سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ادبیات فارسی در یک نگاه


ادبیات فارسی در یک نگاه

مجموعهٔ نوشته های ادبی و سروده هایی كه از كهن ترین ایّام تا امروز, در هر كجای قلمرو زبان فارسی , پدید آمده است ادبیات فارسی است

مجموعهٔ‌ نوشته‌های‌ ادبی‌ و سروده‌هایی‌ كه‌ از كهن‌ترین‌ ایّام‌ تا امروز، در هر كجای‌ قلمرو زبان‌ فارسی‌، پدید آمده‌ است‌ ادبیات فارسی است . بنابراین‌، از نظر زمانی‌ باید قدمت‌ آن‌ را تا روزگار زردشت‌ * عقب‌ برد و از نظر جغرافیایی‌ گسترهٔ‌ آن‌ را از آسیای‌ مركزی‌ و افغانستان‌ و شبه‌ قارّهٔ‌ هند تا ایران‌ مركزی‌ و غربی‌ و آسیای‌ صغیر و آناطولی‌ باز كرد. ادبیّات‌ فارسی‌، از نظر زمانی‌، به‌ دو دورهٔ‌ كلّی‌ پیش‌ از اسلام‌ و پس‌ از اسلام‌ تقسیم‌ می‌شود:

الف‌. پیش‌ از اسلام‌. كهن‌ترین‌ اثر ادبی‌ پیش‌ از اسلام‌ بخشهای‌ آغازین‌ اوستا * ، یعنی‌ گاثاها یا گاهان‌ (=.سرودهای‌ نیایشی‌)، است‌ كه‌، به‌ نظر بیشتر پژوهشگران‌، سرودها و نیایشهای‌ منظوم‌ و متعلّق‌ به‌ خود زردشت‌ است‌. میزان‌ قدمت‌ این‌ سروده‌ها به‌ تعیین‌ زمان‌ زردشت‌ بازبسته‌ است‌، كه‌ از هشت‌ هزار تا ۲۶۰۰ سال‌ پیش‌ در نوسان‌ است‌ (همایونفرّخ‌، ج‌۱، ص‌.۴۳ به‌ بعد). گذشته‌ از گاثاها و بخشهایی‌ از یشتها ، اسطوره‌ها، قصص‌ دینی‌، روایات‌ پهلوانی‌، ترانه‌ها و امثال‌ و نقش‌ و نگارهای‌ داستان‌وار بر روی‌ سنگ‌ و سفال‌ و سكّه‌ها و كتیبه‌های‌ دورهٔ‌ باستان‌ نیز یافت‌ می‌شود كه‌، چون‌ در آنها پرتوی‌ از مجاز و خیال‌ و آرمان‌خواهی‌ موجود است‌، می‌توان‌ آنها را در زمرهٔ‌ آثار ادبی‌ دورهٔ‌ باستان‌ محسوب‌ داشت‌.

ادبیّات‌ فارسی‌ در روزگار پارتها (اشكانیان‌) گسترش‌ یافت‌. كتابها و منظومه‌های‌ چندی‌ نظیر درخت‌ آسوریگ‌ * ، ویس‌ و رامین‌ * و اصل‌ حماسهٔ‌ یادگار زریران‌ * از متنهای‌ ادبی‌ پارتی‌ است‌ كه‌ تا امروز بر جای‌ مانده‌ است‌ (نك‌: مؤذّن‌ جامی‌، «پیوست‌»، ص‌.۲۹۳ به‌ بعد). علاوه‌ بر متون‌ مانوی‌ (نك‌: سمیعی‌، ص‌ ۵۹ به‌ بعد)، از ادبیّات‌ ساسانی‌ یا فارسی‌ میانه‌ در دو زمینهٔ‌ دینی‌ و غیردینی‌ آثار ادبی‌ بیشتری‌ در دست‌ است‌: بندهش‌ * ، ارداویراف‌ نامه‌ * ، و دینكرد * از زمرهٔ‌ آثار دینی‌، و یادگار زریران‌ ، كارنامهٔ‌ اردشیر بابكان‌ * و رسالهٔ‌ خسرو كواتان‌ و ریدك‌ * از شمار آثاری‌ است‌ كه‌ به‌ پارسی‌ میانهٔ‌ ساسانی‌ بر جای‌ مانده‌، هر چند برخی‌ از آنها پس‌ از سقوط‌ دولت‌ ساسانی‌ و در دورهٔ‌ اسلامی‌ پدید آمده‌ است‌. اندرزنامه‌های‌ بازمانده‌ از دوران‌ ساسانی‌ و پس‌ از آن‌ نیز بر غنای‌ ادب‌ ساسانی‌ و میراث‌ فارسی‌ میانه‌ افزوده‌ است‌.

