چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

دلبستگی کودکان به مدرسه و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی


دلبستگی کودکان به مدرسه و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی

با گذشت اولین هفته از ماه مهر, دغدغه اصلی بسیاری از خانواده ها کنار آمدن فرزندانشان با مدرسه, محیط جدید, دوستان تازه, معلمان جدید و کتاب های جدید تحصیلی است, بچه ها هر روز که از مدرسه می آیند یا به درخواست والدین و یا از باب گفت و گو شروع به توصیف محیط جدید می کنند

با گذشت اولین هفته از ماه مهر، دغدغه اصلی بسیاری از خانواده ها کنار آمدن فرزندانشان با مدرسه، محیط جدید، دوستان تازه، معلمان جدید و کتاب های جدید تحصیلی است، بچه ها هر روز که از مدرسه می آیند یا به درخواست والدین و یا از باب گفت و گو شروع به توصیف محیط جدید می کنند. شاید بسیاری ندانند که آماده کردن بچه های کلاس اولی برای ورود به مدرسه از سال ها قبل از رسیدن به سن تحصیل شروع می شود و اگر ضریب امنیت روانی کودک بالا باشد و کودکی با اعتماد به نفس تربیت کرده باشند، بدون شک کودکشان در پذیرش محیط و افراد جدید مشکل کمتری خواهد داشت. از آن سو اولیای تربیتی نیز نقش تعیین کننده ای در موفقیت دانش آموزان دارند و قادرند با تحت تأثیر قرار دادن شخصیت کودک، او را به سمتی هدایت کنند که به مدرسه احساس دلبستگی پیدا کند و به پیشرفت تحصیلی قابل توجهی دست یابد.

دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس در این باره به خراسان می گوید: کودک از ابتدای تولد به مادر دلبسته است و مادر پایه های اصلی اعتماد او به دنیا و اطرافیان را فراهم می کند. در سال های بعد این دلبستگی از مادر گذر می کند و به مرز دلبستگی به پدر و همسالان و مدرسه می رسد. نتایج مطالعات نشان می دهد کودکانی که دلبستگی ایمن به مادر دارند، می توانند در موقعیت های جدید راحت تر و زودتر با اطرافیان ارتباط برقرار کنند و خود را با شرایط جدید وفق دهند. این موضوع در دوران مدرسه محسوس تر است زیرا کودک بدون حضور والدین باید حلقه ارتباطی خوبی با دیگران برقرار کند و بتواند به نحو مطلوبی با همسالان تعامل کند. در ابتدای این بحث بهتر است به موضوع دلبستگی کودک به پدر و سپس همسالان اشاره کنیم.

● دلبستگی به پدر

اگر پدر ۳ ویژگی در دسترس بودن، پاسخگو بودن و پذیرنده بودن را داشته باشد می تواند زمینه دلبستگی ایمن کودک را فراهم کند. چنین پدری قادر است احساس اعتماد و اطمینان را به فرزندش بدهد. خوب است بدانید پدر در ابتدا برای یک کودک فقط نقش همبازی دارد. طبق تحقیقات پدرها بیشتر تمایل دارند رفتارهای بازی گونه با بچه ها داشته باشند در حالی که مادران بیشتر رفتارهای مراقبت گونه دارند.

اطمینان کودک به این که یک مراقب بزرگسال وجود دارد که به دقت مراقب و نگران اوست، باعث افزایش جست و جوگری وی می شود و با اطمینان و اعتماد بیشتری در محیط حرکت می کند و به برقراری ارتباط می پردازد. در حدود ۲.۵ تا ۳ سالگی کودک به افزایش ارتباط با همسالان متمایل می شود و دوستی های کودکانه از این سن به بعد شکل می گیرد. البته این دوستی ها جنبه خودمحورانه دارد اما تا ۶ سالگی بر پایه توجه به دیگران بنا می شود و در این سنین است که کودک می تواند رابطه عاطفی خوبی با همسالانش برقرار کند، در غیاب دوست دچار اضطراب جدایی می شود و با کمک دوستان احساس تسلط و جست و جوگری بیشتری در محیط پیدا می کند.

