پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

جدایی همیشه سخت است


جدایی همیشه سخت است

بسیاری از نوجوانانی که والدینشان از هم جدا می شوند از نظر روحی و روانی دچار آسیب های جدی و حتی در برخی موارد جبران ناپذیر می شوند

بسیاری از نوجوانانی که والدینشان از هم جدا می شوند از نظر روحی و روانی دچار آسیب های جدی و حتی در برخی موارد جبران ناپذیر می شوند.

هر خانواده ای شرایط و موقعیت های خاص خود را دارد، ولی روانشناسان روش هایی ارائه می دهند که می تواند به اعضای خانواده کمک کند تا راحت تر خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. این راهکارها والدین را به داشتن صداقت و خویشتن داری دعوت می کند و موجب می شود فرزندان کمتر لطمه ببینند.

نوجوانتان را تشویق کنید تا احساسات مثبت یا منفی شان درباره جدایی تان را با شما در میان بگذارند. والدین، چه در آستانه جدایی باشند و چه قبلا طلاق گرفته باشند باید زمان های خاصی را به صحبت کردن در این باره با فرزندانشان اختصاص دهند و به آن ها این فرصت را بدهند تا افکار و احساسات شان را بیان کنند.

البته باید مراقب باشید که احساسات خودتان را به بچه ها منتقل نکنید. در بسیاری از موارد فرزندان احساس می کنند که دیگر خانواده ای ندارند و ممکن است یکی از والدین یا هر دوی آن ها را برای چیزی که آن را خیانت به سایر اعضای خانواده تعبیر می کنند مقصر بدانند. پس باید در این گفت وگوها کاملا آماده باشید تا به هر سؤالی که بچه ها ممکن است بپرسند پاسخ مناسبی دهید.

صحبت کردن با فرزندان درباره طلاق و اثراتش بر زندگی آن ها باید در طول سال های بعد از طلاق نیز ادامه یابد و هرگز متوقف نشود زیرا هرچه بزرگتر می شوند ذهنشان درگیر مسائلی می شود که قبلا به آن فکر نکرده بودند و سؤالات جدیدی برایشان پیش می آید. این گفت وگوها زمینه مناسبی فراهم می کند تا به سؤالات آن ها پاسخ داده شود و دغدغه های فکری آن ها به سمت و سوی مناسبی سوق داده شود.

بنابراین حتی اگر احساس می کنید درباره بعضی از مسائل قبلا برایشان به اندازه کافی توضیح داده اید یا صحبت کردن درباره طلاق چندان برای تان خوشایند نیست، سعی کنید به جای طفره رفتن از صحبت در این باره همیشه باب گفت وگو را بازبگذارید. اما اگر احساس می کنید آن قدر آزرده خاطر هستید که نمی توانید یک گفت وگوی منطقی با فرزندانتان داشته باشید و به آنها کمکی بکنید، از یک شخص دیگر، مثلا یکی از دوستانتان بخواهید که با آن ها صحبت کند.

نوجوانان به طور طبیعی افکار و احساسات متفاوتی درباره جدایی والدینشان دارند. آن ها ممکن است احساس گناه داشته باشند و تصور کنند که خود آنها موجب جدایی پدر و مادرشان از یکدیگر شده اند. مخصوصاً اگر صدای والدین شان را زمانی که به خاطر آن ها دعوا می کردند شنیده باشند.

آن ها ممکن است احساس عصبانیت یا ترس داشته باشند یا نگران باشند که والدین شان آن ها را ترک کنند. در برخی از موارد به نظر می رسد در یکی دوماه اول پس از جدایی، بچه ها خود را به خوبی با شرایط جدید وفق داده اند. در حقیقت تأثیر اصلی طلاق بر فرزندان در یک بازه زمانی دو تا سه ساله پس از جدایی مشخص می شود.

در این فاصله، بعضی از بچه ها می توانند احساسات شان را بیان کنند و مشکلات شان را با والدین در میان بگذارند و برخی دیگر هم که نمی توانند آنچه در ذهنشان می گذرد را در قالب کلمات بیان کنند بنابراین ممکن است دچار افسردگی شوند و یا با اعمال و رفتارشان اعتراض خود را نسبت به شرایط موجود ابراز کنند. به عنوان مثال دانش آموزان در این شرایط ممکن است دچار افت تحصیلی شوند و علاقه خود را به فعالیت های گروهی از دست بدهند. کودکان خردسال هم احساسات شان را هنگام بازی هایشان ابراز کنند.

