دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ایران هسته ای از نتایج جهان غیرتک قطبی است


ایران هسته ای از نتایج جهان غیرتک قطبی است

تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای, یکی از نتایج جهان غیر تک قطبی است در موقعیت غیرقطبی بودن جهان نمی توان ایران را با ایجاد تحریم اقتصادی وادار به تسلیم کرد

دوماهنامه امور خارجی (Foreign Affairs) که برای نخستین بار در سال ۱۹۲۲ در شهر نیویورک امریکا منتشر شد و با حدود ۷۵ نفر نویسنده که اغلب جزو مشاوران وزارت خارجه امریکا می باشند، به آنالیز و بررسی نقش امریکا در صحنه بین الملل با رویکردی استراتژیک می پردازد، در مقاله ای با عنوان «عصر بی قطبی» تأکید کرد: زمان برای تک قطبی بودن امریکا به سر رسیده و تأملات بین المللی جهان با شروع قرن ۲۱ در پارادایم «بدون قطبی» تعریف شده است.

قدرت، بیشتر به تکثر سوق دارد تا تمرکز و در این راستا بازیگران دیگری به صحنه وارد شده اند. اما با این وجود، اوضاع برای جهانی پر از صلح وجود دارد. به زعم ناظران درج این مقاله به قلم ریچارد ان. هاس رئیس مشاوران دوماهنامه امور خارجی از آن جهت اهمیت دارد که این نشریه محل درج آخرین رویکردهای استراتژیک ایالات متحده در عرصه سیاست خارجی است. نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون و طرح هایی برای تهاجم نظامی به عراق را می توان جزو این موارد دانست.

نویسنده این یادداشت از مشاوران وزارت امور خارجه امریکا می باشد که در ماجرای صلح ایرلند شمالی نیز جایزه دریافت کرده است. برخی دیدگاههای این طیف از نظریه پردازان سیاست خارجی امریکا، معمولاً یک گام قبل از اجرا، از خلال این نوع مقاله قابل دریافت است. در این مقاله که با تأکید بر پایان نظام تک قطبی با محوریت امریکا نوشته شده، آمده است:در عصر جهان بدون قطب، برنامه هایی که امریکا برای همکاری ارائه می دهد، خریداری ندارد و به آن اهمیتی داده نمی شود و تحریم ها نیز کمترین تأثیری ندارد. با تمام اینها، کشور چین قادر است بهترین تأثیر را بر برنامه های هسته ای کره جنوبی داشته باشد. اگر کشورهای اروپایی، چین و روسیه با امریکا همکاری کنند، واشنگتن برای تحت فشار قرار دادن تهران از طریق تحریم توانمند خواهد بود ولی بی میلی و بی رغبتی چین و روسیه در این زمینه، عملاً دستیابی به اهداف تحریم را زمینگیر کرده است. در حال حاضر کشورهایی مانند ایران، کره شمالی و ونزوئلا این قدرت را دارند که در مقابل امریکا از خود مقاومت نشان دهند و استقامت کنند.

● ایران به زانو درنمی آید

در بخش دیگری از این مقاله مفصل آمده است: تثبیت جهان غیر قطبی ماهیتاً برای ایالات متحده و بسیاری از کشور ها مفید نیست و تأثیر منفی بر آن خواهد داشت. در این حالت، نقش کنترلی امریکا برای حل چالش های جهانی کم رنگ شده است و آنچه که با یک حساب ساده قابل بررسی است، این است که وقتی قدرت ها زیاد شوند، تمایل دارند که نقششان نیز در صحنه بین الملل زیاد شود و این باعث خواهد شد رسیدن به یک برتری مطلق بسیار مشکل شود. مدیریت یک گروه کوچک خیلی راحت تر از مدیریت یک گروه بزرگ است. به بن بست رسیدن نشست دوحه در مسیر توسعه تجارت جهانی مثال خوبی از این دست است. به علاوه، غیرقطبی شدن باعث افزایش تعداد تهدیدات می شود و امریکا خود یکی از این دست تهدیدات است که با تهدیدات زیادی مواجه شده است. تهدید ممکن است از طرف گروه های تروریستی باشد که لازمه حرکت آنها ایجاد ناامنی است. تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای، یکی از این نتایج است. در موقعیت غیرقطبی بودن جهان نمی توان ایران را با ایجاد تحریم اقتصادی وادار به تسلیم کرد و امریکا بدون کمک دیگر کشور ها قادر نیست ایران را به زانو درآورد.

نویسنده در ادامه می افزاید: در حال حاضر غیرقطبی بودن جهان اجتناب ناپذیر است و در این میان، انرژی یکی از کاراکترهای اصلی است و شاید مهمترین بحران در آینده خواهد بود. جنگ در حوزه تروریست چنانچه جهان به سوی چند قطبی برود، باعث ایجاد عصر تاریکی مدرن خواهد بود. البته با ایجاد سازمان ها و اطلاعات و قوانین قوی و ایجاد ظرفیت های نظامی تا حدودی می توان جلوی آن را گرفت ولی این یک واکنش تدافعی و منفعلانه خواهد بود. گروه های سیاسی و پدران روحانی باید تروریست ها را محکوم کنند تا جلوی گسترش آن گرفته شود.

این کارشناس استراتژیک با بیان این که یکی دیگر از راه حل ها در مقابل جهان غیرقطبی ایجاد یک نظام چند صدایی و مقابله است و باید نقش قدرت ها در صحنه قدرت جهان عوض شود، نوشت: ایجاد تغییرات در گروه ۸ و شورای امنیت سازمان ملل برای پاسخگویی به مسائل جدید جهانی و نه مسائل و مشکلات قبل از جنگ جهانی دوم و قوانین نیز باید بازنگری شوند، تعیین نقش دولت ها، سیستم اداره سازمان ملل، سازمان های غیر دولتی(NGO)، شرکت های دارویی، ساختار ها و افراد تصمیم گیرنده (تینک تانک ها)، دانشگاه ها وهمه باید مد نظر قرار گیرند و در آنها تجدیدنظر اعمال شود.

وی در نهایت نتیجه گیری کرد: در زمینه دیپلماسی بغرنج نظام بی قطبی نیز باید سیاست ها عوض شود و سیاست این که «کشور ها یا مقابل ما هستند یا با ما» در سیاست خارجی باید عوض شود. باید توجه داشته باشیم که نظام غیرقطبی بسیار مشکل است، ایجاد یک گروه مرکزی و قطب مرکزی از دولت ها و دیگر مؤسسات برای همکاری و پیروی از قانونی مشترک، یکی از مهمترین قدم های بزرگی است که باید در آینده برداشته شود که می توان نام آن را همنوایی غیرقطبی یا همکاری های غیرقطبی نامید. باید توجه کرد که «این کار نمی تواند باعث محو نظام غیرقطبی شود بلکه باعث مدیریت و جلوگیری از متلاشی شدن و بدتر شدن وضع موجود خواهد شد.»