دکتر پژوهنده از این موضوع تحت عنوان دلبستگی به همسال یاد می کند و می گوید: این موضوع به ویژه در اوایل نوجوانی قابل مشاهده است زیرا در این سن است که نوجوان بیشتر وقت خود را با همسالان می گذراند و این روند در واقع طی شدن مسیر رشد و تکامل شخصیت نوجوان است زیرا همسالان نقش مهمی در حفظ سلامت روان نوجوان دارند. در واقع همسال برای نوجوان تبدیل به «نگاره دلبستگی» می شود، در حالی که در سال های کودکی این نگاره، مادر بود.

در این دوران پسرها دلبستگی به پدر و همسال را تجربه می کنند و دخترها به مادر دلبستگی بیشتری پیدا می کنند.

خوب است بدانید در دوران کودکی دلبستگی به سمت والد جنس مخالف بیشتر است و دختران دلبستگی بیشتری به پدر و پسران دلبستگی بیشتری به مادر دارند. با ورود به دوران نوجوانی فرد برای الگوبرداری و همانند سازی برای پذیرش نقش های اجتماعی به والد هم جنس گرایش پیدا می کند و به این ترتیب دختر به مادر و پسر به پدر متمایل می شود. با این که دلبستگی انواع گوناگونی دارد اما طبق تحقیقات در ۶۰ تا ۷۰ درصد موارد سبک دلبستگی شکل گرفته در کودک غیرقابل تغییر است و به احتمال ۷۰ درصد الگوی دلبستگی کودک طی مراحل رشد و تکامل شخصیتش دست نخورده باقی می ماند.

● دلبستگی به مدرسه

خوب است اولیای تربیتی و والدین بدانند که دلبستگی کودک به پدر و مادر در سنین مدرسه می تواند به مدرسه منتقل شود به شرط این که فضا و امکانات مدرسه این اجازه را به او بدهد.

در گذشته مدارسی وجود داشت که به خوبی نشانه دلبستگی دانش آموزان به آن بود. مثل مدرسه دارالفنون یا البرز که دانش آموزانی را تربیت می کرد که به شدت دلبسته آن محیط بودند و محصلان در سنین میانسالی و حتی کهولت به مدرسه سر می زدند و عشق و ارادت خود را نسبت به مدیران، معلمان و حتی فضای مدرسه تجدید می کردند.

در این مدارس در واقع امری به نام «دلبستگی به مدرسه» شکل گرفته بود. یکی از رموز موفقیت مدرسه و معلمان این بود که می توانستند احساس علاقه و دلبستگی را در دانش آموزان ایجاد کنند.

نتایج تحقیقات گسترده بیانگر این نکته است که وقتی کودک به مدرسه، معلم، پدر یا مادر دلبستگی پیدا کرده باشد، یادگیری بهتری خواهد داشت.

کودکان از مادر تا ۳ سالگی بیشترین یادگیری را دارند و حتی حرکات غیرکلامی مادر به یادگیری در کودک می انجامد اما بیشترین میزان یادگیری کودک زمانی اتفاق می افتد که انگیزه وی فعال شده باشد و کودک به برقراری ارتباط احساس علاقه کند.

● سبک های دلبستگی به مدرسه

دلبستگی یا علاقه یا پیوند به مدرسه و یا هر عنوان دیگری می تواند پیوند تنگاتنگی با دلبستگی به والدین داشته باشد.

دکتر پژوهنده با اشاره به پژوهشی که در زمینه ارتباط این دو موضوع انجام داده است، تصریح می کند: نتایج مطالعات نشان می دهد که کودکان با سبک دلبستگی ایمن به مراتب بیش از کودکان ناایمن دوسوگرا یا اجتناب گر که والدینی بی توجه داشتند، به محیط مدرسه و تعامل با دانش آموزان علاقه مند می شوند.

کودکان ایمن کودکانی هستند که امنیت روانی بالایی به دلیل توجه کافی، در دسترس بودن و پذیرنده بودن مادر دارند و قادرند به محیط پیرامون و افراد به راحتی اعتماد کنند. چنین کودکی به معلمش اعتماد می کند و حلقه دوستان را به سرعت تشکیل می دهد.

از طرف دیگر، کودکان دوسوگرا که نیاز شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند، در مدرسه به سرعت دوست پیدا می کنند اما ترس شدیدی هم از تنها ماندن و از دست دادن دوستان خود دارند. برای همین همواره با تردید و دودلی دوستان خود را انتخاب می کنند. در واقع ارتباطات زیادی برقرار می کنند اما عمق آن اغلب کم و سطحی است اما به هر حال آن ها هم می توانند به مدرسه و معلمان و دوستان دلبستگی زیادی پیدا کنند هرچند ضریب امنیت روانی خوبی ندارند.