اگر هنوز هم از همسر سابق تان عصبانی هستید، هرگز از او در مقابل فرزندانتان بدگویی نکنید. هرچند کار سختی است ولی سعی کنید جلوی بچه ها از همسر سابق تان به بدی یاد نکنید، زیرا این بدگویی ها معمولا اثر معکوس دارند و بچه ها از شما عصبانی می شوند. هیچ فرزندی دوست ندارد بشنود که کسی از یکی از والدینش بد می گوید بخصوص که آن فرد پدر یا مادرش باشد.

سعی کنید همیشه واقعیت ها را، بدون دخالت دادن احساسات یا قضاوت خودتان، برای فرزندان تان تعریف کنید. شما مجبور نیستید درباره علت رفتارهای همسر سابق تان به بچه ها توضیح دهید، اجازه دهید او خودش در این باره قضاوت کند.

هرگز از فرزندانتان برای رساندن پیغام به یکدیگر استفاده نکنید، مخصوصاً زمانی که در حال مشاجره هستید. بچه ها نباید احساس کنند که نقش پیغام رسان والدین خشمگین شان را دارند.

آن ها دوست ندارند حامل پیام هایی باشند که حاوی اتهامات یا رازهای پدر و مادرشان است. زمانی که فرزندتان به خانه همسر سابق تان می رود، از او نپرسید که در آن خانه چه می گذرد. بچه ها خوش شان نمی آید جاسوسی خانه های والدینشان را بکنند. سعی کنید تا جایی که می توانید، درباره مسائل مرتبط با فرزندان تان مستقیماً با همسر سابق تان صحبت کنید. مسائلی مانند مسافرت ها، زمان های ملاقات، مسائل بهداشتی و درمان بیماری ها و یا مشکلات مدرسه از جمله مواردی هستند که نیازمند برنامه ریزی هماهنگ والدین است.

یکی از سخت ترین معضلات جدایی برای فرزندان، ازدواج مجدد والدین و تشکیل یک خانواده جدید است. اضافه شدن عضو جدید به خانواده اثرات مخرب جدایی بر کودکان را کم نمی کند. تحقیقات نشان داده است بچه هایی که والدین شان ازدواج مجدد می کنند مشکلاتی مشابه بچه هایی دارند که والدین شان ازدواج نکرده و آنها را به تنهایی بزرگ می کنند.

باید به فرزند جوان خود این اطمینان خاطر را بدهید که حتی در صورت ازدواج مجدد، آنها یک پدر و یا یک مادر اصلی دارند که به آنها اهمیت می دهند و دوست شان دارند. به آنها کمک کنید تا با عضو یا اعضای جدید خانواده مأنوس شوند.

نباید از فرزندان تان انتظار داشته باشید که از همان روزهای اول پدرخوانده یا مادرخوانده خود را همانند پدر یا مادر واقعی خود بپذیرند. باید صبر داشته باشید، روابط بچه ها با آنها به مرور زمان بهتر می شود. در ابتدا، پدر خوانده یا مادر خوانده فقط نقش بزرگسالی را دارد که به فرزندتان اهمیت می دهد و مراقب او است.

بنابراین در روزهای اول فقط کافی است از بچه ها بخواهید به پدرخوانده یا مادر خوانده شان احترام بگذارند، همان طور که به معلم ها، مربی ها و سایر بزرگ ترهایی که آنها را دوست دارند احترام می گذارند.

حمایت دوستان یا اقوام می تواند به کودکان و والدین شان کمک کند تا راحت تر خود را با شرایط جدید زندگی تطبیق دهند. اگر در بین آشنایانتان کسانی هستند که شرایط مشابهی را تجربه کرده اند و با وجود طلاق توانسته اند زندگی موفقی داشته باشند، حتماً با آنها مشورت کنید.

فرزندان تان هم می توانند از طریق صحبت کردن با فرزندان آن خانواده، دید مثبتی نسبت به آینده خود پیدا کنند.

سعی کنید تا جایی که امکان دارد بچه ها دید مثبتی به والدین خود پیدا کنند حتی در بهترین شرایط هم طلاق برای فرزندان دردناک و ناامیدکننده است.

البته از نظر احساسی، جدایی برای والدین هم سخت و دشوار است. به همین علت در بسیاری از موارد، والدین بدون این که قصد بدی داشته باشند به صورت ناخواسته، رنج و خشم خود را به فرزندان منتقل می کنند، ولی والدینی که حتی در سخت ترین شرایط سعی می کنند به گونه ای مثبت خود را با شرایط تطبیق دهند و لحظات خوبی را برای خود و خانواده شان به وجود آورند می توانند تا حدود زیادی به فرزندان شان کمک کنند تا خود را با شیوه جدید زندگی پس از جدایی وفق دهند.

علیرضا ضیایی