یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نظریه استاد امرائی پیرامون بومی سازی علوم انسانی


نظریه استاد امرائی پیرامون بومی سازی علوم انسانی

علم بومی انسانی توسط فرد تولید می شود نه جمع

بحث تولید دانش های بومی انسانی ،بحث بسیار سنگین و طاقت فرسایی است.اصولا گفتگو پیرامون این دسته از علوم دارای ویژگی بسیار پیچیده ای است که گاه باعث شده آنرا راحت بپندارن و گاه باعث شده که حرکت در مسیر آن را امری محال جلوه دهند.

آنچه که بیش از همه در مورد این موضوع اهمیت اولی دارد ، شناخت شناسی تولید علم انسانی است ؛امری که در بیشتر مواقع حالت تکثر پیدا کرده است اگر چه در باب ان بر سر یک سری چارچب های سنتی و مد شده توافق هست.

با این وجود واقعیت امر ان است که هنوز درک درستی از شناخت صحیح و عالمانه ازتولید بومی علم انسانی وجود ندارد و با قاطعیت می توان گفت در ایران تمام تلاش ها در این مورد به بیراهه رفته یا در بیراهه است.

در تمام موارد و در تمام حرکت های سازمان یافته که برای این کار تمهید و تعریف شده است هیچ مسیر درستی یافت نمی شود؛هرچند بانیان این حرکت های پر طمطراق بسیار از عظمت آن سخن می رانند و سخنرانی میکنند اما باید این واقعیت را پذیرفت که تولید علم انسانی با این حرکت های غشایی و تبلیغی که خمیر مایه ی ان را ملاک و معیار های بصری و کلیشه ای تشکیل داده است فقط آب در هاونگ کوبیدن است.

نکته جالب اینکه از این حرکت ها با آب وتاب های بسیاری یاد می شود که بیشتر شبیه باعث تأسف می شود واین در حالی است که این تلاشها کوچکترین قرابتی با تولید بومی علوم انسانی ندارند.

● نظریه استاد امرائی:

استاد حسن امرائی عبدُوَلی بزرگترین پژوهشگر و صاحب نظر در بومی سازی علوم انسانی و بنیانگذار دانش بومی سیاست و نیز مؤسس دانش روانشناسی سیاسی،پیرامون بومی سازی علوم انسانی نظریه ای دارد که بسیار قابل تأمل است؛ این نظریه عبارت است از:

«علم بومی انسانی توسط فرد تولید می شود نه جمع»

این نظریه تمام شاکله فعالیت های مؤسسات و پژوهشگاه ها را به تأمل وا می دارد و این دیدگاه را که علوم انسانی با جمع اندیشی و تألیف اندیشه های مختلف بومی می شود ،زیر سؤال می برد .

با این رویکرد و نیز با بررسی عملکرد پژوهشگا ها و مراکزی که برای این امر تعریف شده اند این گونه می توان نتیجه گرفت که جریان بومی سازی علوم انسانی در بیراهه سیر می کند.

اگر چه این گونه مراکز و مراکز مشابه را نباید تعطیل کرد اما باید در دیدگاه و رویکرد تعریف شده ی این نهاد ها و موسسات تجدید نظر کرد.

با تأمل وتعمق در این نظریه متوجه می شویم که نگاه به نخه گرایی و کشف استعدادها و در نهایت حمایت از آنها در مسیر اشتباهی قرار گرفته است که دستاوردهای فقط نتایجی تحلیلی و صرفاً نقطه ای،جزئی،غشایی و غیر سیستمی است که امتداد و استمرار ان در نهایت با بومی سازی علوم انسانی هیچ سنخیتی ندارد.

اصولاً تولید علم انسانی و بومی سازی آن یک فرایند سامانه ای و سیستمی است که هر جزء در سیستم ان سامانه سنخیت دارد و نیز قابل توجیه علمی است در حلیکه رویکرد فعلی فقط جزء نگر و مجزا آفرینی است.

در یک دانش تدوین شده سیستمی حاکم است که تغیر هر جزء نقصان در آن سیستم را به دنبال دارد به عبارت ساده تر هر جزء در یک سامانه، ذاتی آن سامانه است به شکلی که تدوین آکادمیک آن دانش فقط با اجزاء ذاتی خود میسر است.

سامانه فکری انسان در روانشناسی برتر به شکلی است که بطور ذاتی تولید سیستم می کند(البته در صورتی که یقین برای تولید یک کلیت سیستمی،در یک تفکر حاصل شده باشد)

با این اوصاف اذهان پراکنده و جزء نگر هرگز نمی توانند که یک سیستم را خلق کنند بلکه تمام دستاورد های این گونه تفکرات ،توضیح و تفسیر یک جزء و یک نقطه مستقل غیر سیستمی است که این جریان بر خلاف مسیر بومی سازی و تولید بومی یک علم بخصوص در حیطه علوم انسانی است.

استاد حسن امرائی عبدُوَلی با ارائه ی این نظریه ،نوع نگرش و تکالیف را در رویکرد بومی سازی علوم انسانی دچار تحولی بزرگ نموده اند به طوریکه می توان آن را گامی بسیار بزرگ و بنیادی در بومی سازی علوم انسانی دانست.

خلاصه مطالب بالا را می توان در قالب گفته زیر جمع کرد:

«یک دانش تدوین شده،یک سیستم است و یک سیستم فقط توسط یک اندیشه ی واحد تولید می شود نه چند اندیشه»

به سخن دیگر؛ هر کلیت منسجمی از یک امر واحد منبعث می شود

بدین شکل ،بومی سازی یک دانش انسانی ،توسط اندیشه ی واحد روی می دهد نه تألیف اندیشه ها.

اگرچه تضارب آراء یک ضرورت است اما در نهایت فقط به اندیشه ی واحد مدد می رساند لزا هم اندیشی و تبادل آراء فقط برای غنای مبدع واحد،قابل توجیه است.

سالار علیزاده