ب‌. پس‌ از اسلام‌. ادبیّات‌ فارسی‌ دورهٔ‌ اسلامی‌، كه‌ پس‌ از وقفه‌ای‌ كوتاه‌ از نخستین‌ سده‌های‌ دورهٔ‌ اسلامی‌ با الفبای‌ عربی‌ عرضه‌ شد، درواقع‌ دنبالهٔ‌ ادبیّات‌ پیش‌ از اسلام‌ بود، به‌ اضافهٔ‌ برخورداری‌ وسیعی‌ از حوزهٔ‌ مفاهیم‌ اسلامی‌ و اقتباس‌ از عناصر و موادّ ادب‌ عربی‌. این‌ بخش‌ از ادبیّات‌ كه‌ بیشتر به‌ «فارسیِ دَری‌» شهرت‌ یافته‌ است‌، به‌صورت‌ رسمی‌ و گسترده‌ از دورهٔ‌ سامانیان‌ آغاز شد، در حالی‌ كه‌ به‌ صورت‌ ابتدایی‌ و غیررسمی‌ و با حمایت‌ از شعر و شاعری‌ فارسی‌ در دورهٔ‌ صفّاری‌ هم‌ ادامه‌ داشت‌. بنابراین‌، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ با پدید آمدن‌ حكومتهای‌ مستقلّ و نیمه‌ مستقلّ طاهریان‌، صفّاریان‌ و سامانیان‌ در بخشهای‌ شرقی‌ و شمال‌ شرقی‌ ایران‌ پا گرفت‌ و پس‌ از آن‌ هم‌، در دوره‌های‌ بعد، به‌ داخل‌ فلات‌ ایران‌ گسترش‌ یافت‌. در فاصلهٔ‌ پایان‌ حكومت‌ ساسانی‌ و آغاز كار حكومتهای‌ مستقلّ و نیمه‌ مستقلّ.

ایرانی‌، علاوه‌ بر اینكه‌ تألیف‌ و تصنیف‌ آثار ادبی‌ و دینی‌ به‌ خطّ و زبان‌ پهلوی‌ * میانه‌ ادامه‌ داشت‌، بسیاری‌ از ادیبان‌ و عالمان‌ ایرانی‌، كه‌ اغلب‌ مسلمان‌ هم‌ شده‌ بودند، آثار ادبی‌ خود را به‌ زبان‌ عربی‌، كه‌ زبان‌ رسمی‌ تمام‌ قلمرو حكومت‌ اسلامی‌ و از جمله‌ سرزمینهای‌ ایرانی‌ بود، پدید می‌آوردند، چنان‌ كه‌ ابن‌مقفّع‌ * و دهها نویسندهٔ‌ ایرانی‌ دیگر تمام‌ آثار و ابونواس‌ * اهوازی‌ و بشّاربن‌ بُرد * و بیشتر شاعران‌ ایرانی‌ این‌ دوره‌ همهٔ‌ اشعار خود را به‌ عربی‌ می‌نوشتند.

ادبیّات‌ فارسیِ دَری‌ عمدتاً در صفحات‌ شرقی‌ و شمال‌ شرقی‌، یعنی‌ در سیستان‌ و خراسان‌ و ورارود (=.ماوراءالنّهر) پاگرفت‌ و در دورهٔ‌ سامانی‌ در دو قلمرو شعر و نثر استقرار و گسترش‌ یافت‌ وشاعران‌ بزرگی‌ چون‌ رودكی‌ * (متوفّی‌ ۳۲۹ق‌)، شهید بلخی‌ * (متوفّی‌ ۳۲۵ق‌) و ابوشكور بلخی‌ * (متوفّی‌ نیمهٔ‌ دوم‌ سدهٔ‌ چهارم‌ ق‌) و اندكی‌ بعد فردوسی‌ * (متوفّی‌ ۴۱۶ق‌) در قلمرو شاعری‌، و نویسندگان‌ چیره‌دست‌ و دانشمندی‌ چون‌ ابوعلی‌بلعمی‌ * (متوفّی‌۳۶۳ق‌) و پدیدآورندگان‌ شاهنامهٔ‌ ابومنصوری‌ * (تألیف‌: ۳۴۶ق‌) و پردازندگان‌ ترجمهٔ‌ تفسیر طبری‌ * (تألیف‌: ۳۵۱ق‌) و جز آنان‌ پدید آمدند. گسترش‌ ادبیّات‌ فارسی‌ دری‌ را می‌توان‌ به‌ طور كلّی‌ در دو قلمرو شعر و نثر در سرزمینهای‌ فارسی‌زبان‌ دنبال‌ كرد.

