سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
آزادی دسترسی به اطلاعات, اکسیژن دموکراسی است
«صداها برای اینکه در جامعه شنیده شوند نیاز به رسانه دارند.» این سخن دکتر حسن نمکدوست است، استاد و پیشکسوت رسانه که پژوهشهای مفصلی درباره نسبت رسانه و دموکراسی انجام داده است. او در این گفتوگو، از واژه جامعه مدنی پرهیز کرد به عقیده وی، ما جامعه مدنی را بد فهمیدهایم ما اشتباه فکر میکنیم جامعه سالم همان جامعه مدنی است. از او درباره اعتماد مردم به رسانهها، حق آزادی دسترسی به اطلاعات، وضعیت قانون مطبوعات، شهروند خبرنگار، نقش رسانهها در تاسیس جامعه سالم و امر توسعه پرسیدیم و او همه را با دقت و با وسواس بسیاری پاسخ داد. این استاد روزنامهنگاری در جایی از این گفتوگو پرسید: آیا میزان اعتماد مخاطبان به روزنامههای شرق، «اعتماد»، آرمان، مردمسالاری، بهار یا از آن طرف پنجره، مثلث، مهرنامه یا آسمان یکی است؟
در ادبیات کنشگران رسانهیی، به ویژه روزنامهنگارها، پایبندی به حقیقت یک اصل است، همچنان که وفاداری به شهروندان، استقلال از منابع قدرت (سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و نمادین)، نظارت بر رفتار حکومت، رعایت حریم خصوصی، پایبندی به ارزشهای انسانی، پرهیز از تفرقهپراکنی و تحقیر انسانها به دلیل جنسیت، رنگ، نژاد، مذهب و... از جمله اصلهای دیگر هستند
اگر یک جامعه را متشکل از سه عرصه حکومتی یا دولتی، بخش خصوصی و بخش مردمی یا جامعه مدنی بدانیم شما نقش رسانه را در تکوین و تقویت هر کدام از این عرصهها چگونه ارزیابی میکنید؟
اول اینکه اساسا جامعههای انسانی و البته خود انسان را نمیتوان بدون ارتباط و رسانه تصور و فهم کرد. به بیان دیگر، انسان، جامعه، ارتباط و رسانه به کمک همدیگر معنا میشوند. اما اگر مقصود شما از رسانه، رسانههای جمعی و از ارتباط، شکلهای امروزیتر ارتباطات است، میتوانیم سرآغاز را ۵۶۰ سال پیش و اختراع چاپ حروف متحرک فرض کنیم و به این نتیجه برسیم که از آن زمان تا همین لحظه، شکلگیری و تحول رسانههای گوناگون با پدیدار شدن و تطور انواع حکومتها، شکلگیری و توسعه بخش خصوصی و برآمدن و نقشآفرینی جامعه مدنی، به معنایی که مراد شماست، یعنی بخش مردمی، پیوند تنگاتنگ دارد؛ تعاملی همهجانبه و عمیق.
حکومتها، فرقی نمیکند کدام نوعشان و در چه کشوری، پیوسته تلاش کردهاند که رسانهها را به خدمت بگیرند و از آن به عنوان وسیلهیی برای تبلیغ، پروپگاندا و چه بسا تحمیق بهره ببرند، اما در عمل نیت آنها عملی نشده است، در واقع هرگونه توسعه رسانهها به دست دولتها، آن هم برای هدفهای پروپگاندایی و از طریق رسانههای جریان اصلی، همزمان توام شده است با اینکه مردم هم از سازوکارهای ارتباطی و در قالب رسانههای جایگزین و حتی رسانههای جریان اصلی، به نفع خود و برای محدود کردن قدرت حکومتها و توسعه آزادی بیان و اندیشه بهره بگیرند. شکلگیری بخش خصوصی هم اساسا در پیوند با توسعه رسانههای خصوصی و بدون آن امکانناپذیر بوده است. بخش خصوصی، رسانههای آزاد و خصوصی و آزادیهای بیان و انتخاب از جمله کلیدواژههایی هستند که توسط اندیشمندان و مدافعان لیبرالیسم فراوان به کار میرود. البته بسیاری هم بر این اعتقاد بودهاند که وجود رسانههای خصوصی در جامعه سرمایهداری کمکی به آزادیهای فردی و اجتماعی نمیکند و حتی سرمایهدارها به کمک رسانههای خود نظم مورد نیاز جامعه سرمایهداری را به شکلهای گوناگون بازتولید، تثبیت و تحمیل میکنند. جامعه مدنی هم، البته در معنایی که مورد نظر شماست، بدون رسانههای مستقل و متکثر اساسا نمیتوانست شکل بگیرد و قدرتمند شود. هم حکومتها و هم بخش خصوصی خواهان رسانههایی هستند که منافع آنها را تامین کنند و این منافع الزاما بر منافع مردم منطبق نیست. رسانههای مستقل و متکثر میتوانند صدا و دیدگاههای مردم را بازتاب دهند و از منافع جامعه در برابر تعرضهای حکومت و بخش خصوصی دفاع کنند.
در جامعه سالم حق و مسوولیت یک رسانه کدامها هستند و تناسب بین حق و مسوولیت چگونه تبیین میشود؟
از جمله مهمترین حقوق رسانهها آزادی انتشار و آزادی دسترسی به اطلاعات هستند. اینکه رسانهها برای فعالیت، نیازمند کسب مجوز خاصی نباشند و اینکه بتوانند به اطلاعات مربوط به نهادهای حکومت و فعالیتشان آزادانه دسترسی داشته باشند. مصداقهای شاخص آزادی بیان همین دو حق هستند. البته حق دسترسی آزادانه به اطلاعات مانند حق انتشار متعلق به همه شهروندان است. از جمله مسوولیتهای بسیار مهم رسانهها هم این است که حقایق را بگویند و به صداهای گوناگون جامعه امکان انتشار بدهند، ضمن اینکه حریم خصوصی را رعایت کنند. البته رسانهها هم از حقوق بسیار دیگری باید برخوردار باشند و هم مسوولیتهای فراوان دیگری بر عهده دارند؛ حقوقی و اخلاقی. اما به نظرم موردهایی که گفتم روشنگرتر هستند.
تعادل میان حقوق و مسوولیتها را هم سازوکار مسوولیت اجتماعی برقرار میکند. مقصود از این سازوکار تشخیص آگاهانه و مسوولانه خود کسانی است که در رسانهها به فعالیت مشغولند. طبعا شما میپرسید که مگر میشود داوری درباره کار را به دست خود مجری سپرد؟ اینجاست که بحث اخلاق حرفهیی و نهاد ناظر بر آن مطرح میشود. همانطور که رسیدگی به تخلفات حرفهیی پزشکان را نظام پزشکی برعهده دارد، بررسی تخلفات اخلاقی حرفهیی رسانهییها را هم باید به نظام مطبوعاتی یا رسانهیی سپرد. البته چنین رویکردی الزاما منتفیکننده سازوکارهای حقوقی و الزامهای قانونی و ضمانت اجراهای مربوط نیست.
رسانه به چه شکلی میتواند به شکلگیری یک جامعه سالم و اخلاقی کمک کند؟
اینکه خودشان هم اخلاقی رفتار کنند. مقصود من از اخلاق، اخلاق حرفهیی است. میدانید که یکی از موضوعهای بسیار مهم و جدی در میان اندیشمندان رسانهها و ارتباطات ضرورت رعایت اخلاق حرفهیی از سوی رسانهها و دستاندرکاران فعالیتهای رسانهیی است. عمر این بحث، به طور جدی، تقریبا به ۱۰۰ سال میرسد و بههیچوجه از اهمیت آن کاسته نشده. اتفاقا با توسعه رسانهها و پیشرفت فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، این بحث عمیقتر و دقیقتر هم شده است. در میان صاحبنظران و کنشگران رسانهیی، مهمترین اصل اخلاقی، پایبندی به حقیقت و به زبان خودمان راستگویی است. و البته شما میدانید که وقف حقیقت بودن در زبان، آسان است و در عمل، پیچیدگیها و دشواریهای اجرای چنین داعیهیی فراوانند. تازه بگذریم از اینکه از نگاه نظریهپردازان انتقادی رسانهها نهتنها وقف حقیقت نیستند، بلکه در بازنماییهایشان، به بازتولید نظم و مناسبات مسلط کمک هم میکنند. به هر حال، در ادبیات کنشگران رسانهیی، به ویژه روزنامهنگارها، پایبندی به حقیقت یک اصل است، همچنان که وفاداری به شهروندان، استقلال از منابع قدرت (سیاسی، اقتصادی، نظامی، اطلاعاتی و نمادین)، نظارت بر رفتار حکومت، رعایت حریم خصوصی، پایبندی به ارزشهای انسانی، پرهیز از تفرقهپراکنی و تحقیر انسانها به دلیل جنسیت، رنگ، نژاد، مذهب و... از جمله اصلهای دیگر هستند.
فقط اجازه بدهید به یک نکته مهم اشاره کنم و آن اینکه تا به اینجا شما سه پرسش کلی را مطرح کردهاید و طبعا پاسخهای من هم کلی بوده است. داستان رسانهها و حکومت در ایران و حکومتزدگی رسانههای کشورمان «داستانی است پر از آب چشم». عذر میخواهم، ولی نگران هستم مبادا مخاطبانتان فکر کنند ما در باغ نیستیم!
اگر کمی جزییتر و در مقیاس کشورمان بخواهیم صحبت کنیم از نظر شما چرا از بدو تولد رسانه در کشورمان، رسانه مستقل از حکومت نتوانسته است پا بگیرد و مستقل بماند؟ قانون مطبوعات قبل و بعد انقلاب و قانون مطبوعات فعلی تا چه حدی بر این موضوع تاثیر گذاشته است؟ کجای کار میلنگد؟
این پرسش شما ذهن بسیاری از جامعهشناسها و سیاستشناسان ما را به خود مشغول کرده است و آنها هم میکوشند پاسخ این سوال را بدهند. موضوع فقط درباره رسانههای مستقل نیست، اساسا در ایران و کشورهایی مانند ما نهادهای مستقل از حکومت نتوانستهاند پا بگیرند؛ صنفها و حتی طبقات اجتماعی. به هر دلیل حکومتها در ایران به دلیل دسترسی به منابع قدرت و ثروت و بینیازی از یک طبقه اجتماعی، به عنوان تکیهگاه، تا حدود زیادی مقدرات جامعه را در دست گرفتهاند، به طبقات و آرایش طبقات شکل دادهاند، صنفها را در خدمت خود ساخته و پرداختهاند و طبعا مطبوعات و رسانهها را برای خود و حفظ منافع خود بنیان گذاشتهاند. خلاصه کنم سهم اصلی هر بازار و سازوکاری را از آن خود کردهاند. شکلگیری مطبوعات، تلگراف، تلفن، رادیو، تلویزیون و اینترنت... همه در ایران به دست و با مالکیت و مدیریت دولتی آغاز شده و کماکان سهم عمده بازار آنها در دست دولت باقی مانده است. وقتی پای تبلیغات و یارانه هم به میان آمده طبعا باز دولت دست بالا را داشته است و از همین رهگذار راه را بر دیگران بسته و در مقابل، دست خود و رسانههای خود را بازتر هم کرده است. توسعهنیافتگی ساختار رسانهیی کشور هم بهنوبه خود محصول و نشانه دولتی ماندن رسانههای ما است.
رویکرد قانونهای مطبوعات هم متاثر از همین واقعیت است. البته نه اینکه قوانین مطبوعات از آغاز تاکنون سبب چنین وضعیتی شده باشند، بلکه ترجمان همین مناسبات هستند و آن را تحکیم کردهاند. مهمترین جلوه این امر هم ضرورت اخذ مجوز برای انتشار مطبوعات است، که میدانید آشکارا مغایر با آزادی بیان و مطبوعات است. قاعده ضرورت اخذ مجوز و به تعبیر استادمان دکتر معتمدنژاد «نظام پیشگیرانه» عموم مردم را از حقشان که انتشار آزادانه مطبوعات است، محروم میکند. البته کاستیهای قوانین مطبوعات در ایران بسیار زیادند و در مجال دیگری باید دربارهشان بحث کرد.
در کشور ما رسانههای دولتی و خصوصی و بخش جامعه مدنی چه سهمی از تاثیرگذاری بر افکار عمومی را دارا هستند؟ و اگر بنا بر رقابت رسانهیی این بخشها باشد کدام موفقترند؟
من در این باره شخصا پژوهشی انجام ندادهام و در واقع پژوهشی هم در این باره ندیدهام. راستش را بخواهید موضوع «تاثیر» را نمیشود به دقت و سادگی هم پژوهش کرد. دلیلش هم این است که تعامل میان پیام، آفریننده پیام، رسانه، مخاطب و معنایی که نزد او شکل میگیرد و جامعه یک تعامل بسیار پیچیده و چندلایه است و متغیرهای بسیاری بر آن تاثیر دارند. اینکه از نگاه مخاطب، دیواری بین رسانهها بکشیم و به او بگوییم این بخش از آگاهی اجتماعی را از رسانههای خصوصی به دست آوردهیی و آن بخش را از رسانههای به تعبیر شما جامعه مدنی یا دولتی، امکانپذیر هم نیست؛ بهخصوص که رسانهها بسیار متنوع و گوناگون هستند و مانند خود مردم و جامعه دستخوش تغییرهای مکرر و مداوم. یا این تصور که میتوانیم تاثیری را که یک نوجوان از رسانه میگیرد مجزا و منتزع از تاثیر تربیت خانوادگی، همسالان یا تاثیر نظام رسمی آموزش و پرورش بررسی کنیم، تصور درستی نیست. به همین خاطر هم ما در کارهای پژوهشی دانشگاهی معمولا «میزان اعتماد» را مورد پرسش قرار میدهیم که نتیجه آن هم به فراخور فضای عمومی جامعه پایدار نیست و میتواند تغییر کند. برای مثال، شما ممکن است در دوره ریاستجمهوری آقایان خاتمی و احمدینژاد میزان اعتماد مردم را به روزنامه ایران یا خبرگزاری ایسنا پژوهش کنید و به دو نتیجه کاملا متفاوت برسید. یا میزان اعتماد مردم به روزنامههای اطلاعات و کیهان میتواند کاملا متفاوت باشد، در حالی که مدیران هر دو را یک مرجع انتخاب میکند. همچنان که ممکن است میزان اعتماد مردم به شبکه رادیویی گفتوگو یا فرهنگ با رادیوی سراسری تفاوت داشته باشد. یا میزان اعتماد مردم به تلویزیون ایران، تلویزیون بیبیسی و تلویزیون صدای امریکا. همین تفاوت در میزان اعتماد، میان رسانههای خصوصی هم صادق است. آیا میزان اعتماد مخاطبان به روزنامههای شرق، «اعتماد»، آرمان، مردمسالاری، بهار یا از آن طرف پنجره، مثلت، مهرنامه یا آسمان یکی است؟
انجیاوها و سندیکاها از رسانه چگونه میتوانند برای تحکیم و تقویت خود استفاده کنند؟ و آیا تشکلهای مردم نهاد، بدون رسانه میتوانند به حیات خود ادامه دهند؟
همان طور که گفتم صداها برای اینکه در جامعه شنیده شوند نیاز به رسانه دارند. حالا این رسانه میتواند از جمله رسانههای موجود باشد یا رسانه اختصاصی که به دیدگاه و نهادی خاص امکان اعلام حضور و اظهارنظر میدهد. اینکه نهادها و تشکلهای مردم نهاد بدون رسانه نمیتوانند کاری از پیش ببرند، بدیهی است، اما اینکه هر تشکل مردمنهاد احتیاج به یک رسانه اختصاصی برای خود دارد، محل بحث است و باید به طور مشخص درباره آن صحبت کرد؛ محل بحث به لحاظ صرفه اقتصادی و بهرهوری، وگرنه که باید از حضور هر رسانهیی در جامعه استقبال کرد. رسانههای مستقل و متکثر برای جامعه نعمت هستند.
این روزها صحبت از پدیده شهروند خبرنگار به میان میآید، شهروند خبرنگار کیست؟
شهروند خبرنگار، شهروندی است که مایل است در تولید محتوای خبری جامعهیی که در آن زندگی میکند، مشارکت کند و این کار را هم امروزه به کمک فناوریهای اطلاعات و ارتباطات به مراتب وسیعتر و عمیقتر و با استقلال بیشتری از پیش انجام میدهد. این پدیده کاملا امروزی نیست. ستون خوانندگان روزنامهها که برای مثال به طرح مسائل و مشکلات شهری میپرداختند یکی از جلوههای مشارکت شهروندان در تولید محتوای خبری بود. در آن زمان، اما شهروندان برای تحقق بخشیدن به مشارکت خود نیازمند یک رسانه جریان اصلی بودند، اما خوشبختانه امروزه به مدد اینترنت و فناوریهای اطلاعات و ارتباطات این نیاز برطرف شده و من و شما میتوانیم خودمان محتوای خبری مورد نظرمان را تهیه کنیم و خودمان هم آن را در وبسایت، وبلاگ، رسانه اجتماعی یا شبکه اجتماعی مورد نظرمان منتشر کنیم. به این ترتیب، فرآیند تولید محتوای خبری به مراتب دموکراتیکتر شده است. به این معنی که قبلا تعدادی معدود از شهروندان میتوانستند با عبور دادن پیامشان از گزینشگری رسانههای جریان اصلی و جرح و تعدیلهای احتمالی، آن را به گوش دیگر شهروندان برسانند، در حالی که الان شهروندان میتوانند راسا و بدون دخالت دیگران، از طریق رسانهیی که متعلق به خودشان است، این کار را انجام دهند. به این ترتیب روزنامهنگاری شهروندی نهتنها به مشارکت مردم در بیان و حل فرآیندها و مسائل اجتماعی عمق و غنا بخشیده، بلکه سبب شده رسانههای جریان اصلی هم تحرک و شهامت بیشتری پیدا کنند. در حقیقت، روزنامهنگاری شهروندی یک فشار مثبت را به روزنامهنگاری حرفهیی وارد میکند که باید قدر آن را دانست. البته به هیچ وجه نباید روزنامهنگار شهروند را با روزنامهنگار حرفهیی اشتباه گرفت. روزنامهنگاری حرفهیی الزامهای فراوان و سفت و سخت خود را دارد، در حالی که روزنامهنگاران شهروند اساسا کارکرد و جایگاه دیگری دارند.
اینترنت و شبکههای وب بیس چگونه میتوانند نقش مردم را در گردش آزاد اطلاعات تقویت کنند؟
دوران اینترنت و شبکهها از این جهت که یکایک شهروندان، البته هنوز شهروندان برخوردار، امکان پیدا میکنند که به تولید محتوای مورد نظرشان بپردازند و آن را منتشر کنند، دوران فوقالعادهیی است. طول موج این دوران با طول موج انسان جستوجوگر این دوران، که میخواهد در جریان موضوعها باشد، آگاهانه تصمیم بگیرد و آگاهانه تصمیمهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارد، انطباق دارد. در یک تعبیر توام با تسامح میشود گفت که اینترنت، نماد دموکراتیکتر شدن ارتباطات جمعی است. در حقیقت به کمک اینترنت و البته شبکههای تلویزیونی ماهوارهیی و تلفن موبایل امکان جستوجو، انتشار و دریافت اطلاعات که سه رکن بنیادین مفهوم قدیمی آزادی اطلاعات بودند، فراهم شده است، تنها یک موضوع باقی مانده و آن هم دسترسی آزادانه به اطلاعات است. به همین خاطر هم امروزه، آزادی اطلاعات، که سنگ بنای آزادی اطلاعات دانسته میشود، معنایی جز آزادی دسترسی به اطلاعات ندارد و بیدلیل نیست که آزادی دسترسی به اطلاعات به «اکسیژن دموکراسی» تشبیه میشود. خلاصه کنم، بدون آزادی اطلاعات نمیتوان از آزادی بیان و لاجرم از مردمسالاری صحبت کرد. مبدا و مقصود آزادی اطلاعات هم شهروندان هستند، همچنان که آزادی اطلاعات، موجد، شاخص و محصول دموکراسی است.
محدودیت رسانهها در یک جامعه چه ضررهایی به بخشهای مختلف جامعه میرساند و آسیب پذیرترین بخش یک جامعه با رسانههای محدود شده کدام است؟
فرقی نمیکند، همه بخشها و ارکان جامعه از محدودیت رسانهها آسیب میبینند، بهخصوص خود حکومت، البته اگر حکومت عاقلی باشد. شما وقتی پیش دکتر میروید، بهتر است که دکتر به شما راست بگوید یا دروغ؟ جلوی آینه میایستید، چطور؟ حکومتی که رسانههای مستقل و متکثر را برنمیتابد، در حقیقت، واقعیت خود را نمیتواند تحمل کند. حکومتی که دارای اعتماد به نفس است، حتما و حتما رسانههای مستقل، منتقد و راستگو را تحمل میکند. حرفهایی هم که زده میشود مبنی بر اینکه آزادی رسانهها امنیت جامعه را به خطر میاندازد و مانند آن، هیچ محلی از اعراب ندارند. شما ببینید آزادی اطلاعات و آزادی رسانهها در کدام کشورها بیشتر است؟ آنهایی که حکومتهایشان از ثبات و اقتدار ملی بیشتری برخوردارند یا حکومتهای متزلزل و نگران از آینده. هیچ حکومتی نمیتواند ادعای توسعه و پیشرفت کند، مگر اینکه رسانههای پیشرو و توسعهیافتهیی داشته باشد. پیشرفت جامعه و رسانه و حکومت ملازم یکدیگر هستند، هم چنان که عقبماندگی و توسعه نیافتگیشان.
آیدین مخترع
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست