اسفند ۱۳۲۸)، رژیم اسرائیل را به صورت دوفاكتو به رسمیت شناخته و در دوره نخست‌وزیری مصدق اقدامی رسمی و دیپلماتیك برای قطع روابط طرفین صورت نگرفته است. بنابراین از آن زمان تاكنون هیچ تحولی در روابط دو كشور پدید نیامده است.

علیرغم آنكه شاه از عدم تحول در روابط دو جانبه تهران و تل‌آویو خبر می‌داد، ملاقاتهای پنهانی میان مقامات سیاسی، امنیتی و اقتصادی دو كشور در تهران و تل‌آویو جریان داشت و به بازگشایی سفارت‌خانه‌های دو كشور منجر گردید. در سال ۱۹۵۸ (۱۳۳۷) سفارت ایران در اسرائیل تحت پوشش سفارت سوئیس گشایش یافت و اسرائیل نیز در تهران سفارتخانه خود را دائر نمود. از این پس مناسبات دو جانبه‌ی شاه و صهیونیست‌ها در عرصه‌های امنیتی و اقتصادی گسترش یافت. بدین ترتیب رژیم پهلوی نه تنها به شناسایی مجدد اسرائیل مبادرت نمود، ‌بلكه روابط خود با رژیم صهیونیستی را تا حد همكاری‌های استراتژیك نیز ارتقاء بخشید.

روابط استراتژیك ایران و اسرائیل به دنبال دكترین آیزنهاور آغاز شد كه طی آن رئیس جمهور ایالات متحده آمریكا خواستار فعال شدن سیاست امریكا در مناطق گوناگون جهان به ویژه خاورمیانه به منظور جلوگیری از گسترش كمونیسم شده بود. آیزنهاور كه بر نقش استراتژیك ایران در حفظ ثبات منطقه و ضرورت همكاری و همزیستی دو كشور تأكید كرده بود، جلوگیری از گسترش و نفوذ شوروی، دست‌یابی به ذخایر نفت منطقه و امنیت رژیم صهیونیستی را به عنوان سه هدف عمده واشنگتن از توسعه روابط با ایران قرار داده بود.

در این راستا ایالات متحده از یك سو به تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت ایران مبادرت ورزید و خواستار همكاری‌های امنیتی میان ایران و اسرائیل شد و از سوی دیگر نیاز روز‌افزون اسرائیل به نفت را رفع نمود. این اقدام در شرایطی صورت گرفت كه قطع ارسال نفت شوروی به اسرائیل در پی حمله رژیم صهیونیستی به مصر، ایران را به عنوان تنها كشور جایگزین نفت شوروی درآورده بود. ۳

از این رو الزامات بین‌المللی و منطقه‌ای نقش مهمی را در گسترش روابط دو جانبه رژیم پهلوی و رژیم صهیونیستی ایفا نمودند. بر این مبنا مهمترین بخش همكاری‌های دو جانبه شاه و صهیونیست‌ها در مسائل نظامی ـ امنیتی از یك سو و مسائل اقتصادی ـ نفتی از سوی دیگر تبلور یافت.

● همكاری‌های امنیتی ـ نظامی

در محور همكاری‌های امنیتی، دو رژیم با ایجاد نوعی اتحاد به ترسیم دشمنان مشترك پرداختند و در این بین اعراب و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان دشمنان مشترك مشخص نمودند، تا مقابله با آنها به نقطه‌ی اشتراكی جهت گسترش همكاری‌های دو جانبه مبدل گردد.

رژیم صهیونیستی از یك سو درصدد خروج از محاصره سیاسی منطقه‌ای و برقراری رابطه با دیگر كشورها بود، از سوی دیگر تلاش می‌كرد براساس دكترین پیرامونی بن‌گوریون، كشورهای عربی را در محاصره كشورهای غیر عربی نظیر ایران و تركیه قرار دهد و در این بین روابط با تهران به جهت وجود منابع غنی نفتی در ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود.

