دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
ترس های طبیعی و لازمه دوران رشد
۱) ترس اولیه:
ترسی است که فروید (پدر روانتحلیلگری) آن را به زمان تولد کودک و جدایی وی از رحم مادر نسبت میدهد. (این ترس قابل مشاهده نیست)
۲) غریبی کردن:
اولین ترس قابل مشاهدهای که کودک با آن روبرو میگردد ناشی از دورهای از رشد کودک است که کودک به لحاظ روانی هنوز فوقالعاده ضعیف است و ما آن را با نام غریبی کردن میشناسیم. این ترس بسیار معمول در نیمه دوم سال اول زندگی به صورت ترس از رویارویی با غریبهها است. کودک هشت ماهه وقتی که به غریبهها میرسد بغض میکند، نگاهی به مادرش و نگاهی به غریبه میاندازد و بعد گریه سر میدهد.
این احساس که ناشی از محدود بودن محیط حس کودک است، در عین حال زاده دوره تکاملی است که در کودک قابلیتی شکل میگیرد که توسط آن قابلیت کودک، فرد مورد اعتماد خود را که غالباً مادر است، میشناسد و از این رو حضور افراد غریبه در کودک ایجاد ترس میکند. چرا که آنها با فرد مورد اعتماد کودک فرق دارند.
کودکان همیشه با ترس با غریبهها برخورد نمیکنند. اگر غریبهای برخورد آرامی با او داشته باشد، آرام حرف بزند و کمکم با او شروع به بازی کند، کمتر احتمال دارد که کودک بترسد. تقریباً همه کودکان بین ۷ تا ۱۲ ماهگی از غریبهها میترسند.
۱) ترس از جدایی:
در طی دوران رشد شاهد شکلگیری احساس ترس دیگری در کودک هستیم. در این حالت کودک از اینکه از فرد مورد اعتماد خود جدا شود احساس ترس میکند و ما از آن با نام «ترس جدایی» یاد میکنیم. کودک در این دوره از رشد برای اولین بار جدایی را به مثابه یک درد تجربه میکند و انتظار دوباره قرار گرفتن در کنار فرد مورد اعتماد خود را دارد. در این دوره از رشد، بر طبق تحقیقات پیاژه، کودک هنوز توانایی درک زمان و پایداری اشیاء را ندارد و اگر برای مثال مادر کودک وی را نزد شخص دیگری بگذارد تا به خرید برود و کودک ببیند که مادر وی دیگر نیست، اینطور تصور میکند که وی دیگر باز نخواهد گشت. این حالت در کودک تولید ترس میکند. کودک در این حالت چند لحظه به در خیره نگاه میکند و بعد گریه سر میدهد. کودکان یکسالهای که نابینا هستند و نمیتوانند مادرشان را ببینند هنگامی گریه را سر میدهند که بشنوند مادر اتاق را ترک کرده است. ترس از جدایی معمولاً بین هفت تا دوازده ماهگی ظاهر میشود و اوج آن در ۱۵ ماهگی و ۱۸ ماهگی است و به تدریج کاهش مییابد.
۲) ترس از تاریکی:
احساس ترس دیگری که بیشتر در سنین بالای ۲ سالگی بروز میکند ترس از تاریکی است. کودکان در این سن توانائی تشخیص تاریکی- روشنایی، شب-روز و بیداری-خواب را تازه کسب کرده است و این قابلیت هنوز در بُعد فوق ابتدایی آن عمل میکند. برای مثال اگر از کودکی در این سن بپرسید که روز تولدت کی است خواهد گفت که: «من باید هنوز سه بار بخوابم و بعد روز تولدم است» بنابراین ترس از تاریکی با درک کودک از تاریکی- روشنایی آغاز میشود و بهعلاوه در این سن کودک قادر نیست تا ترس خود را آگاهانه دریافت کند. همه ما این را تجربه کردهایم که کودک به هنگام آماده شدن برای خواب در این سن احساس ترس از تاریکی را ابراز میکند.
۳) ترس از شبه حیوانات:
در حوالی ۳ سالگی کودک از شبه حیوانات میترسد. در این سن ناگهان محیط کودک که هنوز برایش مرموز است توام میشود با ترس از اشیاء ... دلیل آن هم این است که کودک در این سن از قوه تخیل خود بهره میگیرد و برای اینکه بتواند با محیط خود رابطه برقرار سازد به اشیاء پیرامون خود زندگی میدهد. بدین معنی که تصور میکند اشیاء پیرامون وی جان دارند و عمل میکنند برای همین هم اگر مثلاً سر کودک به گوشه در بخورد گریهکنان میگوید: «این در بد جنس سرم را درد آورد.» با تصور جاندار بودن اشیاء کودک از خطری که آنها برای وی دارند احساس ترس میکند و اگر توجه کنیم فلسفه وجودی افسانههای کودکان، غلبه بر این ترس کودک در این دوره از رشد است. برای همین هم کودک خواهان آن است که یک افسانه را دائم برایش بازگو کنند و هر دفعه نیز میخواهد آن افسانه معین را (که با آن احساس آرامش میکند) کلمه به کلمه و مثل دفعه قبل بشنود و اگر با جملات دیگر برایش بازگو کنیم اعتراض خواهد کرد.
۴) ترسهای انطباقی:
در سن چهار تا پنجسالگی دوره انواع ترسهای ناشی از انطباق بر محیط شروع میشود. هر کدام از این انواع احساس ترس، نیاز آن را دارند که بیتاثیر شوند (بدین معنی که درست است این نوع از ترس طبیعی و وابسته به رشد است اما در جهت گذر سالم کودک از این مرحله ترس بیشتر از مراحل دیگر کودک احتیاج به توجه و همراهی دارد). این ترسها (ترس از مهد کودک، دبستان و ...) یکی پس ازدیگری میآیند و میروند و کودک را آماده آن میسازند تا ترسهای جدید را تجربه کند. همانطور که از نام این نوع از ترس پیداست کودک بیم دارد از اینکه آیا میتواند الفت و صمیمیت را در محیط جدید همانند محیط قبلی خود داشته باشد یا خیر؟
▪ نکته: ترسهای دیگری هم که وابسته به دوران رشد هستند مانند ترسهای دوران بلوغ، شخصیت یا ترس وجودی، ترس از مرگ وجود دارند ولی بهدلیل مربوط نبودن به حوزه کودک از پرداختن به آن صرفنظر میکنیم.
● آیا ترسهای طبیعی و لازمه دوران رشد را باید نادیده گرفت؟
نادیده گرفتن هر کدام از صور ترسهای مربوط به دورههای رشد و یا به گفته دیگر عدم آگاهی از این ترسها در دورههای خاص تظاهر آنها (بخصوص از سمت والدین) و از سوی دیگر وقفههای طولانی و غیرطبیعی در گذر از یکی و رسیدن به دیگری و حتی جابجایی آنها همگی میتوانند نشاندهنده رشد غیرطبیعی فرد به لحاظ روانی باشند.
دکتر محمد والی پور [ متخصص روانپزشکی ]
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران صادق زیباکلام مجلس شورای اسلامی مجلس مجلس دوازدهم انتخابات انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم دولت انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور دولت سیزدهم
قتل شیراز سیل تهران هواشناسی فضای مجازی شهرداری تهران زلزله سازمان هواشناسی پلیس وزارت بهداشت سلامت
سایپا خودرو حقوق سربازان قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا گاز بازار خودرو حقوق بازنشستگان نمایشگاه نفت ایران خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران کتابخانه کتاب جشنواره فیلم فجر دفاع مقدس سینمای ایران تلویزیون رضا عطاران سینما نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تئاتر
فناوری کره زمین
اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا حماس افغانستان سازمان ملل اوکراین رفح نوار غزه
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر بازی هوادار باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران سپاهان باشگاه استقلال
هوش مصنوعی شفق قطبی خورشید مریم میرزاخانی ایلان ماسک تبلیغات ناسا اپل نوآوری گوگل
رژیم غذایی درمان و آموزش پزشکی دیابت فشار خون قهوه بارداری افسردگی