جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
کی می رسد باران
«شهر خاموش» یک روایت دیگر گونه از موسیقی جهانی است؛ کوششی سرشار که بر مبنای حس وحالی غریب پدید آمده است.اصلا کیهان کلهر، مرد این گونه کوشش هاست. وقتی با چنین اثری روبهرو شوی ناخودآگاه درمییابی که میباید به چشم دریافتی تازه در آن بنگری نه از دید تجربه.
چرا که این آهنگساز خلاق با کارهای گذشتهاش نام خود را در زمره هنرمندان صاحب دیدگاه و متفکر ثبت کرده است. او اگر چه معتقد است آهنگسازی در ایران به شکل کاملا تخصصی و استاندارد وجود ندارد، در آثارش نگاهی گسترده و عمیق به این مقوله دارد. در عین حال بداهه و بداههپردازی را از نظر دور نمیدارد. او معتقد به گفتگوست؛ گفتگو میان فرهنگها، گفتگو میان موسیقی و سازها و... و درست به همین دلیل است که بیشتر آثار او رنگ و بوی گفتگو دارد.
● دریافتهای نو از موسیقی
او در مجموعههای غزل یک و ۲ و ۳ و همین طور باران، با یکی از سرشناسترین موسیقیدانان هندی به گفتگوی موسیقایی نشست تا فضایی تازه و شورانگیز را خلق کند.
در آن آثار هم رنگی از تجربهآموزی وجود نداشت، بلکه دریافتهای نو از موسیقی و گفتگوی فرهنگها حاصل این هماندیشیها بود. حتی در «آینه آسمان» که با علیاکبر مرادی و پژمان حدادی همنوا شد قصدش پرداختن به موسیقی نواحی ایران نبود بلکه میخواست فضایی تازه را با اندیشهای که به صورت پایهای جلوه میکرد، به مخاطبش القا و ارائه کند.
در «تا بیکران دوردست» نیز با اردال ارزنجان همنشین شد تا آهنگی دیگر را با حال و هوایی تازهتر به گوش مخاطبانش برساند.
کیهان کلهر نیز مثل آنها که در زمینه هنر افرادی شاخص به شمار میآیند، نگاهی ویژه به جهان دارد. او در پس پرده موسیقی رنگهای جهان درونیاش را پنهان کرده و هربار که ساز و اندیشهاش به سخن درمیآیند، رنگها از پس پرده بیرون میآیند و بومی رنگارنگ را به مخاطب عرضه میکنند. «شهر خاموش» تازهترین اثر کیهان کلهر نیز در زمره همان دریافتهاست. این اثر شامل چهار قطعه به نامهای شهر خاموش، ترقه، پرواز و در انتظار باران است.
در همین نامگذاری و ترتیب قطعات هوشمندی ویژهای دیده میشود؛ شهری خاموش را درنظر بگیرید که ترقه (طرقه)ای در آن زندگی میکند.
با خلق فضای موسیقایی در شهر خاموش و دریافت فضای مسموم این شهر و در عین حال امیدی که در پایان قطعه نخست به مخاطب القا میشود، ترقه امکان جلوهگری مییابد و سپس به پرواز درمیآید و... بعد شهر در انتظار باران است...
● به یاد قربانیان حلبچه
قطعه نخست این مجموعه که نام آلبوم از آن گرفته شده است، یک قطعه ۲۹ دقیقهای است که به یاد قربانیان حلبچه شکل گرفته است.
شهر خاموش یک کرشندوی مدرن است. این فرم از موسیقی در آغاز سکوت است و نه کلمه. سپس پچ پچه آغاز میشود و این پچ پچهها بسیار. کمکم به فضای غالب همهمه سازها تبدیل میشود که اوج میگیرد.
در کرشندوهای کلاسیک شاید معروفترین کرشندو، «بولرو»ی موریس راول است که روشنترین هم هست. «شهر خاموش» با همان پچ پچهها آغازمی شود و فضایی تاریک را القا میکند.
در این قطعه کارکرد سازها کاملا بر مبنای خلق تصویری مبهم و رازآلود ودر عین حال آبستن اتفاقی تلخ است. این قطعه در سال ۲۰۰۴ و به سفارش دانشگاه هاروارد برای ترکیب چهارگانه زهی یعنی ویولن، کمانچه، ویولن آلتو و ویولنسل نوشته شده است و بعد کنترباس و سازهای کوبهای نیز به آن افزوده شده است. به گفته کیهان کلهر در مقدمه سیدی هدف ابتدایی در به وجود آمدن شهر خاموش ترکیب موسیقی بداهه و موسیقی از پیش نوشته شده در یک قطعه موسیقی بوده است که تمام اعضای گروه براساس چارچوبهای مشخص شده در آن شرکت میکنند و در شکلگیری و صدادهندگی نهایی به یک اندازه موثرند. شیوه نوشتار در این نوع از بداهه نوازی قانونمند نشانهای و غیر متعارف است.
قطعه نخست این مجموعه که نام آلبوم از آن گرفته شده است، یک قطعه ۲۹ دقیقهای است که به یاد قربانیان حلبچه شکل گرفته استیعنی آن که نوازندگان برداشتهای خود را از نشانههای نوشته شده، ابتدا درونی وسپس آن را روی ساز پیاده میکنند. مثل آن که گروهی ایرانی در کنار هم بنشینند و با هم توافق کنند در دستگاه نوا به بداههنوازی بپردازند.
این البته قیاسی کاملا درست نیست، چون گروه اجرا کننده شهر خاموش بجز کیهان کلهر، خارجیاند. در این گروه کالین جاکوپسن و جانی گندلزمن ویولن مینوازند و نیکولاس کوردز ویولا، اریک جاکوپسن هم ویولنسل میزند وجفری بیچر و مارک سوتر نوازنده کنترباس و سازهای کوبهای هستند.
● حال و هوای غریب
در شهر خاموش، این نوازندگان حال و هوایی غریب را به تصویر میکشند. در سیدی و برای قطعه شهر خاموش عنوان شده است: به یاد قربانیان حلبچه و ممکن است این یادآوری، به مخاطب پیش ذهنیت بدهد که اثر حاضر در بردارنده فضایی غمبار خواهد بود.
در حالی که فضای القایی در بردارنده هول و هراس این اتفاق است. در عین حال نوازندگان گروه براساس دریافتشان از نشانههای نوشته شده از سوی کلهر، به عنوان سازمان دهنده این گروه و ایجادکننده حس اصلی، با ریتمها و سرعت متفاوت و همچنین استفاده مناسب از سکوت، موسیقی را شکل میدهند.
در شهر خاموش یک روایت ۲۹ دقیقهای از یک فاجعه ارائه شده است و اگرچه هول و هراس و غم و سوگ درهم تنیده میشود تا مخاطب بخشی از فاجعه را در ناخودآگاهش مجسم و بخشی دیگر را در خودآگاه و هنگام رویارویی با نغمهها به دست آورد، اما در فراز دوم اثر که پایان همهمه و کرشندوی با شکوه گروه است کمانچه به شهر خاموش میآید تا امیدی سرشار را به ارمغان بیاورد.
نوای نجیب و دلداری دهنده این ساز ایرانی با هوشمندی نوازنده درمیآمیزد تا کورسوی امید به رهایی را به پنجرهای شفاف بدل کند؛ پنجرهای که از درون آن میتوان رنگ نور و روشنایی را دید و درست در همین لحظه است که هیجان در تکنوازی سهتار رخ مینماید تا ترقه آغاز شود این قطعه ۶ دقیقه و ۲۲ ثانیهای همان قطعهای است که در «شب، سکوت، کویر» کلهر به همین نام ارائه شده بود.
طرقه(با ضم حرف اول) چنان که در افسانههای قدیمی خراسان آمده است، نام پرنده کوچکی است که قصد پرواز و رسیدن به خورشید را داشت و برای این کار باید هزار نام خدا را از بر میکرد تا از سوختن در گرمای خورشید در امان باشد بنابراین تمام نامها را از بر کرد و هر بار که پر میزد منقار به ذکر خداوند میگشود، ولی در نزدیکی خورشید نام هزارم خدا را فراموش کرد و سوخت.
● برداشت از موسیقی خراسان
این برداشت موسیقایی، سرشار از نوعی انرژی است که کلهر از موسیقی خراسان گرفته است. او در این قطعه نیم نگاهی به شور و حال موسیقی شمال خراسان دارد و حال و هوای تازهای از موسیقی این خطه را به مخاطب ارائه میکند.
در این راه اما اصرار چندانی بر رعایت قوانین و نغمههای خراسانی ندارد. این قطعه همان قطعهای است که در «شب، سکوت، کویر» اجرا شده اما مانند قطعه شهر خاموش و با همان روش اجرا میشود و نوازندگان حس و حال خود از نشانهها را بیان میکنند. در این لحظه قطعه پرواز با تمهایی از موسیقی کردی آغاز میشود، سنتور نوازی و نوازندگی تنبک از سوی سیامک آقایی یکی از نکات جالب این قطعه است.
پرواز نیز شور و حالی شگفت دارد. سازهای زهی در آغاز این قطعه زمزمهای گنگ دارند و کمکم این ابهام وسعت میگیرد تا لحظهای که پای تنبک به میان میآید. این لحظه بیانگر القای شور پرواز به نغمه است. سنتور هم نقش موثری در بیان ملودیهای کردی دارد و تنبک نیز ریتم معینی را به نوازندگان دیگر تحمیل میکند.
چنین تجربهای در موسیقی کردی تجربهای جالب و منحصر به فرد است اگر چه پیشتر از جنس آن زیاد انجام شده، اما گرفتن حسی زیبا از نوازندگانی که با آن آشنایی چندانی ندارند، میتواند حسی متفاوت را القا کند.
قطعه آخر اما با مقدمهای رکوییم وار آغاز میشود. غم واندوه گمشده در قطعه نخست را میتوان در این قطعه جستجو کرد.
میگویم گمشده چون در قطعه شهر خاموش بهتی شگفتانگیز حکمفرماست؛ بهتی که حاصل وارد شدن نوعی شوک بر ذهن مخاطب است. در قطعه در انتظار باران اما مخاطب فرصت گریستن و سوگواری پیدا میکند.
این قطعه سرشار از همان کاتارسیس (پالایش روحی) است که در پایان یک تراژدی به مخاطب دست میدهد. در این قطعه هم اما روزنه امیدی پدید میآید که حاصل پالایش درونی مخاطب است و سرانجام صدای آب میآید و قطرههای باران قاصد مسافری میشوند که از راهی دور آمده است.
عزتالله الوندی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
بنیامین نتانیاهو رهبر انقلاب انفجار مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان دولت بابک زنجانی مجلس شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران آتش سوزی هلال احمر قوه قضاییه تهران پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال نمایشگاه کتاب شهاب حسینی مسعود اسکویی تلویزیون تئاتر سینمای ایران سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس چین ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل همراه اول تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت بیمه