چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
اقتباس از رمان در سینما, رمان و فیلم دو رفیقی که از پشت به یکدیگر خنجر میزنند
اقتباس چنانکه "سیدفیلد" در کتاب " چگونه فیلمنامه بنویسیم " گفته :
« اقتباس توانایی اندازه یا مناسب کردن با تغییر یا تنظیم یا جرح و تعدیل چیزی به منظور تغییر ساختار ، کارکرد و شکل تا نظام بهتری به وجود آید » .
و در جای دیگر " اقتباس کردن " را تبدیل از یک رسانه به رسانه ای دیگر بیان نموده است .
همه ما می دانیم که رمان و فیلم هر یک معنی خود را دارد . وقتی از رمانی برای سینما اقتباس می کنیم ، از یک رسانه پا را برداشته و در یک رسانه دیگر که همانا سینما است فرود می آوریم . چنین برداشتی غلط است که تصور کنیم اقتباس همانا به معنی انطباق است .
رمان بر خلاف فیلم تمام اطلاعات را از طریق واژه انتقال می دهد و واژه نیز اندیشه را منتقل می کند .
رمانها معمولاً اندیشه خاصی را دنبال می کنند و دور محور درونمایه ای خاص و برجسته می گردند که دست کم به اندازه خط داستانی اهمیت دارد .
فیلم های خوب نیز درونمایه ای قوی دارند ، اما درونمایه در خدمت داستان است و بعدی به ابعاد داستان می افزاید ولی جانشین آن نمی شود .در رمان ، اغلب داستان در خدمت درونمایه است .
درونمایه به داستان عمق می بخشد ، اما این داستان است که آدمی را به دنبال خودش به هر سو می کشاند .
در حین خواندن رمان فقط چیزی را که می بینیم آن است که راوی در آن لحظه خاص برای ما تعریف می کند .
راوی می تواند وارد زندگی شخصیت شود یا از آن خارج گردد و حتی می تواند به درون ذهن شخصیت برود و این امکان را به ما می دهد تا بفهمیم راوی در مورد آن مسئله که بازگو می کند چه احساسی دارد و یا چگونه می اندیشد . بدین طریق و تکنیک است که ما می توانیم شخصیت منفی را بشناسیم و یا اینکه با شخصیتی در آن داستان احساس همدردی نماییم .
رمان اطلاعات را به گونه ای زنجیره وار در اختیارمان می گذارد . در حینی که رمانی را می خوانیم انگار کسی دست ما را گرفته و بدنبال خودش می کشد . راوی رمان ، واسطه ما و داستان است تا وقایع داستان را درک کنیم .
اما تماشای فیلم ما را به ناظری منفعل تبدیل می کند بطوریکه هرچه را که می بینیم ، می فهمیم . در فیلم نمی دانیم آیا شخصیت در گفتار و کردارش صادق است و یا دروغ پردازی است بس بزرگ ! .
بدین دلیل است که راوی رمان در مقابل شخصیت فیلم خودنمایی می کند و علتش همانا آن است که به راوی می توان اعتماد کرد ولی به شخصیت نه ! .
جوهره فیلم چنان است که فاقد نگاه درونی به شخصیت هاست ؛ در صورتی که در رمان خلاف این امر صادق است .اما شخصیت همچون راوی می تواند درون بینی مشخصی را از شرایط و افکار خود به ما نشان دهد اما باز با تردید کردار و گفتارش را می نگریم در صورتی که راوی می تواند به ما کمک کند تا شخصیت را روانشناسی کنیم و انواع شخصیتهای درونیش را تشخیص دهیم .
قطعات رمان اندیشه رمان را می سازند ، اما اطلاعات بسیاری را به ما عرضه می کنند.
در رمان زمان بیشتری در اختیار است تا جزئیات بازگو شوند و آن تاثیری که مد نظر نویسنده است را بر مخاطب خود بگذارند .
راوی به خواننده کمک می کند تا گذشته و حال و آینده را به هم مربوط سازد . اکثر رمان ها و داستان های کوتاه به صورت ماضی ساده نوشته می شوند . نویسنده در اکثر موارد به وقایعی می نگرد که در زمان گذشته رخ داده اند و وقایع را برای خواننده نه فقط تعریف ، بلکه تفسیر نیز می کند .
گاهی نویسنده بر رابطه وقایع اتفاق افتاده در گذشته با وقایعی که در آینده پیش خواهد آمد تاکید می کند . زمان در رمان سیال است . بین گذشته و حال ئ آینده سرگردان است و شخصیت در زمان اکنون اطلاعاتی را درباره گذشته به ما می دهد .رمان بجای پیشرفت ، با تکیه بر زمان و کلمات تا آنجایی که می تواند وارد عمق واقعه می شود و به ما نشان می دهد که هر حادثه و اتفاقی چه مفهومی را در بر دارد . رفت و آمد بین زمان حال و گذشته مانعی را در رمان ایجاد نمی کند و بازگشت به گذشته بخشی از حرکت داستان به شمار می رود ، در صورتی که بازگشت به گذشته در فیلم باعث توقف حرکت داستان می شود .
فیلم در زمان حال رخ می دهد و بی واسطه عمل می کند . اکنون است و پر جنب و جوش .رمان معمولاً انعکاسی است و با واکنش نشان دادن در برابر وقایع بر معنی یا بطن اجتماعی تاکید می کند ، اما فیلم تاکید را بر خود حادثه می گذارد .
فیلم با زمان حال سر و کار دارد و به سوی آینده می رود و کمتر به اتفاقی که در گذشته رخ داده ، علاقه نشان می دهد . وقتی فیلمی را تماشا می کنیم ، در موقعیت شخصیت ها قرار می گیریم و مثل آنها نمی دانیم که بعد چه می شود ؟ . فرصت نداریم تا درباره اتفاقی که دارد رخ می دهد ، فکر کنیم و فقط باید وقایع جاری را تجربه کنیم و درگیر آن شویم .
از آن سو که فیلم بی واسطه است ، بدون نیاز به یک راوی که دستمان را بگیرد و همراه خود به درون داستان ببرد و برایمان وقایع را تفسیر کند ، فقط داستان را تماشا می کنیم .
راوی رمان از تجربه ذهنی خاصی برای ما می گوید اما فیلم از طریق تصاویر تجربه ای عینی را پیش چشمان ما می گشاید .
در پایان این بحث چنین باید جمع بندی کرد که رمان و فیلم به شیوه های گوناگون و مختلفی بیان می شوند ، رمان برای بیان داستان ، توصیف شخصیت و ایده پردازی از واژه استفاده می کند و فیلم برای بیان داستان از تصویر و ماجرا سود می جوید .
این دو اصل دو رسانه متضادند که در برابر هم به ستیز می ایستند و دشمنیشان با یکدیگر بیش از رفاقتشان است .
رمان و فیلمنامه دو رفیق نه چندان قدیمی اند که از ÷شت به یکدیگر همواره خنجر می زنند .
سروش پاریزی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست