جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
اقتباس از رمان در سینما, رمان و فیلم دو رفیقی که از پشت به یکدیگر خنجر میزنند
اقتباس چنانکه "سیدفیلد" در کتاب " چگونه فیلمنامه بنویسیم " گفته :
« اقتباس توانایی اندازه یا مناسب کردن با تغییر یا تنظیم یا جرح و تعدیل چیزی به منظور تغییر ساختار ، کارکرد و شکل تا نظام بهتری به وجود آید » .
و در جای دیگر " اقتباس کردن " را تبدیل از یک رسانه به رسانه ای دیگر بیان نموده است .
همه ما می دانیم که رمان و فیلم هر یک معنی خود را دارد . وقتی از رمانی برای سینما اقتباس می کنیم ، از یک رسانه پا را برداشته و در یک رسانه دیگر که همانا سینما است فرود می آوریم . چنین برداشتی غلط است که تصور کنیم اقتباس همانا به معنی انطباق است .
رمان بر خلاف فیلم تمام اطلاعات را از طریق واژه انتقال می دهد و واژه نیز اندیشه را منتقل می کند .
رمانها معمولاً اندیشه خاصی را دنبال می کنند و دور محور درونمایه ای خاص و برجسته می گردند که دست کم به اندازه خط داستانی اهمیت دارد .
فیلم های خوب نیز درونمایه ای قوی دارند ، اما درونمایه در خدمت داستان است و بعدی به ابعاد داستان می افزاید ولی جانشین آن نمی شود .در رمان ، اغلب داستان در خدمت درونمایه است .
درونمایه به داستان عمق می بخشد ، اما این داستان است که آدمی را به دنبال خودش به هر سو می کشاند .
در حین خواندن رمان فقط چیزی را که می بینیم آن است که راوی در آن لحظه خاص برای ما تعریف می کند .
راوی می تواند وارد زندگی شخصیت شود یا از آن خارج گردد و حتی می تواند به درون ذهن شخصیت برود و این امکان را به ما می دهد تا بفهمیم راوی در مورد آن مسئله که بازگو می کند چه احساسی دارد و یا چگونه می اندیشد . بدین طریق و تکنیک است که ما می توانیم شخصیت منفی را بشناسیم و یا اینکه با شخصیتی در آن داستان احساس همدردی نماییم .
رمان اطلاعات را به گونه ای زنجیره وار در اختیارمان می گذارد . در حینی که رمانی را می خوانیم انگار کسی دست ما را گرفته و بدنبال خودش می کشد . راوی رمان ، واسطه ما و داستان است تا وقایع داستان را درک کنیم .
اما تماشای فیلم ما را به ناظری منفعل تبدیل می کند بطوریکه هرچه را که می بینیم ، می فهمیم . در فیلم نمی دانیم آیا شخصیت در گفتار و کردارش صادق است و یا دروغ پردازی است بس بزرگ ! .
بدین دلیل است که راوی رمان در مقابل شخصیت فیلم خودنمایی می کند و علتش همانا آن است که به راوی می توان اعتماد کرد ولی به شخصیت نه ! .
جوهره فیلم چنان است که فاقد نگاه درونی به شخصیت هاست ؛ در صورتی که در رمان خلاف این امر صادق است .اما شخصیت همچون راوی می تواند درون بینی مشخصی را از شرایط و افکار خود به ما نشان دهد اما باز با تردید کردار و گفتارش را می نگریم در صورتی که راوی می تواند به ما کمک کند تا شخصیت را روانشناسی کنیم و انواع شخصیتهای درونیش را تشخیص دهیم .
قطعات رمان اندیشه رمان را می سازند ، اما اطلاعات بسیاری را به ما عرضه می کنند.
در رمان زمان بیشتری در اختیار است تا جزئیات بازگو شوند و آن تاثیری که مد نظر نویسنده است را بر مخاطب خود بگذارند .
راوی به خواننده کمک می کند تا گذشته و حال و آینده را به هم مربوط سازد . اکثر رمان ها و داستان های کوتاه به صورت ماضی ساده نوشته می شوند . نویسنده در اکثر موارد به وقایعی می نگرد که در زمان گذشته رخ داده اند و وقایع را برای خواننده نه فقط تعریف ، بلکه تفسیر نیز می کند .
گاهی نویسنده بر رابطه وقایع اتفاق افتاده در گذشته با وقایعی که در آینده پیش خواهد آمد تاکید می کند . زمان در رمان سیال است . بین گذشته و حال ئ آینده سرگردان است و شخصیت در زمان اکنون اطلاعاتی را درباره گذشته به ما می دهد .رمان بجای پیشرفت ، با تکیه بر زمان و کلمات تا آنجایی که می تواند وارد عمق واقعه می شود و به ما نشان می دهد که هر حادثه و اتفاقی چه مفهومی را در بر دارد . رفت و آمد بین زمان حال و گذشته مانعی را در رمان ایجاد نمی کند و بازگشت به گذشته بخشی از حرکت داستان به شمار می رود ، در صورتی که بازگشت به گذشته در فیلم باعث توقف حرکت داستان می شود .
فیلم در زمان حال رخ می دهد و بی واسطه عمل می کند . اکنون است و پر جنب و جوش .رمان معمولاً انعکاسی است و با واکنش نشان دادن در برابر وقایع بر معنی یا بطن اجتماعی تاکید می کند ، اما فیلم تاکید را بر خود حادثه می گذارد .
فیلم با زمان حال سر و کار دارد و به سوی آینده می رود و کمتر به اتفاقی که در گذشته رخ داده ، علاقه نشان می دهد . وقتی فیلمی را تماشا می کنیم ، در موقعیت شخصیت ها قرار می گیریم و مثل آنها نمی دانیم که بعد چه می شود ؟ . فرصت نداریم تا درباره اتفاقی که دارد رخ می دهد ، فکر کنیم و فقط باید وقایع جاری را تجربه کنیم و درگیر آن شویم .
از آن سو که فیلم بی واسطه است ، بدون نیاز به یک راوی که دستمان را بگیرد و همراه خود به درون داستان ببرد و برایمان وقایع را تفسیر کند ، فقط داستان را تماشا می کنیم .
راوی رمان از تجربه ذهنی خاصی برای ما می گوید اما فیلم از طریق تصاویر تجربه ای عینی را پیش چشمان ما می گشاید .
در پایان این بحث چنین باید جمع بندی کرد که رمان و فیلم به شیوه های گوناگون و مختلفی بیان می شوند ، رمان برای بیان داستان ، توصیف شخصیت و ایده پردازی از واژه استفاده می کند و فیلم برای بیان داستان از تصویر و ماجرا سود می جوید .
این دو اصل دو رسانه متضادند که در برابر هم به ستیز می ایستند و دشمنیشان با یکدیگر بیش از رفاقتشان است .
رمان و فیلمنامه دو رفیق نه چندان قدیمی اند که از ÷شت به یکدیگر همواره خنجر می زنند .
سروش پاریزی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
آمریکا عراق جنگ حماس نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس سیل معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال پایتخت مهران مدیری تلویزیون عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین روسیه ترکیه نوار غزه اوکراین چین انگلیس ایالات متحده آمریکا بنیامین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل عیسی زارع پور تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت کاهش وزن