شعر. شعرِ دَری‌ (منسوب‌ به‌ درگاه‌ و دربار) ابتدا در خراسان‌ و وَرارود، با حمایت‌ امرای‌ ایران‌دوست‌ سامانی‌، توانایی‌ و گسترش‌ یافت‌ و آثار و منظومه‌های‌ چندی‌ به‌ این‌ زبان‌ پدید آمد، كه‌ متأسّفانه‌ همهٔ‌ آنها به‌ جز شاهنامهٔ‌ * فردوسی‌ از میان‌ رفته‌ و تنها ابیات‌ و قطعات‌ پراكنده‌ای‌ از آنها در خلال‌ كتابهای‌ تاریخ‌ و تذكره‌ و لغت‌نامه‌های‌ فارسی‌ باقی‌ مانده‌ است‌.

شاهنامه‌ ، با آنكه‌ اثری‌ متعلّق‌ به‌ اواخر دورهٔ‌ سامانی‌ است‌، عملاً پس‌ از سی‌ سال‌ در دورهٔ‌ غزنوی‌ به‌ پایان‌ رسید. غزنویان‌، كه‌ قومی‌ بیگانه‌ و اصلاً در خدمت‌ سامانیان‌ بودند، مانند خداوندگاران‌ خود برای‌ گسترش‌ شعر فارسی‌ اهتمام‌ داشتند، منتها بیشتر علاقهٔ‌ آنان‌ به‌ شعر ستایشی‌ و قالب‌ قصیده‌ بود؛ به‌ این‌ سبب‌، كار قصیده‌سرایی‌ و ادبِ ستایشی‌، در دربار غزنه‌، با وجود و حضور شاعران‌ بزرگ‌ و نام‌آوری‌ چون‌ عنصری‌ * (متوفّی‌ ۴۳۱ق‌)، فرّخی‌ سیستانی‌ * (متوفّی‌ ۴۲۹ق‌) و منوچهری‌ * (متوفّی‌ ۴۳۲ق‌) گسترش‌ یافت‌. در شعر دورهٔ‌ سامانی‌، عناصر فرهنگ‌ ایرانی‌ بیشتر بود تا آنجا كه‌ شعر این‌ دوره‌ را باید ادامه‌ و فرزند راستین‌ ادب‌ و فرهنگ‌ پیش‌ از اسلام‌ دانست‌.

در عصر غزنوی‌، گرایش‌ بیشتری‌ كه‌ حكّام‌ غزنه‌ به‌ خلافت‌ بغداد نشان‌ می‌دادند، و با تمایل‌ ادب‌ ستایشی‌ به‌ قصیده‌، كه‌ قالبی‌ بیشتر متعلّق‌ به‌ دورهٔ‌ جاهلی‌ بود، حضور عناصر فرهنگ‌ ایران‌ كاستی‌ گرفت‌ وزمینه‌ برای‌ ورود عناصر و مفاهیم‌ فرهنگ‌ و زبان‌ تازی‌ فراهم‌ شد. ادامهٔ‌ كار فردوسی‌ در دورهٔ‌ غزنوی‌ از این‌ قاعده‌ مستثنی‌۰۳۹; بود.

او در حقیقت‌ توانست‌ تاریخ‌ و فرهنگ‌ پیش‌ از اسلام‌ را در كتاب‌ خود احیا و جاودانه‌ كند و حركتی‌ را كه‌ در مسیر احیای‌ تاریخ‌ و سنّتهای‌ ایران‌ كهن‌، در قالب‌ گردآوری‌ و نظم‌ حماسه‌های‌ ملّی‌، پیش‌ از او آغاز شده‌ بود به‌ اوج‌ خود برساند، كاری‌ كه‌ پس‌ از او كسانی‌ مانند اسدی‌ طوسی‌ * (متوفّی‌ ۴۶۵ق‌)، ایرانشاه‌ ] یا ایرانشان‌ [ ابن‌ ابی‌الخیر (متینی‌، ص‌ ۲۵ و بعد) با نظم‌ كتابهای‌ گرشاسب‌نامه‌ * (تألیف‌: ۴۵۸ق‌) و تصنیف‌ بهمن‌نامه‌ * و كوش‌نامه‌ (تألیف‌ هر دو در اواخر سالهای‌ سدهٔ‌ پنجم‌ یا نخستین‌ سالهای‌ سدهٔ‌ ششم‌ ق‌) آن‌ را دنبال‌ كردند. حماسه‌سرایی‌ بعد از ایرانشاه‌بن‌ ابی‌الخیر * هم‌ در سه‌ مسیر ملّی‌، دینی‌ و تاریخی‌ ادامه‌ یافت‌. در قلمرو حماسه‌های‌ دینی‌ ابن‌حسام‌ قهستانی‌ (خوسفی‌) * (متوفّی‌ ۸۷۵ق‌) با سرودن‌ خاوران‌نامه‌ (۸۳۰ق‌) كاری‌ آغاز كرد كه‌ تا قرنها پس‌ از آن‌ و تا زمان‌ ما ادامه‌ یافته‌ است‌. صبای‌ كاشانی‌ * (متوفّی‌ ۱۲۳۸ش‌) صاحب‌ خداوندنامه‌ * از ادامه‌دهندگان‌ این‌ راه‌ است‌.

در مسیر حماسه‌های‌ تاریخی‌ اسكندرنامهٔ‌ * نظامی‌ (سرودهٔ‌ ۵۹۷ق‌)، غازان‌نامه‌ * از شاعری‌ گمنام‌ متخلّص‌ به‌ نوری‌ (سرودهٔ‌ ۷۶۳ ق‌)، ظفرنامهٔ‌ * حمدالله مستوفی‌ (نظم‌ شدهٔ‌ ۷۴۰ق‌)، بهمن‌نامهٔ‌ * آذری‌ طوسی‌ (متوفّی‌ ح‌ ۸۶۶ ق‌)، و شهنامهٔ‌ قاسمی‌ (نظم‌شدهٔ‌ ۹۴۰ق‌)، زیر تأثیر حماسهٔ‌ فردوسی‌ و تقریباً تمام‌ آنها بر وزن‌ شاهنامه‌ سروده‌ شده‌اند (نك‌: صفا، حماسه‌سرایی‌ در ایران‌ ، ص‌ ۳۴۳ به‌ بعد).

با گسترش‌ متصرّفات‌ غزنوی‌، قلمرو شعر فارسی‌ از خراسان‌ به‌ ری‌ و طبرستان‌ كشیده‌ شد. چند دهه‌ بعد، با ورود سلاجقه‌ به‌ فلات‌ ایران‌، شعر و زبان‌ فارسی‌ در اصفهان‌ و همدان‌ و جبال‌ و آذربایجان‌ استقرار یافت‌ و اندكی‌ بعد اوج‌ و اعتبار و گونه‌گونی‌ خاصّی‌ پیدا كرد. در عصر سلاجقه‌، اصفهان‌ از نیمهٔ‌ دوم‌ سدهٔ‌ پنجم‌.ق‌ به‌ پایتختی‌ انتخاب‌ شد و از این‌رو، شاعران‌ و قصیده‌سرایان‌ از خراسان‌ و نواحی‌ دیگر به‌ این‌ شهر آمدند. امیر معزّی‌ * نیشابوری‌ (متوفّی‌ ۴۶۵ق‌) امیرالشّعراء دربار سلجوقی‌ بود و شاعران‌ بنامِ دیگری‌، از قبیل‌ ازرقی‌ هروی‌ * (متوفّی‌ ۴۶۵ق‌) و لامعی‌ * (متوفّی‌ ح‌ ۴۶۵ق‌) شاهان‌ و شاهزادگان‌ این‌ دودمان‌ را مدح‌ می‌گفتند.