در طرف مقابل، رژیم پهلوی نیز به سبب دشمنی اعراب، به ویژه تنش‌هایی كه با مصر در دوران جمال عبدالناصر و عراق پس از كودتای ۱۹۵۸ بوجود آمده بود، درصددبود با برقراری رابطه با دشمن اصلی كشورهای عربی، امنیت خویش را تضمین نماید. از این رو در اواسط دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی در سایه بروز اختلاف میان شاه و جمال عبدالناصر، مناسبات ایران و اسرائیل بیش از پیش تقویت گردید. در این اثنا شاه از هیچ كوششی برای در تنگنا قرار دادن ناصر فروگذار نكرد. رژیم پهلوی به منظور ایجاد مانع بر سر راه ناصر به ارسال اسلحه برای نیروهای یمن از طریق عربستان سعودی پرداخت. این تسلیحات كه از سوی صهیونیست‌ها به شاه داده می‌شد، باعث شد كه برخی چنین تصور نمایند كه ایران به شكل قطعی، اسرائیل را به رسمیت شناخته است. ۴

همكاری‌های گسترده میان موساد و ساواك مقوله‌ی دیگری بود كه هم می‌توانست امنیت داخلی ایران را برای رژیم پهلوی تضمین نماید و هم در راستای سیاست‌های ضدكمونیسم امریكا و اسرائیل گام بردارد. علاوه بر این ساواك به عنوان دست آویزی برای امریكا و اسرائیل درآمده بود تا از این طریق دامنه نفوذ خود را در ایران گسترش بخشند. امریكایی‌ها كه برای تثبیت و تحكیم موقعیت خود در منطقه، ناگزیر به ایجاد و سازماندهی نظام اطلاعاتی و امنیتی كشورهای هم پیمان خود بودند، در وهله‌ی نخست در ایران به ایجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و سپس به تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور پرداختند تا بدین ترتیب ساواك هم به كنترل فعالیت‌های مخرب ضد شاهی بپردازدو هم به ابزاری دردست امریكا جهت تسلط كامل بر ایران مبدل گردد.

بنابر اهداف فوق، مجلس شورای ملی در اسفند ۱۳۳۵ به تصویب طرح و قانون تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت كشور (ساواك)پرداخت. ارتشبد حسین فردوست ضمن تقسیم تاریخ فعالیت‌های ساواك به چهار دوره، همكاری‌های ساواك و موساد را به دوره دوم نسبت می‌دهد. این دوره كه با ریاست پاكروان و حضور خود فردوست در ساواك آغاز می‌شود، ‌شاهد مرخصی محترمانه هیئت مستشاری سازمان امنیت امریكا (سیا) ـ كه بلافاصله پس از تشكیل ساواك، تعلیم نیروهای اطلاعاتی ایران را آغاز كرده بودند ـ و حضور مربیان و اساتید اسرائیلی است.

به این ترتیب، در واپسین سال‌های دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰، ساواك و موساد ارتباط بسیار نزدیك و دوستانه‌ای با یكدیگر برقرار كردند و همكاری مشترك طرفین در امور امنیتی ـ اطلاعاتی و جاسوسی روندی شتابان و فراگیر یافت. به طوری كه پس از روابط امنیتی با امریكا‌، روابط ایران و اسرائیل مهمترین بخش رابطه‌ی شاه با بیگانگان را تشكیل می‌‌داد. ۵

بدین ترتیب از سال ۱۹۶۰ (۱۳۳۹) رابطه نزدیك و مستقیم بین ساواك و موساد برقرار گردید و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل جایگزین سیا و اینتلیجنس سرویس انگلستان در ایران شد. از این پس تأمین نیازهای اطلاعاتی و امنیتی ایران بر عهده‌ی اسرائیل گذاشته شد و ساواك ناگزیر شد برای استفاده و بهره‌برداری از تجهیزات مورد نظر، میزان حضور و نفوذ متخصصان اسرائیلی در ایران را افزایش دهد. مسائل فوق باعث وابستگی ابزاری ساواك به موساد و حضور گسترده‌تر صهیونیست‌ها در ایران می‌شد. ۶

در این اثنا میزان مبادلات و معاملات نظامی ـ تسلیحاتی نیز روز به روز افزایش می‌یافت و اسرائیل به تسلیح شاه ایران مبادرت ورزید. در ۱۰ آذر ۱۳۴۵ قراردادی بالغ بر ۳ میلیون دلار میان ایران و اسرائیل در مورد تعمیر ۳۵ فروند هواپیمای جت جنگنده اف ۸۶ ایران منعقد شد. در قرارداد دیگری به مبلغ ۳ میلیون دلار كه ارتشبد حسن طوفانیان به نمایندگی از ایران امضا كرد، طرفین درباره فروش خمپاره اندازهای سنگین ۱۲۰ و ۱۶۰ میلی‌متری به توافقات مهمی دست یافتند كه موجبات ارتقاء همكاری‌‌های نظامی را بیش از پیش فراهم ساخت. ۷

● همكاری‌های اقتصادی ـ نفتی

در محور همكاری‌های اقتصادی نیز روابط دو كشور حائز اهمیت بوده و حوزه‌های گسترده‌ای نظیر صادرات نفت، كشاورزی و معاملات گوناگون دیگر را در برابر می‌گرفت و سرمایه‌داران اسرائیلی در تعدادی از بانك‌های مختلط و شركت‌های تولیدی و خدماتی ایران سرمایه‌گذاری كرده بودند. ۸

در نظر صهیونیست‌ها، ایران به عنوان یكی از غنی‌ترین كشورهای نفت خیز جهان، در شمار حامیان بلوك غرب قرار داشت و می‌توانست منبع اصلی صادرات نفت به اسرائیل به شمار آید. از این رو در شرایطی كه رژیم صهیونیستی از سوی كشورهای نفت خیز عربی در تحریم كامل قرار داشت، صادرات نفت ایران به اسرائیل به صورت امری حیاتی برای تل‌آویو درآمده بود؛ به طوری كه طی دو جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳، شاه به عنوان عمده‌ترین تأمین كننده نفت اسرائیل به یاری صهیونیست‌ها شتافت و اگر شاه حمایت نفتی خود را از صهیونیست‌ها قطع می‌كرد، به احتمال فراوان نتیجه‌ی دیگری در جنگ‌ها رقم می‌خورد. به هر روی آمار و ارقام نشان می‌دهد كه حكومت پهلوی طی دو جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بیش از ۹۰ درصد احتیاجات نفتی اسرائیلی را تأمین كرده است.

معاملات نفتی شاه و صهیونیست‌ها در تابستان ۱۹۵۷ با امضای قراردادی میان ایران و اسرائیل آغاز شد كه به موجب آن نفت ایران به بهای بشكه‌ای ۳۰/۱ دلار به اسرائیل فروخته می‌شد. در همین سال لوله‌ی نفتی ۸ اینچی میان بندر ایلات و بئرشبع احداث شد تا از این طریق نفت ایران به وسیله‌ی كامیون‌های نفت‌كش به پالایشگاه حیفا حمل گردد. لوله‌ی مزبور كه ظرف یكصد روز ساخته شده بود در سال ۱۹۶۰ با هزینه‌ای بالغ بر ۱۸ میلیون دلار تكمیل شد و میزان صادرات نفت ایران به اسرائیل را دو برابر كرد. ۹

شعیب بهمن

پی‌نویس‌ها:

۱. شناسائی دوفاكتو به منظور حفظ حقوق و اموال دولت شناسنده در قلمرو دولت مورد شناسائی صورت می‌گیرد.

۲. علیرضا امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، تهران: صدای معاصر، ۱۳۸۱، ص ۳۲۴.

۳. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر پیكان، ۱۳۸۰، صص ۲۸۳ ـ ۲۸۵.

۴. سعد البزاز العقرب، اسرائیل حزب الخلیج[فارسی]، التفقیت و الطویق، لندن: العالم للدراسات و النشر، ۱۹۸۷، صص ۶۰ ـ ۴۵.

۵. مارك ج گازیورسكی، سیاست خارجی امریكا و شاه، ترجمه: جمشید زنگنه، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۳، صص ۲۶۸ ـ۲۶۹.

۶. خاطرات ارتشبدحسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰، ج ۲، صص ۱۳۰ـ ۱۲۴.

۷. پیشین، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ص ۳۸۷.

۸. علیرضا ازغندی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران: نشر قومس، ۱۳۷۶، ص ۴۱۸.

۹. پیشین، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، ص ۲۸۴.

۱۰. همان، صص ۳۹۰ـ ۳۹۲.

۱۱. همان، ص ۴۵۱.

۱۲. معیرعزری، یادنامه، اورشلیم، ۲۰۰۰، ج۱، ص ۵۲.

۱۳. امام خمینی (ره) ، صحیفه‌نور، ج۱، ص ۴۱.

۱۴. همان،‌ج ۱، صص ۹۳ـ ۹۱.

۱۵. همان، ج۱، ص ۲۴۴.

۱۶. همان، ج۵، ص ۲۴۲.

۱۷. همان، ج۸، صص ۲۳۶ـ ۲۳۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.