کودکان اجتناب گر که همواره با سردی و بی اعتنایی از سوی والدین و به خصوص مادر مواجه شده اند، به میزان بسیار کمی به مدرسه و معلمان دلبستگی پیدا می کنند. اگر محیط مدرسه مناسب نباشد از برقراری ارتباط با همسالان اجتناب می کنند و چنان چه ارتباط معلم با چنین کودکانی مناسب نباشد کودک منزوی می شود.

به همین دلیل است که اولیای مدرسه باید بدانند که تک تک رفتارها و علایم کلامی و غیرکلامی دانش آموزان نشان دهنده سطح دلبستگی کودک به مدرسه و معلم است و میزان دلبستگی کودک به مدرسه در پیشرفت تحصیلی وی نقش مهمی ایفا می کند.

در این راستا اولیای مدرسه می توانند با فراهم کردن زمینه های مناسب تعامل و ارتباط با کودکانی که امنیت روانی بالایی ندارند، زمینه پیشرفت تحصیلی آنان را فراهم کنند. نتایج مطالعات نشان می دهد وقتی دلبستگی کودک به مدرسه بالا باشد، زمینه پیشرفت تحصیلی برای وی فراهم می شود.

وی درباره مهم ترین مولفه هایی که سطح دلبستگی کودک را نشان می دهد، توضیح می دهد: احساس تعلق کودک به مدرسه، مشارکت کردن در امور مدرسه که حاصل رفتار و برخورد مناسب اولیای تربیتی است، مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به نحوه آموزش و انجام تغییرات احتمالی، برقراری ارتباطات خاص با معلمان و کادر آموزشی نشان دهنده دلبستگی کودک به مدرسه است. در این میان اهمیت دادن به بود و نبود کودک در مدرسه از سوی اولیای مدرسه و پی گیری آن ها از وضعیت وی به هنگام غیبت باعث می شود که کودک به مدرسه دلبسته شود.

اولیای تربیتی باید توجه داشته باشند که کودکان همواره دوست دارند برای دیگران ارزش داشته باشند و احساس مهم بودن کنند. کودکی که احساس مهم بودن کند تلاش بیشتری برای کسب موفقیت می کند و اعتماد به نفس بیشتری به هنگام برقراری ارتباط با دیگران دارد.

نتایج بعضی مطالعات نشان می دهد حتی ساختار فیزیکی مدارس و کلاس ها در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نقش دارد. بنابراین مدرسه از تمامی ابعاد از ساختار فیزیکی گرفته تا نحوه برخورد معلمان و کادر آموزشی و انجام برنامه ها و کلاس های آموزشی و ... در افزایش دلبستگی کودک به مدرسه یا کاهش آن نقش دارد و این اولیای تربیتی هستند که با درایت و هوشمندی می توانند احساس تعلق بچه ها به مدرسه را افزایش دهند.

● محبت بی جا به طغیان و سرکشی کودک می انجامد

نتایج تحقیقات نشان داده است که محبت‌ بیش از حد به کودک اثر منفی دارد. این در حالی است که کودکان امروز در مقایسه با نسل‌های پیشین، زندگی راحت‌تری دارند و امکاناتی که یک کودک از طبقه متوسط امروز دارد در اختیار بچه‌های آن زمان نبود. دکتر رامین خدابخشی روان شناس بالینی با بیان این ‌که نظارت والدین بر اغلب فعالیت‌های بچه‌ها اعم از غذا خوردن و تماشای تلویزیون گرفته تا روابط با دوستان و ثبت نام در انواع کلاس‌های ورزشی، موسیقی، زبان انگلیسی بسیار زیاد شده است گفت: یک دلیل سرکشی این است که امروز والدین بچه‌های خود را بسیار خاص و متفاوت می‌دانند و از آن ها مراقبت‌های ویژه‌ای می‌کنند. این روانشناس بالینی، اختلال در رشد شناختی و بلوغ عقلی را از جمله دیگر جنبه‌های منفی محبت بیش از حد دانست و اظهار کرد: این افراد در توانایی‌هایی نظیر گفت‌وگو و بیان نیازهایشان، حل مشکلات و تعامل با افراد دیگر دچار نارسایی هستند.

نویسنده: عظیمی مروی