اصفهان‌ سدهٔ‌ ششم‌.ق‌، با حضور انبوهی‌ از شاعران‌ به‌ رهبری‌ جمال‌الدّین‌ عبدالرّزّاق‌ اصفهانی‌ * (متوفّی‌ ۵۸۸ق‌)، درواقع‌ به‌صورت‌ كانون‌ گرم‌ شعر و ادب‌ فارسی‌ درآمده‌ بود و رونق‌ بخارای‌ عصر سامانی‌ را به‌ یاد می‌آورد. شعر ستایشی‌ در خراسان‌ هم‌ با وجود شاعرانی‌ مانند عبدالواسع‌ جبلی‌ * (متوفّی‌ ۵۵۵ق‌)، رشید وطواط‌ * (متوفّی‌ ۵۷۳ق‌) و انوری‌ * (متوفّی‌ ۵۸۵ق‌) همچنان‌ ادامه‌ داشت‌.

در آذربایجان‌، شاعرانی‌ مانند اسدی‌ طوسی‌ * (متوفّی‌ ۴۶۵ق‌) و قطران‌ تبریزی‌ * (متوفّی‌ ح‌.۴۶۵ق‌) زمینه‌ را برای‌ حضور سرایندگان‌ بزرگی‌ چون‌ خاقانی‌ شروانی‌ * (متوفّی‌ ۵۹۵ق‌) و نظامی‌ گنجوی‌ * (متوفّی‌ ۶۱۴ق‌) فراهم‌ می‌كردند. در سدهٔ‌ ششم‌ق‌، میان‌ شاعران‌ خطّهٔ‌ آذربایجان‌ با گروه‌ شاعران‌ اصفهان‌ مشاعره‌ و مناظره‌ بود كه‌ گاه‌ به‌ كدورت‌ و ناخوشدلی‌ می‌كشید.

علاوه‌ بر شعرستایشی‌ در خراسان‌ ظهور كسانی‌ مثل‌ كسایی‌ مروزی‌ * ، شاعر شیعه‌ مذهب‌ اواخر سدهٔ‌ چهارم‌ق‌، با سرودن‌ اشعار زهد و پند به‌ شیوهٔ‌ خراسانی‌، از طرفی‌ زمینه‌ را برای‌ پیدایش‌ اشعار فلسفی‌ و مكتبی‌ ناصرخسرو (متوفّی‌ ۴۷۸ق‌) و قوامی‌ رازی‌ * (متوفّی‌ پیش‌ از ۵۶۰ق‌)، و از طرف‌ دیگر برای‌ شعر حِكْمی‌ سنایی‌ غزنوی‌ * (متوفّی‌ ح‌.۵۳۵ق‌) آماده‌ می‌كرد. شعر زهد، كه‌ در ادب‌ عربی‌ هم‌ بی‌سابقه‌ نبود، در دیوان‌ سنایی‌ هویّت‌ و استحكام‌ تازه‌ای‌ پیدا كرد (نك‌: شفیعی‌ كدكنی‌، ص‌ ۹۷)، همان‌ كه‌ بعد در قصاید سعدی‌ * به‌صورت‌ حكمت‌ و موعظه‌ آشكار شد و در دیوان‌ سیف‌ فرغانی‌ * ، كه‌ پس‌ از حملهٔ‌ مغول‌ در آناطولی‌ می‌زیست‌، جنبهٔ‌ انتقاد اجتماعی‌ به‌ خود گرفت‌.

تا دورهٔ‌ سنایی‌، قالب‌ عمدهٔ‌ شعر خراسانی‌ قصیده‌ * بود. سنایی‌ به‌ غزل‌ * هم‌ رسمیّت‌ بخشید، قالبی‌ كه‌ عمدتاً خاصّ شعر فارسی‌ و ایرانی‌ قلمداد شده‌ است‌ و از همان‌ ابتدا شاعران‌ بزرگی‌ مانند رودكی‌ * در سرودن‌ آن‌ استاد بوده‌اند. سنایی‌ زمینه‌ را برای‌ ورود مفاهیم‌ عرفانی‌ به‌ عرصهٔ‌ غزل‌ نیز آماده‌ كرد، كاری‌ كه‌ بعد از او عطّار نیشابوری‌ * (متوفّی‌ ۶۱۸ق‌) و سپس‌ عراقی‌ * (متوفّی‌ ۶۸۸ق‌) ادامه‌ دادند و در غزلیّات‌شمس‌،سرودهٔ‌ جلال‌الدّین‌ بلخی‌ * (رومی‌) و شمس‌الدّین‌ محمّد حافظ‌ * (متوفّی‌ ۷۹۱ق‌) به‌ اوج‌ اعتبار خود رسید. در دورهٔ‌ حافظ‌ و چند دههٔ‌ پیش‌ از او غزلسرایان‌ توانای‌ دیگری‌ نظیر خواجوی‌ كرمانی‌ * (متوفّی‌ ۷۵۳ق‌)، سلمان‌ ساوجی‌ * (متوفّی‌ ۷۷۸ق‌) عماد فقیه‌ كرمانی‌ * (متوفّی‌ ۷۷۳ ق‌)، جهان‌ خاتون‌ * (متوفّی‌ پس‌ از ۷۸۴ق‌)، نزاری‌ قهستانی‌ * (متوفّی‌ ۷۲۱ق‌) و كمال‌ خجندی‌ * (متوفّی‌ ۷۹۳ق‌) بودند كه‌ حافظ‌ در غزل‌ خود وامدار برخی‌ از آنهاست‌.

٭ منابع‌.:. اته‌، هرمان‌، تاریخ‌ ادبیّات‌ فارسی‌ ، ترجمهٔ‌ رضازادهٔ‌ شفق‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌؛ اذكایی‌، پرویز، «سبك‌ مادی‌»، كتاب‌ پاز ، ش‌ ۱۱ـ۱۲، مشهد، ۱۳۷۲ش‌؛ ایرانشاه‌ بن‌ ابی‌الخیر، كوش‌نامه‌ ، به‌كوشش‌ جلال‌ متینی‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌؛ باقری‌، ساعد و محمّدرضا محمّدی‌ نیكو، شعر امروز ، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌؛ سمیعی‌، احمد، ادبیّات‌ ساسانی‌ ، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌؛ شفیعی‌كدكنی‌، محمّدرضا، تازیانه‌های‌ سلوك‌، نقد و تحلیل‌ چند قصیده‌ از حكیم‌ سنایی‌ ، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌؛ شمس‌ قیس‌ رازی‌، محمّد، المعجم‌ فی‌ معاییر اشعارالعجم‌ ، به‌كوشش‌ محمّد قزوینی‌ و مدرّس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌؛ صفا، ذبیح‌الله، حماسه‌سرایی‌ در ایران‌ ، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌؛ همو، «مقدّمه‌»، نك‌: طرطوسی‌؛ طرطوسی‌، ابوطاهر، داراب‌نامه‌ ، به‌ كوشش‌ ذبیح‌الله صفا، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌؛ متینی‌، جلال‌، نك‌: ایرانشاه‌بن‌ابی‌الخیر؛ مجتبایی‌، فتح‌الله و غلامعلی‌ آریا، طوطی‌نامه‌ ، تهران‌، ۱۳۷۲ش‌؛ ملك‌پور، جمشید، ادبیّات‌ نمایشی‌ در ایران‌ ، تهران‌، ۱۳۶۲ش‌؛ مؤذّن‌ جامی‌، محمّد مهدی‌، ادب‌ پهلوانی‌، مطالعه‌ای‌ در تاریخ‌ ادب‌ دیرینهٔ‌ ایرانی‌ از زردشت‌ تا اشكانیان‌ ، تهران‌، ۱۳۷۹ش‌؛ میرعابدینی‌، حسن‌، صد سال‌ داستان‌نویسی‌ در ایران‌ ، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌؛ ناتل‌ خانلری‌، پرویز، تریستان‌ و ایزوت‌ ، تهران‌، ۱۳۵۷ش‌؛ مینوی‌، مجتبی‌، پانزده‌ گفتار ، تهران‌، ۱۳۴۶ش‌؛ همایونفرّخ‌، ركن‌الدّین‌، تاریخ‌ هشت‌ هزار سال‌ شعر ایران‌ ، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌؛ یاحقّی‌، محمّدجعفر، جویبار لحظه‌ها ، تهران‌، ۱۳۸۲ش‌؛ یوسفی‌، غلامحسین‌، دیداری‌ با اهل‌ قلم‌ ، مشهد، ۱۳۵۲ش‌؛

Meisami, Julie Scott, Medieval Persian Court Poetry , Princeton, ۱۹۸۷.

محمّدجعفر یاحّقی‌

برگرفته از: دانشنامه زبان و ادب فارسی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید